کیوان ساکت: موسيقي ايرانی بر پايه ادبيات ايرانی بنا شده است
همیشه نيازانسان به موسيقي، امري بديهي و اجتنابناپذير بوده است، چون ريتم و ملودي، به عنوان دو ركن اساسي موسيقي، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفي آواگريها و حركات ريتميك نيز نيازي به تكلم نداشته است. از سویی دیگر موسيقي زبان آرزوها، انتظارها و عواطف بشري است و هر قوم و ملتي برحسب ويژگيهاي عاطفي و فرهنگي خود، موسيقي خاصي دارد که آن را به همراه سازهای قومي خود به نمایش میگذارد. موسیقی در ایران زمین از پیشینه بالایی برخوردار است و در این میان نوازندگان ایرانی همیشه در این عرصه حرف برای گفتن، بسیار داشتهاند و حتی تبدیل به چهرههایی جهانی شدهاند. کیوان ساکت نیز یکی از همین نوازندگان بنام است که با نوازندگی تار و سه تار توانسته فضای جدیدی را برای موسیقی ایرانی به ارمغان آورد و این موسیقی را به زبانی جدیدتر به جهان معرفی کند. وی در شهر مشهد دیده به جهان گشود و از کودکی به توصیه پدر و مادر، به فراگیری طراحی و نقاشی پرداخت. ده، دوازده ساله بود که به تشویق دایی خود، شروع به فراگیری تار کرد. وی کار خود را در کلاسهای کارگاه موسیقی در مشهد، شروع کرد و مدت كوتاهي پيش از انقلاب نیز تحت تعلیم حمید متبسم بود. حاصل سالها تلاش ساکت در عرصه موسیقی انتشار چندین جلد کتاب، آهنگسازی و توليد آلبومهای مختلف موسیقی است که به جرات میتوان گفت همگی آنها در زمره آثار پرفروشی بوده است که مورد استقبال قشر جوان واقع شدهاند.
به بهانه انتشار کتاب «بیایید تار و سه تار بنوازیم» و آلبوم «کی میرسد باران» با این هنرمند عرصه موسیقی گفتوگویی داشتهایم که در زیر میخوانید:
این روزها مشغول چه فعالیتی هستید؟
هماکنون در تدارک و برنامهریزی برای برگزاری کنسرت در شهرستانها هستم و قرار است اواسط مهر در رشت، یزد و .... به اجرای برنامه بپردازم. در این کنسرتها قطعاتی از ساختههای خودم را برای مخاطبان اجرا میکنم و بخشی از آن به بداههنوازی و تکنوازی اختصاص دارد.
گویایک کتاب هم در دست انتشار دارید.
این کتاب در مراحل نهایی قرار دارد و شامل 40 صفحه است. متاسفانه ردیفهایی که امروزه تدریس میشود کاربردی نیستند و فقط جنبه آموزشی دارند. این ردیفها اصلا جنبه اجرایی ندارند به همین دلیل این کتاب که برای هنرجویان دوره متوسطه در نظر گرفته شده است شامل ردیفهایی است که برای هنرجویان هم جنبه آموزشی و هم جنبه اجرایی دارد.هدفم از انتشار این کتاب این است که هنرجویان با ردیفهایی که لازمه تدریس هستند آشنا شوند و بتوانند در آینده از آنها استفاده کنند. همچنین این کتاب مختصر است زیرا نمیخواهم هنرجویان دلزده شوند.
تاجایی که میدانم این روزها مشغول برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف هستید. چرا در تهران کنسرت نمیدهید؟
پيشنهادهاي بسياري دارم و رايزنيهاي بسياري داشتهام و با وسواسي كه من دارم اندكي زمان خواهد برد اما به زودي خبرهاي خوبي درباره كنسرتهاي بزرگی که در شرف انجام هستند، داريم. ضمن اینکه برگزاری چندین کنسرت به همراه گروههای مختلف و خوانندگان مختلف را برای شهرهاي ايران در برنامه داریم که در حال برنامهريزي است ومدير برنامههاي من درآینده نزدیک در این زمینه اطلاع رسانی دقیقی خواهد داشت.
چرا دیگر سراغ اجرای آثارکلاسیک هنرمندان بزرگ دنیا مانند موتزارت یا ویوالدی که درگذشته انجام دادید نمیروید؟
به دلیل اینکه کارهای اینچنینی بسیار زمانبر هستند چرا که بداهه نوازی نیستند و زمان و هزینه بالایی از من میگیرند. اما با تمام اينها به زودی کار جدیدی در این سبک انجام خواهم داد که ترکیب بسیار متفاوتی دارد. کاری در مایههای شرق اندوه است با ترکیبی از آثار جديد خودم در كنار آثاري از دينيكو – روبنشتاين ودیگر نوازندگان جهان که به زودی كليد خواهد خورد.
با توجه به انتشار کتاب جدیدتان،فعالیت نسل جدید تارنوازان را چطور ارزیابی میکنید؟
تا جایی که من میدانم با توجه به گزارشی که از پخشکننده کتابهايم دریافت کردم خوشبختانه این کتابها در صدر جدول فروش و استقبال از نظر نوازندگی قرار گرفته است و خوشحالم که مورد توجه واقع شده وامیدوارم در سالهای آینده تغییر نگرشی جدید نسبت به نوازندگی و آهنگسازی داشته باشیم که قطعا نگاه رو به جلویی خواهد بود.
باتوجه به دانشکدههای موسیقی و آموزشگاههای موسیقی و تعداد فارغ التحصیلانی که دراین زمینه وجود دارند ارزیابی شما از فعالیت نسل جدید فعالان موسیقی چگونه است؟
به فعالیت دانشجویان دانشکدههای موسیقی خیلی امیدوار نیستم چرا که از دانشکدهها هنرمند توانا كمتر بيرون آمده و آنهايي هم كه هستند از پيش از ورود به دانشگاه زحمت خود را كشيده بودند. اما به فعالیت آموزشگاهها میتوان امیدوار بود چرا که محدودیتهای دانشکدههای موسیقی را ندارند. کسی که وارد دانشکده موسیقی میشود، انگیزههایش را به دلیل شرایط حاکم وبا توجه به سیلابسهای غیر متعارف و غیر معقول دانشکدهها( منظور من در زمينه موسیقی ایرانی است) از دست میدهد و دچار نوعی بیانگیزگی میشود. فکر میکنم آموزشگاههای خصوصی در آینده، هنرمندان خوبی در عرصه موسیقی تحویل جامعه بدهند، که میتواند جای امیدواری باشد. موسیقی ملی ما در حال حاضر با نوعی هنجارگسیختگی روبهرو است به ويژه در تك نوازي كه شاكله اصلي موسيقي ماست و به نظر من علت آن در اين است كه نسل جوان امروز با ادبيات ايران كمتر آشناست و اين يكي از ضعفهاست و همين به اين هنجار گسيختگي بيشتر دامن ميزند، زيرا موسيقي ايران بر پايه ادبيات ايران بنا شده است.
غم موجود در موسیقی ایرانی از چه زمانی حاکم شد؟استاد محمدرضا درویشی معتقد هستند از زمانی که ایقاعات را حذف کردند این غم در موسیقی خود را نشان داد. نظر شما چیست؟
غمیکه در موسیقی ایرانی هست یک غم فلسفی است که درآثار همه بزرگان عرصه هنرو ادبیات دنیا نیز وجود دارد. از تابلوي معروف لبخند ژکوند اثر داوينچي گرفته تا غمیکه در مجسمه موسی اثر ميكل آنجل است و... همان غمیاست که در اشعار حافظ است و باید گفت که این غم، این جهانی و متعلق به این دنیا نیست و غمیفلسفی است که حاصل آن زایش شادی و برانگيختگي است و ارضای خاطر شنونده. گاهی شما اشک شوق میریزید یعنی با وجود غمگینی شادی برایتان به همراه دارد به قول ابتهاج - دلخواهي آنقدر كه غمت شادي آورد - ودر موسیقی نیز اینگونه است وگاهي اشک شوق را برای شنونده به همراه دارد و گاهي رقص سماع و شور و مستي. از سوی دیگر بخشی از این غم برمیگردد به تاریخ ایران که در طی سالیان همیشه سرشار از سختی برای مردمان بوده است. حمله اقوام بیگانه به اين سرزمین پهناوردر طول اعصار و كشتن پدران و مادران و فرزندان اين آب و خاك جایی برای احساس شادی در روحیه هنرمندان و آهنگسازان و نوازندگان نگذاشته است. موسیقی یک پديده اجتماعی است و انسان نیزیک موجود اجتماعی است. اگر شرایط حاكم بر جامعه غم افزا باشد هنر تراوش شده از ذهن هنرمند جز آن نخواهد بود . چرا که هنرمند واقعی بازتاب دهنده و نمایان کننده روحیات مردم زمان خودش است. اگر به موسیقیهای مختلف در زمانهای مختلف توجه کنید میتوانید حدس بزنید که مردم آن در زمان خود چگونه میاندیشیده وچگونه میزیستهاند. غم موسیقی ایرانی غمیفلسفی و ناگزیر از شرایط دوران در زمان خودش بوده است.
باوجودی که ما در دوره معاصر زندگی میکنیم چرا در اشعار موسیقی سنتی این شادی را نمیبینیم؟
اشعار موسیقی سنتی ما برگرفته از اشعار شعرای قدیم است و از آنها وام گرفته شده است. غمي فلسفی درساختار موسیقی ما هست. ضمن اینکه امروزنیز ما جامعه شادی نداریم که بخواهیم موسیقی شادی داشته باشیم. وقتی برخی روزی 3 شیفت کار میکنند و باز هم نگران امنیت شغلی و اجتماعی خود باشند نمي توان انتظار داشت جامعه روحيه شاد داشته باشد و روند موسیقی نیز خارج از این نیست. اگرعوامل و شرایط نشاط انگیز بر جامعه حاكم باشد در آثار هنرمندان هم منعکس میشود.
چرا موسیقی سنتی همپای اشعار نوی ما پیش نرفته و آن طور که باید و شاید مورد توجه مخاطبان قرار نگرفته است؟
البته نظر من اين نيست و اين استقبالي كه از كنسرتهاي ايراني ميشود دليل صحت ادعاي من است.
کمیدرباره مکاتب مختلف تار نوازی بفرمایید و درباره آنها توضیح دهید.
اصولا پس از حضور استاد وزيری در عرصه هنر ايران سه مكتب موسيقي به وجود آمد.١-مكتب استاد وزيري ٢- مكتب صبا و ٣- مكتب شهنازي كه از اين ميان مكتب صبا بيش از دوتاي ديگر رواج يافت.
اصولا چه کسانی در این مکاتب سرآمد بودند و ویژگی سازی آنها چه بوده است؟
استاد صبا كه خود از پايهگذاران مكتب خويش بود سپس استادان كسايي – جليل شهناز – فرهنگ شريف و لطفا... مجد از سرامدان مكتب صبا بودند.
ارزیابی شما از موسیقی سنتی امروز چگونه است و فکر میکنید این موسیقی با موسیقی یک دهه قبل چه تفاوتی دارد؟
همانگونه كه عرض كردم امروزه به ويژه در تكنوازي ما دچار نوعي هنجار گسيختگي هستيم كه دور از ساختار اصلي موسيقي ماست.
فکر میکنید موسیقیای که امروز استفاده میشود جوابگوی خواستههای نسل جوان هست؟
بله حتما مي تواند باشد.منتها اگر از ذهن و پنجه هنرمند توانا و آگاه و با تجربه تراوش كند.
منبع: روزنامه آرمان
نظر شما