جمعه ۳۰ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 20

همسرکشی هولناک در تهران / زن خائن به چندین روش نقشه قتل همسرش را کشید!

سعید می‌گوید: سال ۹۹ بود که با این زن در اینستاگرام آشنا شدم. او دائم از بدرفتاری‌های همسرش می‌گفت و اینکه مدام او را کتک می‌زند و بداخلاق است و دیر به خانه می‌آید. او خیلی از همسرش شاکی بود. بعد از مدتی نیز به من گفت که از همسرم جدا شوم و از آنجایی که من هیچ مال و اموالی نداشتم. دلم میخواست که کنارش با آن مال و اموال دست پیدا کنم...
کد خبر: ۲۸۳۶۸۹
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۲۳

به گزارش صدای ایران، صبح 18 دی ماه کارمند حراست یکی از دانشگاه‌های تهران از خانه خود خارج شد تا به محل کارش برود که ناگهان مردی از پشت او رد شده و یک دفعه با اسلحه ای که در اختیار داشته دو گلوله را به سمت این فرد شلیک می کند که یکی از گلوله ها به گفته متهم به کمر و دیگری به شکم این فرد برخورد می کند. 

بهنام که دختری 17 ساله و پسری 5 ساله دارد به بیمارستان منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت که در نهایت با تلاش کادر درمان برای بار چهارم بعد از چند روز در کما بودن، از مرگ رهایی پیدا کرد. این در حالی است که او در یک سال گذشته 3 بار دیگر نیز جانش هدف حمله قرار گرفته بود.


۳۰ شهریور ماه امسال نیز بهنام هدف شلیک ۳ گلوله از سوی فردی ناشناس قرار گرفته و روانه بیمارستان شده بود. با اینکه یکی از تیرها به قفسه سینه وی اصابت کرده بود اما در این حادثه نیز او جان سالم به در برده بود. همچنین یکبار نیز این فرد با غذا و یک بار نیز تصادف کرده بود که همین مسئله باعث شد تا ردپای همسر این مرد در ماجرا خود را به نمایش بگذارد.

ادامه بررسی‌ها مأموران را به مرد جوانی رساند که با آن زن ارتباط پنهانی داشته و برای مال و ثروت به این زن نزدیک شده است فلذا دستور بازداشت این دو صادر شد که پس طی شدن پرونده پای پسر خاله این زن نیز در خرید اسلحه و سرقت از منزل او وسط کشیده شد.

سعید می‌گوید: سال ۹۹ بود که با این زن در اینستاگرام آشنا شدم. او دائم از بدرفتاری‌های همسرش می‌گفت و اینکه مدام او را کتک می‌زند و بداخلاق است و دیر به خانه می‌آید. او خیلی از همسرش شاکی بود. بعد از مدتی نیز به من گفت که از همسرم جدا شوم و از آنجایی که من هیچ مال و اموالی نداشتم. دلم میخواست که کنارش با آن مال و اموال دست پیدا کنم.

بار اول که با ماشین به بهنام زدم. دائم به من می‌گفت تو بی عرضه هستی و... سپس سم‌در غذای او ریختیم که چند روز حالش بد بود

نظر شما