صدای ایران-تحمیل جنگ هشت ساله به ایران، دومین موج اتحاد و حرکت مردمانی را در پی داشت که برای آزاد زیستن، بهای بسیار پرداخته بودند و در این عرصه، با ایمانشان چنان به مبارزات خود بعد معنوی بخشیدند که از دل مرارت های بی شمار جنگ، ارزش هایی چون شرافت، ایمان، عشق، شجاعت، تدبیر و ایثار تبلور یافت.
مردم ایران اسلامی برای رضای حضرت حق، مانند سیلی به سوی جبهه های جنگ حق علیه یاطل سرازیر شدند و دشمن بعثی و حامیانش را سر جای خود نشاندند.
در این جنگ مردم غیرتمند ایران، در دفاعی مقدس، از حق خود که دفاع از استقلال سرزمین و هویت دینی ـ ملی خود بود، دفاع کردند و شهادت طلبی رزمندگان اسلام به عنوان عامل مؤثر معنوی، از امتیازهای جبهه حق در برابر جبهه باطل بود.
مرزهای جنوب و غرب کشور هر چند تا دیرزمانی به قربان گاه پاک ترین فرزندان این دیار بدل گشت، ولی ایمان و قدرت روح والای آنان، این خاک را به مکانی مقدس تبدیل کرد که تا امروز سایه حضورشان در آن جا موج می زند و خاک، عطر خود را از وجود آنان وام دارد.
بسم رب الشهدا و صدیقین
مکتب حسینی
هشت سال دفاع مقدس هشت سال نبرد حق علیه باطل چه مادرانی با جون جیگر شدن و داغ دل خوردن ولی سرافراز شدن و چه پدرانی که با شهادت فرزاندشان قامتشان خمیده شد ولی چون به مولایشان امام حسین اقتدا کردم سرافراز شدن وقتی از جنگ دفاع مقدس سخنی به میان میاید رشادت و ایثار جوانان غیور ایران زمین در دلمان افتخار افرینی میکند و اینکه از تمام جای جای کشور عزیزم شهید دادیم به خصوص مناطق مرزی جنوب وقتی حرف از جنوب پیش میاد راهیان نور در ذهن ها تداعی میشه اینکه هرساله از تمام نقاط کشور به زیارت شهدا میان و جوانان امروزی با الگو دادن شهدا و نشست پای مکتب شهدا راهشان را همواره ادامه میدهند و اینکه با هر نوع پوشش و عقایدی خودشان به صورت خودجوش میخوان قدم به جای قدم شهدا بزارن و در رمیل فکه در غروب شلمچه کنار شهدای هویزه (حرف که از هویزه باشه شهید علم الهدی تو ذهن ها میاد شهیدی که باعث افتخاره ایران و ایرانیان هست) و میخوان در کانال کمیل چادر و چپیه شان خاکی بشه(کانال کمیل که گفته میشه شهید ابراهیم هادی علمدار کانال کمیل در ذهن ها نقش میبنده و به یاد علمدار کربلا اشک خون میریزیم) اروند کنار (غواصانی که سر دادن ولی ناله سرندادن) و چه میتوان گفت در وصف شهیدان دکترچمران ، باکری ها ... و چه تاریخ و گذشته هستی که هم باعث غرور و افتخار ملی هست و هم درسی بزرگی به جهان و جهانیان داده و جوانان وطن در قالب اردوهای راهیان نور به این مناطق مقدس اعزام میشوند و با حس و حال عجیب دنبال رو راه شهدا هستن باشد که ادامه دهنده مکتب حسینی باشیم و دعای خیر شهدا و مادر و پدران شهدا همیشه بر سایه کشور عزیزمان ایران باشد
امام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) سرانجام نیک و فرجام خوش را این گونه از خداوند طلب می کند: «نَسأَلُ اللّهَ مَنازِلَ الشُّهَداءِ وَ مُعایَشَهَ السُّعَداءِ وَ مُرافَقَهَ الاَنبِیاءِ .» از خدا درجات شهیدان و زندگی سعادتمندان و همنشینی با پیامبران را درخواست می کنیم.
شلمچه معروف ترین منطقه عملیاتی در بین همه مناطق عملیاتی کشور است که مسیر همه کاروانهای راهیان نور از این منطقه گذر می کند و بیشترین حجم سفر در این نقطه مرزی با کشور عراق صورت می گیرد.
در مورد شلمچه می گویند: هر رزمنده ای در جریان عملیات به این منطقه می رفت امیدی به بازگشت نداشت.
منطقه مرزی شلمچه در منتهی الیه غرب خرمشهر واقع شده است. از جنوب و غرب به عراق وصل است و خودش در یک زاویه قائمه ای که بدین شکل ساخته شده، قرار گرفته است.
دشت شلمچه تا عمق خاک عراق ادامه دارد. به ادامه شلمچه در آن طرف مرز، شلمچه عراق می گویند. جزایر مجنون (خیبر)، کانالهای زوجی و پرورش ماهی و نهرهای جاسم و دوعیجی در شلمچه عراق واقع است.
محور اصلی تهاجم ارتش عراق به سمت خرمشهر و شرق کارون، شلمچه بود. عراق توانست با اعزام چندین لشکر مکانیزه، پیاده و زرهی پس از ۳۵ روز جنگ، خرمشهر را اشغال کند و با عبور از رودخانه کارون، خود را به جاده آبادان - ماهشهر برساند.
دشمن در سال ۱۳۶۴ به دنبال مشاهده پیشرویهای رزمندگان اسلام به فکر ایجاد مانعی غیرقابل عبور برای نیروهای اسلام افتاد. بنابراین پیرو تدابیر پدافندی خود، در شمال جزیره بوارین، آب زیادی را در زمینی به وسعت ۷۵ کیلومتر مربع رها کرد.
آب گرفتگی فوق توسط کانالی به عرض دو کیلومتر از سمت پاسگاه زید از طریق هورالعظیم تغذیه می شد. عمق آب گرفتگی شلمچه در زمان جنگ با توجه به کنترل آن توسط دشمن حداکثر به ۱۷۰ سانتیمتر می رسید که بدین ترتیب دریاچه ای مصنوعی با عمق کم که پیشروی قایق و غواص در آن نیز با مشکلاتی همراه بود، ایجاد کرده بود.
از دیگر مواضع پدافندی دشمن، کانال زوجی بود؛ کانال دو ردیفه ای به طول تقریبی هشت کیلومتر و عرض ۴۰ متر و شامل دو شاخه بیست متری که به فاصله چهار متر از یکدیگر قرار گرفته اند. کانال زوجی تقریبا شمالی - جنوبی است که از یک طرف به کانال ماهیگیری و از سمت دیگر به اروند متصل می شود.
دژ مرتفعی با مواضع مثلثی شکل، غرب کانال را بر شرق آن مسلط ساخته است. داخل مثلثیها مواضع دیگری شبیه به مثلث تعبیه شده است. مواضع مثلثی، پیشرفته ترین طرح پدافندی بود که توسط اسرائیل طرح ریزی و در اختیار صدام قرار داده شد. ایجاد مواضع مثلثی در این نقطه باعث شد که قوت خطوط پدافندی در این منطقه استحکام بیشتری نسبت به تمام خطوط پدافندی عراق داشته باشد.
عملیات کربلای پنج که مهمترین عملیات ایران است در این منطقه انجام شد و ماشین جنگی عراق نابود شده، یگانهای زیادی از آن منهدم و بیش از ۴۵ هزار نفر از عراقیها کشته و زخمی شدند.
پس از عملیات کربلای پنج آثار باقیمانده از شهدا در محل یادمان شهدای شلمچه جمع آوری شد که زیارتگاه میلیونها نفر در طول سالهای اخیر شده است.
حضور پرشور مقام معظم رهبری در تاریخ هشتم مهر ماه ۱۳۷۸ در مشهد شهیدان شلمچه، نورانیت خاصی به این منطقه داد و بنا به دستور معظم له، مقرر شد یادمان شهدای شلمچه و فضاهای مورد نیاز و جاده های ضروری، طراحی و اجرا شود.
عملیات کربلای چهار تمام شده بود و هنوز خاطره شهادت بسیاری از بچه ها از اذهان نرفته بود که باید رزمندگان و مردم شهد شیرین پیروزی را می چشیدند. یکی از فرماندهان عملیات کربلای پنچ می گفت: تمام جوانب را بررسی کردیم. شناسایی منطقه کار راحتی نبود. محور «شلمچه» از همه محورها مهمتر بود. شلمچه دروازه بصره بود. از این نقطه می توانستند به دشمن نفوذ کنند. دشمن محکمترین مواضع و موانع را برپا کرده بود.
بررسی منطقه وقت می برد. دشمن در منطقه آب رها کرده بود. خط اولش، دژ محکمی بود با سنگرهای بتونی. پشت آن تانکها مستقر بودند و به خوبی بر منطقه اشراف داشتند. خط دوم و سوم که کانال بود، خط چهارمش هم پشت نهر دوعیجی بود. خط پنجم هم قرارگاه تاکتیکی دشمن و مرکز توپخانه بود و تازه این، همه ماجرا نبود.
۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ بود. ساعت یک و نیم شب. دشمن این طور استدلال کرده بود که فعلا ایران بعد از عملیات ناموفق کربلای چهار، قادر به انجام عملیات جدیدی نیست. نیروهای عراقی کم کم به سمت فاو رفته بودند تا در بازپس گیری آنجا حضور داشته باشند. اینجا بود که رزمنده ها زمان را به دست گرفتند. حمله نیمه شب بسیجی ها در شرق بصره، دشمن را گیج کرده بود. دشمن غافلگیر شده بود. رمز مقدس «یا زهرا (س)» داشت کار خودش را می کرد.
شکستهای متعدد، دشمن را به این نتیجه رسانده بود که به جای حالت تهاجمی، حالت تدافعی بگیرد. به همین دلیل، دست به کار شد و در شلمچه، موانع وسیعی به شکل «ن» ساخت که دهانه باز آنها به عرض ۳۰۰ متر به طرف ایران قرار داشت. ارتفاع این موانع، به هفت متر می رسید. ساخت این نونی ها کار را برای ما دشوار ساخته بود.
تسلطی که عراق از اطراف این گودال به رزمنده های ایرانی داشت، امکان هر تحرکی را از آنها می گرفت و ما برای فتح هر یک از این موانع، شهدای بسیاری را تقدیم کردیم؛ اما بالاخره ایمان و اراده رزمندگان از سد تمامی موانع گذشت.
خیلی ها زیر رگبار گلوله فقط «هدف» را می دیدند و بهانه ای برای برگشتن نمی آوردند. آنچه در شلمچه مهم بود، این که رزمنده ها سرعت عمل را به دست بگیرند. در صورت تسلط بر این منطقه ایران می توانست برتری خود را در جنگ ثابت کند.
خیلیها شلمچه را با غروبش می شناسند و نذر می کنند که غروب به شلمچه برسند. نجوای غروب شلمچه با بقیه ساعات روز فرق میکند. فقط باید یک بار امتحان کرد.
شلمچه هنوز هم گلوگاه عراق است. کمی آن طرف تر حسینیه شلمچه قرار دارد، با نشانه های پر رنگ پایداری... تانکهای به گل نشسته، مینهای خنثی نشده، کلاه و قمقمههای سوراخ شده و نخلهای بی سر. اصلا می خواهم بگویم: دریچه های آسمان، در خاک شلمچه است.
منطقه طلاییه پس از اشغال توسط رژیم بعث عراق، تا مرحله دوم عملیات «بیت المقدس» در دست دشمن باقی ماند که رزمندگان اسلام توانستند ۱۶ اردیبهشتماه سال ۱۳۶۱، دشمن را از جاده اهواز ــ خرمشهر تا منطقه «دال طلاییه» که مرز بینالمللی است، عقب بزنند و اینجا به خط مقدم نبرد تبدیل شود و سرانجام در عملیات «خیبر» رزمندگان از این منطقه نیز عبور کنند.
در یک طرف منطقه «دال طلاییه»، استان «العماره» و طرف دیگر آن استان «بصره» عراق واقع شده است و تقریبا میتوان گفت که این منطقه یک پیشروی در خاک جمهوری اسلامی ایران، برای عراق است.
منطقه طلاییه در دوران دفاع مقدس با ۱۱۸ هزار کیلومتر وسعت، از نظر امنیتی، نظامی، سیاسی و اقتصادی، اهمیت زیادی داشت؛ لذا حدود هشت تا ۹ ماه قرارگاه «نصرت» به فرماندهی سردار شهید «علی هاشمی» به شناسایی این منطقه و هورهای موجود در آن شامل «هورالهویزه»، «هورالعظیم» و «هورالعماد» که ۲ سوم آن متعلق به عراق و یک سوم آن متعلق به ایران بود، پرداخت.
اهمیت اقتصادی این هورها به خاطر وجود حدود ۷ میلیارد بشکه نفت درجا در این منطقه بود؛ همچنین از نظر نظامی هم پس گرفتن این منطقه نفتی از ارتش عراق، نهتنها اهمیت داشت، بلکه پس گرفتن آن از شرکت «توتال» فرانسه دارای اهمیت بیشتری بود؛ چون در ایامی که این منطقه توسط عراق اشغال شده بود، شرکت «توتال» فرانسه حدود ۲.۵ میلیارد دلار هزینه کرده بود تا با حفر ۵۴ حلقه چاه، روزانه ۷۵۰ هزار بشکه نفت را استخراج کند؛ لذا در عملیات «خیبر» ما تودهنی اول را درحقیقت به فرانسویها زدیم و ضمن خارج کردن جزایر مجنون شمالی و مجنون جنوبی از دست فرانسویها، از استخراج نفت توسط آنها جلوگیری کردیم.
در عملیات خیبر بهعنوان صحنه اصلی نبرد رزمندگان اسلام با ارتش بعث عراق در طلاییه، استعداد نیرویی ما در این منطقه ۸۵ هزار نفر بود؛ اما عراقیها ۴۶۰ هزار نیرو در این منطقه مستقر کرده بودند؛ همچنین تعداد شهدای ما در این منطقه حدود ۴ هزار نفر بود؛ اما عراقیها حدود ۱۵ هزار نفر اینجا تلفات دادند؛ از طرفی دیگر عراقیها در این منطقه یک میلیون ۲۰۰ هزار گلوله برای هر رزمنده ما بهکار گرفتند؛ برای همین است که عملیات «خیبر» یکی از جانانهترین صحنههای مقاومت رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس بود.
در این عملیات رزمندگان از دژ جمهوری که خط اول ایران بود به سمت خط اول عراق پیشروی کردند و با لودرهای عراقی که مشغول احداث خاکریز بودند مواجه و سپس با دشمن در «سه راهی شهادت» درگیر شدند؛ چرا که اگر خط دشمن در سه راهی شهادت شکسته میشد، رزمندگان میتوانستند خط اول عراق را بشکنند و تا عمق هورالعظیم پیشروی کنند؛ برای همین ۴۰ قبضه توپ ارتش عراق روی این سه راهی فعالیت میکرد.
عملیات «خیبر» از این نظر خاص است که عراق برای اولینبار به صورت گسترده از سلاح شیمیایی استفاده کرد و از طرفی دیگر نیز در جنگ جهانی دوم هم سابقه نداشت که در یک محدوده ۴۰ تا ۱۰۰ کیلومتر بخواهند اینقدر گلوله بریزند.
با این وجود عرصه بر رزمندگان اسلام تنگ شده بود؛ اما رسیدن پیامی از سوی امام خمینی (ره) موجب شد تا رزمندگان روحیه بگیرند و تا آخرین قطره خون خود مقاومت کنند و فرماندهانی چون «محمد ابراهیم همت»، «مرتضی یاغچیان»، «حمید باکری» و «اکبر زجاجی» جان خود را فدای انقلاب اسلامی ایران کنند.
طلاییه تا سال ۷۲ میزبان پیکرهای مطهر ۳ هزار شهید بود که بعد از حدود ۱۰ سال، تیمهای تفحص پیکرهای آنها را شناسایی کرده و برگرداندند.
سردار «محمد باقرزاده» فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در ارتباط با منطقه طلاییه روایت میکند: «ما طلاییه را یک منطقه مقدس میدانیم، در این منطقه حدود ۳ هزار شهید کاوش شد. در عملیات «خیبر» بعد از اینکه دشمن در این منطقه آب انداخت، وضعیت آبگرفتگی تا سالها بعد همچنان ادامه داشت. زمانی که کار سازمان یافته جستوجو شروع شد، من در بدو ورودم به منطقه احساس کردم اینجا فضای خاصی است، تفالی به قرآن زدم و این آیه آمد: «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى» یعنی «اینجا سرزمین مقدسی است، کفشهایت را دربیاور». در مسیر کاوش در یک نقطه از منطقه طلاییه پیکر مطهر ۷۴ شهید این عملیات را پیدا کردیم. در همین نقطه برای زواری که برای بازدید میآیند حسینیهای به نام حضرت ابوالفضل (ع) بنا کردیم؛ ابتدا با نی یک مضیف درست کردیم و برای چهار درب تعبیه کردیم و قرار بود روز عرفه مردم را برای افتتاح دعوت کنیم که همین اتفاق افتاد و ۲۵ هزار نفر برای افتتاح حسینیه آمدند. در مکان حسینیه ۷۴ شهید پیدا شده بود که ۵ شهید گمنام هم در آن دفن کردیم».
منطقه فکه؛ رملی و سرزمین شنهای روان است و در بخش جنوبی آن رمل و شنهای روان بیشتر است، به گونهای که حرکت کردن روی آن بسیار سخت و طاقت فرسا است. در فکه جنوبی، تعداد روستاها به تعداد انگشتان هم نمیرسد و فقط عدهای از عشایر در آن زندگی میکنند اما در منطقه فکه شمالی به علت وجود رودخانه دویرج و بارانهای فصلی؛ روستاهای معدودی وجود دارد.
فکه یکی از محورهای اصلی تجاوز و حمله ارتش عراق به شمال خوزستان بود. لشکر یک مکانیزه عراق از این محور به سمت شوش تهاجم کرد. اما مقاومت یک گروه رزمی از تیپ ۳۷ زرهی شیراز و گروهی از سپاه پاسداران موجب شد دشمن به سختی و با تأخیر از فکه عبور کند. پس از عملیات فتحالمبین که به آزادسازی غرب شوش و دزفول انجامید، منطقه فکه همچنان در اشغال دشمن باقی ماند.
در تاریخ هفدهم بهمنماه سال ۶۵ عملیات والفجر مقدماتی در جنوب فکه انجام شد و رزمندگان توانستند به خطوط دفاعی ارتش عراق نفوذ کنند، اما به علت لو رفتن عملیات و آمادگی و مقاومت شدید دشمن، رزمندگان به مواضع قبلی بازگشتند. این منطقه علاوه بر آنکه مشهد تعداد قابل توجهی از رزمندگان است، شاهد شهادت دو فرمانده بزرگ جنگ یعنی حسن باقری و مجید بقایی بود.
در دهم اردیبهشت سال ۶۵ دشمن دوباره به فکه حمله کرد و بیش از هفت کیلومتر پیشروی کرد و تا آخر جنگ این منطقه در دست دشمن باقی ماند.
پیکر شهدا نیز مدتها در میادین مین بر زمین ماند. اولین اکیپهای تفحص به همت شهید محمودوند در اوایل دهه هفتاد در این سرزمین شروع به کار کردند و پیکرهای تعداد زیادی از شهدا از این منطقه به شهرها بازگردانده شد.
عاشورای فکه رنگ و بوی کربلا را دارد و گوشهای از غربت و مظلومیت آن را به تصویر میکشد؛ چرا که فکه مقتل ۱۲۰ شهیدی است که در تشنه کامی به مولای خود اقتدا کرده و به دیدار محبوب شتافتند.
بچههای تفحص پیکر پاک ۱۲۰ شهید گردان حنظله را هشتم فروردین در کربلای فکه کشف کردهاند. آنها در فکه به سیمهای تلفنی رسیدهاند که از خاک بیرون زده است. رد سیمها به یک دسته از شهدا میرسد که دست و پایشان با این سیمها بسته شده است، شهدایی که زنده به گور شدهاند. اجساد مطهری هم کشف شدهاند که قبل از شهادت آنها را آتش زدهاند.
بسیجیها هشت تا ۱۴ کیلومتر را در حالی با پای پیاده از میان رملها و ماسههای روان فکه گذشتند که وزن تقریبی تجهیزاتی که همراه داشتند ۱۲ کیلو بود؛ تازه بعضیها هم مجبور بودند قطعات چهل کیلویی پل را نیز حمل کنند. این پلها قرار بود روی کانالها تعبیه شود تا عبور رزمندگان به مشکل فوگاز برنخورد.
تا همین جا را داشته باش تا برسیم سر موانع، اصلاً عملیات والفجر مقدماتی را به خاطر همین میگفتند عملیات موانع. هدف بسیجیها خط دشمن بود. مجموعهای از کانالها، سیمخاردارها و میدان مینها که گاهی عمق آن به چهار کیلومتر میرسید، بچهها یکی را که رد میکردند به دیگری میرسیدند. موانع معروف فکه هنوز زبانزد نیروهای عملیاتی است؛ کانالهایی به عرض سه تا ۹ متر و عمق دو تا سه متر و پر از سیمخاردار، مین والمر و بشکههای پر از مواد آتشزا.
دشمن با هوشیاری مینها را زیر رملها و ماسهها کار گذاشته بود و چون بیشتر عملیاتها در شب انجام میگرفت تا چند نفر روی مین پرپر نمیشدند بقیه از وجود میدان مین باخبر نمیشدند. اکثر رزمندگان دشت فکه نوجوانان و جوانانی بودند که عزم و اراده قویشان آنان را سدشکن کرده بود، حالات معنوی و روحی آنها به قدری بینظیر بود که با اشتیاق برای عملیات آماده میشدند.
فکه را قتلگاه میگویند قتلگاه شهیدان خودش یک سرزمین پهناور مملو از رمل و ماسه، با چند تا تپه ماهوری و نیروهایی که در محاصره دشمن داخل شیار بین دو تپه پناه گرفته، شیار پرازمین والمر، آتش دشمن متمرکز بر شیار سه روز مقاومت، بدون آب و غذا و سرانجام قتلعام.
در محور لشگر ۱۷ علیبنابیطالب، بچهها در ساعت ۱۰ شب با دشمن درگیر میشوند و خط دشمن شکسته میشود. جنگ شدیدی درمیگیرد. شهید زینالدین دستور میدهد بچههای مهندسی سریعاً اقدام به زدن خاکریز کنند اما حجم شدید آتش دشمن مانع میشود و سرآغاز حماسه مظلومانهای در فکه شکل میگیرد، حدود ساعت ۲:۱۵ شب خبر میرسد مهمات بچهها در حال تمام شدن است و تعداد زیادی از بچهها زخمی و شهید شدهاند، با توجه به حجم شدید آتش دشمن و وضعیت خاص منطقه (رملی بودن) امکان ارسال مهمات به سختی ممکن است. عراقیها بچهها را از سه طرف محاصره میکنند، اما فرزندان عاشورایی امام خمینی (ره) تا ساعت حدود هفت صبح مقاومت میکنند، وقتی دستور داده میشود بچهها کمی به عقب برگردند صدایی از آن طرف بیسیم برای همیشه جاودانه میماند، فرمانده گردان میگوید: اطراف من بچههایم روی خاک افتادهاند، من اینها را چطور تنها بگذارم.
نمیدانم چقدر از گردان حنظله میدانید؟! ۳۰۰ نفر در یکی از کانالها محاصره شدند و اکثراً با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسیدند. در آن موقعیت، عراقیها مدام با بلندگو از نیروها میخواستند که تسلیم شوند و بچهها در جواب، با آخرین رمق خود فریاد تکبیر سر میدادند.
آن شب آنان فریاد سر دادند اما سر تسلیم فرود نیاوردند. گرچه فکه از لحاظ نظامی پیروزی آنچنانی به خود ندید، اما قصه مقاومت رزمندهها در شرایط بسیار سخت جنگی و تشنگی مفرط، کربلایی دیگر را برای این کشور رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمین فکه همین تشنگی است.
در یادداشتهای باقیمانده از یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیرهبندی کردهایم. نان را جیرهبندی کردهایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیدهاند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنهات پسر فاطمه سلام الله علیها.
فکه را کربلای ایران نام نهادهاند؛ کربلایی که مردان از سرزمین قبیله نور بدون آب، لبتشنه و بیادعا بدون تسلیم شدن در برابر دشمن با بانگ تکبیر به شهادت رسیدند. شهدای فکه برای همیشه تاریخ ماندگارند. فکه قتلگاه عشاقی است که برای همیشه در تاریخ زندهاند. مردم سرزمین قبیله عشق سال جدید خود را با یاد شهدا متبرک میسازند و بار دیگر با شهدا هم عهد و پیمان میبندند.
کانال کمیل
کانال کمیل:وجب به وجب کانال کمیل با زائران حرف میزند. راوی در گوشهای از کانال ایستاده و روایتگری میکند و میگوید این کانال جایی است که بچهها محاصره و با لبانی خشک شهید شدند. رو به کانال حنظه میکند پرچمهای قرمز رنگی را نشان میدهد کمی بغض میکند میگوید اینها نشان دهنده تفحص شهدا است و هر پرچم نشان دهنده یک شهید است.
راوی ادامه میدهد نوجوانان گردان کمیل و حنظله در محاصره دشمن قرار گرفته بودند. مهمات به آخر رسیده و عطش در اوج خودش بود. بعثیها هر لحظه حلقه محاصره را تنگ تر میکردند، آنقدر که صدایشان به گوش رزمندهها میرسید. بیسیمچی از توپخانه درخواست پشتیبانی کرد اما فاصله بعثیها و رزمندهها آنقدر کم بود که کاری از دست توپخانه بر نمیآمد (ممکن بود بچههای خودی هدف آتش توپخانه قرار بگیرند) حالا هرکس زیر لب زمزمهای دارد. بعضیها هم قلم برداشتهاند و حرف دلشان را مینویسند. صدای قهقهه بعثیها که میدانستند دست بچه ها خالی است بلندتر میشد ... اشک از چشمان راوی و زائران آرام آرام سرازیر میشود.
راوی میگوید: چند روز بعد از اتمام عملیات والفجر مقدماتی و شهادت اعضای گردان کمیل رژیم بعث عراق داخل کانال را پر میکند و شهدا در آن کانال مدفون میشوند.
گوشه به گوشه کانال کمیل را که نگاه میکنی جوانانی هستند که با خدای خود خلوت کردهاند و هر کدام خواستهای از شهدا دارند.
شهدای کانال کمیل و حنظله با مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن درسی به ما دادند که اگر کمی توجه کنیم امروز میتوان به خوبی از آن استفاده کرد؛ آنها نشان دادند که در محاصره هم میتوان کارهای بزرگ انجام داد تا در تاریخ ماند و تسلیم نشد.
شهدای هویزه:در تاریخ ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ پس از ۱۸ ماه هویزه از اشغال بعثیان خارج شد و رزمندگان اسلام در طی عملیات بیت المقدس دشت خوزستان را گورستان بعثیان ساختند.
فتح المبین: طرحریزی عملیات افتخار آفرین فتحالمبین از اواسط آبان ١٣٦٠ آغاز شد و پس از تلاشهای مستمر و خستگیناپذیر و انجام مشورتها و هماهنگیهای گسترده میان فرماندهان نظامی، سرانجام طرح عملیاتی شماره ١ فتحالمبین در اواخر دی ماه همان سال آماده شد. روز ١٣ بهمن ١٣٦٠ در پی یک نشست مشترک بین فرماندهان عمده سپاه و ارتش، طرح یادشده به یگانهای عمده اجرایی ابلاغ و متعاقب دریافت اطلاعات جدید در ٣٠ بهمن همان سال طرح اولیه بازنگری شد و طرح شماره ٢ در ١٣ اسفند انتشار یافت.
این عملیات با مراجعه به قرآن کریم، فتح نامگذاری شد و سرانجام در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوشنبه دوم فروردینماه فرمان آغاز حمله بزرگ و سرنوشتساز فتحالمبین به شرح زیر صادر شد:
بسمالله الرحمن الرحیم، بسم الله القاصم الجبارین و یا زهرا.
رزمندگان اسلام با دریافت پیام، عملیات حماسی و تاریخی فتحالمبین را در شمال خوزستان آغاز کردند و از جنوب و شمال غربی شوش و غرب دزفول در چند محور با ارتش عراق درگیر شدند.
اهداف عملیات:
- آزادسازی بخش وسیعی از مناطق اشغال شده، همچون سایت ٤ و ٥ رادار و دهها روستای منطقه.
- انهدام دو لشکر عراق (١٠ زرهی و ١ مکانیزه).
- دستیابی به خطوط پدافندی مناسب و استفاده از حداقل نیروهای خودی در آن خطوط
- خارج کردن شهرهای شوش، اندیمشک و دزفول از تیررس آتش توپخانه دشمن.
- دور کردن آتش موثر دشمن از جاده اهواز – اندیمشک.
منطقه عملیات فتح المبین
منطقه عمومی فتحالمبین در غرب رودخانه کرخه واقع شده است و از شمال به ارتفاعات صعب العبور تیشکن، دالپری، چاه نفت و تپه سپتون؛ و از جنوب به ارتفاعات میشداغ، تپههای رملی و چزابه (شیب)؛ و شرق به مرز بینالمللی (در شمال و جنوب فکه) منتهی میشود.
منطقه مزبور ٢٥٠٠ کیلومتر مربع وسعت دارد، از لحاظ جغرافیایی ناهموار است و علاوه بر ارتفاعات یادشده، دارای تپه های ماهور بسیار و بعضاً غیر قابل عبور است. این بلندیها به دلیل پستی زمین در شرق کرخه، روی شهرهای شوش، هفت تپه و جاده اهواز – اندیمشک کاملا مشرف هستند. ارتفاعات ابوصلیبی خات با ٢٠٢ و ١٨٩ متر، کوههای برغازه، رقابیه تیشکن، کمر سرخ، تنگه ابوغریب و رقابیه، مراکز رادار، سایت ٤ و ٥، پادگان عینخوش و نقاط حساسی همچون دوسلک و سه راهی قهوهخانه از عوارض مهم منطقه عملیاتی فتحالمبین بودند.
جادههای آسفالته دزفول به دهلران، عین خوش به چم سری، جاده تنگه ابوغریب، جاده امامزاده عباس به چاه نفت و پلهای ساخته شده روی رودخانههای «چیخواب» و «دویرج» نیز از مهمترین راه های مواصلاتی منطقه محسوب میشدند.
استعداد دشمن
مسئولیت پدافند از منطقه غرب دزفول به عهده دو لشکر ١٠ زرهی و ١ مکانیزه ارتش عراق بود و به تناسب میزان هوشیاری دشمن و آگاهی از عملیات نیروهای ایران، بر استعداد آنها افزوده میشد. در مجموع، تمامی یگانهایی که قبل از شروع عملیات، در منطقه مستقر بودند و نیز تمام یگانهایی که حین عملیات وارد منطقه شدند، عبارت بودند از:
- لشکر ١٠ زرهی؛ شامل: تیپهای ١٧، ٤٢، ٥١ و ٦٠ زرهی، تیپ ٢٤ مکانیزه، تیپهای ٥٥، ٩٩، ٤٢٣ و ٥٠٥ پیاده.
- لشکر ١ مکانیزه؛ شامل: تیپهای ٣٤ و ٥١ زرهی، تیپ های ١ و ٢٧ مکانیزه، تیپهای ٩٣، ٩٦، ١٠٩ و ٤٢٦ پیاده.
- لشکر ٣ زرهی؛ شامل: تیپهای ٦ و ١٢ زرهی، تیپ ٨ مکانیزه.
- لشکر ٦ زرهی؛ شامل: تیپ ٢٥ مکانیزه.
- لشکر ٩ زرهی؛ شامل: تیپ ١٤ مکانیزه و تیپ های ٣٥ و ٤٣ زرهی.
- لشکر ٧ پیاده: شامل: تیپهای ١٩ و ٣٨ پیاده.
- یگانهایی با ماموریتهای ویژه: تیپهای ١٠، ١١، ١٢، ١٣، ١٤، ١٥، ١٩، ٦٠٣، ٦٠٤، ٦٠٥.
- تیپ های مستقل: تیپ مکانیزه گارد ریاست جمهوری، تیپ ١٠ زرهی، تیپ های ٩١ و ٩٢ پیاده و تیپ ٥ گارد مرزی
کماندو: ٩ گروهان
- توپخانه: ٤ گردان از لشکر ١٠، ٤ گردان از لشکر ١، ٣ گردان از لشکر ٣، گردان ٢١٧
قوای خودی
قرارگاه مرکزی کربلا با فرماندهی مشترک نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران، هدایت کلی عملیات را بر عهده داشت که چهار قرارگاه فرعی زیر تحت امر آن بود:
الف – قرارگاه قدس هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
ارتش: تیپ ٨٤ پیاده خرمآباد با ٣ گردان، تیپ ٢ زرهی لشکر ٩٢ زرهی اهواز با ٣ گردان
سپاه: تیپ ٤١ ثارالله (ع) با ٦ گردان، تیپ ١٤ امام حسین (ع) با ٩ گردان، عناصری از سپاه ایلام
ب – قرارگاه نصر هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
ارتش : تیپهای ١، ٢ و ٣ از لشکر ٢١ پیاده حمزه با ١٠ گردان، تیپ ٥٨ ذوالفقار با ٤ گردان
سپاه: تیپ ٢٧ محمد رسول الله (ص) با ٩ گردان، تیپ ٧ ولیعصر (عج) با ٩ گردان
ج – قرارگاه فجر هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
ارتش: لشکر ٧٧ پیاده خراسان با ٣ تیپ
سپاه: تیپ ٣٣ المهدی (عج) با ٦ گردان، تیپ ٤٦ فجر با ٥ گردان، تیپ ١٧ علی ابن ابیطالب (ع) با ٦ گردان امام سجاد (ع) با ١١ گردان
د– قرارگاه فتح هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
ارتش: تیپ ١ لشکر ٩٢ زرهی، تیپ ٥٥ هوابرد، تیپ ٣٧ زرهی شیراز
سپاه: تیپ ٢٥ کربلا، تیپ ٨ نجف با ٨ گردان
در مجموع حدود ١٠٠ گردان از سپاه و ٣٥ گردان از ارتش در عملیات شرکت کردند.
همچنین واحدهایی از توپخانه، هوانیروز و نیروی هوایی ارتش، مهندسی جهاد سازندگی و مهندسی سپاه و ارتش، پشتیبانی عملیات را بر عهده داشتند.
طرح مانور
منطقه مورد نظر برای عملیات به چهار محور زیر تقسیم شده که در هر یک از آنها میبایست یک قرارگاه عملیاتی وارد عمل شود:
الف – «محور تیشکن» و «چاه نفت» :
قرارگاه قدس در این محور ماموریت داشت تا از جناح لشکر ١٠ عراق وارد عمل شده و «ارتفاعات کمرسرخ» و «٢٠٢»، امام زاده عباس، شهر و پادگان و ارتفاعات عینخوش و در نهایت منطقه ابوغریب را به تصرف خود درآورد. این قرارگاه در صورت موفقیت میتوانست عقبه لشکر ١٠ را ببندد و به همین دلیل نتیجه عملیات آن، بسیار اساسی و سرنوشت ساز بود.
ب – محور غرب پل نادری:
در این محور قرارگاه نصر مؤظف بود اهدافی همچون شاویه، بلتا، جوفینه، علی گره زد، تپه چشمه، شهداء و کوت کاپون را تصرف و تامین کند که به دلیل نوع درگیری این قرارگاه (تک جبههای)، پیش بینی نتایج عملیات در این محور سخت و دشوار بود.
ج – محور غرب شوش:
دشمن در منطقه غرب شوش، به دلیل وجود اهداف مهمی همچون سایت ٤ و ٥ رادار از مستحکم ترین مواضع و خطوط دفاعی برخوردار بود. قرارگاه فجر ماموریت داشت ضمن تصرف اهداف فوقالذکر، روی ارتفاعات ابوصلیبی خات مستقر شود.
د– محور رقابیه:
تصرف تنگه رقابیه و منطقه دوسلک، وظیفه قرارگاه فتح بود که در نتیجه آن، عقبه لشکر ١ عراق بسته میشد. در صورت موفقیت نیروهای این قرارگاه و الحاق آنها با نیروهای قرارگاه قدس، خط نهایی عملیات تامین میشد.
شرح عملیات
در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۳۶۱/۱/۲، عملیات فتحالمبین با رمز مبارک یازهرا (س) آغاز شد. حوادث و رویدادهای عملیات در محور و مراحل مختلف آن به شرح ذیل است:
مرحله اول عملیات فتح المبین (۱۳۶۱/۱/۲):
در این مرحله در محور قرارگاه قدس، تیپ ١٤ امام حسین (ع) در جناح راست موفق شد با حرکت احاطهای از شمال غربی و غرب رودخانه چیخواب ضمن تصرف منطقه عین خوش، عقبه دشمن در این محور را مسدود کند. تیپ ٤١ ثارالله و تیپ ٨٤ خرم آباد نیز در جناح چپ این قرارگاه از شمال دشت عباس طرف امام زاده عباس و تپه ٢٠٢ پیشروی کرده و مواضع دشمن را به تصرف خود درآورد، لیکن این مواضع در جریان پاتکهای شدید دشمن مجددا به اشغال نیروهای عراقی درآمد.
در محور قرارگاه نصر؛ یگانهای عمل کننده در ساعت ٠١:۳۰ بامداد با دشمن درگیر شدند. در حالی که واحدهای ارتش عراق در این محور به شدت مقاومت میکردند، یک گردان از تیپ ٢٧ محمد رسول الله (ص) که ماموریت تصرف «علی گره زد» و خاموش کردن آتش توپخانه مستقر در آن را بر عهده داشت، تا اعماق خطوط دشمن نفوذ کرده و قرارگاه توپخانه دشمن را به تصرف درآورد. در نتیجه، یگانهای دیگر این قرارگاه موفق شدند مواضع اصلی پدافندی دشمن در شمال محور پل نادری، سرخه فلیه، سرخه صالح و تپه چشمه، کوت کاپون، سه راهی قهوه خانه و تپه شاوریه را به تصرف در آورند.
در محور قرارگاه فجر، به دلیل مستحکم بودن خطوط پدافندی، حجم انبوه آتش و هوشیاری دشمن نسبت به جهت تک و نیز انسداد اکثر راهکارهای پیش بینی شده خودی، نیروهای این قرارگاه با روشن شدن هوا به موقعیت اولیه خود بازگشتند. در محور قرارگاه فتح، ماموریت این قرارگاه در آغاز عملیات، تنها اعزام گروه های «آرپی جی زن» برای شکار این تانکها محدود شد. بر همین اساس گروههای مورد نظر اعزام شدند، لیکن تنها موفق گردیدند حدود ٢٠ تانک و نفربر دشمن را منهدم کنند.
مرحله دوم عملیات فتح المبین(۱۳۶۱/۱/۴):
ساعت یک بامداد چهار شنبه چهارم فروردین، مرحله دوم عملیات فتح با کلمه رمز یازهرا(س) آغاز شد و نیروهای ایرانی در اولین ساعات شروع عملیات، تلفات سنگینی بر دشمن وارد آوردند و به مواضع آن در جبهههای غرب شوش و دزفول دست یافتند. در این مرحله از عملیات تنگه رقابیه و ارتفاعات میشداغ پاکسازی شد.
در این مرحله، ماموریت اصلی به عهده قرارگاه فتح بود تا با تصرف تنگه رقابیه و ضمن تهدید عقبه نیروهای عراقی، در منطقه قرارگاه فجر، موجب کاهش فشار دشمن به قرارگاه قدس شود. قرارگاه های نصر و قدس نیز در این مرحله ماموریت داشتند تا با ترسیم خطوط پدافندی خود، در مقابل پاتک های دشمن مقاومت کنند.
همچنین، قرارگاه فجر همچون مرحله اول ماموریت داشت تا به منظور جلب توجه دشمن به انجام عملیات ایذایی بپردازد و ذهن فرماندهان عراقی را از محور اصلی عملیات منحرف کند.
قرارگاه فتح از دو محور عملیات خود را آغاز کرد. یک تیپ پیاده به همراه یک گردان زرهی با هدف تصرف ارتفاعات رقابیه، از حاشیه تنگه رقابیه و آب گرفتگی وارد عمل شدند و دو تیپ نیز محور اصلی حرکت خود را تنگه دلیجان – به منظور دور زدن دشمن – قرار دادند و در نتیجه موفق شدند تنگه رقابیه، ارتفاعات رقابیه و میشداغ به همراه تعداد زیادی تجهیزات سنگین دشمن را به تصرف درآورند. به دنبال آن، نیروهای عراقی از فشار خود در محور عین خوش کاسته و پاتک های سنگین را متوجه منطقه رقابیه کردند و به رغم این که خطوط پدافندی نیروهای خودی در داخل تنگه تا آستانه سقوط پیش رفت، لیکن مقاومت نیروهای خودی به حفظ و تامین اهداف این مرحله منجر شد.
مرحله سوم عملیات فتح المبین (۱۳۶۱/۱/۷):
در سومین مرحله عملیات، مهمترین مواضع حیاتی دشمن در غرب شوش و دزفول فتح شد. این مرحله از عملیات مقارن ساعت ٢٢ و ٣٠ دقیقه شب شنبه هفتم فروردین با نام فتحالمبین و با کلمه رمز «یازهرا (س)» در شمال غربی شوش آغاز شد.
فرماندهان سپاه و ارتش پس از کسب نتایج موفقیت آمیز در مرحله دوم عملیات، به این نتیجه رسیدند که نیروهای دشمن به دلیل از هم پاشیدگی سازمان و گسستگی در سیستم فرماندهی خود، احتمالا از منطقه عملیاتی فرار خواهند کرد. لذا تصمیم گرفته شد هر چه سریعتر با انجام عملیات دیگری، قوای دشمن منهدم و خطوط پدافندی قوای خودی تصحیح و تقویت شود. بر همین اساس، پس از طراحی مانور این مرحله از عملیات، نیروهای خودی در بامداد روز هفتم حمله خود را آغاز کردند و همان گونه که پیشبینی میشد، دشمن برای مصون ماندن از انهدام و اسارت نیروهایش، بسیاری از مواضع خود را به ناچار ترک کرده و به منتهی الیه خطوط پدافندی خود در منطقه، (چنانه، دوسلک و غرب ارتفاعات تینه) عقبنشینی کرد.
مرحله چهارم عملیات فتح المبین (۱۳۶۱/۱/۸):
در چهارمین مرحله عملیات که سحرگاه روز یکشنبه هشتم فروردین با نام فتح و کلمه رمز یازهرا (س) آغاز شد.
قرارگاه نصر به پاکسازی منطقه متصرفه در شرق ارتفاعات تینه پرداخته و پس از آن به کمک قرارگاه قدس شتافت. قرارگاه قدس که در روز گذشته ارتفاعات ٢٠٢ تنگه ابوغریب را به تصرف درآورده بود، میکوشید از فرار نیروهای در حال عقب نشینی عراق جلوگیری کند. قرارگاه فجر نیز مسئولیت پاکسازی منطقه متصرفه خود را بر عهده داشت.
همچنین نیروهای قرارگاه فتح ضمن عبوراز تنگه دلیجان به سمت برغازه و دوسلک موفق شدند این دو منطقه را به تصرف در آورده و با نیروهای قرارگاه نصر الحاق کنند و سپس به سمت مرزهای بین المللی پیشروی کنند.
در مجموعه، طی این مرحله از عملیات، ارتفاعات تینه، دوسلک و برغازه به تصرف کامل درآمدند و دشمن به غرب رودخانه دویرج و تپه ١٨٢ عقب رانده شد.
لازم به ذکر است که نیروهای خودی در تلاش اصلی خود در این مرحله که دستیابی به عقبههای دشمن و ممانعت از فرار نیروهای آنان بود موفق نبودند و دشمن توانست بسیاری از نیروها و تجهیزات خود را از منطقه عملیات خارج کند.
نتایج عملیات
- آزادسازی ٢٥٠٠ کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی؛ شامل دهها بخش و روستا، سایت ٤ و ٥ رادار، جاده مهم دزفول – دهلران و ...
- نزدیک شدن نیروهای خودی به مرز در منطقه غرب شوش و دزفول.
- خارج شدن شهرهای دزفول، اندیمشک و شوش و مراکز مهمی همچون پایگاه هوایی دزفول از تیررس توپخانه دشمن و دستیابی به چاههای نفت ابوغریب در ارتفاعات تینه.
- انهدام بیش از ٤ لشکر، ٣٦١ دستگاه تانک و نفربر، ١٨ فروند هواپیما، ٣٠٠ دستگاه خودرو، ٥٠ توپ و ٣٠ دستگاه مهندسی ارتش عراق.
- به غنیمت گرفته شدن ٣٢٠ دستگاه تانک و نفربر، ٥٠٠ دستگاه خودرو، ١٦٥ توپ، ٥٠ دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی.
- به اسارت در آمدن بیش از ١٥ هزار تن از نیروهای دشمن.
- کشته و مجروح شدن حدود ٢٥ هزار تن از نیروهای دشمن.
دوکوهه:دوکوهه نام منطقه و پادگانی است در 4 کیلومتری شمالغربی شهر اندیمشک و در مجاورت جاده اندیمشک– خرمآباد که دهستان دوکوهه در شرق جاده و پادگان دوکوهه در غرب جاده واقع شده است. این پادگان از شمال و غرب به رودخانه فصلی بالارود منتهی میشود و بخش جنوبی آن نیز توسط عوارض مصنوعی محدود شده است. این منطقه به علت وجود دو ارتفاع 316 و288متری در کنارهم که مانند دوکوه دوقلو در این منطقه مسطح خودنمایی میکنند، دوکوهه نام گرفته است. مساحت این پادگان با حواشی آن 15کیلومترمربع میباشد که وسعت بخش اصلی آن کمتر از 5کیلومترمربع است.
بخش اصلی پادگان که شامل ساختمانهای گردانها، ساختمانهای اداری، دژبانی و انبار و ادوات و همچنین زمین صبحگاه است درکنار جاده و ایستگاه راهآهن موقت دوکوهه قرار دارند. دوکوهه قبل از انقلاب پادگان پشتیبانی لشکر92 زرهی و یگانهای نظامی جنوبغرب کشور بود و ساختمانهایی به صورت نیمهساز برای نظامیان خدمت کننده در منطقه در این پادگان وجود داشت. با شروع جنگ این پادگان در اختيار سپاهپاسداران قرارگرفت و در دوران دفاعمقدس به مهمترین پادگان عملیاتی خوزستان مبدل شد. این پادگان که عقبه یگانهای عمل کننده در عملیات فتحالمبین بود، پس از این عملیات به پادگان تیپ27 محمدرسولالله(ص) تبدیل شد، همچنین لشکر10سیدالشهداء(ع) نیز در همین پادگان تشکیل و راهاندازی شد که بعدها مقر اصلی آنها به نزدیکی همین پادگان(پادگان شهید کلهر) منتقل شد.
دوکوهه به عنوان بزرگترين منزلگاه براي تجهيز و سازماندهي نيروهای جبهه جنوب بود و مثل يك شهر، مملو از جمعيّت، تحرك، نشاط و زندگي بود. دو نوع ساختمان در دوكوهه بود. ساختمانهاي يك طبقه كه در قسمت شمال و غرب پادگان قرار داشتند که نوعاً واحدهاي اداري بودند وكارهاي ستادي و خدماتي ميكردند و ديگر، ساختمانهاي پنج طبقهاي كه آسايشگاه نيروهاي رزمنده بود و در بخش جنوبی پادگان قرار داشتند و هرکدام به نام یک گردان پیاده نظیر انصار، مالک اشتر، حبیب ابن مظاهر، مقداد و عمار نام گرفته است. از آنجا که جنگ تحمیلی پیش از تکمیل كارهاي تأسيساتي پادگان شروع شده بود. در نتيجه ساختمانها در ابتدا فاقد امکانات تهويه، شيشه، دستشويي و لولهكشي آب مناسب بودند و خيابانهاي پادگان، شني بود. زمین صبحگاه، حمام و بعضي واحدها مثل مخابرات، حسينيه شهيد همت، آرايشگاه و ساير سرويسهاي خدماتي بعدها به وجود آمد. در بخش مرکزی دوکوهه حسینیه شهید همت قرار دارد که قلب این پادگان نام گرفته و شاهد شب زنده داریها و مناجات رزمندگان اسلام بوده است. حوضی که در مقابل در این حسینیه وجود دارد نیز وضوخانه بسیاری از شهدا بوده است. در ضلع شمالی حسینیه دو ساختمان پنج طبقه دیگر به نامهای ذوالفقار و القارعه که مقر گردانهای زرهی بودند، وجود دارد.
کمی بالاتر از ساختمان گردان ذوالفقار، محوطه وسیعی وجود دارد که نمادی از قدس در آن خودنمایی میکند، این محوطه زمین صبحگاه بوده است که محل تمرینها و اجتماع بسیجیان دوکوهه بوده است. در بخش جنوبی زمین صبحگاه، حمامهای دوکوهه و در بخش شمالی آن ساختمانهای اداری قرار دارند. در فاصله 2کیلومتری جنوبغربی دوکوهه، حسینیه گردان تخریب وجود دارد که به نام حضرت زهرا(س) نام گرفته است و چادرهای استقراری رزمندگان تخریبچی در کنار آن مستقر بوده است. مقر این رزمندگان به علت تمرینهای ویژه و سختتر دور از سایر گردانها قرار داشته است.
پس از ربوده شدن حاجاحمد متوسلیان فرمانده تیپ محمدرسولالله(ص)پادگان دوکوهه به نام پادگان حاج احمد متوسلیان تغییر نام یافت. اکنون دوکوهه حالتی دو بخشی پیدا کرده که با فنس و دیوار از هم جدا شدهاند، بخش شرقی آن در اختیار لشکر27 محمدرسولالله(ص) قراردارد که این بخش بیشتر حالت یادمانی دارد و یکی از محلهای بازدید راهیاننور است. بخش غربی پادگان در اختیار ارتش میباشد که ساختمانهای پنج طبقه آن مسکونی شده و قسمتهای دیگر به صورت انبار مهمات و... درآمده است.