خاورمیانه بدون ترامپ چگونه خواهد بود؟
جمال زحالقة در القدس العربی نوشت: حالتی از انتظار و آماده باش برای انتخابات آمریکا که در سوم نوامبر آینده برگزار میشود، بر دولتهای خاورمیانه سایه افکنده است و نتیجه هر چه باشد، این انتخابات در شرایط و جایگاه دولتهای منطقه تاثیرگذار خواهد بود، به این دلیل که وزن سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا بسیار سنگین است و توانایی و ظرفیت بالایی برای ورود به عمق برخی مسائل مهم دارد.
صدای ایران- سیاستهای ترامپ در مورد خاورمیانه مشخص است، اما سیاستهای بایدن چگونه خواهد بود؟ قطعا بایدن اعتبار را به توافق هستهای با ایران باز میگرداند و معامله قرن را کنار گذاشته، علیه شهرک سازی و الحاق میایستد و رابطه با رهبری فلسطین را از سر میگیرد، برای مهار جنون بن سلمان تلاش میکند و به دنبال صلح در خلیج فارس خواهد بود.
به نوشته انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: نخبگان سیاسی در منطقه، در موضع گیری نسبت به دو نامزد آمریکایی به دو دسته تقسیم میشوند و در حالی که تل آویو، ریاض، ابوظبی و آنکارا خواهان باقی ماندن ترامپ هستند، مسئولان در تهران، دوحه، رام الله و بیروت، مایل به پیروزی بایدن و پایان دوره ترامپند.
به نظر میرسد جو بایدن در مسیر پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری است، اما در صورتی که در روزهای پیش رو تحولات «جادویی» اتفاق بیفتد، منجر به باقی ماندن ترامپ در کاخ سفید میشود، آنچه که محال نیست، اما واقعا بعید به نظر میرسد.
در حالی که سیاستهای خاورمیانهای ترامپ شناخته شده و قابل پیش بینی است، گرایشهای بایدن، هنوز کاملا مشخص نیست. ضمن اینکه انتقاد بایدن از سیاست خارجی ترامپ، غیر منطقی و کورکورانه بودن آن است، از این رو، بایدن تلاش خواهد کرد تا خط مشی متفاوتی را اتخاذ کند، که واضح، شفاف و بهم پیوسته باشد. سیاستهای ترامپ در مورد خاورمیانه مشخص است، اما سیاستهای بایدن چگونه خواهد بود؟
قطعا بایدن اعتبار را به توافق هستهای با ایران باز میگرداند و معامله قرن را کنار گذاشته، علیه شهرک سازی و الحاق میایستد و رابطه با رهبری فلسطین را از سر میگیرد، برای مهار جنون بن سلمان تلاش میکند و به دنبال صلح در خلیج فارس خواهد بود. سیاست وی مخالف سیاست ترامپ و نزدیک به سیاست اوباماست، اما ادامه مستقیم این سیاست نخواهد بود. بایدن سعی میکند سیاستهای قدیمی آمریکا که ترامپ بر علیه آنها شورید را احیا کند.
در ارزیابی سیاستهای بایدن میتوان گفت که به اوباما نزدیک و از ترامپ به دور است، این در حالی است که دغدغههای ایالات متحده، رسیدن به خودکفایی در زمینه انرژی از طریق تکنولوژیهای جدید و نفت صخره ای، نگرانی از افزایش قدرت چین و روسیه، ترس از نزدیکی ایران به دست یابی به تواناییهای هسته ای، اعتراف به اینکه امکان رسیدن به راه حلی برای مساله فلسطین صفر است، افزایش تحرکات نظامی و توسعه نفوذ ترکیه در جهتهای متعدد و در نهایت، ادامه تنشها و درگیریهای داخلی است.
جو بایدن به سمت ادامه عقب نشینی آمریکا از منطقه حرکت میکند، اما با احتیاطی شدید در این مسیر قدم برمیدارد، تا شتاب باعث از دست دادن نفوذ و منافعش و نیز تضعیف هم پیمانان آمریکا در منطقه نشود. وی میخواهد از حضور نظامی و امنیتی حدی را باقی نگه دارد که مانع از فروپاشی اوضاع میشود. اساسا بایدن موضع علنی اوباما در این باره را اتخاذ میکند، اما نمیتواند کاملا به آن پایبند بماند، همانطور که خود اوباما نتوانست. بنابراین، بایدن نمیتواند این مساله را نادیده بگیرد که اغلب مردم و نخبگان آمریکا مخالف دخالت نظامی در خاورمیانه هستند. سیاست ایالات متحده در دخالت نظامی و اعمال تحریمها، تا کنون موفق نبوده و نتوانسته است کارایی خود را ثابت کند. ایالات متحده تحریمهای اقتصادی سخت و شدیدی را اعمال میکند، اما نمیتواند آنها را به دستاورد سیاسی تبدیل کند، حال این دستاورد سیاسی، یا تغییر نظام یا تغییر سیاستهای نظام است.
بایدن نمیخواهد به شکستها و اشتباهات گذشته آمریکا بازگردد و ترجیح میدهد سیاست همکاری را در پیش بگیرد. وی متعهد شده است تا تحریمهای ترامپ علیه فلسطین را از میان بردارد و برخی اقدامات وی را با بازگشایی کنسوگری آمریکا در قدس و سفارت فلسطین در واشنگتن، اصلاح کند. همانطور که انتظار میرود معامله قرن و طرحهای الحاق را کنار گذاشته و برای تعلیق شهرک سازی تلاش کند. اما با توجه به اینکه بایدن برنامهای برای اعمال فشار جدی بر اسرائیل ندارد، بهتر از دیگران میداند که احیای راه حل ایجاد دو دولت، و ادامه مذاکرات در این خصوص، فایدهای ندارد، با این حال تلاش میکند این راه حل را زنده نگه دارد، تا باعث استقرار اوضاع شود.
اسرائیل میداند که هر اتفاقی بیفتد، بایدن هرگز به آن فشار وارد نمیکند و مانند اوباما، از تجاوزهای مکرر صهیونیستها حمایت میکند. آنچه واقعا باعث نگرانی اسرائیل میشود، آن است که نتواند بایدن را تحت فشار قرارداده و از نیتش برای بازگشت به توافق هستهای با ایران، البته با اعمال برخی تعدیلها، منصرف کند، اسرائیل نگران این مساله است که بایدن مانند ترامپ مطیع صهیونیستها نیست و در خصوص پرونده ایران، به دلخواه آنها با تهران برخورد نمیکند، بلکه به جای آن، تلاش میکند با همکاری اروپایی ها، اعتبار را به توافقی بازگرداند که اوباما به انجام رسانده بود و آن را تنها راه توقف طرح هستهای ایران میدانست.
تغییر در موضع آمریکا در قبال ایران، خواب را از چشم سران نظام سعودی میرباید، نظامی که مخالف توافق هستهای است و میخواهد جهان ایران را محاصره کرده و از امکان تحرک و افزایش قدرت و تاثیرش، بکاهد.
ولی عهد سعودی، محمد بن سلمان و اطرافیان او، پیروزی بایدن را کابوس وحشتناکی میدانند و دلیل آن، مواضع دموکراتیک وی در مورد پایان جنگ در یمن، پرونده ترور خاشقچی و حقوق بشر و رابطه با ایران است.
امروز، اینها مواضع بایدن است، اما مشخص نیست در صورتی که در آینده معامله اسرائیلی در مورد عدم فشار بر عربستان در خصوص یمن در مقابل عادی سازی علنی روابط با تل آویو را رد کند، چه اتفاقی میافتد، همانطور که امکان سرنگونی بن سلمان در صورتی که ادامه حضورش در حکومت باعث فروپاشی روابط با ایالات متحده شود، وجود دارد.
واقعا ممکن است عربستان برای مقابله با فشار امریکا، به اسرائیل متوسل شود و این مساله میتواند عامل مهمی برای تحمل فشار ایالات متحده باشد. شاید مهمترین حوادث سیاسی در جهان در روزهای آینده، انتخابات آمریکا و نتایج و پیامدهای آن باشد و چه بسا این مهمترین حادثه سیاسی در خاورمیانه است که تاثیر آن میتواند بین صلحهایی بزرگ تا جنگهایی سخت، در نوسان باشد و اگر نتایج مورد پیش بینی، به واقعیت تبدیل شود، نتانیاهو و بن سلمان در ورطه سختی گرفتار میشوند و تهران و رام الله، نفس راحتی میکشند.
با اینکه ایالات متحده قدرتمندترین دولت در جهان است، اما در هر صورت نمیتواند تصمیماتش را بر ملتها و نخبگان سیاسی تحمیل کند. در صورتی که ترامپ در فشار بر مسئولان فلسطین و ایران شکست خورده است، چه دلیلی وجود دارد که تصور کنیم بایدن میتواند از راه فشار، مواضع خود را به عربستان و اسرائیل تحمیل کند؟
خواستههای اصلی آمریکا در منطقه تغییر اساسی نمیکند، تنها چیزی که امکان تغییر آن وجود دارد، استراتژیهای آن است و همین مساله هم به نوبه خود اهمیت دارد، اما نکته مهمتر برای نامزد دموکراتی که مدعی عدالت است، آن است که شیوههایی را در پیش گیرد که برای چالشهای دوره پساترامپ، مناسب باشد.
به نوشته انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: نخبگان سیاسی در منطقه، در موضع گیری نسبت به دو نامزد آمریکایی به دو دسته تقسیم میشوند و در حالی که تل آویو، ریاض، ابوظبی و آنکارا خواهان باقی ماندن ترامپ هستند، مسئولان در تهران، دوحه، رام الله و بیروت، مایل به پیروزی بایدن و پایان دوره ترامپند.
به نظر میرسد جو بایدن در مسیر پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری است، اما در صورتی که در روزهای پیش رو تحولات «جادویی» اتفاق بیفتد، منجر به باقی ماندن ترامپ در کاخ سفید میشود، آنچه که محال نیست، اما واقعا بعید به نظر میرسد.
در حالی که سیاستهای خاورمیانهای ترامپ شناخته شده و قابل پیش بینی است، گرایشهای بایدن، هنوز کاملا مشخص نیست. ضمن اینکه انتقاد بایدن از سیاست خارجی ترامپ، غیر منطقی و کورکورانه بودن آن است، از این رو، بایدن تلاش خواهد کرد تا خط مشی متفاوتی را اتخاذ کند، که واضح، شفاف و بهم پیوسته باشد. سیاستهای ترامپ در مورد خاورمیانه مشخص است، اما سیاستهای بایدن چگونه خواهد بود؟
قطعا بایدن اعتبار را به توافق هستهای با ایران باز میگرداند و معامله قرن را کنار گذاشته، علیه شهرک سازی و الحاق میایستد و رابطه با رهبری فلسطین را از سر میگیرد، برای مهار جنون بن سلمان تلاش میکند و به دنبال صلح در خلیج فارس خواهد بود. سیاست وی مخالف سیاست ترامپ و نزدیک به سیاست اوباماست، اما ادامه مستقیم این سیاست نخواهد بود. بایدن سعی میکند سیاستهای قدیمی آمریکا که ترامپ بر علیه آنها شورید را احیا کند.
در ارزیابی سیاستهای بایدن میتوان گفت که به اوباما نزدیک و از ترامپ به دور است، این در حالی است که دغدغههای ایالات متحده، رسیدن به خودکفایی در زمینه انرژی از طریق تکنولوژیهای جدید و نفت صخره ای، نگرانی از افزایش قدرت چین و روسیه، ترس از نزدیکی ایران به دست یابی به تواناییهای هسته ای، اعتراف به اینکه امکان رسیدن به راه حلی برای مساله فلسطین صفر است، افزایش تحرکات نظامی و توسعه نفوذ ترکیه در جهتهای متعدد و در نهایت، ادامه تنشها و درگیریهای داخلی است.
جو بایدن به سمت ادامه عقب نشینی آمریکا از منطقه حرکت میکند، اما با احتیاطی شدید در این مسیر قدم برمیدارد، تا شتاب باعث از دست دادن نفوذ و منافعش و نیز تضعیف هم پیمانان آمریکا در منطقه نشود. وی میخواهد از حضور نظامی و امنیتی حدی را باقی نگه دارد که مانع از فروپاشی اوضاع میشود. اساسا بایدن موضع علنی اوباما در این باره را اتخاذ میکند، اما نمیتواند کاملا به آن پایبند بماند، همانطور که خود اوباما نتوانست. بنابراین، بایدن نمیتواند این مساله را نادیده بگیرد که اغلب مردم و نخبگان آمریکا مخالف دخالت نظامی در خاورمیانه هستند. سیاست ایالات متحده در دخالت نظامی و اعمال تحریمها، تا کنون موفق نبوده و نتوانسته است کارایی خود را ثابت کند. ایالات متحده تحریمهای اقتصادی سخت و شدیدی را اعمال میکند، اما نمیتواند آنها را به دستاورد سیاسی تبدیل کند، حال این دستاورد سیاسی، یا تغییر نظام یا تغییر سیاستهای نظام است.
بایدن نمیخواهد به شکستها و اشتباهات گذشته آمریکا بازگردد و ترجیح میدهد سیاست همکاری را در پیش بگیرد. وی متعهد شده است تا تحریمهای ترامپ علیه فلسطین را از میان بردارد و برخی اقدامات وی را با بازگشایی کنسوگری آمریکا در قدس و سفارت فلسطین در واشنگتن، اصلاح کند. همانطور که انتظار میرود معامله قرن و طرحهای الحاق را کنار گذاشته و برای تعلیق شهرک سازی تلاش کند. اما با توجه به اینکه بایدن برنامهای برای اعمال فشار جدی بر اسرائیل ندارد، بهتر از دیگران میداند که احیای راه حل ایجاد دو دولت، و ادامه مذاکرات در این خصوص، فایدهای ندارد، با این حال تلاش میکند این راه حل را زنده نگه دارد، تا باعث استقرار اوضاع شود.
اسرائیل میداند که هر اتفاقی بیفتد، بایدن هرگز به آن فشار وارد نمیکند و مانند اوباما، از تجاوزهای مکرر صهیونیستها حمایت میکند. آنچه واقعا باعث نگرانی اسرائیل میشود، آن است که نتواند بایدن را تحت فشار قرارداده و از نیتش برای بازگشت به توافق هستهای با ایران، البته با اعمال برخی تعدیلها، منصرف کند، اسرائیل نگران این مساله است که بایدن مانند ترامپ مطیع صهیونیستها نیست و در خصوص پرونده ایران، به دلخواه آنها با تهران برخورد نمیکند، بلکه به جای آن، تلاش میکند با همکاری اروپایی ها، اعتبار را به توافقی بازگرداند که اوباما به انجام رسانده بود و آن را تنها راه توقف طرح هستهای ایران میدانست.
تغییر در موضع آمریکا در قبال ایران، خواب را از چشم سران نظام سعودی میرباید، نظامی که مخالف توافق هستهای است و میخواهد جهان ایران را محاصره کرده و از امکان تحرک و افزایش قدرت و تاثیرش، بکاهد.
ولی عهد سعودی، محمد بن سلمان و اطرافیان او، پیروزی بایدن را کابوس وحشتناکی میدانند و دلیل آن، مواضع دموکراتیک وی در مورد پایان جنگ در یمن، پرونده ترور خاشقچی و حقوق بشر و رابطه با ایران است.
امروز، اینها مواضع بایدن است، اما مشخص نیست در صورتی که در آینده معامله اسرائیلی در مورد عدم فشار بر عربستان در خصوص یمن در مقابل عادی سازی علنی روابط با تل آویو را رد کند، چه اتفاقی میافتد، همانطور که امکان سرنگونی بن سلمان در صورتی که ادامه حضورش در حکومت باعث فروپاشی روابط با ایالات متحده شود، وجود دارد.
واقعا ممکن است عربستان برای مقابله با فشار امریکا، به اسرائیل متوسل شود و این مساله میتواند عامل مهمی برای تحمل فشار ایالات متحده باشد. شاید مهمترین حوادث سیاسی در جهان در روزهای آینده، انتخابات آمریکا و نتایج و پیامدهای آن باشد و چه بسا این مهمترین حادثه سیاسی در خاورمیانه است که تاثیر آن میتواند بین صلحهایی بزرگ تا جنگهایی سخت، در نوسان باشد و اگر نتایج مورد پیش بینی، به واقعیت تبدیل شود، نتانیاهو و بن سلمان در ورطه سختی گرفتار میشوند و تهران و رام الله، نفس راحتی میکشند.
با اینکه ایالات متحده قدرتمندترین دولت در جهان است، اما در هر صورت نمیتواند تصمیماتش را بر ملتها و نخبگان سیاسی تحمیل کند. در صورتی که ترامپ در فشار بر مسئولان فلسطین و ایران شکست خورده است، چه دلیلی وجود دارد که تصور کنیم بایدن میتواند از راه فشار، مواضع خود را به عربستان و اسرائیل تحمیل کند؟
خواستههای اصلی آمریکا در منطقه تغییر اساسی نمیکند، تنها چیزی که امکان تغییر آن وجود دارد، استراتژیهای آن است و همین مساله هم به نوبه خود اهمیت دارد، اما نکته مهمتر برای نامزد دموکراتی که مدعی عدالت است، آن است که شیوههایی را در پیش گیرد که برای چالشهای دوره پساترامپ، مناسب باشد.
خبرهای مرتبط
نظر شما