دشواری «رسمالخط اعتدال» در دانشگاه
صادق زیباکلام در شرق نوشت:
حسن یا شاید هم قبح اعتدال و میانهروی این است که در بسیاری از موارد، هم دوستان را ناکام میگذارد و هم از سوی دیگر، مخالفان و منتقدان را. نطق آقای روحانی دیروز در دانشگاه بهمناسبت آغاز سال تحصیلی جدید، کمابیش اینگونه بود. بعدازظهر اتفاقا کلاس داشتم. در ابتدا چندنفر از دانشجویان با گلایه و دلخوری پرسیدند استاد چرا ایشان چیزی نگفتند؟ هنوز حرفشان تمام نشده بود که یکی از فعالان بسیج دانشجویی که این ترم با نگارنده کلاس دارد با دلخوری گفت: «دیگه قرار بود چی بگه؟ یک کلام در مورد ارزشها سخن نگفتند.» عادتم این است هیچوقت اجازه نمیدهم دانشجویان مسایل روز را با خودشان به کلاس بیاورند.
دیروز هم استثنایی بر این قاعده نبود و قبل از اینکه کلام دیگری میان مخالفان و موافقان ردوبدل شود، با تحکم به دانشجویان گفتم درخصوص سخنرانی آقای رییسجمهور، بعد از کلاس و میان خودتان بحث کنید. واقعیت آن بود که اعتدال روحانی یا دستکم تلاشش برای ترسیم رسمالخط اعتدال در دانشگاه، هم سروصدای موافقان را درآورد و هم بانگ مخالفان را. احتمالا هم امروز رسانههای اصولگرا، نکاتی که بیشتر موافق طبعشان بوده را تیتر زدهاند و مطبوعات مستقل هم، بخشهایی که بیشتر به مذاقشان خوش آمده است. اگر بهجای دانشگاه، آقای روحانی دیروز در مجلس یا بهعنوان میهمان جلسه سران قوا سخن گفته بود، این میزان اعتدالشان چالشبرانگیز نمیشد. اما درخصوص دانشگاه کار بسیار پیچیده و دشوار میشود. نهتنها آقای روحانی که اگر آقای فرجیدانا در هر وزارتخانه دیگری وزیر میشدند امروز همچنان پشتمیز کارشان نشسته بودند.
ترسیم خط اعتدال در دانشگاه بسیار دشوار است. اگر اجازه داده شود که دانشجویان فعالیت سیاسی داشته باشند، وزیر، رییس دانشگاه و دولت بهسرعت متهم میشوند که دانشگاه را به یک باشگاه سیاسی تبدیل کردهاند. آنقدرها طول نمیکشد که منتقدان خواهند گفت دانشگاههای کشور دچار افت علمی و دانشجویان ما بهجای تحقیق و مطالعات علمی، سرگرم کارهای سیاسی شدهاند. شمار دیگری از آنها اضافه خواهند کرد که آقای روحانی و دولت متبوع ایشان، دانشگاه را به خانه احزاب مبدل کردهاند و سایر مطالبی که دیدیم چگونه در روز استیضاح به سمت دکتر فرجیدانا سرازیر شد.
اگر برعکس اجازه فعالیت سیاسی به دانشجویان داده نشود در آن صورت دولت روحانی متهم خواهد شد که گرد مرگ بر دانشگاهها پاشیده و شور و نشاط جوانی یا به قول آقای روحانی «قدرت نقد دانشجویی» را از دانشگاههای کشور دریغ کرده است. اگر تا حدودی به این امر مبادرت ورزد در آن صورت، هم مخالفان و هم موافقان ناراضی بوده و به دولت انتقاد میکنند. روحانی دیروز در دانشگاه تهران خیلی مراقب بود که جوری از روی طناب آکروبات عبور کند که نه به چپ بیفتد و نه به راست درغلتد.
در عین حال او اشاره هم کرد که وزیری به نام فرجیدانا با آن سوابق روشن جبهه و پشتوانه علمی برجسته و بالاخره با اینکه انصافا تلاش میکرده بر مسیر اعتدال گام بردارد چگونه نهایتا از ادامه کار بازداشته شد. آنچه روحانی نگفت این بود که با گذشت نزدیک به دوماه هنوز نتوانسته درخصوص وزیر جدیدش که میخواهد به مجلس معرفی کند تصمیمگیری کند. بخش دیگر مطالب بااهمیت روحانی، در حقیقت در آنچه که نگفت بود. او نه خیلی مفصل درخصوص بومیسازی علومانسانی ورود کرد و ایضا نه درخصوص اسلامیکردن آنها. برعکس از گسترش تبادل علمی با خارج از کشور سخن گفت. اگر قرار شود با استادان بیرون از ایران ارتباط برقرار شود در آنصورت نمیشود فضای علوم انسانی در داخل بسته بماند. نمیشود فقط استادان خارجی به ایران بیایند و فقط آنها حرف بزنند و استادان علوم انسانی در داخل، لب فروبندند.
در مجموع، باید نمره قابلقبولی به سخنرانی دیروز روحانی در دانشگاه بدهیم. بخش بیشتر نمره نه بهواسطه آنچه که گفت بلکه بهواسطه پرهیز تعمدی از تکرار کلیشهها و حرفهای تکراری درخصوص فرهنگ و انتقادات از وضعیت فرهنگی کشور و ضرورت تغییر آن و ضرورت بومیسازی علم و دانش و سایر مطالبی از این دست در دانشگاههای کشور بود.