سه‌شنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 17

دشواری مالی را چطور مدیریت کنیم؟

همه‌ی انسان‌ها در مسیر زندگی به موانعی برخورد می‌کنند. در رویارویی با چنین موانعی افراد 2 دسته می‌شوند: آن‌هایی که احساس عجز می‌کنند و ناامید می‌شوند و در مقابل آن‌هایی که احساس قدرت می‌کنند.
کد خبر: ۲۵۲۴۴۳
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۱
صدای ایران- قطعا همه‌ی ما شرایط سخت و دشوار را تجربه کرده‌ایم. شرایطی که به خودی خود خوشایندمان نبوده و گاهی کاملا از کنترل ما خارج بوده است. بنابراین وقتی از پستی‌بلندی‌های زندگی و مشکلات آن صحبت می‌شود، تمامی ما آن را درک می‌کنیم. چرا که مشکلات از هر نوعی که باشد به قشر خاصی محدود نمی‌شود و همه‌ی انسان‌ها در مسیر زندگی به موانعی برخورد می‌کنند. در رویارویی با چنین موانعی افراد 2 دسته می‌شوند: آن‌هایی که احساس عجز می‌کنند و ناامید می‌شوند و در مقابل آن‌هایی که احساس قدرت می‌کنند. با یوکن همراه باشید تا در این باره بیشتر بدانید.

نگاه افراد به رخدادهای زندگی متفاوت است. در واقع از هر اتفاقی می‌توان برداشت‌های متعددی کرد. فرض کنید 2 نفر با طرز تفکر متفاوت، شرایط یکسانی را تجربه کنند و هر2 در یک موقیت یکسان قرار بگیرند. اگر از آنها راجب شرایطشان سوال کنیم احتمالا 2 جواب متفاوت خواهیم شنید. این به این علت نیست که یکی از آن دو دروغ می‌گوید. بلکه به این علت است که هر کدام درک متفاوتی از آن موقعیت داشتند.

این نشان می دهد که چقدر ادراک انسان می‌تواند مؤثر و تعیین‌کننده باشد. پس چرا از این مسأله به نفع خود استفاده نکنیم؟ بجای اینکه دائما به این فکر کنیم که چه ضررهایی دیده‌ایم و چه چیزهایی از دست داده‌ایم، می‌توانیم به این فکر کنیم که چه چیزهایی بدست آورده‌ایم. اینکه بخواهیم در شرایط منفی مثبت فکر کنیم ممکن است کاملا غیرممکن بنظربرسد. اما کافیست یکبار سعی کنید. چراکه تا وقتی اقدام نکنید هر کاری غیر ممکن بنظر می‌رسد. برای اینکه ممکن بودن این مسأله را بهتر درک کنید لازم است از 3 قاعده‌ی زیر پیروی کنید:
 


1. این شرایط سخت فرصتی برای رشد شماست


بعضی افراد در مواجهه با موانع و مشکلات، آنها را می‌پذیرند. طرز فکرشان این است که من نمی‌توانم هیچ کاری برای حل مشکل ایجاد شده انجام دهم، من قدرت مبارزه کردن ندارم، شریط این‌گونه است و باید این را بپذیرم و غیره.

این نوع طرز فکر مسلماً فرد را به سمت تسلیم شدن و نادیده گرفتن قدرت درونی خویش سوق می‍دهد. قدرتی که از آن بی‌خبر است. این رفتار نه تنها روی خلق‌و‌خوی فرد تاثیر منفی می‌گذارد، بلکه روی رفتار اطرافیان او نیز مؤثر است. خصوصا اگر آن فرد نقش یک الگو را داشته باشد (برای مثال اگر نقش والد را داشته باشد و الگوی فرزندانش باشد).


در واقع اینکه شما هنگام رویارویی با یک موقعیت دشوار احساس ناامیدی، سردرگمی و ناراحتی کنید کاملا طبیعی است. تمام آنچه که سعی داریم بر آن تأکید کنیم این است که این احساسات منفی را «پرورش» ندهید و آنها را «تقویت» نکنید.

ناراحت شوید اما مراقب باشید که ناراحتی شما چقدر طول می کشد. اجازه ندهید این احساسات آنقدر در درونتان رشد کند که کنترل زندگی شما را در دست بگیرد و نهایتاً شما را به سمت تسلیم شدن و پذیرش شرایط سوق دهد.
 


2. انقدر غصه‌ی مشکلتان را نخورید، روی حل کردن مشکل تمرکز کنید


این قاعده خیلی ساده و راحت بنظر می‌رسد. اما حقیقتاً چند نفر از ما در شرایط سخت از این قاعده پیروی می‌کنیم؟ اگر بخواهیم صادقانه این موضوع را بررسی کنیم اکثر افراد، بیشتر انرژی خود را صرف خود مشکل می‌کنند نه راه حل مشکل! چطور این مشکل پیش آمد؟ چه کسی باعث شد؟ چرا باید برای من اتفاق می‌افتاد؟و غیره.

برای مثال افرادی که در ارتش خدمت می‌کنند چنین شرایطی دارند و می‌توانند الگوی خوبی باشند. زمانی که مشکلی رخ دهد آنها باید تا آنجا که ممکن است سریع عمل کنند، تمرکز داشته باشند و تمام قدرتشان را برای رفع مشکل بکار گیرند.

زمانی که ترس و ناراحتی را کنار می‌گذارید و روی راه‌حل تمرکز می‌کنید، ذهن خود را از آشفتگی نجات می‌دهید. همه چیز را در ذهنتان مرتب می کنید و اینگونه احساس می کنید که کنترل شرایط را را در دست دارید. پس وقتی سیستم عصبی شما در وضعیت سفید است، شما قدرت تجزیه و تحلیل اتفاقات پیرامون خود را دوباره در دست می گیرید، اطلاعات را کنار هم می گذارید و نهایتاً راه حل را پیدا خواهید کرد.
 


3. سختی‌هایی که مکمل شما هستند


شخصی داستان خود را برایم تعریف می‌کرد: «در محل کارم بسیار سخت‌کوش بودم و به تمام کارمندان احترام می‌گذاشتم. از مدیر آنجا خوشم نمی‌آمد، انگار بی‌دلیل بهانه‌جویی و از من انتقاد می‌کرد. نمی‌توانستم او را درک کنم. اصلا نمی‌دانستم که علت چیست. پس سعی کردم بیش از آنچه از من انتظار داشت کار کنم. اما همچنان همکارانم بیشتر از من ترفیع می‌گرفتند. با پدرم مشورت کردم، چون او همیشه مشاور من بود. او به من گفت که راه عاقلانه‌ای را در پیش نگرفتم. او عقیده داشت که من باید به دنبال راهی برای رشد کردن و کاملتر شدن باشم.
 

مشکلی که سر راهتان قرار گرفته کدام ویژگی شخصیتی شما را به چالش می‌کشد؟ صبر؟ ادراک؟ پشتکار؟ استقامت؟ اگر نقطه ضعف‌های خود را پیدا کرده‌اید و می‌دانید که در چه زمینه‌هایی ضعف دارید، باید خوشحال باشید. چون فرصت این را دارید که خود را کامل کنید. حال شما می‌دانید که چه ضعفی دارید. پس تلاش می‌کنید که این ضعف را از بین ببرید. یاد می‌گیرید چطور خود را ارتقا دهید و نهایتاً کامل‌تر و قدرتمند‌تر از گذشته خواهید بود.

چه چیزی باعث می‌شود از ضعف‌هایتان آگاه شوید؟دقیقاً همین سختی‌ها و موانعی که بر سر راهتان قرار می‌گیرد و شما را به چالش می‌کشد. چراکه هربار شما ضعف‌های خود را می‌یابید و در حین پیدا کردن راه‌حل، ناخودآگاه ضعفتان را کنار می‌گذارید. هیچ آموزنده‌ای مؤثرتر و قدرتمند‌تر از تجربه نیست. تجربه همان اتفاقی است که زمانی از آن به عنوان «مشکل» یاد می‌کردید.

در نهایت:
هرزمان با مشکلی مواجه شدید، درک شما از شرایط قوی‌ترین سلاح شماست. از خودتان بپرسید چطور می‌توانید از شرایط موجود به نفع خود استفاده کنید؟ طوری که شرایط موجود باعث تکامل و ارتقای شخصیت شما شود. فراموش نکنید پشت هر سختی، فرصتی برای کامل‌تر شدن پنهان شده است. روی راه‌حل تمرکز کنید و این‌گونه کنترل زندگیتان را دوباره در دست بگیرید.
 
نظر شما