خط و نشانها در دومین سفر روحانی
این دومین باری است که دکتر حسن روحانی در کسوت رییس جمهور ایران به نیویورک سفر میکند. دو سفر روحانی در دو سال متوالی تا اندازهای سفرهای احمدینژاد را به یاد میاندازد که در طول دو دوره ریاست جمهوری، هر سال رخت سفر به نیویورک را میبست و هر چه که پیش میرفت اعوان و انصارش هم بیشتر میشد. شاید به نظر برسد که روحانی هم سفر به نیویورک را در برنامه سالانه خود قرار داده اما باید گفت که اگر حساسیت پرونده هستهای نبود، شاید روحانی عطای نیویورک را به لقایش میبخشید تا در تهران بماند و به حل و فصل مشکلاتی برسد که انگاری برای او تمامی ندارند.
سفر متوالی تنها شباهت غلطاندازی بین سفرهای روحانی و احمدینژاد به نیویورک است و حضور سال قبل روحانی در نیویورک آن قدر با 8 بار حضور احمدینژاد تفاوت داشت که سیمایی به طور کامل متفاوت از رییس جمهور ایران را به جهانیان عرضه کند. به نظر میرسد که برخی هنوز در حال و هوای آن 8 سال و نگران از این تفاوت هستند که گروهی به نام کمیته صیانت از منافع ایران را به راه انداختهاند و در آستانه عزیمت روحانی برای او خط و نشان میکشند. آنها کار را تا آنجا جلو بردهاند که با نوشتن نامهای به نمایندگان مجلس طرح عدم کفایت رییس جمهور را پیش کشیدهاند.
این جبههگیری کمیته در برابر سفر روحانی از سوی برخی نمایندگان مجلس هم انجام شده که یا در نطقهای مجلس یا در رسانههای و یا با حضور در همین کمیته همدلی خود را در این جبهه بیان کردهاند. یکی از این نمایندگان محمد حسن آصفری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، است که در نشست این کمیته بایدها و نبایدهای سفر روحانی به نیویورک را مطرح کرد و از روحانی متوقع شد تا سیاستهای دوگانه سازمان ملل و حتی شخص دبیر کل را مطرح کند. طرح توقعاتی مشابه و این خط و نشان کشیدنها از امثال حمید رسایی هم طبیعی است تا نگرانی خود را از این سفر روحانی اعلام کرده باشند و به او اعلام کنند که کیفر عدم کفایت را برایش در نظر گرفتهاند.
به نظر میرسد که این جریان هنوز در آن دوران 8 ساله احمدینژاد ماندهاند و حاضر نیستند تغییر به وجود آمده را قبول کنند و روحانی و شخصیت سیاسی او را به رسمیت بشناسند و صد البته این خط و نشان کشیدنها هم به همین جهت است. این جریان نمیخواهد باور کند که روحانی برخلاف احمدینژاد در سفر به نیویورک سر جنگ با دولت و مقامی که ندارد، بلکه همان طور که اعلام کرده قصد او در داشتن تعاملی سازنده با جامعه جهانی است. پس، روحانی نه میتواند به دبیر کل سازمان ملل روی ترش کند و نه آن که آمریکا را به خاطر نحوه رفتارش در منطقه سرزنش کند به خصوص حالا که پرونده هستهای و مذاکرات مربوط به آن دغدغه اصلی روحانی در این سفر است.
مسئله دیدار روحانی با باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا، در این سفر یکی از نگرانیهای اصلی این کمیته و جریان است که باید در بررسی این مسئله علاوه بر همین قالب از شخصیت و برنامه سیاست خارجه روحانی، یک نکته مهم را نیز در نظر گرفت. روحانی بیش از هر کسی به اهمیت موضوع واقف است و نمیتوان او را کسی دانست که حاضر باشد در این مورد کاری خلاف قاعده انجام دهد. مسلم است که او در این مورد اجازه رهبر انقلاب را مد نظر میگیرد و به غیر از این، شرایط را میسنجد تا هر نوع تماسی با رییس جمهور آمریکا در جهت تامین منافع ایران و به خصوص پرونده هستهای باشد.
باید توجه داشت که روحانی پرونده هستهای و حل و فصل آن را مهمترین پروژه خود میداند و سفر نیویورک بهترین فرصت است تا او بتواند گام تعیینکنندهای در این جهت بردارد. او سال پیش این گام را برداشت که در نهایت منجر به توافق ژنو شد و حالا قصد دارد تا این گام را برای توافق نهایی بردارد. او آن قدر تجربه سیاسی دارد تا شرایط را برای برداشتن این گام بسنجد تا آن که نه فرصتسوزی کرده باشد و نه آن که امتیاز بیموردی به طرف مقابل داده باشد. نحوه رفتار روحانی طی یک سال گذشته دلیل این مدعا است.
در حال حاضر، هم ایران و هم آمریکا اعلام کردهاند برنامهای برای دیدار دو رییس جمهور ندارند و بنا بر این اعلام دو طرفه، قرار نیست این دیدار انجام شود. بنابر این، اصل دیدار جایی در برنامه روحانی ندارد هر چند که تکرار تجربه مکالمه تلفنی سال پیش بعید نیست به خصوص این که چنین چیزی برای پیشبرد مذاکرات و نزدیک شدن به توافق نهایی لازم باشد. روحانی از آن مکالمه 15 دقیقهای برای رسیدن به توافق ژنو استفاده کرد و حالا باید دید چه میکند. به هر حال، شخصیت سیاسی روحانی نشان داده که او تنها به ماموریت خود در پرونده هستهای و رسیدن به توافق نهایی فکر میکند و این خط و نشانها در اراده او تاثیر چندانی ندارد هر چند که جریان تندرو مخالفش طرح عدم کفایت را پیش بکشند و تهدیدهایی از این جنس را علم بکنند.
منبع: نامه نیوز
نظر شما