يکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 06

خودکشی یک جوان به علت طلاق از همسرش / ریشه اینگونه اتفاقات از کجاست؟

براساس آماری که شهره شاهرودی، معاون اجتماعی بهزیستی خراسان‌رضوی اعلام کرده است، خودکشی یکی از سه موضوعی است که بیشترین میزان تماس‌های برقرار شده با اورژانس اجتماعی را در استان و مشهد به خود اختصاص داده است.
کد خبر: ۲۷۸۶۱۸
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۰:۵۴

صدای ایران-چند روز پیش یک مرد در مشهد مرد. البته مرگش عادی نبود، انگار در برابر مشکلات زندگی کم آورده بود و تصمیم گرفت بمیرد. برادرش اولین نفری بود که کالبد بی‌جانش را دید. او بهت‌زده و حیران از سرنوشت برادر، در پاسخ به مقام قضایی و در تکمیل تحقیقات پرونده ماجرای اختلافات خانوادگی را به میان کشید و بعد هم مشخص شد که همسر متوفی قصد جدایی از او را داشته است، اما حالا جدایی‌شان ابدی شده است.

 

ماجرای مرگ‌های خود خواسته گذشته از عجیب بودنشان، موضوعی است که حاصل بسیاری از ناملایمات زندگی است، اگر در گذشته بیماران دارای مشکلات روحی و روانی بیشتر مرگ را مهمان تنشان می‌کردند، امروز دیگر افراد نیز سوار بر این قطار سیاه می‌شوند، حتی نوجوانانی که بن‌بست‌های بسیار کوچک زندگی را تحمل نمی‌کنند یا پدرها و مادرهایی که نه‌تنها نمی‌دانند چطور جلو‌ آوار مرگ بر زندگی فرزندانشان را بگیرند، بلکه گاهی خودشان ناخواسته این مسیر را ریل‌گذاری می‌کنند. اما بررسی اجمالی بسیاری از پرونده‌ها نشان می‌دهد که این مرگ‌ها ریشه در گذشته دور یا نزدیک افراد دارد که به آن توجهی نشده است.

براساس آماری که شهره شاهرودی، معاون اجتماعی بهزیستی خراسان‌رضوی اعلام کرده است، خودکشی یکی از سه موضوعی است که بیشترین میزان تماس‌های برقرار شده با اورژانس اجتماعی را در استان و مشهد به خود اختصاص داده است.

 

وقتی جامعه آموزش نمی‌بیند


به گفته بازپرس جنایی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه2 مشهد، امروز مجموعه‌ای از مشکلات افراد را به سمت حذف خود از زندگی پیش می‌برد. گاهی ارتباط فرد با خانواده و اطرافیان نامناسب است و خانواده نیز آگاهی‌های لازم را در این باره ندارد و نمی‌داند چگونه باید با فردی که احتمال دارد خودش را بکشد برخورد کند، علتش هم آموزش ندیدن افراد است.

مشکلات اقتصادی، خیانت‌ها و مسائل روحی و روانی از عمده دلایلی است که قاضی محمود عارفی‌راد آن‌ها را دلایل مهمی در بروز این ناهنجاری بر‌شمرد و گفت: متأسفانه در میان قربانیان گاهی افراد کم سن و سال نیز دیده می‌شوند و این نشان می‌دهد که نسل جدید تحمل ناکامی‌ها و مبارزه با مشکلات را کمتر آموخته است.

 

50درصد فقط مشکلات روانی دارند


براساس اظهارات این مقام قضایی، اگر در گذشته خودکشی تنها از سوی عده‌ای از افرادی که مشکلات روحی و روانی داشتند رخ می‌داد، امروز با توجه زیادی که به این افراد می‌شود و معمولا تحت نظر هستند، دیگر افراد جامعه گوی سبقت را از آن‌ها ربوده‌اند به طوری که 50درصد پرونده‌های تشکیل شده در حوزه خودکشی از سوی بیماران است و نیمی دیگر آن افراد عادی هستند.

وی در پاسخ به اینکه در واکاوی صحنه‌هایی که فرد با قصد قبلی خود را به دست مرگ سپرده، خانواده‌ها بیشتر چه چیزی را دلیل این حوادث می‌دانند؟ بیان کرد: بستر تحقیقات جنایی محل آسیب‌شناسی نیست اما بارها مشاهده کرده‌ایم که بیشتر خانواده‌ها توجیه نیستند و در رویارویی با مشکلات نمی‌دانند چه باید بکنند و همیشه با پیش فرض اینکه فرد جان‌باخته مشکل داشته، به نقش خود در این حوادث اهمیت نمی‌دهند.

عارفی‌راد با اشاره به اینکه معمولا افراد آسیب‌دیده یا افرادی که با خودکشی فردی روبه‌رو می‌شوند، بدون هیچ درمانی رها می‌شوند گفت: در پرونده‌ای داشتیم که نوجوانی 14ساله اقدام به خودکشی کرده بود، بررسی‌های بعدی نشان داد که او در کودکی شاهد حلق‌آویزی خاله‌اش بوده و پس از گذشت سال‌ها بدون اینکه اطرافیان به او توجهی داشته باشند، خود را به همان شکل کشته است.



افسردگی را جدی بگیرید


به گفته یک جامعه‌شناس دو نظریه غالب در جامعه‌شناسی داریم کهه تبیین خودکشی می‌پردازند، اولین حوزه روان‌شناختی است که تکیه‌گاه کارشناسان یک نگاه فردی است و در این حوزه بررسی می‌شود که ممکن است چه اتفاقی در زندگی فرد بیفتد یا چه حالت روانی‌ای می‌تواند منجر به این شود که یک فرد تصمیم به خودکشی بگیرد.

دکتر حامد بخشی ادامه داد: بحث افسردگی در خودکشی بسیار مهم است و بیماری‌های روانی زمانی که طولانی می‌شوند فرد را به سمت خودکشی سوق می‌دهند. در پرونده خودکشی برخی سلبریتی‌ها این مسئله دیده می‌شود.

وی با اشاره به نظریات حوزه دوم که در آن بعد اجتماعی بررسی می‌شود نه ابعاد فردی بیان کرد: در این بعد ریشه‌ای‌تر به خودکشی توجه می‌شود ‌و انسجام اجتماعی در بالا و پایین رفتن این نرخ در جامعه مؤثر است.

 

هیچ آمار واقعی در دست نیست



وی با انتقاد از نبود آمار واقعی خودکشی‌ها در جامعه که نمی‌توان فهمید چه گروه سنی بیشتر به این اقدام روی می‌آورند یا آمارها چقدر افزایش و کاهش داشته است، تصریح کرد: ما در این حوزه به صورت مفروض به خودکشی توجه می‌کنیم و با شواهدی همچون خودکشی سلبریتی‌ها و خودکشی‌های عیان، می‌توان نتیجه گرفت که خودکشی در جامعه بالا رفته است.

بخشی ادامه داد: در این حوزه نمی‌توان تنها عوامل فردی و جزئی را بررسی کرد بلکه باید نقش والدین یا سیستم آموزشی نیز بررسی شود، امروز در جوامع غربی حتی به موسیقی‌هایی که می‌تواند افراد را به خودکشی تشویق کند نیز توجه می‌شود و این موضع در کشورهای غربی بسیار مطرح است.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه نرخ خودکشی وقتی بالا می‌رود که عمدتا ‌وجدان جمعی جامعه ضعیف شده باشد و آدم‌ها چندان متکی به آن نباشند، تصریح کرد: در این شرایط با خودکشی خودخواهانه روبه‌رو هستیم و آدم‌ها به این دلیل که تنها به خود می‌اندیشند و به جامعه توجهی ندارند، در یک لحظه فکر می‌کنند که باید خودکشی کنند.


آینده اجتماع غیر قابل پیش‌بینی


وی خودکشی نوع دوم را ناشی از سست شدن انسجام اجتماعی دانست و گفت: با بحران‌های اجتماعی خودکشی افزایش می‌یابد، وقتی فضای اجتماعی جامعه متلاطم می‌شود و آدم‌ها آینده‌ای را نمی‌توانند برای خود متصور شوند، پای تداوم زندگی در برابر این دشواری‌ها لرزان می‌شود. این خیلی اهمیت دارد که بخش عمده‌ای از خودکشی‌ها در اجتماع ما مربوط به همین عامل است که در جامعه درگیر بحران‌های متعدد و فراوان هستیم و بی‌ثباتی جامعه چون زیاد است افراد نمی‌توانند آینده مطمئنی برای خود داشته باشند.

تغییرات سریع اجتماعی و اقتصادی که امید افراد را به باد می‌دهد از عوامل دیگری است که پای افراد را برای ادامه زندگی سست می‌کند و نمی‌توانند با این موضع کنار بیایند، این جامعه‌شناس با بیان این موضوع افزود: این خیلی اهمیت دارد که زندگی برای مردم یک جامعه تا حدی قابل پیش‌بینی باشد و مسائل سیاسی اهمیت بسیار کمی در این موضوع دارند، اما گاهی سیاست وارد عرصه اجتماعی و زندگی شخصی افراد می‌شود و حتی معیشت فردی را تحت‌‌تأثیر می‌گذارد که به بی‌ثباتی اجتماعی منجر می‌شود. بی‌ثباتی اجتماعی از عوامل کلاسیکی است که نرخ خودکشی را در یک جامعه بالا می‌برد.

 

نسل جوانی که اندوخته‌ای ندارد!

 

بخشی، در پایان درباره راهکار خروج از این وضعیت به خصوص برای جوان‌ترها بیان کرد: نسل جوان که اندوخته‌ای ندارد و عمدتا با درآمدهای ناپایدار زندگی می‌کند بیشتر در معرض این بی‌ثباتی‌هاست. خود والدین هم نمی‌توانند بدون مداخلات روان‌شناسی اقدامی کنند در این میان سیستم آموزشی باید این مسائل را به جامعه و نسل جوان آموزش دهد.

نظر شما