امید قالیباف کیست؟

به گزار ش صدای ایران،امید قالیباف متولد آبان 1348 در آبادان ، گوینده خبر و کارشناس اقتصادی است.فارغ التحصیل لیسانس ، فوق لیسانس و دکترای اقتصاد می باشد که از سال 1377 کار خبری را شروع کرد و فوق لیسانس تولید فیلم از دانشکده صدا و سیما هم دارد.

گفتگوی امید قالیباف در مورد زندگیش

 من سال 1375 همکاری ام در پژوهش معاونت سیاسی صدا و سیما شروع شد تا اینکه یکسال بعد آگاهی استخدام خبرنگار در واحد مرکزی را دیدم.من به همراه همکارم حمید امامی تصمیم گرفتیم شرکت کنیم ، خلاصه مراحل طی شد و از سال 1377 پذیرفته شدیم و بعد از یک دوره آموزشی 6 ماهه با خبرنگاران با سابقه کارمان را شروع کردیم

جذابیت و هیجان شروع کارم

اوایل شروع کار ، جذابیت تصویر برایم جالب بود ، جذابیت از این لحاظ که من متنی می نویسم و استنباطم از آن رویداد را عینا به میلیون نفر انتقال می دهم از سوی دیگر شغلی هم بود که سفر داشت ، هیجان داشت و با آدم ها و مسئولان طراز اول صحبت می کردم.بعد از 10 سال از شروع کارم ، کم کم با ورود به مشکلات در حوزه اقتصادی که تخصص من است ، معنی خبر هم برایم تغییر کرد در ادامه بیشتر رفتم به این سمت که مشکل چگونه باید حل شود.

بدترین و بهترین روز خبرنگاری ام

از نظر خبری بدترین روزم زلزله بم در سال 1382 بود که هیچ وقت یادم نمی رود من چون روز دوم زلزله به این شهر رفتم زمانی بود که هنوز از زیر خاک جنازه بیرون می آوردند و تا سه هفته بعد هم آنجا بودم.

احساسی ترین روز کاری ام هم روز 15 آذر 1384 و سقوط هواپیمای سی 130 خبرنگاران بود که می شود گفت بدترین روز کاری من هم بود .

شیرینی ترین رویداد زندگی ام
 

از شیرین ترین دوران خبرنگاری ام یکی سفر حج بود که بعنوان خبرنگار رفتم و دیگری هم روز خبرنگار سال 1398 بود که با جمع کوچکی پیش مقام معظم رهبری رفتیم حدود 20 – 25 نفر بودیم و آن دیدار رهبری توصیه هایشان خیلی خوب بود و صحبت های ما را هم با صبر و حوصله شنیدند و در مجموع خیلی خوب بود

ماجرای امید جان
 

سال 1392 در انتخابایت ریاست جمهوری زمانی که آقای محمدباقر قالیباف کاندیدا بودند سازمان مانده بود که من را بعنوان مجری بگذارد یا نه.

 

خیلی فشار می آوردند که من اگر باشم یک جور تبلیغ آقای قالیباف کاندیدا می شود

در نهایت تصمیم گرفتند در برنامه فامیلی من صدا زده نشود ، آقای حیاتی با اون دیسیپلین جدی که بزور فامیلی را هم صدا می زنند مجبور بود به من بگوید امید جان !

امید قالیباف در سال 1393 با همسرش سرکار خانم شعله رزم جو (گوینده خبر) ازدواج کرد که ثمره این زندگی تنها یک فرزند پسر می باشد

 
نسبت با قالیباف مشهور (محمد باقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی)
 

با آقای «محمدباقر قالیباف» ریاست فعلی مجلس شورای اسلامی تشابه فامیلی داریم ، با این حال هر دوی ما اصالتا مشهدی هستیم.

 
آزادی برای گلاویز کردن
 

در برنامه های اقتصادی خط قرمز خیلی محدودی داریم ، یعنی قابل هضم است و محدودیت ها آزاردهنده نیست ، بنابراین برنامه ها معمولا خوب در می آید.یعنی مثلا ما می توانیم این ها را باهم گلاویز کنیم و برنامه های گرمی در بیاوریم !
 

مشاوره معاون حسن روحانی
 

شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که از آبان 1397 امید قالیباف مشاور رسانه ای «محمدباقر نوبخت» معاون حسن روحانی و رئیس سازمان مدیریت بود !

به رئیسی رای دادم
 

آقای خبرنگار که سابقا ارادت خود را با تعریف و تمجید از ابراهیم رئیسی بیان کرده بود می گوید صراحتا اعلام می کنم در انتخابات ریاست جمهوری به ایشان رای دادم

 

در دولت روحانی آسیب دیدم
 

من در دولت آقای حسن روحانی مخصوصا دولت دوم ایشان خیلی از نظر روحی آزار و آسیب دیدم برای اینکه هیچ مسئولی وجود نداشت !یعنی شما هرچه می گفتی این هندوانه گران شده یک نفر بیاید جواب بدهد ، میدیدی مسئول ندارد.

از تهدید تا شکایت
 

هر شب دو برابر زمان برنامه باید جواب بدهیم چرا اینطور سوال کردی چرا آن طوری گفتی ! تهدید هم شدم و الان چندتا شکایت حقوقی هم دارم

فضاسازی برای جامعه
 

سال 1389 زمانی که هدفمندی یارانه ها اتفاق افتاد من خود یک پای فضاسازی برای جامعه بودم ! اما آبان 1398 در افزایش قیمت بنزین تا دو شب قبلش نمی دانستم !

الگو ها
 

زمانی که وارد واحد مرکزی خبر شدم سردبیری بنام آقای برادران جعفری داشتم که مرحوم شدند ، از ایشان خیلی یاد گرفتم

همچنین از آقای خامنه که در دوران آقای خاتمی خبرنگار ریاست جمهوری جمهوری بودند و الان در سازمان حج و زیارت هستند ، از ایشان هم زیاد آموختم

علاقه به کشاورزی
 

من خیلی تولید را دوست دارم و اگر خبرنگار نباشم کلا رسانه را می گذارم کنار و به سمت تولید می روم و بیشتر کشاورزی را دوست دارم.

بیوگرافی شعله رزمجو

شعله رزمجو متولد 1360 در چالوس ، خبرنگار و گوینده خبر تلویزیون است

 

فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته کشاورزی (خاک شناسی) می باشد که از 26 سالگی وارد صدا و سیما شیراز شد و حالا همسرش هم خبرنگار مشهوری است.

 
 از چالوس تا خواندن دیوان
 

در شهر چالوس مازندران به دنیا آمدم و قبل از اینکه به کلاس اول بروم با کمک پدر و مادرم شروع به خواندن دیوان پروین اعتصامی و روزنامه اطلاعات کردم تا مدت ها نوشتن بلد نبودم اما چون حروف را می شناختم می توانستم متون چاپی را بخوانم

 

از جراح قلب تا رشته حقوق
 

دوران بچگی دوست داشتم پزشک جراح قلب بشوم ، با اینکه رشته تحصیلی ام تجربی بود و خیلی هم درسخوان بودم اما در رشته پزشکی قبول نشدم .لیسانس و فوق لیسانس خاک شناسی را در اهواز و رشته حقوق را در شیراز گذراندم.

 

تدریس در دانشگاه
 

همزمان بعد از تحصیل در رشته حقوقی ، بعنوان استاد در دانشگاه شیراز به دانشجویان رشته کشاورزی دروس پایه و برخی از دروس تخصصی را تدریس می کردم

 

ماجرای ورود به صدا و سیما
 

خیلی اتفاقی در بهار 1386 وقتی 26 ساله بودم درحالی که برنامه های صدا و سیمای مرکز فارس را تماشا می کردم متوجه فراخوان جذب گوینده این مرکز شدم به دلیل علاقه وافرم پیگیری کردم و بعد از تست خدا رو شکر پذیرفته شدم

 

تپق اولین اجرا
 

ابتدا با برنامه تولیدی و خواندن اطلاعیه در رادیو شروع کردم تا اینکه از سال 1389 بصورت حرفه ای وارد گویندگی خبر شدم.یادم است اولین باری که خبر را خواندم از استرس شهر اِوز در استان فارس را اُوز خواندم که باعث شد یک ماه از اجراع منع شوم.چون ما کارمند خبر محسوب می شویم قیمت اجراها و پرداختی ها بستگی به تحصیلات ، تجربه گوینده و اهمیت بخش خبری دارد.

از شعر تا موسیقی
 

در اوقات بیکاری شعر و نقاشی دو همدم و همران من در تنهایی است ، در حوزه ترجمه نیز فعالیت می کنم و مدتی هم در نشریه ساینس دیلی ترجمه می کردم.گوشی دادن به موسیقی سنتی را هم دوست دارم و کارهای همایون شجریان را نسبت به دیگران بیشتر می پسندم

 

ازدواج

شعله رزمجو در سال 1393 وقتی 33 ساله بود با آقای امید قالیباف (خبرنگار و گوینده خبر) ازدواج کرده که ثمره این زندگی یک فرزند می باشد.

همسر حامی من
 

همسرم بسیار حامی است و پدری نازنین می باشد ، او در هر عنوان شغلی که ظاهر شده از خبرنگاری تا اجرای برنامه های اقتصادی ، همواره یکی از بی حاشیه ترین ها ، سالم ترین ها و دغدغه مندترین های رسانه ملی بوده است.

 کودکی ام
 

کودکی خیلی شیطون نبودم و بیشتر با نواختن سنتور خود را مشغول می کردم ولی بعد همه اعضای خانواده را مجبور می کردم تا صدای سازم را بشوند.سرکلاس همیشه میز اول می نشستم و همین که معلم سوال می کرد از همه زودتر دستم را برای جواب دادن بالا می بردم اهل دعوا و شیطنت نبودم و تا پایان دبیرستان هم جزو شاگردهای ممتاز مدرسه بودم ، در کل یک بچه مثبت درس خوان و لج درآر بودم.

 

 پرسپولیس ام
 

با احترام به تمامی آبی دوستان و طرفداران استقلال ، من قرمز هستم

 
الگوی من
 

از تمام پیشکوستان خبر و گوینده های باسابقه نکته ای یاد گرفتم ، زحمات و ممارست های بسیاری در این بخش داشتم اما علاقه زیادی به اجرای خانم المیرا شریفی مقدم دارم.