اوباما میتواند مذاكرات را نجات دهد!
دکترحسن روحانی چند روز دیگر عازم نیویورک میشود تا برای دومین بار به
عنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد به سخنرانی بپردازد. در
حالی افکار عمومی امیدوار به این سفر هستند که سفرهای سریالی احمدینژاد
به آمریکا همیشه خبرساز بودند.
داوود هرمیداس باوند در گفتوگو با
آرمان با بیان اینکه «هیچکس نمیتواند حسن روحانی و محمود احمدینژاد را
به لحاظ رویکرد و رفتاری با هم مقایسه کند، دقیقا به همین دلیل بود که شاهد
اولین تماس مستقیم روسای جمهوری آمریکا و ایران بودیم.» تاکید دارد که
حضور رئیسجمهوری در اجلاس سازمان ملل اتفاقی مثبت برای کشور است. «ارجاع
پرونده هستهای به وزارت خارجه یک انتقال عادی بین سازمانی نبود و همانطور
که در یکسال اخیر شاهد بودیم تیم مذاکرهکننده اختیار بیشتری داشت و به
همین دلیل بعد از سالها پیچیدگی همه دیدند که بالاخره جمهوری اسلامی و 1+5
توانستند به همصدایی برسند و توافقاتی هم داشتند و الان هم دنیا منتظر
است تا این پرونده پر سر و صدا به سرانجام خوبی برسد.» این استاد دانشگاه
همچنین با طرح این اظهارات ابراز امیدواری میکند تا تیم مذاکرهکننده
هستهای ایران به مانند این یکسال گذشته بتواند به توافقاتی با 1+5 برسد.
سفر دوم روحانی به نیویورک چه تفاوتی با سفر اول دارد؟
این
سفر در شرایطی انجام میشود که وضعیت دنیا و همچنین تعامل دنیا با نظام
بینالملل تحولات زیادی را به خود دیده است و به همین دلیل تا پیش از چند
هفته قبل، امید زیادی بود تا جمهوری اسلامی بتواند با دنیا و حتی آمریکا
اختلافاتش را کم کند. اما واقعیت این است قرائن و علائمی در افق دیده شده
است که خوشایند نیست و انگار طرف مقابل بازهم قرار را بر دوری گذاشته است.
با این حال نشست سازمان ملل فرصت خوبی است تا رئیسجمهوری و هیات همراه
بتوانند نقطه نظرات را به گوش جهانیان برسانند و همچنین طوری اظهارنظر کنند
که نظر مثبت جامعه جهانی را جلب کنند. نکته دوم در حاشیه اجلاس مجمع
سازمان این است که در حاشیه دیدارهایی دوجانبه با کشورهای دیگر برگزار
میشود تا بتوانند درباره همکاری و همچنین برطرف کردن کدورتهای احتمالی
رایزنی کنند. البته همه رفتارهایی که در نیویورک انجام میشود، با
هماهنگیهای قبلی است. به عنوان مثال دقیقا به همین دلیل است که آقای
سیدمحمد خاتمی که اتفاقا با طرح گفتوگوی تمدنها در سازمان ملل درخشیده
بود، نتوانست با بیل کلینتون رئیسجمهوری وقت ایالات متحده دیدار و حتی
دعوت دبیرکل سازمان را برای شام خصوصی با حضور خودش و دو رئیسجمهوری قبول
کند.
جو سفر دوم با سفر اول
چقدر فرق دارد؛ اگر بخواهم صریحتر بپرسم چرا امسال مثل پارسال از گفتوگو
و دیدار احتمالی روحانی و اوباما حرفی زده نمیشود؟
سال
گذشته هم قرار بر این بود که دو رئیسجمهوری دیدار رو در رو داشته باشند و
بنا به دلایلی به چند دقیقه صحبت تلفنی منتهی شد. اما الان وضعیت فرق کرده
است و دو کشور بازهم از هم دور شدهاند مواردی باعث شده است تا اوضاع طوری
باشد که حتی دیدار حداقلی دو رئیسجمهوری هم حداقل برای مجمع سال ۲۰۱۴
رویای محال باشد. این وضعیت به وجود آمده در حالی است که بعد از توافق
ژنو۳ و با توجه به مشی دولت یازدهم امیدواری زیادی به وجود آمده بود تا
بلکه رابطه جمهوری اسلامی و ایالات متحده حداقل از فضای تنازع دور شود
وطرفین تحرک یا اظهارنظری علیه هم نداشته باشند. اما بازهم همه چیز سرجای
اول خود برگشت. آمريكا در شرايط فعلي بايد تصميم بگيرد كه آيا ميخواهد با
تهران به توافق دست يابد يا همچنان به دنبال مذاكره براي مذاكره است، نشست
نيويورك جهت حركت آمريكا را در مذاكرات به طور كامل مشخص میكند. بنابراين
همگان اميدوارند آمريكا گام نهايي را در نيويورك بردارد و زيادهخواهي را
كنار بگذارد.
تحرکات کشورهای عربی در مساله داعش چقدر در به وجودآمدن چنین فضایی تاثیرگذار بود؟
تاثیرگذاشته
است. کشورها در مباحث مربوط به داعش و عربها سعی کردند ایران را به حاشیه
بکشانند که موجب شد تا رابطه مخدوش شود و دلخوریهایی جدی به وجود آید.
اینکه ایران و آمریکا به همکاری نزدیک شوند، برای اعراب اتفاقی بد است و به
همین دلیل آنها هر کاری را انجام میدهند تا فاصله بین دو کشور همچنان
پابرجا بماند. با همه این تفاسیر باید گفت که حضور رئیسجمهوری در نیویورک و
سخنرانیاش در سازمان ملل دستاوردهای مثبتی میتواند داشته باشد. عربستان
سعودي، قطر، امارات و اردن به شدت از توافق احتمالي ميان تهران و 1+5 بيم
دارند چراكه ايران به يك energing powers جديد تبديل میشود. طبيعتا اعراب
وگروههاي taeparty در اين معادله عليه ايران عمل كردند. از آنجایی که
ایالات متحده محور اصلی مذاکرات شناخته میشود و موضع این کشور تاثیر به
سزایی در تاخیر یا تسهیل توافق دارد، این گفت وگوی فشرده دو جانبه نقش
مثبتی در روند مذاکرات خواهد داشت. به ویژه آنکه سایر اعضای گروه 1+5 و
اتحادیه اروپا تابع نظرات آمریکا عمل میکنند . لذا بدیهی است که چنین
مذاکرات دوجانبهای مثبت ارزیابی شود و اکنون که آمریکا با این مذاکرات
موافقت کرده است یعنی همچون ایران علاقهمند هستند تا مشکلات تعدیل شده،
اختلافات کنار رفته و مشکلات تعدیل شوند. البته برگزاری چنین مذاکرهای چند
پیشزمینه دیگر نیز با خود همراه دارد که باعث شده تا طرفین خیلی سریعتر
از آنچه که انتظار میرفت حتی زودتر از اجلاس عمومی سازمان ملل با یکدیگر
دیدار کنند.
حوادث اخیر داعش و عراق و همچنین تحولات اوکراین روسیه
در شرایطی که طرفین ارتباط دیپلماتیک با یکدیگر ندارند یک مقدمه مهم برای
آغار همکاریهای مجدد دو کشور بود تا در عرصههایی خارج از روابط دیپلماتیک
اختلاف فی ما بین خود را تعدیل یا برطرف کنند. البته دیدار با آمریکا نه
نفیکننده رایزنی با دیگر کشورهای 1+5 و نه نفیکننده دیگر روابط
بینالمللی ایران خواهد بود و در کنار میتوان به جهت تقویت قوای دیپلماسی
سایر کشورها را طرف مذاکره قرار داد. با این وجود در بیان دلایل اصلی
برگزاری چنین دیداری به صورت مبسوط باید به سه دلیلی اشاره کرد: دلیل اول،
به هر ترتیب باید پرونده هستهای ایران به سرانجامی برسد. در چنین شرایطی
که دولت اوباما رو به پایان است، ایالات متحده امکان دست یافتن به موافقت
با ایران را نزدیک میداند و نمیخواهد از چنین فرصتی خود را محروم کند.
دلیل دوم، مسائل خاورمیانه و حتی تغییر رویه برخی کشورهای منطقه که مواضع
غیر دوستانه با ایران داشتند نظیر عربستان، چنین موقعیتی را ایجاد کرده تا
آمریکا به توافق با ایران تمایل بیشتری پیدا کند. دلیل سوم : تحولات اخیر
اوکراین و ابراز تمایل روسیه به ایران باعث شده تا آمریکاییان با تکیه بر
آینده نگری رسیدن به توافق نهایی با ایران را هرچه زودتر عملیاتی کنند تا
تمایل ایران را به روسیه حتیالمقدور تضعیف کنند. با نگاهی اجمالی به این
دلایل میتوان گفتوگوی دوجانبه ایران و ایالات متحده را مثمرثمر خواند.
البته درباره نتایج مذاکرات و مشخصا آینده تحریمها نیز باید متوجه بود که
تحریمهای وضعشده علیه ایران به چند بخش تحریمهای یکطرفه کنگره،
تحریمهای شورای عالی امنیت تقسیم میشود که البته با توجه به نقش دولت
آمریکا در تحریمهای کنگره و همچنین عضویت اعضای گروه 1+5 در شورای عالی
امنیت میتوان تا حدودی به رفع بخش زیادی از تحریمها علیه ایران در مجامع
بینالمللی امیدوار بود که البته این مساله شامل تمامی موارد در کوتاه مدت
نمیشود. آمريكا در نشست نيويورك بايد تصميم بگيرد. به عقيده من اوباما
میتواند مذاكرات را نجات دهد!
البته به سفرهای احمدینژاد به نیویورک انتقادهای جدی میشد.
ببینید!
حضور یا عدم حضور زمانی مهم یا بیاهمیت میشود که ببینیم سفر چه اثری
برای کشور دارد. او در سازمان ملل بعضی بحثهای بیربط را مطرح میکرد که
با هیچ متر و معیاری به منافع اصلی ما مربوط نمیشدند. اینطور عنوان میشد
که نرفتنش به صلاح است تا رفتنش. هیچکس نمیتواند حسن روحانی و محمود
احمدینژاد را به لحاظ رویکرد و رفتاری با هم مقایسه کند، دقیقا به همین
دلیل بود که شاهد اولین تماس مستقیم روسای جمهوری آمریکا و ایران بودیم.
سوال این است که نگاه آمریکا بعد از استقرار دولت یازدهم چقدر تغییر کرده، اصلا میتوان گفت که تغییر کرده است؟
از
مشاهدات این چند وقت میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که آمریکاییها نسبت
به تغییرات به وجود آمده در سیستم تصمیمگیری و بالاخص سیاست خارجی جمهوری
اسلامی اشراف دارند و دقیقا به همین دلیل است که نشانههایی وجود دارد که
نشان میدهد کاخ سفید تمایل دارد تا وضعیت دو کشور به گونهای تغییر کند تا
فضای مملو از چالش و اختلاف سی و چند سال گذشته را به نوعی ترمیم شده
ببیند تا بلکه از این طریق بتوانند از دستاوردهای شرایط جدید بهره ببرند.
پس بر این باورید که دموکراتها و مشخصا اوباما بدشان نمیآید که برای رابطه به جمهوری اسلامی چراغ سبز نشان بدهند؟
دقیقا
همینطور است. اما مساله این است که طیف جمهوریخواه همچنان اصرار به کوک
ساز مخالفت با جمهوری اسلامی دارد و با هر بهانهای تهدید و تحدید ایران را
بهعنوان اولویتی مهم پیگیری میکند تا به زعم خود با تحمیل فشار شرایطی
را به وجود بیاوردند تا ایران در قبال مطالبات غرب تسلیم شود که باید گفت
این تلاش نوعی دور باطل است. دقیقا به همین دلیل میتوان اینطور گفت که
دولت دموکرات اوباما در راستای کاهش اختلاف با ایران مانعی بلند و جدی را
پیش روی خود میبیند و کاخ سفید اگر واقعا دنبال ترمیم رابطه است، باید به
نوعی برای حل این مشکل خود چاره اندیشی کند. البته واضح است که حزب دموکرات
آمریکا نمیتوانند امیدوار به این باشند که جمهوریخواهان از مواضع ضد
ایرانی خود دست بکشند. به همین خاطر تاکید میشود که دولت آمریکا باید اول
به فکر تاثیرگذاری بر جریان رقیب باشد، که با توجه به شناختی که از جریان
جمهوریخواهان وجود دارد، باید گفت که رسیدن به این هدف دشواریهای زیادی
برای دموکراتها در پی خواهد داشت و شاید هم بتوان آن را هدفی غیرقابل
دسترس است. البته ذکر این نکته لازم است که اگر واقعا ارادهای جدی برای
پایان دادن به این اختلاف قدیمی وجود داشته باشد، رقبای سیاسی دولت آمریکا
نمیتوانند ایران و آمریکا را از برقراری رابطه منع کنند.
موافقید به بحث مذاکرات هستهای که قرار است در حاشیه اجلاس سازمان ملل و با حضور وزیر امور خارجه برگزار شود، بپردازیم؟
قبل
از اینکه وارد بحث شویم، تمایل دارم به این نکته اشاره کنم که ارجاع
پرونده هستهای به وزارت خارجه یک انتقال عادی بین سازمانی نبود و همانطور
که در یکسال اخیر شاهد بودیم تیم مذاکره کننده اختیار بیشتری داشت و به
همین دلیل بعد از سالها پیچیدگی همه دیدند که بالاخره جمهوری اسلامی و 1+5
توانستند به همصدایی برسند و توافقاتی هم داشتند و الان هم دنیا منتظر است
تا این پرونده پر سر و صدا به سرانجام خوبی برسد.
اتفاقات موجود و مخصوصا مساله داعش چقدر در مذاکرات نقش خواهد داشت؟
هیچ.
در سیاست اصلی وجود دارد که به تفکیک موضوع رای میدهد. بنابراین مذاکرات
نیویورک با همان روال قبلی ادامه خواهد داشت و احتمالا توافقهایی هم
به دست آید، البته ممکن است که ادامه مذاکرات هم به آینده مشخصی موکول شود.
مذاکرات بعد از ژنو۳ شرایط خاصی دارد. تعهد 1+5 به تعهدات را چطور تحلیل میکنید؟
مشخص
است که آنها هم به طور جدی دنبال این هستند تا توافق عملی شود تا بلکه
نظام بینالملل یکی از مجهولهایش را به حالت معمول در آورد. اما آنها باید
بدانند که اگر بخواهند سیستمهای موشکی را وارد گفتوگوها کنند یا اینکه
قطعنامههای کنگره آمریکا را به اجرا برسانند طبیعی است که جمهوری اسلامی
نخواهد پذیرفت. به همین دلیل باید فقط مساله تکنولوژی هستهای و غنیسازی
۲۰ درصد و همچنین تعداد سانتریفیوژها باشد، تا حدودی میتوان به توافق
نهایی و پیشرفت امید داشت. البته ممکن است مذاکرات منجر به پیشرفت ۵۰ یا ۶۰
درصدی بشود تا در آینده توافق نهایی انجام شود.
این «آینده» چه زمانی است، یازده سال مذاکره برای رسیدن به رای و نظر مشترک کافی نیست؟!
نمیتوان
گفت که چه زمانی این مهم اتفاق میافتد. مذاکرات هستهای بعد از تعطیلات
ژنو مطمئنا جدیتر پیگیری میشود. نکته مهم این است انتخابات میاندورهای
در آمریکا باعث شده تا اوباما به فکر توافق نهایی باشد تا از این طریق
اذهان عمومی را به سوی خود و همچنین کاندیداهای دموکرات در انتخابات
میاندورهای کنگره هدایت کند.
حرفی مانده است؟
یک
پروندهای تشکیل شده است که برای مدت طولانی بهعنوان دغدغهای جدی نظام
بینالملل را با مشکلاتی مواجه کرده است. به همین دلیل تاکید موکد این است
که هم جمهوری اسلامی و هم 1+5 با در نظر گرفتن اهمیتی که توافق نهایی برای
دنیا دارد، قرار را بر تعامل بگذارند تا بلکه بالاخره این مساله به نقطه
پایانی خود برسد. همچنین در پایان سخنانم تاکید دارم که نباید منتظر دیدار
روحانی و اوباما باشیم