نزاع دسته جمعی و قتل چندین نفر!
به گزارش صدای ایران ، گزارشهای مبنی بر این درگیریها نشان میدهد که آخرین پرده از این تراژدیهای خونین معمولا ختم به خیر نخواهد شد. خیر و شر تا دنیا دنیاست در کنار هم باقی میماند، اما این قانون است که میتواند میان آنها عدالت را جاری کند. عدالت از نوع خیر و درست آن مانند عدالت علی. در این گزارش به یکی از درگیریهای طایفهای اشاره میکنم که نه تنها عدالتی در آن دیده نمیشود، بلکه عدالت پشت سلاح عامل شر پنهان شده است.
مکان حادثه؛ «سوسنگرد، روستای غوابش». روز حادثه؛ جمعه. تاریخ حادثه؛ «۰۱ /۰۱/ ۹۹». ساعت حادثه؛ ۶ عصر. دلیل حادثه؛ سند ماشین ۹۰۰ هزار تومانی. شاکی؛ «حکیم سواعدی». عاملان تیراندازی؛ «افرادی از طایفه غ». تا دو روز قبل از انتشار این گزارش مرتب میپرسید که کی این گزارش منتشر میشود! تا اینکه گزارشی بر مبنای مصاحبه با حکیم سواعدی به شرح زیر منتشر شد و در انتهای صحبتهای حکیم سواعدی، دهیار روستای غوابش حادثه آن روز را روایت میکند. تحصیلاتش را در رشته حقوق به اتمام رسانده و مدیر موسسه مردمنهاد میثاق فجر و فعال حقوق شهروندی است. سال ۹۸ اولین جایزه حقوق شهروندی را از دانشگاه علامه طباطبایی تهران دریافت کرد.
پرده اول
«داشتیم برمیگشتیم بریم خونههامون که دیدیم وسط جاده هشت تا ماشین همه هم مسلح جلومون رو گرفتن و شروع کردن به تیراندازی.» شب عید سال ۱۳۹۹ در شهرستان سوسنگرد از توابع خوزستان؛ در روستای غوابش، «حکیم سواعدی» به همراه اقوامش از جمله پسرعموهایش برای تفریح به مناسبت سال نو به روستای غوابش رفته بودند.
هنگام برگشت میان جاده غوابش و سوسنگرد حدود هشت ماشین جلوی آنها را میگیرند. او ابتدا از استان خوزستان و درگیریهای آن مخصوصا درگیریهای طایفهای انتقاد میکند و سپس با ادبیات و لهجه خودش که مربوط به جنوب کشور است، حادثه را روایت میکند: «در استان خوزستان چنین درگیریهایی رواج داره. افراد کمی هم میتونن جلوی این درگیریها رو بگیرن. ماجرا برای پارسال هست.
تفریحمون رو انجام داده بودیم، داشتیم از خونه پسرعموم برمیگشتیم بریم خونههامون که دیدیم وسط جاده هشت تا ماشین، همه هم مسلح جلومون رو گرفتن و شروع کردن به تیراندازی. ما هم با دوتا ماشین سمند و پراید بودیم. برادرم رو جلو چشمم کشتن، من رو با تیر زدن تو پام. دو تا برادر دیگهام رو با تیر زدن و زخمی شدن. پسرعموم رو کشتن و یه نفر دیگه هم که از ما نبود و تو روستا ایستاده بود اونم زدن کشتن. با هم از یه طایفه هستیم.»
او ادعا میکند: «سیستم قضایی سوسنگرد در این زمینه ضعیف عمل کرد. اداره آگاهی هم همینطور. من فکر میکنم قضاوت درستی در این حادثه صورت نگرفت. اینا که به ما شلیک کردن اسم و فامیلیشون رو میدونیم، اما ننویسین. اینا کارشون خرید و فروش اسلحه و مواد مخدر هست.»
او در خصوص مردم سوسنگرد و اهالی روستای غوابش اینگونه میگوید: «چطور بهتون بگم. (مکث میکند و اول کلمهای که میخواهد ادا کند را چند ثانیهای میکشد اول کلمه با حرف «اِ» شروع میشود)، چون ما هنوز نتونستیم جزییات روز حادثه رو ثابت کنیم. نمیدونم با چه زبانی توضیح بدم ما وقتی از خونه پسرعموم اومدیم بیرون اصلا اسلحه نداشتیم، ولی اونا یه دفعه جلومون با اسلحه سبز شدن. این روستا منطقه مرزنشین هست و اکثرا اسلحه دارن.
در اکثر روستاهای خوزستان برخیها از بیسوادی و نداشتن آگاهی مردم سوءاستفاده میکنن، چون بعضی از مردم روستاهای خوزستان حتی از یه سرباز هم میترسن و فکر میکنن همه کارشون تو همون روستا باید حل و فصل شه. فکر نمیکنن کسی بره شکایتی کنه و خارج از استان کسی باشه.»
پرده دوم
«شخصی به نام «ف. س» که فاقد پروانه کارشناسی بوده به عنوان کارشناس معرفیش کردن و گفتن از کارشناسان تهران هست.» این ادعای حکیم سواعدی است که با دو نامه از کانون کارشناسان تهران و استان که پاسخ دادهاند، این کارشناس عضو آنها نیست مستندش میکند.
حکیم سواعدی از اتفاقات بعد از حادثه میگوید: «لیست اسلحهها و افرادی که سلاح داشتن اسامیشون رو دارم. میدونم چطور ازشون گرفته شده. همه این عاملان تیراندازی رو منع تعقیب کردن و اون یه نفر که تو جاده کشته شد رو گردن یکی از پسرعموهای من انداختن.
کارشناس اولیه هم به ما اینجور گفت که اون آدم کنار جاده با سلاحی که دست شخصی از طرف مقابلمون بوده کشته شده، اما این عاملان تیراندازی رفتن یه نامهنگاریهایی بیخودی کردن. البته اونجور که به گوش ما رسیده. شخصی به نام «ف. س» که فاقد پروانه کارشناسی بوده رو به عنوان کارشناس معرفیش کردن و گفتن از کارشناسان تهران هست.
من خودم به شخصه با کانون تهران مکاتبه کردم و گفتن این شخص جزو کارشناسان کانون تهران نیست. نامهاش رو هم دارم. بعد هم رفتم کانون کارشناسان استان خوزستان اونجا هم گفتن چنین فردی جزو کارشناسان کانون نیست. بقیه استانهارو نمیدونم، اما چون اونها به ما گفته بودن این کارشناس از تهران اومده ما به جواب درستی نرسیدیم.»
پرده سوم
«به خاطر یه سند ۳ نفر کشته و ۸ نفر زخمی شدن.» او از روند پروندهشان اینگونه توضیح میدهد: «با این حال هیچ رسیدگی به پرونده ما نمیشه در برخی شهرهای خوزستان فرهنگسازی شده که آقا بیا آدم بکش، کسی جلوت رو نمیگیره و در نهایت از طریق ریشسفیدان و شیخهای طایفه سعی میکنن حل و فصلش کنن. این عاملان تیراندازی سابقه دارن تو این کارا. ما رو میشناسن مشکلشون با یه خانواده دیگه بود ولی فکر کردن ما تو این مشکل دخیل بودیم.
اومدن سمت ما تیراندازی کردن. مشکلشون هم سر یه سند ماشین ۹۰۰ هزار تومنی بود. به خاطر یه سند، ۳ نفر کشته و ۸ نفر زخمی شدن. دو نفر کشته و هشت نفر زخمی از خانواده ما بود و اون یه نفر کشته، غریبه کنار جاده بود که تیر خورد به سرش و مرد.»
پرده چهارم
«گفتن این اسلحه با گلوله کالیبر ۹ تیراندازی شده.» حکیم سواعدی با ناراحتی از پسرعمویش میگوید: «امیر سواعدی؛ پسرعموم دانشجوی حقوق هست که الان متهمش کردن و زندانه. اونا تیراندازی کردن ولی عجیب اینجاست که رفتن و برای پسرعموی من پرونده درست کردن که اون مرد کنار جاده رو پسرعموی من تیر زده. ما همه تحصیلکردهایم. بازم میگم ما اصلا اون روز اسلحه نداشتیم.
الان پسرعموم نزدیک دو سال زندان هست و بلاتکلیفه. کارشناس اولیه آوردن برای اسلحهای که باهاش به اون فرد کنار جاده تیراندازی شده بود، گفتن این اسلحه با گلوله کالیبر ۹ تیراندازی شده و متعلق به فردی به نام «م. غ» هست. به هر حال من خودم فعال حقوق شهروندی هستم. کارشناسی که آوردن گفت؛ فرد کنار جاده با گلوله کالیبر ۹ کشته شده. ولی بعد همونطور که براتون گفتم رفتن فردی رو آوردن که کارشناس نبود.
خانواده اون فرد کنار جاده که کشته شد هم با این عاملان تیراندازی فامیل هستن. برای همین رفتن شهادت دادن که شلیک از طرف پسرعموی من بوده و پسرعموی من رو انداختن زندان تا ما رضایت بدیم به عاملان تیراندازی که داخل زندان هستن و اونها هم به پسرعموی ما.»
پرده آخر
«لیست اسلحههای کشف شده و اسامی افرادی که اسلحه داشتن رو دارم میخواید؟!» او از مدارکی که دارد صحبت میکند: «پسرعموی من شاعر هست. یه آدم تحصیلکرده است. لیست اسلحههای کشف شده و اسامی افرادی که اسلحه داشتن رو دارم میخواید؟! شما خودتون بیرون از خونه ناگهان به طرفتون شلیک کنن چی کار میکنین!»
روایتی پس از پرده آخر «نمیدانم، اطلاعی ندارم»
برای تکمیل گزارش مصاحبهای با «علی غوابش»؛ دهیار روستای غوابش؛ همان روستایی که این حادثه در آن رخ داده بود، انجام دادیم. او توضیحاتی از شرح روز حادثه را روایت میکند.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد و اینکه شما آنجا حضور داشتید؟
والا روز حادثه من کلا داخل روستا نبودم. خب عید بود و من هم برای سفر به شهر دیگری رفته بودم. ولی در این یک سال اهالی روستا که در آن روز آنجا بودند همه چیز را برایم تعریف کردند. خانواده سواعدی ۱۰ متر از روستا بیرون رفته بودند که این اتفاق افتاد. خانواده سواعدی برای تعطیلات به غوابش آمده بودند. اینها هم اهل همین روستا هستند ولی در حال حاضر اهواز زندگی میکنند.
خانواده سواعدی با این افراد از قبل مشکلی داشتند؟
اصلا خود خانواده سواعدی با این افراد فامیل نزدیک هستند. خانواده سواعدی بعدها نامخانوادگیشان را عوض کردند وگرنه با همین افراد نامخانوادگیشان یکی بود. روز حادثه هم اهالی روستا تعریف کردند که سواعدیها در خانه پسرعمویشان بودند و وقتی از آنجا بیرون میآیند آنها سر راه خانواده سواعدی را میگیرند و شلیک میکنند.
صدای درگیری و شلیک در روستا میپیچد و برخی اهالی روستا به گوش یکی از پسرعموهای سواعدی میرسانند که این وضع پیش آمده است. او هم سریع ماشینش را برمیدارد و به سمت درگیری میرود. اهالی گفتند که پسرعموی آنها وقتی از خانه خارج شده و به محل رسیده یک کلت کمری با خود داشته است، اما بقیه خانواده سواعدی هیچ کدام اسلحه نداشتند. تیراندازی میشود و یکی از اهالی همین روستا که در کنار جاده ایستاده بود، کشته میشود.
برخی اهالی میگویند که طرف مقابل خانواده سواعدی همهشان اسلحه داشتند ولی خب مشخص نیست چه کسی به فرد کنار جاده تیراندازی کرده است. من هم که خدمتتان عرض کردم آن روز آنجا نبودم، ولی شاید باورتان نشود تمام روستا از پارسال احساس امنیتشان را از دست دادند.
اسلحهها متعلق به چه کسانی بود؟
اول بهتان بگویم که ماموران پلیس تمام اسلحههای افراد حاضر در درگیری را گرفتند. یک نفر از سواعدیها و دو نفر از طرف مقابل آنها در زندان به سر میبرند. فقط در این میان پسرعموی سواعدیها که کلت کمری داشت، سلاحش مشخص بود حالا اینکه با چه سلاحی به فرد کنار جاده تیراندازی شده نمیدانم. اطلاعی ندارم.
بارزترین نمونههای درگیریهای طایفهای
عجیبترین نمونه درگیریهای طایفهای در سال ۹۳ بر سر یک دمپایی بود. درگیری مسلحانه اعضای دو خانواده که بر سر دمپایی در کوت عبدالله ۲ کشته و ۷ زخمی برجای گذاشت. دو کودک حاضر در مراسمی بر سر مالکیت دمپایی با هم درگیر شدند که پدر یکی از این دو کودک با به دست گرفتن سلاح کلاشینکف به خانه طرف مقابل آمد.
پدر این کودک بلافاصله اقدام به شلیک گلوله کرد که بر اثر اصابت این گلولهها به مردمی که با شنیدن صدای گلوله به خیابان ریخته بودند، یک زن و یک مرد کشته و ۷ تن دیگر زخمی شدند. بعد از این حادثه پلیس وارد عمل شد و ضارب را دستگیر کرد.
یا نمونه بارز دیگر بر اثر درگیری مسلحانه در سال ۹۶ با استفاده از تسلیحات پیشرفته نظامی در منطقه رامهرمز و باغملک خوزستان رخ داد. ماجرا از این قرار شروع شدکه اختلاف بر سر زمینهای کشاورزی است و در نهایت با ۲۳ کشته و ۴۰۰ زخمی روبهرو و ساعاتی بعد از این درگیری نیز چندین روستا به خاطر این درگیری طایفهای تخریب شد.
سال ۹۹ نیز چهار نفر به جرم قتل و ۱۵ نفر دیگر از عاملان درگیری طایفهای توسط پلیس شهرستان دشت آزادگان شناسایی و دستگیر شدند. این درگیری بین ۲ طایفه در یکی از روستاهای شهرستان دشت آزادگان بود که سه کشته و ۹ زخمی در پی داشت. در تحقیقات به عمل آمده متهمان به بزه ارتکابی قتل اعتراف و علت درگیری را اختلاف ملکی عنوان کردند و بسیاری از اختلافات طایفهای که حتی رسانهای هم نمیشوند در این استان همیشه جریان دارد.
در ۹ دی ماه سال جاری نیز درگیری طایفهای در روستاهای اطراف اهواز صورت گرفته بود که در نهایت یکی از طایفههای مقابل با بولدوزر از خانههای مسکونی طایفه مقابل عبور و تمام خانههایشان را تخریب کرد. در این درگیری نیز دو نفر کشته شدند.