چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳ - 2025 January 15

ایران و عربستان، مشکلات میان خود را برطرف می‌کنند؟

کد خبر: ۲۸۱۵۴
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۶
سعود الفیصل، چهره آشنای دیپلماسی آشکار عربستان، به سختی امکان تکلم دارد اما تلاش می‌کند بگوید دیدار با «وزیر خارجه ظریف»، مثبت و گامی به جلو به شمار رفته است؛ دیداری که در حاشیه اجلاس اخیر مجمع‌عمومی سازمان‌ملل، آنچنان خبرساز شد که حتی استقبال وزارت خارجه ایالات‌متحده را در پی داشت. «شاهزاده الفیصل» با وجود بیماری و کهولت سن همچنان «گرگ باران‌دیده» سیاست خارجی سعودی‌ها به‌شمار می‌رود و به‌خوبی می‌داند در 35سال گذشته، چه فرازوفرودهایی که در روابط دوهمسایه حاشیه خلیج‌فارس، خودنمایی نکرده است. احتمالا این دیدار، او را به یاد روزی انداخته است که اولین دیدار مقامات ایران و عربستان پس از ماجرای کشتار حجاج در سال 66 و قطع روابط دوکشور، بین وزرای خارجه دوکشور در اجلاس سالانه مجمع‌عمومی سازمان‌ملل متحد در شهریور1369 انجام شد.

در 15اسفند1369 نیز وزرای خارجه دوکشور در مسقط با هم ملاقات کردند. به دنبال این دیدار در 27اسفند1369 بیانیه مشترکی در زمینه برقراری مجدد روابط سیاسی دوکشور همزمان در تهران و ریاض منتشر شد. «سعودالفیصل» آن روزها، «علی‌اکبر ولایتی» وزیر خارجه وقت ایران را مقابل خود می‌دید و شبیه گفت‌وگوی رسانه‌ای پس از دیدار با ظریف، در یک نشست خبری اعلام کردند عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در حل «تمام مشکلات فی‌مابین» به تفاهم رسیده‌اند. پس از سه‌سال قطع رابطه سیاسی‌، تجدید روابط متقابل اعلام شد و مقامات تهران و ریاض در فروردین1370 سفارتخانه‌های خود را در پایتخت‌های یکدیگر گشودند. بین سال‌های 1370 - شروع مجدد روابط دوکشور- تا 1376 که سال آغاز به‌کار دولت سیدمحمد خاتمی است‌، دوره تنش‌زدایی و بسترسازی روابط دوکشور به شمار می‌آید. ورود امیرعبدالله ولیعهد پادشاهی سعودی به تهران در آذر1376 برای شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، نقطه اوج روند رو به بهبود مناسبات سیاسی دوکشور در دهه1370 بود. پس از این سفر رفت‌وآمد بلندپایگان دوکشور به پایتخت‌های یکدیگر فزونی یافت تا به دوران افول آن در دولت محمود احمدی‌نژاد رسید.

بیم از پیام انقلاب اسلامی

دیپلماسی ایران بعد از انقلاب، ادوار مختلفی را پشت‌سر گذاشته است. پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به روابط شاه با دیکتاتورهای مرتجع عرب، موج نخست موضع‌گیری‌ها علیه نظام تازه بر سر کار آمده در ایران را در پی داشت. البته رفتارهای خاص اعراب، پیش از انقلاب نیز مسبوق‌به‌سابقه بوده و در پاره‌ای موارد، تیرگی در روابط را در پی داشته است. به‌عنوان نمونه «ابوطالب یزدی»، جوانی ایرانی بود که در سال۱۳۲۲ در حین انجام طواف در مسجدالحرام دچار حالت تهوع شده و به‌جای انتقال به بیمارستان و آغاز درمان، توسط ماموران سعودی دستگیر و به اتهام قصد آلوده‌کردن خانه خدا، در دادگاه محاکمه و سپس گردن زده شد. این اقدام دولت عربستان که بی‌شباهت به رفتار عصر جاهلیت نبود، واکنش‌های شدید مردم و علما در ایران و عراق و سایر بلاد اسلامی را در پی داشت و موجب تعلیق روابط دیپلماتیک ایران و عربستان و امتناع ایران از فرستادن حجاج برای مدت چهارسال شد. در این میان، پس از پیروزی انقلاب، ماهیت یک نظام انقلابی در میان کشورهای عربی که سال‌ها بود رنگ تغییر و خیزش مردمی را به خود ندیده بودند، شعارهای تغییرخواهانه در سیاست خارجی که نفی استعمار و پادشاهی را در متن خود داشت و تغییرات در دستگاه دیپلماسی و روی‌کارآمدن چهره‌های جوانی که اگرچه دارای نبوغ و تحصیلات عالیه در دانشگاه‌های معتبر بودند، اما از تجربه «حین خدمت» که اصلی‌ترین داشته یک دیپلمات نامیده می‌شود برخوردار نبودند، همگی باعث ایجاد تفاوت‌هایی با فضای سیاست خارجی پیش از انقلاب شد. البته پیش از انقلاب نیز «ژاندارمی» ایران در منطقه با حمایت آمریکا، حسادت عربی را برمی‌انگیخت اما با توجه به ماهیت روابط اعراب و غرب به ویژه عربستان، این حسادت‌ها کمتر امکان بروز و ظهور داشت. غرب و حتی شوروی نیز نسبت به نظام نوپای جمهوری اسلامی، احساس مثبتی نداشتند. شعارها نفی‌کننده شرق و غرب، هردو اردوگاه اداره‌کننده جهان را به چالش می‌طلبید. تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط‌امام و قطع رابطه با این کشور، آغاز جنگ تحمیلی و زرنگی دیکتاتور سابق عراق در تبدیل آن به یک منازعه تمام‌عیار عرب و عجم، امکان استفاده از دیپلماسی را دشوار‌تر کرد. با این حال، شیوه عمل بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی -که در عین دارابودن مواضع قاطع، خواستار تلاش دیپلمات‌ها برای زدودن باورهای غلط درباره ایران می‌شد- و از همه مهم‌تر، ویژگی‌های جهان دوقطبی نیز فضا را متفاوت با امروز کرده بود. ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی هرکدام از ترس غلتیدن یک کشور دارای موقعیت مناسب به دامان دیگری، در مقابل ایران با احتیاط عمل می‌کردند

بررسی سیاست خارجی ایران در سه‌دهه گذشته در قبال ایالات‌متحده، اروپا، همسایگان غیرعرب و اعراب خاورمیانه، نیازمند فرصتی جداگانه بوده و از حوصله این نوشتار خارج است. در عین‌حال با توجه به محوریت موضوع عربستان، بررسی اجمالی مقاطع مختلف رابطه با این کشور، ضروری به نظر می‌رسد. عربستان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران سیاست احتیاط، سکوت و نظارت را در پیش گرفت، ولی پس از مدتی هیاتی بلندپایه به سرپرستی دبیرکل «رابطه العالم اسلامی» را برای تبریک پیروزی انقلاب اسلامی به ایران فرستاد. «ملک خالد» در اولین عکس‌العمل خود برپایی حکومت اسلامی را در ایران مقدمه نزدیکی و تفاهم هرچه بیشتر دوکشور خواند. فهد ولیعهد وقت عربستان نیز یادآور شد: «برای رهبری انقلاب ایران احترام زیادی قایل هستیم‌.» اما رویکرد سیاست خارجی ایران در حمایت از جنبش‌های آزادیبخش در منطقه و جهان اسلام و همچنین برگزاری اولین حج توأم با «برائت از مشرکین» توسط حجاج ایرانی‌، به سردی روابط دامن زد. مطبوعات و مقامات دوکشور مواضع تندی علیه هم اتخاذ کردند. ترس مقامات سعودی از انقلاب اسلامی بعد از قیام سلفی‌های تندرو و اشغال مسجدالحرام در 1400هـ -ق و قیام شیعیان در منطقه «شرقیه‌» به فاصله کمی از آن‌، دوچندان شد‌. بر این اساس، عربستان خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی و «صدور انقلاب» آن، آماده کرد. به همین سبب با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، عربستان با کمک‌های اقتصادی‌، سیاسی‌، نظامی و تبلیغاتی خود، در کنار عراق قرار گرفت‌. در آن روزها، روابط دیپلماتیک تا سطح کاردار تنزل یافت. سال1363 همزمان با حادثه ربوده‌شدن یک فروند هواپیمای سعودی و فرود آن در فرودگاه مهرآباد و اقدامات مثبت جمهوری اسلامی ایران در پایان‌دادن به این حادثه در میانه جنگ تحمیلی، روابط دوکشور تا حدودی به سمت بهبودی پیش رفت و گشوده‌شدن این پنجره هرچند کوچک، فرصتی پدید آورد تا در سال1364 سفر وزیرخارجه عربستان به ایران و سفر وزیر خارجه وقت ایران به عربستان صورت گیرد. این سفرها با هدف بهبود روابط و حل پاره‌ای از مشکلات فیمابین چون حج و جنگ ایران و عراق صورت گرفت‌، اما نتیجه‌ ملموسی در پی نداشت‌. در سال1365، عربستان برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران و با افزایش صدور نفت‌ به شیوه رفتاری معمول همه این سال‌ها، بار دیگر بهای نفت خود را کاهش داد که به تیرگی مجدد در روابط دوکشور انجامید.

سردی حاکم بر روابط دوکشور و تشدید آن توسط آمریکا با هدایت جریانات منطقه‌ای بر ضد ایران، به ماجرای مراسم حج 1366 و کشتار حدود 400تبعه ایران انجامید که اعتراض شدید جمهوری اسلامی را به‌دنبال داشت و در نهایت حمله تظاهرکنندگان تهرانی به سفارت عربستان در تهران -26مرداد 1366- به کشته‌شدن یک دیپلمات سعودی –الغامدی- انجامید. ششم‌اردیبهشت1367 بود که عربستان اقدام به قطع یک‌جانبه مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران کرد و این قطع رابطه حدود سه‌سال به طول انجامید. پذیرش قطعنامه598 شورای‌امنیت سازمان‌ملل توسط جمهوری اسلامی ایران گام موثری در تجدید رابطه با عربستان بود. عربستان قبول قطعنامه از سوی ایران را یک اقدام شجاعانه توصیف و از آن استقبال کرد. در این شرایط، حملات رسانه‌های عربستانی علیه جمهوری اسلامی متوقف شد و «فهد» نیز در یک موضع‌گیری متفاوت اعلام کرد با ایران اختلافی ندارد که «قابل حل نباشد» که این موضع‌گیری آمادگی تهران برای مذاکره مستقیم را در پی داشت. عراق مورد حمایت عربستان و برخی دیگر از اعراب، در سال69 به کویت حمله کرد و مواضع ایران در این حادثه و نیاز شورای همکاری خلیج‌فارس به حمایت ایران‌، باعث شد تا کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، به‌ویژه عربستان برای تجدید رابطه با جمهوری اسلامی ایران پیشقدم شوند.

ایران و آل‌سعود

به‌طور کلی از نظر تاریخی می‌توان روابط ایران و عربستان را به چهاردوره قبل از انقلاب اسلامی، بعد از انقلاب اسلامی تا پایان جنگ تحمیلی، از پایان جنگ تحمیلی تا حوادث 11سپتامبر و از 11سپتامبر تاکنون تقسیم کرد. شرایط جهانی، منطقه‌ای و عوامل تاثیرگذار در خود کشورها در حوزه سیاسی و اقتصادی، به‌عنوان مولفه‌های اثر‌گذار در این روابط ارزیابی شده است. همین عوامل سبب شده تا گاهی، رفتار مسالمت‌جویانه و رقابت‌ساز در کسب رهبری منطقه‌ای پیش از انقلاب تا رفتارهای پرهزینه در سال‌های پس از انقلاب که نقطه اوج آن در سال1366 و کشتار حجاج ایرانی خود را نشان داد، متغیر باشد. روابط مسالمت‌آمیز رو به گسترش در دوران سازندگی و تعامل همسویی منطقه‌ای در دولت اصلاحات به‌ویژه پس از حوادث 11سپتامبر و موضع‌گیری دولت وقت ایران در قبال این واقعه تروریستی، این باور را در میان ناظران ایجاد کرده که نوع سیاست خارجی، جایگاه ایران در جهان و همچنین فضای سیاسی داخل ایران، به‌شدت از سوی سران سعودی در حال رصدشدن است و عقب‌نشینی یا تهاجم خود را بر مبنای آن تنظیم می‌کنند. سقوط صدام پس از لشکرکشی آمریکا به عراق در دوران اصلاحات، نمونه‌ای از همسویی سیاست خارجی دوکشور بود و مواضع دوکشور پیرامون خروج اسراییل از لبنان، نقش‌آفرینی حزب‌الله، جنگ33روزه و 22روزه در لبنان و فلسطین و جنگ اخیر غزه، موج «بهارعربی» و موضوع بحرین، چالش سوریه و ماندن یا نماندن بشار اسد و به تبع آن ایجاد و تقویت گروه‌های تروریستی تکفیری و البته دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد از جمله اختلافات دوکشور قلمداد شده است.

دفتر مطالعات سیاسی مرکز پژوهش‌های مجلس در این‌باره گزارشی دارد: «ارتقا و تقویت روابط ایران با عربستان قدرت چانه‌زنی دیپلماسی ایران را در مقابل غرب و آمریکا افزایش می‌دهد و رفع برخی نگرانی‌های عربستان می‌تواند از طریق بالابردن قدرت چانه‌زنی دیپلماسی، منافع ملی کشور را بهتر تضمین و تامین کند. بدون تردید تقویت روابط تهران-ریاض می‌تواند در پیشبرد اهداف و تامین منافع ملی کشور موثر باشد و دوکشور تاثیرگذار جهان اسلام نیز همواره نشان داده‌اند با تعامل موثر می‌توانند اختلافات فی‌مابین و مشکلات جهان اسلام را با سرعت بیشتری مرتفع کنند. ایران می‌تواند با هدف اعتمادسازی متقابل به عربستان پیشنهاد دهد دوکشور سرمایه‌گذاری‌ها و همکاری‌های متنوع و مشترکی را در زمینه فعالیت‌های هسته‌ای و موشکی داشته باشند.» بررسی انعقاد پیمان‌های دفاعی و نظامی متقابل در زمینه عدم تعرض و همکاری‌های نظامی- امنیتی با عربستان، تقویت نقش سازمان‌ها و مراکز مربوط به وحدت اسلامی به‌منظور کاهش تنش‌های مذهبی، افزایش تعاملات علما، دانشگاهیان و فرهیختگان دوکشور خصوصا با تاکید بر نقش مذهب و مسایل فرهنگی، تاکید بر تهدیدات سیاسی- امنیتی مشترک ایران و عربستان و تلاش در جهت همکاری در زمینه‌هایی نظیر مبارزه با تروریسم، نیروهای القاعده و سلفی و... از دیگر پیشنهادهای مرکز پژوهش‌ها برای کاهش نگرانی‌ها و تعمیق و گسترش روابط ایران با عربستان است. در این میان، باوجود بیان گفتمان قابل تعمیم وحدت توسط ایران برای نزدیکی فرق اسلامی، آنچه خود را نشان داده است نگرانی برخی مقامات عربستان‌سعودی از افزایش نفوذ ایران در منطقه بوده و نفوذ تهران را خطری برای قدرت پادشاهی اعراب در منطقه می‌دانند که عموما به‌دلیل تاثیرپذیری از عقاید وهابی و ضدشیعی ارزیابی شده است.

در تمام این سال‌ها جنگ‌سرد میان دوکشور در ادوار مختلف، تداوم داشته است. ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین کشور منطقه با جمعیت 80میلیونی خود، ذخایر استراتژیک، موقعیت ژئوپلیتیک و پیشینه تمدنی، در معادلات منطقه‌ای و جهانی قابل نادیده‌گرفتن نیست و عربستان، خود را دروازه اعراب و پذیرنده مسلمانان جهان در ایام حج می‌داند و نفت و روابط حسنه با غرب را دلیل برتری‌جویی می‌پندارد. کارشناسان سیاست خارجی، تحکیم سیاست داخلی، لزوم توجه به روندهای دموکراتیک در داخل ایران برای افزایش چانه‌زنی غرب برای انفعال اعراب و همچنین افزایش ضریب وحدت ملی و استفاده از همه ظرفیت‌های اثرگذار بر روابط منطقه‌ای را، مجموعه‌ای از راهبردها در این حوزه می‌دانند. شاید به همین دلیل است که استفاده از ظرفیت‌های چهره‌هایی چون آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی که حتی پس از پایان دوران ریاست‌جمهوری خود، چهره‌هایی اثر‌گذار بر اعراب به‌ویژه عربستان شناخته می‌شوند، بارها از سوی صاحبنظران پیشنهاد شده است. رییس مجمع‌تشخیص‌مصلحت‌نظام در پیامی که به‌مناسبت درگذشت ولیعهد عربستان، بعد از ماجرای ادعای طرح ترور سفیر عربستان مطرح شد، آورده است: «امیدوارم با تقویت وحدت اسلامی در میان مسلمانان، توطئه ایجاد تفرقه بین کشورهای مسلمان به‌ویژه دوکشور ایران و عربستان خنثی گردد.» حتی اخیرا نیز سفرای جدید دوکشور، دیدارهایی با این مرد کهنه‌کار عالم سیاست در ایران داشته‌اند و هاشمی‌رفسنجانی، نقش‌آفرینی در ماجرای عربستان را به «تعیین دستور کار در این‌باره در سطوح ارشد نظام» منوط کرده است. نوری‌شاهرودی سفیر ایران در عربستان در دوره اصلاحات در تبیین روابط دوکشور، دیدگاه قابل‌تاملی دارد: «باید با ابتکارات و طرح‌های نوین، نگرانی‌های موجود که عموما به‌دلیل بمباران تبلیغاتی غرب است را مرتفع کنند، صلح‌آمیزبودن انرژی هسته‌ای تحت نظارت دقیق و بازرسی دایمی آژانس و پاک و غیرآلاینده و بی‌خطربودن آن باید دایما و به‌طور دوره‌ای و مستمر برای کشورهای منطقه تبیین شود، ما می‌دانیم کشورهای منطقه گرفتار و مبتلا به ‌نوعی افراط‌گرایی مذهبی که در قالب سازمان‌های تروریستی و ضدبشری ظهور یافته است، هستند و یک همکاری مشترک فرهنگی می‌تواند خطر این مجموعه‌های متعصب و نادان که منطقه را با خطر دودستگی و تفرقه مواجه کرده کمرنگ کرده یا از بین ببرد. در زمینه اقتصادی در گذشته یک همکاری دوجانبه در زمینه نفت و انرژی باعث شد که هر بشکه نفت‌خام از زیر 10دلار به قیمت فعلی 70دلار برسد. آنها با نیرنگ و اختلاف در بین اعضای اوپک توانستند تا مدتی این ثروت خدادادی و تمام‌شدنی کشورها را به تاراج و یغما ببرند، ولی اراده مصمم ایران و عربستان باعث شد که با کاهش اندک در تولید نفت آن را به قیمت واقعی خود برسانند.

این همکاری و توافق تاریخی نه‌تنها صد‌هامیلیارددلار خسارت پایین‌بودن قیمت را برای همه کشورها جبران کرد، بلکه این زنگ خطری برای غرب بود که اگر کشورهای صاحب نفت و انرژی عزم خود را برای همکاری جزم کنند، دیگر بورس‌های دنیا قدرت تعیین قیمت نفت را به دلخواه خود ندارند، البته دولت‌های مصرف‌کننده هم در این زمینه ضرری نکردند. فقط سال گذشته هزارو600میلیارددلار مالیات از نفت وارداتی گرفته‌اند. با توجه به هویت دینی و اسلامی دوکشور ایران و عربستان باید علمای فرهیخته و معتدل دوکشور گوهر ناب جوهر شگفت‌آور دین مبین اسلام را تبیین و با آن با دنیا صحبت کنند، ما حرف‌های زیادی برای گفتن داریم. نزدیکی فرهنگی ایران و عربستان باعث رفع اختلافات و زمینه یک وحدت پایدار در جهان اسلام خواهد شد.»

انفعال دیپلماسی احمدی‌نژاد

در شرایط خاص سیاسی منطقه و مقطع متفاوت سیاسی ایران در چهارسال دوم ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، ماجرایی تازه در حوزه سیاست خارجی علیه ایران مطرح می‌شود که این‌بار نیز مانند چند مورد مسبوق به سابقه، فقط یک مساله دیپلماسی نیست و تهدیدی جدی علیه امنیت ملی ایران ارزیابی شد. تکه‌های پازل به این شکل چیده شده‌اند؛ بعد از آزادی جالب توجه سه آمریکایی بازداشت‌شده در ایران -که انتقادات زیادی را درخصوص دلایل آغاز آن و پایان به این صورت آن در پی داشت- این بار آمریکاست که اعلام می‌کند، ایران قصد ترور عادل الجبیر، سفیر عربستان سعودی در ایالات‌متحده را داشته است و انگشت اتهام را به‌سوی نیروی ویژه قدس- یکی از نیروهای پنج‌گانه سپاه پاسداران- می‌گیرد.

بلافاصله پس از ارایه این «کد»، وزیر خارجه و مقامات عربستان در بحبوحه بیماری پادشاه و ولیعهد خود، به‌شدت نسبت به آن واکنش نشان داده و خواستار برخورد جدی با ایران می‌شوند. طرفه اینکه متولیان شبه‌جزیره تاریخی اعراب، دلیلی برای بررسی دیدگاه‌های نفی‌کننده این اتهام هم نمی‌بینند و بلافاصله پس از اعلام نهادهای مربوطه در ایالات‌متحده، سخنان تهدید‌آمیز و «یارگیری» برای مواجهه به آنچه تهدید روزافزون ایران می‌نامند را عملیاتی می‌کنند. دامنه موضع‌گیری‌ها هم آنطور که پیش‌بینی می‌شد، طیف گسترده‌ای را در برگرفت. برخی از تهدید نظامی سخن می‌گویند، جان مک کین جمهوریخواه، باراک اوباما رقیب دموکرات خود در انتخابات 2008 ریاست‌جمهوری آمریکا را به اهمال در برخورد با ایران و عدم حمایت از معترضان داخلی متهم کرد، برخی کشورهای عربی و اتحادیه‌های آنها، خود را وارد ماجرا کردند، اتحادیه اروپا هم مانند همیشه دست‌به‌کار شد و در کنار متحد آن‌سوی آتلانتیک خود یعنی ایالات‌متحده، تحریم‌های تازه‌ای بر ضد ایران و مقامات آن وضع کرد. طرح دعوی در شورای امنیت هم یکی دیگر از ابزارهای ذینفعان این موضوع بود. دولت دیوید کامرون در بریتانیا، دارایی پنج ایرانی را که نام دو متهم ترور سفیر عربستان هم در آنها دیده می‌شود، مسدود می‌کند، ایالات‌متحده و رسانه‌های مطرح جهان، موج تحلیل‌ها پیرامون دلایل ترور سفیر عربستان را روی آنتن و خروجی خبرگزاری‌ها قرار می‌دهند و محاکمه این دو ایرانی که به گفته مقامات ایالات‌متحده، به قصد خود اعتراف کرده‌اند، آغاز می‌شود.

در سوی مقابل، جمهوری اسلامی چه از سوی کانال‌های دیپلماتیک و چه در سخنرانی‌های مسوولان عالیرتبه نظام، به شدت دخالت در این غایله را رد کرده و آن را یک «سناریوی ناشیانه هالیوودی» می‌خوانند و البته تعدادی از کارشناسان غربی و رسانه‌های مطرح آنها نیز ماجرا را واقعی نمی‌دانند. با این حال طیف اظهارنظرهای افراد کاملا غیرمسوول در داخل و انعکاس آن در برخی مطبوعات رسمی ایران به اندازه‌ای شتاب‌زده بود که بخش طنز پنجشنبه‌شب‌های اخبار شبکه‌های تلویزیون دولتی ایران، این اظهارنظر‌ها را بی‌دلیل دانسته و خواستار تدبیر برخی در ندادن بهانه به دست طرف‌های مقابل ایران شد. در عین حال، مسوولان وزارت خارجه وقت با تامل به این ماجرا نگریسته و تماس‌هایی با طرف سعودی برقرار کردند. جلیلی، دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی نیز در یک نشست خبری به برخی ابهامات پیرامون این ماجرا پاسخ گفت.

در چنین سمت و سویی بود که ماجرای «ارباب سیار» تقریبا از سوی همه کارشناسان مستقل، مساله‌ای «فراموضوعی» ارزیابی شده است که فارغ از میزان صحت و سقم آن، باید روی زوایای پنهان و اهداف مد نظر طرف‌های درگیرشده، تمرکز و ماهیت آن را «لایه‌برداری» کرد. افشاگری «آسانژ» در وب‌سایت ویکی لیکس، بی‌شک زلزله‌ای تمام‌عیار در ابتدای قرن بیست و یکم به شمار می‌رود که همچنان، اسناد آن مورد توجه تحلیلگران قرار دارد. اسنادی که علیه سران کشورهای مختلف جهان و روابط آنها با یکدیگر منتشر شد، بلافاصله به خبر نخست رسانه‌ها بدل می‌شد و برای پایان آن، چاره‌ای جز حذف «فرستنده» از عناصر خبر باقی نگذارد. با نگاهی به این اسناد، یک نام آشنا دیده می‌شود که نقطه مشترک آن با ماجرای اخیر به‌شمار می‌رود. عادل‌الجبیر که جانشین سفیر باسابقه و چهره متنفذ سیاست عربستان یعنی «شاهزاده بندربن سلطان» در ایالات‌متحده شده است، سال 2008، حامل پیام عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان برای مسوولان کاخ سفید بوده که در آن، جمله مشهور «باید سر افعی قطع شود»، بازتاب گسترده‌ای یافت. به‌همراه این سند، سند دیگری هم در ویکی‌لیکس افشا شد که مقامات سعودی و چند کشور عربی هم‌پیمان آمریکا در منطقه، از اوباما خواسته بودند تا مانع پیروزی یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 در ایران شوند چه اینکه به باور اعراب، وی باعث تقویت جایگاه ایران در منطقه خاورمیانه می‌شد. اما نه تکذیب‌نشدن این اقدامات سوال‌برانگیز اعراب، نه موضع‌گیری‌های پیاپی سعودالفیصل، وزیر خارجه سعودی درخصوص ناکارآمدبودن تحریم‌ها و لزوم در پیش گرفته شدن اقدامات «عاجل» بر ضد ایران، نه واکنش‌های گاه و بیگاه شورای همکاری خلیج‌فارس با محوریت عربستان درخصوص برنامه هسته‌ای ایران هیچ‌کدام نتوانست سکانداران دیپلماسی در دولت‌های نهم و دهم را به تغییر رویکرد برای خروج از «گوشه رینگ» و تغییر تاکتیک، مجاب کند؛ سیاست خارجی‌ای که منتقدان آن فقط اصلاح‌طلبان و نخبگان دانشگاهی نیستند و موازی‌کاری و ناپختگی‌های آن، انتقاد مسوولان عالیرتبه و راست سنتی را هم در پی داشت. آنها خود در دوران جنگ و حتی دولت سازندگی، عهده‌دار رتق‌و‌فتق امور سیاست خارجی بوده‌اند و با وجود جنگ و دوران تحریم، اگرچه در پاره‌ای موارد اشتباهاتی را به ثبت رساندند اما کارشناسان، عملکرد آنها را غیرقابل مقایسه با هشت‌سال دولت احمدی‌نژاد می‌دانند.

نظر شما