المیادین؛
سه برنامه احتمالی بایدن درمورد ایران
بایدن تاکید میکند که آماده بازگشت به توافق هستهای با ایران است، اما اذعان میکند که این امر دشوار بوده و لازم است دولتهای همسایه تهران نظیر عربستان و امارات نیز در توافق هستهای جای داشته باشند. ایران در پاسخ به این اظهارات بایدن تصریح کرد که توافق هستهای به این دولتها ارتباطی ندارد و دولتهایی که وارد عادی سازی روابط با اسرائیل شده اند، نمیتوانند جرأت کرده و خود را بازیگر جدیدی در موضوع توافق هستهای مطرح کنند، به عبارت دیگر «هر طرفی باید در حد خودش صحبت کند».
شارل أبی نادر در المیادین نوشت: بعید میدانیم که بایدن با شروط ایران برای بازگشت به توافق هستهای موافقت کند، در عوض ممکن است تهدید به عملیات نظامی کند تا ایران از شروطش دست بردارد، بنابراین، گزینه حمله نظامی را نیز در مرحله آینده پیش رو داریم.
پروندههای مهمی منتظر ورود جو بایدن به کاخ سفید است که در رأس انها آرام کردن تنش مردمی و پیامدهای جنون ترامپ پس از شکست در انتخابات است که میتواند منجر به یک شکاف داخلی و جنگ شود، علاوه بر اینکه بایدن باید وجهه دموکراسی در این کشور را بار دیگر ترمیم کند.
پرونده دومی که نسبتا سهم زیادی در پیروزی بایدن در مقابل ترامپ داشت، کرونا و نتایج فاجعه بار آن است و به نظر میرسد از ضروریترین پروندههایی است که رئیس جمهور جدید با آن درگیر میشود.
این بدان معنا نیست که دولت بایدن تنها به پرداختن به این دو پرونده اکتفا میکند، به این دلیل که در سیاست خارجی و درگیریهای استراتژیک بی سابقه نیز پروندههای زیادی وجود دارد که از جمله آنها برخورد با چین و روسیه در مورد مسابقه تسلیحاتی یا رقابت اقتصادی است، به اضافه تلاش برای بازگرداندن اعتماد هم پیمانان واشنگتن که با سیاستهای ترامپ این اعتماد به پایینترین حد خود رسیده، بویژه در مورد اتحادیه اروپا و پیمان ناتو.
پروندههای مذکور مهم بوده و در انتظار دولت بایدن هستند تا حل شوند، اما به نظر میرسد یک پرونده استثنایی وجود دارد که مقدم بر دیگر پرونده هاست، یعنی موضوع توافق هستهای با ایران.
در رابطه با این پرونده، اشارهها و اظهاراتی با هدف نبض گیری بین اغلب طرفهایی که مستقیم و غیر مستقیم با موضوع هستهای ایران ارتباط دارند، مطرح شد، به نحوی که به نظر میرسد بعد از ۲۰ ژانویه، پرونده هستهای ایران بار دیگر روی میز قرار گیرد.
بایدن تاکید میکند که آماده بازگشت به توافق هستهای با ایران است، اما اذعان میکند که این امر دشوار بوده و لازم است دولتهای همسایه تهران نظیر عربستان و امارات نیز در توافق هستهای جای داشته باشند.
ایران در پاسخ به این اظهارات بایدن تصریح کرد که توافق هستهای به این دولتها ارتباطی ندارد و دولتهایی که وارد عادی سازی روابط با اسرائیل شده اند، نمیتوانند جرأت کرده و خود را بازیگر جدیدی در موضوع توافق هستهای مطرح کنند، به عبارت دیگر «هر طرفی باید در حد خودش صحبت کند».
در خصوص توافق هسته ای، موشکها، نفوذ در منطقه و خلیج فارس و امنیت راههای دریایی، ایران همواره از این مسلمات صحبت کرده است:
* مخالفت با مذاکره در مورد توافق هسته ای، به این دلیل که موضوع توافق پس از یک مذاکره طولانی به امضا رسیده، در حالی که تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه ایران ادامه پیدا کرده و دیگر تهران اطمینان ندارد که واشنگتن به توافق جدید نیز پایبند بماند.
* موقعیت اسرائیل و رابطه قدیمی آن با دولتهای همسایه ایران که خواستار ورود به خط توافق هستهای هستند، نقطه مانعی برای هر گونه بحثی در مورد این موضوعات حساس و مربوط به امنیت ملی ایران یا امنیت محور مقاومت است، چرا که تهران بر این عقیده است که مذاکره و گفتگویی که طرفهایی نظیر دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس در آن حضور داشته باشند، در حالی که هدایتگر آنها اسرائیل است، به نفع تهران و محوری که توسط آن رهبری میشود، نیست.
غیر منطقی است که دولت جدید آمریکا استراتژی ترامپ را ادامه داده و موضع نامشخصی را در مورد درگیریهای بین المللی داشته باشد. بایدن یک دینامیک جدید در سطح بین المللی اتخاذ میکند که کاملا با استراتژی ترامپ که در قالب تحریمها و فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک نمودار میشد، متفاوت خواهد بود.
بر این اساس، نباید انتظار داشت که بایدن با شروط ایران به توافق هستهای بازگردد، همانطور که حرکت او به سمت فشارهای «غیر ترامپی» که میتواند تهدیدات مربوط به عملیات نظامی باشد، بعید نیست، هدف بایدن از این اقدام احتمالی، واداشتن تهران به چشم پوشی از برخی شروطش و سوق دادن آن به قبول مذاکره در مورد تواناییهای موشکی است، که طبعا ایران زیر بار آن نمیرود، چرا که ظرفیتهای موشکی خود را اساس استراتژی بازدارندگی و نظامی اش میداند.
این گزینه نظامی محتمل آمریکا میتواند برای شروع یک مذاکره جدید از موضعی تازه باشد، که متکی بر این موارد است:
۱-بازگشت به توافق هستهای با تمام مندرجات آن همانطور که تهران میخواهد، همراه با رفع تمام تحریمها علیه ایران.
۲-گشودن کانال مذاکره موازی که مربوط به ظرفیتهای موشکی ایران باشد. همراه با موضع مردد چین و روسیه که دور از مانور آمریکا نیست و هدف از آن، پایان دادن به درگیری بین المللی-منطقهای است.
۳-وارد کردن برخی دولتهای خلیج فارس در چارچوب مذاکرات موشکی ایران و نفوذ تهران در منطقه در قالب محور مقاومت، که این مهم با عنوان مذاکره در مورد امنیت منطقه انجام میشود، عنوانی که اساسا تهران مخالف آن نیست و همواره خواستار آن بوده و همسایگان خود را به آن دعوت کرده است.
سوال در مورد موضع ایران و استراتژی آن در مقابله با این احتمال (یعنی ضربه محدود آمریکا به تاسیسات موشکی ایران) همچنان باقی میماند، ضربهای که واشنگتن با کمک آن به دنبال گشودن باب گفتگوی وسیعی، پس از بازگشت آن به برجام و لغو تمام تحریمها علیه ایران است.
پرونده دومی که نسبتا سهم زیادی در پیروزی بایدن در مقابل ترامپ داشت، کرونا و نتایج فاجعه بار آن است و به نظر میرسد از ضروریترین پروندههایی است که رئیس جمهور جدید با آن درگیر میشود.
این بدان معنا نیست که دولت بایدن تنها به پرداختن به این دو پرونده اکتفا میکند، به این دلیل که در سیاست خارجی و درگیریهای استراتژیک بی سابقه نیز پروندههای زیادی وجود دارد که از جمله آنها برخورد با چین و روسیه در مورد مسابقه تسلیحاتی یا رقابت اقتصادی است، به اضافه تلاش برای بازگرداندن اعتماد هم پیمانان واشنگتن که با سیاستهای ترامپ این اعتماد به پایینترین حد خود رسیده، بویژه در مورد اتحادیه اروپا و پیمان ناتو.
پروندههای مذکور مهم بوده و در انتظار دولت بایدن هستند تا حل شوند، اما به نظر میرسد یک پرونده استثنایی وجود دارد که مقدم بر دیگر پرونده هاست، یعنی موضوع توافق هستهای با ایران.
در رابطه با این پرونده، اشارهها و اظهاراتی با هدف نبض گیری بین اغلب طرفهایی که مستقیم و غیر مستقیم با موضوع هستهای ایران ارتباط دارند، مطرح شد، به نحوی که به نظر میرسد بعد از ۲۰ ژانویه، پرونده هستهای ایران بار دیگر روی میز قرار گیرد.
بایدن تاکید میکند که آماده بازگشت به توافق هستهای با ایران است، اما اذعان میکند که این امر دشوار بوده و لازم است دولتهای همسایه تهران نظیر عربستان و امارات نیز در توافق هستهای جای داشته باشند.
ایران در پاسخ به این اظهارات بایدن تصریح کرد که توافق هستهای به این دولتها ارتباطی ندارد و دولتهایی که وارد عادی سازی روابط با اسرائیل شده اند، نمیتوانند جرأت کرده و خود را بازیگر جدیدی در موضوع توافق هستهای مطرح کنند، به عبارت دیگر «هر طرفی باید در حد خودش صحبت کند».
در خصوص توافق هسته ای، موشکها، نفوذ در منطقه و خلیج فارس و امنیت راههای دریایی، ایران همواره از این مسلمات صحبت کرده است:
* مخالفت با مذاکره در مورد توافق هسته ای، به این دلیل که موضوع توافق پس از یک مذاکره طولانی به امضا رسیده، در حالی که تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه ایران ادامه پیدا کرده و دیگر تهران اطمینان ندارد که واشنگتن به توافق جدید نیز پایبند بماند.
* موقعیت اسرائیل و رابطه قدیمی آن با دولتهای همسایه ایران که خواستار ورود به خط توافق هستهای هستند، نقطه مانعی برای هر گونه بحثی در مورد این موضوعات حساس و مربوط به امنیت ملی ایران یا امنیت محور مقاومت است، چرا که تهران بر این عقیده است که مذاکره و گفتگویی که طرفهایی نظیر دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس در آن حضور داشته باشند، در حالی که هدایتگر آنها اسرائیل است، به نفع تهران و محوری که توسط آن رهبری میشود، نیست.
غیر منطقی است که دولت جدید آمریکا استراتژی ترامپ را ادامه داده و موضع نامشخصی را در مورد درگیریهای بین المللی داشته باشد. بایدن یک دینامیک جدید در سطح بین المللی اتخاذ میکند که کاملا با استراتژی ترامپ که در قالب تحریمها و فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک نمودار میشد، متفاوت خواهد بود.
بر این اساس، نباید انتظار داشت که بایدن با شروط ایران به توافق هستهای بازگردد، همانطور که حرکت او به سمت فشارهای «غیر ترامپی» که میتواند تهدیدات مربوط به عملیات نظامی باشد، بعید نیست، هدف بایدن از این اقدام احتمالی، واداشتن تهران به چشم پوشی از برخی شروطش و سوق دادن آن به قبول مذاکره در مورد تواناییهای موشکی است، که طبعا ایران زیر بار آن نمیرود، چرا که ظرفیتهای موشکی خود را اساس استراتژی بازدارندگی و نظامی اش میداند.
این گزینه نظامی محتمل آمریکا میتواند برای شروع یک مذاکره جدید از موضعی تازه باشد، که متکی بر این موارد است:
۱-بازگشت به توافق هستهای با تمام مندرجات آن همانطور که تهران میخواهد، همراه با رفع تمام تحریمها علیه ایران.
۲-گشودن کانال مذاکره موازی که مربوط به ظرفیتهای موشکی ایران باشد. همراه با موضع مردد چین و روسیه که دور از مانور آمریکا نیست و هدف از آن، پایان دادن به درگیری بین المللی-منطقهای است.
۳-وارد کردن برخی دولتهای خلیج فارس در چارچوب مذاکرات موشکی ایران و نفوذ تهران در منطقه در قالب محور مقاومت، که این مهم با عنوان مذاکره در مورد امنیت منطقه انجام میشود، عنوانی که اساسا تهران مخالف آن نیست و همواره خواستار آن بوده و همسایگان خود را به آن دعوت کرده است.
سوال در مورد موضع ایران و استراتژی آن در مقابله با این احتمال (یعنی ضربه محدود آمریکا به تاسیسات موشکی ایران) همچنان باقی میماند، ضربهای که واشنگتن با کمک آن به دنبال گشودن باب گفتگوی وسیعی، پس از بازگشت آن به برجام و لغو تمام تحریمها علیه ایران است.
منبع: انتخاب
نظر شما