خانههایی که خوابگاه شدهاند
امروزه به دلیل پیچیده شدن روابط اجتماعی و تغییر و تحولات ساختار جامعه، نظام خانواده سنتی به خانواده مدرن تبدیل شده است. اگر در ساعات پایانی شب گذرتان به ایستگاههای مترو و اتوبوس بیفتد خیل عظیمی از زنان و مردانی را خواهید دید که با عجله در حال بازگشت به منازل هستند و این یعنی خانه برای اغلب خانوادهها حکم خوابگاه را پیدا کرده است.
به نوشته آرمان، مشکلات شهرنشینی و به دنبال آن مدرن شدن باعث شده تا خانوادهها دیگر وقتی برای هم نداشته باشند. بر اساس تحقیقات انجام شده، میانگین گفتوگو بین زوجهای ایرانی در شبانهروز تنها ۱۷ دقیقه است که بیشتر آن نیز صرف گزارش درمورد مسائل و مشکلات روزمره میشود و از تعاملات مهرورزانه خبری نیست.
چندشغله بودن نتیجه مشکلات اقتصادی
تا دو دهه پیش در بیشتر خانوادهها تنها یک نفر کار میکرد و بقیه اعضای خانواده از طریق درآمد او، روزگار میگذراندند. تا دهه 60 زندگیها تجملاتی نبود و اینقدر مانند این روزها افراد بهدنبال بهروزکردن سبک زندگیهای خود نبودند. معمولا افراد قانعتر بودند و با درآمد اندک خود روزگار را سپری میکردند. آن روزها با وجود اینکه خانوادهها نیز پرجمعیتتر از حالا بود اما، خبری از زندگی ماشینی و تجملات امروزی نبود. درحال حاضر اما، سبک زندگی مردم تغییر کرده است. این تغییر سبک زندگی در کنار بروز مشکلات اقتصادی ناشی از تورم باعث شده علاوه بر چند شغله شدن آقایان، تعداد بیشتری از خانمها هم به فعالیت در کارهای خارج از منزل روی آورده و در نتیجه آن میلیونها نفر ۱۲ تا ۱۶ ساعت از شبانهروز را در بازار کار به سر ببرند.
در این بین انواع و اقسام کلاسهای آموزشی و وسایل ارتباطی دنیای تکنولوژی جای خالی پدر و مادر را برای فرزندان پر میکند. این اتفاق حتی در نحوه تحصیل افراد نیز به وضوح دیده میشود به نحوی که افزایش روزافزون تمایل جامعه به زندگیهای امروزی باعث شده تا درصد قابل توجهی از خانوادهها فرزندان خود را با میل و بی میل راهی دانشگاههای مختلف کشور کنند. ساعات طولانی حضور افراد در محیط کار با هدف کسب درآمد بالاتر، اشغال دو تا چند موقعیت شغلی، قانع نبودن از میزان درآمد، از بین رفتن توازن بین درآمدها و هزینههای زندگی، ایجاد هزینههای جدید در زندگیها و مسائلی از این دست باعث شده درحال حاضر بین 7 /4تا 1 /7 میلیون نفر در ایران دوشغله یا سه شغله بوده و 5 /2میلیون نفر نیز در جست و جوی آن باشند.
شرایط جدید زندگیها باعث شده تا در بسیاری از خانوادهها تعداد شاغلان به بیش از یک نفر افزایش یابد. در حال حاضر، در بسیاری از خانوادهها علاوه بر زن و مرد، حتی فرزندان نیز در بازار کار فعالیت دارند که ماحصل درآمد مجموع افراد خانوار برای تامین هزینههای معیشت به کار گرفته میشود. دلایل گوناگون مانند افت ارزش درآمد و پول، افزایش هزینههای زندگی، تجملات و موارد دیگر دلایلی است که باعث شده تا منجر به حضور خانوادگی افراد برای کسب درآمد در بازار کار کشور شود. این روزها مردم میگویند دیگر اشتغال یک نفر جوابگوی نیازها و هزینههای زندگی نیست و بنابراین افراد بیشتری از هر خانواده مجبور هستند برای کسب درآمد، راهی بازار کار شوند. البته با وجود اینکه گرایش به اشتغال به دلایل ذکر شده در ایران طی دهههای گذشته افزایش چشمگیری داشته است اما، نباید از یاد برد که ناکافی بودن میزان درآمد افراد، قرار داشتن ایران در ردیف کشورهای با دستمزد پایین، افت ارزش ریال به ویژه در چند سال گذشته و افزایش هزینههای خانوار نیز به بروز پدیده دوشغله یا چندشغله شدن افراد کمک کرده است.
آسیبهای اجتماعی عدم حضور افراد در خانواده
غیبت طولانی زن و مرد از منزل یکی از مهمترین آسیبهایی است که بنیان خانواده را متزلزل میکند. خلأ عاطفه و محبت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر از مهمترین آسیبهای ساعات طولانی نبودن افراد در منزل بهشمار میرود. علاوه بر این، ساعات طولانی فعالیت افراد در بیرون از منزل موجب آسیب رسیدن به تربیت فرزندان و نسلهای آینده میشود. هرچند این موضوع میتواند درآمد بیشتری را برای افراد و خانوادهها به همراه داشته باشد، اما از آن سو آسیبهای جبرانناپذیری را نیز بر زندگیها تحمیل میکند.
والدین مسئولیتهای خود را واگذار کردهاند
مدیرکل پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی میگوید: موضوعات اقتصادی از مهمترین مسائلی است که افراد را مجبور میکند ساعات زیادی از روز را در بیرون از خانه بگذرانند اما، به نظر میرسد صرفنظر از مشکلات اقتصادی نوعی بحران در میان والدین جامعه امروزی بهوجود آمده است که میتوان از آن تحتعنوان واگذاری مسئولیت نام برد. فرهاد اقطار ادامه میدهد: والدین و خانوادهها باید آگاهی داشته باشند که تنها پرداختن به حل مسائل و مشکلات مالی نمیتواند تمامی نیاز فرزندان را برطرف کند. هر خانوادهای احتیاج دارد که اعضای آن در روز حداقل یک وعده در کنار یکدیگر غذا بخورند و با هم تعامل داشته باشند نه اینکه، به بهانه غذا خوردن به تماشای تلویزیون بنشینند.
این کارشناس آسیبهای اجتماعی تصریح میکند: از سوی دیگر تجملگرایی هم وارد زندگی ما شده و این موضوع اجتنابناپذیر است به گونهای که حتی تبلیغات رسانه ملی ما هم بر همین اساس طراحی شده است. بنابراین نمیتوان تجمل گرایی را امری مذموم دانست چرا که، این سبک زندگی به عنوان یک اصل در میان مردم جا افتاده و به موضوعی عادی بدل شده است. او میافزاید: نکته دیگر اینکه، سبک آموزشهای ما حرفهای نیست به این معنا که بهدلیل شیوع مدرک گرایی در فرهنگ جامعه، آموزش و پرورش و آموزشعالی به افراد حرفهای یاد نمیدهد و تنها مدرک میدهد. این موضوع باعث شده تا کودکان ساعات زیادی را در مدارس و کلاسها آموزشی بگذرانند و در آنسو هم والدین وقت بیشتری کار کنند تا هزینه کلاسها و آموزشهای فرزندانشان را تامین کنند.
تنزل نقش هویتی خانواده
یک روانشناس نیز میگوید: از دیرباز خانواده به عنوان پایگاهی برای پناه بردن به آن و مامنی برای آسایش و آرامش مطرح بوده است. از سوی دیگر خانواده اولین پایگاه تشکیل دهنده شخصیت افراد نیز محسوب میشود.
بهروز بیرشک ادامه میدهد: در سالهای اخیر به دلیل تغییر همهجانبه در شیوه زندگی افراد میبینیم که تعریف و ماهیت خانواده تغییر کرده و اعضای خانوادهها به دلیل اشتغال و سایر مشغلههای زندگی مدرن امروزی از هم دور هستند. این موضوع از منظر کسانی که به نقش ویژه خانواده تاکید دارند بسیار نگرانکننده است.
او بیان میکند: عشق، علاقه و توجهی که زن و مرد و کودکان آنها باید در خانواده پیدا کنند اهمیت خود را از دست داده و از سوی دیگر، خانواده که نقش هویتی برای افراد ایفا میکند پایگاه و جایگاه خود را در میان دغدغههای زندگی نوین گم کرده است. از این رو، این معضل میتواند زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم باشد.
بیرشک میافزاید: از این رو، ارتباط افراد با جامعه، دوستان و محیط کار بسیار بیشتر از گذشته شده است. از سوی دیگر هنگامی که افراد در خانه هستند هم دیگر مانند گذشته دور یکدیگر جمع نمیشوند بنابراین، باید راهکاری اندیشیده و در پی آن باشیم که انسجام خانواده را بیشتر کنیم.