جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 15

دلایل و پیامدهای اسیدپاشی در ایران

کد خبر: ۲۵۸۸۲
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۲
صحنه آنقدر دلخراش است که هر کسی تاب دیدنش را ندارد. فریادهای جگرسوز دختر جوان، بلندتر از هر صدایی به گوش می‌رسد. چهره اش را با دو دست پوشانده و ردی از خون و مایعی که حتماً اجزای حل شده صورتش است، از کنار انگشتانش روانه است.

عابران تلاش می‌کنند کاری کنند؛ یکی با اورژانس تماس می‌گیرد و آن یکی سطلی آب می‌آورد تا روی سر و صورت دختر بریزد. چند نفری هم اصلا هنوز نفهمیده‌اند قضیه از چه قرار است. مغازه داری که شاهد حادثه بوده، می‌گوید دو نفر بودند، سوار موتور. بی‌مروت‌ها کارشان را کردند و به سرعت گریختند. کلمه مخوف، دهان به دهان می‌چرخد. تا اورژانس بیاید، دیگر همه فهمیده‌اند چه بلایی سر دختر آمده است. اسید، در چشم به هم زدنی صورت دختر را می‌بلعد، جوانی و زیباییش را هم و شاید چشمانش...

 اتفاقات مشابه، کم پیش نیامده‌اند؛ البته اگر بتوان نامش را اتفاق گذاشت و یا حتی حادثه! اینکه کسی کاملاً آگاهانه و با قصد و نیت قبلی به تهیه اسید اقدام کند و با برنامه ریزی دقیق و حساب شده، طعمه اش را مورد هدف قرار دهد، دیگر چیزی ورای حادثه است. اسمش را جنایت بهتر است بگذاریم. چه جنایتی هولناک‌تر از اینکه جوانی و سلامتی فردی را  نشانه بگیری و روزهای مانده اش را در آتش خودخواهی بسوزانی.

بر اساس آمارها 98 درصد کسانی که قربانی اسید پاشی شده‌اند زنان هستند که از این میزان نیز 50 درصد دچار مشکل بینایی و بقیه آن‌ها دچار جراحت‌های سنگین در زیبایی و پوست صورت و بدن شده‌اند.

طی مطالعه‌ای که در بیمارستان سوانح سوختگی مطهری تهران انجام شد، پرونده ۵۹ بیمار قربانی خشونت با اسید که در سال‌های ۸۳ تا ۸۹، به این بیمارستان مراجعه کرده بودند بررسی شد و عوامل اپیدمیولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد ارزیابی قرار گرفت که با بررسی میزان آسیب ناشی از پاشیدن مواد شیمیایی مخرب و خطرناک روی بدن قربانیان مشخص شد که این اعمال  با هدف انتقام‌جویی صورت گرفته و بیشتر مهاجمان از اعضای خانواده بوده‌اند.

محمد رضا مجد، جامعه شناس در این باره می‌گوید: «افرادی که در جامعه ما به اسید پاشی اقدام می‌کنند معمولاً کسانی هستند که از دوران طفولیت دارای رفتار پرخاشگرانه بوده و در محیطی پر از خشونت رشد کرده‌اند. این افراد معمولاً در مسائل عاطفی و عشقی، شکست خورده یا قصد انتقام دارند که به این عمل وحشیانه دست می‌زنند. از سوی دیگر افرادی که از راه اسید پاشی، دست به انتقامجویی می‌زنند، از لحاظ روحی و روانی وضعیت نامتعادل تری نسبت به استفاده‌کنندگان از سلاح سرد و گرم دارند، یعنی کسی که اسید می‌پاشد احتمال گریز خود را بیشتر می‌داند. اسیدپاش‌ها جزو  افراد ترسو و ضعیف جامعه به شمار می‌روند که جرأت مقابله مستقیم ندارند. آن‌ها  با ایجاد ضایعه در قربانی، قصد دارند که او را تا پایان عمر عذاب دهند و به قصد کشتن، این کار را انجام نمی‌دهند.»

او ادامه می‌دهد: «معمولاً افرادی که اسید پاشی می‌کنند از داشتن تحصیلات کافی محروم بوده‌اند و بیشترشان  زیر دیپلم و از خانواده‌های بسیار متلاشی هستند که دائماً مورد تحقیر و سرزنش و تنبیه قرار گرفته‌اند و اکثریت آن‌ها دارای عقده‌های روانی در دوران طفولیت هستند.»

این جامعه شناس معتقد است:« از آنجایی که در حال حاضر تعداد  این نوع خشونت در جامعه ما با توجه به آمار جهانی بالاست، باید با بررسی رفتاری افراد اسید پاش و ضایعات انسانی و رفتاری اسید پاشی، به حل این مشکل کمک و از بروز حوادث مشابه جلوگیری کرد. البته در این زمینه باید با توجه به حساسیت موضوع، بسیار دقیق و حساب شده عمل کرد زیرا انتشار حساب نشده و بدون بررسی اخبار و وقایع این‌گونه حوادث، از طرفی باعث گسترش خشونت و از طرف دیگر باعث تشویش در افکار عمومی می‌شود و ممکن است افراد دارای عقده‌های روانی را به این کار ترغیب کند. در این زمینه حتی مجازا‌ت‌های سنگین و قصاص هم چاره ساز نیست چرا که فرد حاضر است قصاص شود، اما انتقام خود را از شخص مقابل بگیرد و زندگی او را تباه کند.»

ممنوعیتی برای فروش اسید وجود ندارد

تهیه اسید، قدم اول برای انجام جنایت اسیدپاشی است. فردی که قصد این کار را دارد، روی پیشانی اش ننوشته «اسید پاش»، پس می‌تواند به فروشگاه‌های مواد شیمیایی مراجعه کند و به راحتی اسید بخرد!

خیابان ناصر خسرو از همان مکان‌هایی است که خیلی چیزها می‌شود داخلش پیدا کرد. از کوچه مروی یا همان کوچه عرب‌ها و مغازه‌های رنگارنگ فروش لوازم آرایشی و بهداشتی و خوراکی فروشی‌هایش گرفته تا داروفروش‌هایی که این روزها سعی می‌کنند زیاد خودشان را تابلو نکنند، اما قیافه خریدارها را خوب می‌شناسند!

جست و جو برای خرید اسید از همین خیابان ناصر خسرو و چند مغازه کوچک فروش مواد شیمیایی‌اش آغاز می‌شود. «آقا اسید دارین؟»

فروشنده نگاهی به ظاهرم می‌اندازد و می‌پرسد: « برای چه کاری می‌خواهی؟»

می پرسم: «اسید را برای چه کاری می‌خواهند معمولاً؟» نگاه پرسشگرش وقتی که می‌فهمد خبرنگارم، آرام‌تر می‌شود و اینگونه توضیح می‌دهد:

«افراد مختلفی برای تهیه اسید مراجعه می‌کنند. بعضی‌ها برای کارهای آزمایشگاهی که از قیافه شان معلوم است دانشجو هستند؛ البته معمولاً برگه مجوز هم می‌آورند. طلاساز‌ها هم در کارگاه‌های طلاسازی به انواعی از اسید نیاز دارند که آن‌ها هم شناخته شده و مشتری هستند. ما به غیر از این دو قشر، به کس دیگری اسید نمی‌فروشیم. البته فروش اسید ممنوع نیست اما دردسر دارد. از عاقبتش هم می‌ترسیم. خدای نکرده اگر بخواهد کار خلافی با آن انجام دهد، آدم تا عمر دارد خودش را سرزنش می‌کند.»

پس کسانی که مجوز ندارند، از کجا اسید تهیه می‌کنند؟ در پاسخ می‌گوید:« قبلاً مغازه‌های مواد شیمیایی فروشی اینجا زیاد بود اما بیشترشان به شورآباد و بازار کیمیا در منطقه 15 منتقل شد و آنجا مجتمع شدند و زیر نظر اتحادیه فعالیت می‌کنند. حالا هم همین چند مغازه‌ای که می‌بینید اینجا باقی مانده اما بعضی‌ها، از دست اسید می‌خرند؛ یعنی همین گوشه و کنار این خیابان به راحتی می‌توانند اسید تهیه کنند و هرکاری با آن انجام دهند. بالاخره کسی که دنبال چیزی باشد، راه تهیه اش را هم پیدا می‌کند! اینجا هم هستند کسانی که به صورت غیر قانونی به فروش اسید به صورت دستی اقدام می‌کنند؛ آن هم اسیدی که قدرت تخریب بالایی دارد و مثل موادی که برای کارهای آزمایشگاهی استفاده می‌شود، رقیق شده نیست.»

فروشندگان مواد شیمیایی شور‌آباد هم مشابه همین گفته‌ها را بیان می‌کنند. آن‌ها هم مشتریانی دارند که به واسطه سال‌ها کار، برایشان شناخته شده هستند و مشکل چندانی هم در این رابطه نداشته‌اند.

اسدالله خواجه پیری، رئیس اتحادیه صنف تهیه کنندگان و فروشندگان مواد شیمیایی تهران در این باره در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: «اسیدی که به منظور اسید پاشی از سوی افراد تهیه می‌شود، اسید سولفوریک است که قدرت تخریب و آسیب‌رسانی به صورت و بدن را دارد. اسید سولفوریک تولید چند پتروشیمی از جمله پتروشیمی امام است که در تناژ بالا تولید می‌شود و فروشندگان مواد شیمیایی آن را به صورت عمده در بازار بورس کالا می‌خرند و به خریداران خود عرضه می‌کنند.»

او ادامه می‌دهد: « تا این جای کار هیچ مشکلی وجود ندارد و فروشندگان مواد شیمیایی هم معمولاً اسید سولفوریک را به شکل عمده به خریدارانشان می‌فروشند اما در مورد خرده فروشی، اتحادیه اطلاعیه‌ای صادر کرده که بر اساس آن فروشنده موظف است که درخواست کتبی از خریدار بگیرد و یا به واسطه کار کردن با او، خریدار را بشناسد و زمینه فعالیتش را بداند. البته لازم به ذکر است که فروش اسید به صورت خرده‌فروشی ممنوع نیست و اتحادیه این کار را به منظور جلوگیری از تخلفات احتمالی انجام می‌دهد. اما به هر حال نمی‌توان روی این مسأله نظارت لازم را داشت و اصلاً امکانپذیر نیست چرا که فروشگاه‌های لوازم و تجهیزات تأسیساتی هم چنین اسیدی را برای مقاصد مختلف مثل باز کردن لوله، به مشتریان عرضه می‌کنند و مسلماً نمی‌توانند از قصد و نیت مشتری اطمینان حاصل کنند و ما هم تنها روی بخشی از عرضه کنندگان این مواد می‌توانیم نظارت داشته باشیم که بر اساس اطلاعیه اتحادیه به فروش اسید اقدام کنند.»

دکتر مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی هم در این باره معتقد است که باید برای خرید و فروش اسید با غلظت بالا، مقررات و ضوابطی در نظر گرفته شود، یعنی مشخصات خریدار به مراکز انتظامی داده و معین شود چه کسی این اسید را خریده است تا در صورت بروز حادثه، فرد خریدار از قبل شناسایی شده باشد.

او عقیده دارد که برای پیشگیری از این جرم علاوه بر بالابردن آستانه تحمل جامعه از یک سو، باید با تصویب قوانین تشدید مجازات اسیدپاشی از سویی دیگر اهرم‌های لازم برای کاهش این حرکت غیرانسانی را فراهم آورد. علاوه بر این باید با بالا بردن سطح نشاط و شادی در جامعه، آموزش‌های رفتاری به افراد بخصوص بانوان که بیشترین قربانیان اسیدپاشی را تشکیل می‌دهند در کاهش وقوع این جنایت کوشید.

امید به حمایت قانون

اگر فرد اسیدپاش بداند که در صورت ارتکاب به اسیدپاشی مجازات سنگینی در انتظار  اوست، شاید دیگر به راحتی به این کار اقدام نکند. واقعیت این است که بیشتر افرادی که به این‌کار دست می‌زنند گمان می‌کنند که می‌توانند از مجازات فرار کنند و نهایتاً با تحمل چند سال زندان، دوباره به جامعه برگردند؛ حال آنکه زندگی شخص دیگری را دستخوش تغییرات ناخوشایندی کرده‌اند که در بسیاری از موارد قابل جبران نیست. نابینایی و از بین رفتن پوست و سایر اجزای صورت، چیزی نیست که قابل برگشت باشد، هرچند با اعمال جراحی سنگین و پرهزینه.

دکتر امیر بیرق دار، فوق تخصص جراحی پلاستیک هم این نکته را تأیید می‌کند و می‌گوید: «سوختگی با اسید به دلیل عمیق بودن ضایعات نسبت به سوختگی‌های دیگر، دارای شدت بیشتر است و ترمیم این نوع ضایعات نیز بسیارمشکل‌تر خواهد بود. در بیشتر موارد، با وجود ترمیم ضایعه، فرد دیگر چهره طبیعی نخواهد داشت و در صورت نابینایی هم متأسفانه کاری از دست پزشکان برنمی‌آید.» با تمام این احوال و با وجود شدت آثار این قبیل حوادث، اعمال قوانین سختگیرانه کاملاً توجیه پذیر به نظر می‌رسد.

دکتر حشمت الله آسیابانی، حقوقدان در این رابطه می‌گوید: «مجلس باید قانونی وضع کند که دسترسی آسان به اسید، محدود و تولید و توزیع،استفاده و فروش آن کنترل شود که در این زمینه شرکت‌ها می‌توانند در مبارزه با اسیدپاشی کمک کنند به‌طور مثال با اتخاذ روش‌های مطمئن جهت حفاظت مناسب و برچسب زدن ظروف اسید و تلاش برای تنظیم انتقال و دفع مناسب آن، می‌توانند در پیشگیری از این پدیده شوم مؤثر باشند.»

او ادامه می‌دهد: «در قانون مجازات اسلامی جرمی به نام «اسیدپاشی» نیامده است اما در لایحه قانونی مربوط به پاشیدن اسید مصوب 16 اسفند 1337 آمده است که هر کس عمداً با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیایی دیگر، موجب قتل کسی بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه گردد به حبس جنایی درجه یک و اگر موجب قطع یا نقصان یا از کارافتادگی عضوی از اعضا شود به حبس جنایی درجه 2 از دو سال تا 10 سال و اگر موجب صدمه دیگر شود به حبس جنایی درجه 2 از دو تا پنج سال محکوم خواهد شد.»

این حقوقدان اضافه می‌کند: «چون ماده واحده از مصادیق اصلاحات و الحاقات قانون مجازات عمومی محسوب نمی‌شود مشمول حکم نسخ صریح ماده 729 قانون مجازات اسلامی قرار نمی‌گیرد. در مورد نسخ ضمنی ماده واحده جای تردیدی نمانده که صدر ماده به علت مغایرت با قانون مجازات اسلامی یعنی قصاص نفس  منسوخ است و در مورد آن باید به مواد 204 الی 210 قانون مجازات اسلامی مراجعه شود. ولی قسمت اخیر ماده واحده و همچنین مجازات شروع به آن به قوت خود باقی است.»

البته لازم به ذکر است که در ماده 35 قانون آیین دادرسی کیفری که سال 78 مصوب شده، از اسیدپاشی به عنوان جرمی هم ردیف قتل نام‌برده شده است ولی بسته به نظر و تشخیص قاضی، احتمال دارد که قاضی یک پرونده اسیدپاشی، مطابق قانون مجازات اسلامی رأی به قصاص مجرم بدهد  یا این که مجرم را به زندان و پرداخت دیه وادار کنند.

بسیار جای تأسف دارد که آمار رسمی و قابل اعتنایی در خصوص تعداد دقیق پرونده‌های اسیدپاشی در دسترس نیست؛ زیرا برخی از پرونده‌های اسیدپاشی در کشور ما، هرگز رسانه‌ای نمی‌شود و حتی در برخی موارد نیز قربانی و اسیدپاش رابطه فامیلی نزدیکی دارند که به همین دلیل اصلاً از مجرم شکایتی نمی‌شود!

بهروز مرادی، جامعه شناس و استاد دانشگاه حقیقت تلخی را گوشزد می‌کند و می‌گوید: «جامعه ما در حال‌گذار از یک هنجار قدیمی به یک هنجار نو است که در این میان، یک خلأ بزرگ تا تثبیت هنجارهای جدید وجود دارد که  در واقع ما هم‌اکنون درون همین خلأ اجتماعی زندگی می‌کنیم. امروزه بسیاری از افراد جامعه نمی‌دانند واقعاً رفتار صحیح اجتماعی کدام است که این موضوع، نشانه بزرگ همین دوران گذار است و متأسفانه در همین دوران گذار یا به تعبیر دیگر در دوران بی‌هنجاری، هر جنایتی که تصورش را بکنید احتمال وقوع دارد.»

مرادی معتقد است که باید در سیستم آموزش و پرورش کشور از همان سنین پایه به کودکان بیاموزند که در مقابل ناکامی‌ها چگونه آرامش خود را حفظ کنند. در واقع مهم‌ترین مقطع سنی برای اجتماعی شدن افراد، سنین کودکی است اما سیستم آموزش و پرورش ما نتوانسته به طور کامل به این وظیفه خود عمل کند. در واقع به دلیل فرایندهای ناقص آموزش و پرورش در سنین پایه، شاهد هستیم که در سنین بالاتر، خشونت‌های خیابانی همچون اسیدپاشی در جامعه ایرانی رو به گسترش است.

هیچ کس نمی‌داند که در قلب او چه می‌گذرد؛ همان دختر جوانی که زیبایی و جوانی‌اش را کف خیابانی سرد جا می‌گذارد؛ همان جا که دست انتقام یک بیمار روانی، روانپریش، خودخواه، تحقیر شده، خشن و یا هر اسم دیگری که بشود رویش گذاشت، ناجوانمردانه ظرف اسید را بر سر و رویش خالی می‌کند و تلخ‌ترین روز زندگی‌اش را رقم می‌زند. دیگران متأثر می‌شوند، شاید گریه‌شان بگیرد از تماشای چند لحظه‌ای صورت زن جوانی که قربانی اسید پاشی شده است و یا کودک خردسال او که هنوز در ابتدای راه است؛ راهی که تلخ و ناهموار در برابرش قد علم کرده است.

دیگران شاید دستشان هم توی جیبشان برود و با نیت خیر به فرد آسیب دیده کمکی هم بکنند اما به راستی چه کسی می‌داند که در دل او چه می‌گذرد. هیچ چیز، هیچ عشق آلوده به خودخواهی و هیچ خواسته‌ای، ارزش اشک‌های او را ندارد؛ اشک‌هایی که از کاسه خالی چشم، راه گونه‌های سوخته را می‌گیرد و بر لب‌های ریخته، جاری می‌شود...
نظر شما