هشیاری مدیر، 12 دختر دبیرستانی را نجات داد
ابتکار مدیر مدرسه کافی بود تا 12 دانشآموز دختر از عضویت در باند شیطانپرستی نجات یابند.
این خانم مدیر با پی بردن به عضوگیری باند شیطانپرستی توسط یکی از دختران دانشآموز به جای اینکه پلیس را در جریان قرار دهد از یک گروه روانشناسی خواست چارهجویی کنند.
ابتدای امسال با تماس مدیر یک مدرسه دخترانه با روانشناسان، آنها در جریان پشتپرده خالکوبیهای سازمانیافتهای در بین دختران دانشآموز قرار گرفتند.بررسیها نشان میداد 11 دختر دانشآموز با نوک مداد اتود روی دستان خود زخمهایی را ایجاد کردهاند تا شمایلی از یک نماد شیطانپرستی را خالکوبی کرده باشند.
خانم مدیر به تیم کارشناس روانشناسی گفت: متوجه شدم تعدادی از دخترها سعی کردهاند با زخم کردن دستشان یک نشان واحد را حک کنند، به بررسی این موضوع پرداختم و در تحقیقاتم متوجه شدم آنها تحت تأثیر یکی از دوستانشان که این نشان را خالکوبی کرده دست به این کار زدهاند.
وی افزود: وقتی با عامل اصلی صحبت کردم او سکوت کرد و خود را کاملاً بیاطلاع نشان داد. رفتار مرموز وی باعث شد در این زمینه تحقیق بیشتری انجام دهم. وقتی متوجه شدم این نشان متعلق به یک گروه شیطانپرست است، تصمیم گرفتم این دخترها را که قطعاً به دلیل کم سن و سال بودن و ناآگاهی فریب خوردهاند با روشهای روانشناسی از دام این گروهها نجات دهم.
با راهنمایی مدیر مدرسه، جلسه روانکاوی 11 دانشآموز و دخترک مرموز آغاز شد.
روانشناسان ساعتها با دانشآموزان صحبت کردند تا ریشههای این گرایش اشتباه روشن شود.
یکی از دختران گفت: وقتی خالکوبی زیبای دوستم را دیدم فکر نمیکردم او با عضویت در گروه خاصی اقدام به خالکوبی کرده، وقتی دلیلش را پرسیدم ابتدا چیزی نگفت اما بتدریج از عضویتش در گروه خاصی گفت.
برای اینکه خودم را مانند «مینا» جلوه دهم تصمیم گرفتم به تقلید از مینا روی دستم خالکوبی کنم اما مطرح کردن این موضوع در خانه باعث برخورد جدی مادرم شد و همین امر باعث شد تصمیم بگیرم با نوک مداد اتود و سرکلاس آن تصویر را روی دستم حک کنم.
زمانی که دستم را زخم میکردم دردی را احساس نمیکردم و فقط مراقب بودم معلمان متوجه نشوند. اشتیاق ایجاد طرحی شبیه نشان دست مینا باعث شد زخمهای عمیقی روی دستم ایجاد کنم.
دختر دیگری گفت: من اصلاً نمیدانستم این نقش برای چیست؟ و تنها برای اینکه از گروه دوستانم کنار گذاشته نشوم اقدام به این کار کردم و من و مینا با هم خیلی صمیمی نبودیم و هنوز دلایل خالکوبیاش را به من نگفته اما برای اینکه از گروه آنها طرد نشوم دستم را زخم کردم.
در این میان یکی از دختران مدعی شد مینا به وی گفت کسانی که در این گروه عضو می شوند روزی به سروران جهان تبدیل خواهند شد و برای رسیدن به این هدف باید از قید و بندهای بیهودهای که اطرافمان است بگذریم.
مسائلی که او مطرح میکرد بسیار زیبا و فریبنده بود. رهایی و موفقیت و مورد احترام قرار گرفتن آرزوی هر انسانی است که مینا میگفت این گروه برای ما ایجاد میکند، به همین دلیل من هم خواستم به قول معروف برادریام را ثابت کنم و قدم اول را بردارم پس با مداد اتود دستم را زخمی کردم تا طرحی را که روی دست او بود و نشان واحد گروه بود روی دستم حک کنم.
یکی از روانشناسان در مورد این گروه به شوک گفت: نوجوانان در این سن آمادگی پذیرش بسیاری موارد از سوی گروه همسالان خود را دارند. این دخترکان چنان جذب تبلیغات و زیبایی دروغین این گروه شده بودند که آمادگی پذیرش هر مطلبی را از سوی آنها داشتند و این حس در آنها آنقدر قوی بود که هر 11 نفر آنها در جلسات مشاوره اعلام کردند هنگامی که آن زخمهای عمیق را در دست خود ایجاد میکردند اصلاً احساس درد نمیکردند و برای رسیدن به آرمانهای گروه حاضر بودند از هر سدی عبور کنند.
وی در ادامه گفت: با نشان دادن جنبههای منفی و اهداف دروغین و سوءاستفادههایی که از اعضای این گروه صورت میگیرد آنها براحتی به اشتباه خود پی بردند و پذیرفتند تنها آرامش و سعادت واقعی در گرو ارتباط با معبود حقیقی است و این گروههای دروغین با تبلیغات شیطانی و پوشالی تنها برای رسیدن رؤسای گروه به اهداف خود تشکیل میشوند. در پایان جلسات مشاوره هر 12 دختر به اشتباه خود پی بردند و پس از آن با دعوت از اولیای آنها مهارتهای فرزندپروری بار دیگر با پدرها و مادرها در میان گذاشته شد.
بنا به تصمیمات روانپزشکان، دختری که نخستین نفر تحت تأثیر این گروه قرار گرفته بود به مدرسه دیگری منتقل شد و از خانواده وی خواسته شد نظارت بیشتری روی رفتار وی داشته باشند.
منبع: روزنامه ایران
نظر شما