آزاده عسگری از وضعیت مد در ایران می گوید
دوست دارم یک مدرسه مد تأسیس شود و اگر لازم بود استادانی از خارج از کشور بیایند در آن مدرسه تدریس کنند.
به گزارش صدای ایران - آزاده عسگری متولد ۱۳۶۱ و فارغ التحصیل رشته مهندسی منابع طبیعی گرایش محیط زیست است.وی دارای ۸ سال سابقه مدیریتی در شرکت های بین المللی در حوزه های آموزش، منابع انسانی، برنامه ریزی و کنترل پروژه به عنوان مدیر سیستم ها و روش ها و مشاور پیاده سازی سیستم های مدیریت کیفیت (ایزو) فعالیت کرده است. همچنین او فارغ التحصیل طراحی لباس از کالج ITD کانادا، مدرس بین المللی فشن استایلینگ TAFE استرالیا و د ارای مدرک FASHION MARKETING از دانشگاه “POLYMODA” ایتالیا می باشد.
وی در شبکه یک سراسری صدا و سیما به عنوان کارشناس رسمی حوزه مد و لباس نیز حضور داشته است. همکاری با برنامه سازان این حوزه به عنوان کارشناس و منتقد نیز از دیگر فعالیت های وی می باشد.آزاده عسگری هم اکنون مدیرخلاقیت خانه مد زاداری و طراح چندین برند است و در زمینه راه اندازی برند در حوزه مد وفشن به عنوان مشاور و مدرس نیز مشغول به فعالیت می باشد.
خانم عسگری، لطفاً ابتدا از پیشینه حضورتان در عرصه مد و لباس بگویید.
خانم عسگری، لطفاً ابتدا از پیشینه حضورتان در عرصه مد و لباس بگویید.
سالها کار پیادهسازی سیستمهای مدیریت کیفیت و کار اجرایی مدیریتی انجام میدادم ولی به خاطر علاقهای که به فشن داشتم در این زمینه هم مطالعه زیادی داشتم و تصمیم گرفتم کارم را عوض کنم. اولین کالکشن خودم را سال 94 در هفته مد تهران در سام سنتر ارائه دادم و وارد حوزه مد و لباس شدم.
چقدر تلاش کردید دانش خودتان را برای این کار بالا ببرید و چقدر بهصورت خودجوش اولین کالکشن خود را طراحی کردید؟
در اولین کالکشن کاملاً سلیقهای جلو رفتم و با توجه به نیاز جامعه تمرکزم بر روی طراحی لباس برای کاراکترهای مختلف بر اساس شخصیتشناسی آقایان بود. من در کالکشن خود چهار کاراکتر مختلف اعم از کاراکتر دانشجو، هنرمند، بیزینسمن و سلبریتی را طراحی کردم و اعتقاد داشتم اینها نباید از یک استایل پیروی کنند و در نتیجه استایلهای متفاوت را بر اساس شخصیت آنها طراحی کردم. مثلاً نشان دادم که لباس یک سلبریتی در مهمانی شب با لباس یک بیزینسمن متفاوت است. من کالکشن خود را بر اساس شخصیتشناسی آنها ارائه دادم. پس از آن بیشتر به سمت مطالعه تخصصی خود طراحی لباس رفتم. در حال حاضر میتوانم بگویم که بیشتر وقت من دارد روی مطالعه و تحقیق در حوزه فشن میگذرد. من اخبار فشن را دنبال میکنم و راجع به صنعت فشن میخوانم که ببینیم چه اتفاقهایی میافتد. ضمن این که دارم یک سری مقاله هم به زبان انگلیسی میخوانم.
با تکیه بر مطالعاتی که داشتید و فیلد تخصصی شما که لباس مردان است، اگر بخواهید شرایط حاکم بر فشن دنیا را با اتفاقاتی که در ایران میافتد مقایسه کنید، به نظر شما حداقل طی سالهای پس از انقلاب چه اتفاقاتی دستبهدست هم داده که پوشش مردان ما با توجه به زمینههایی که فراهم بوده تغییری نکرده است ولی بهموازات این قضیه، کشورهای صاحب صنعت مد در جهان در این زمینه پیشرفت چشمگیری داشتهاند؟
اصلاً فکر نمیکنم هنر ما کمتر از خارجیها باشد. از نظر من فشن یک صنعت است نه هنر. مقدار کمی از فشن، هنر است. فشن یک تفکر است و لباس نیست که ما بگوییم فشن ما پیشرفت نکرده است یعنی جنس لباسهایمان خوب نیست. اتفاقاً کیفیت کارهای ما در ایران بسیار بالاست ولی ما این کارها را به اسم جنسهای تُرک میبینیم، در حالی که در ایران تولید میشوند. ضعفی که وجود دارد این است که روی برندینگ برندهای ایرانی کار نشده است وگرنه به نظر من کیفیتها بسیار خوب هستند. مانتوهای مزونی و کتوشلوارهای دستدوزی که در ایران تولید میشوند واقعاً از جاهای دیگر دنیا کم ندارند، اما روی بحث برندینگ برندهای ایرانی کار نشده است. علاوه بر این فشن ما هنوز صنعتی نشده است و من میگویم تولیدکنندههای ما هنوز مانتوفروش ماندهاند. اغلب تولیدکنندهها 10-15 مانتو تولید میکنند و تمام دغدغهشان این است که همان 10-15 مانتو فروش برود، در حالی که برندهای فشن در دنیا دارند با برندهای فست فشن همکاری میکنند. به نظرم اتفاق صنعتی شدن هنوز در ایران شکل نگرفته است و دغدغه تولیدکنندگان ما این است که مثلاً همان چند مانتویی که تولید کردهاند را بفروشند، وگرنه هم هنر طراحی را داریم و هم کیفیت دوخت وجود دارد. در مورد تغییر سلیقه آقایان در پوشش فکر میکنم تقریباً دو سال است که سلیقه آنها دارد تغییر میکند. پیش از آن سلیقه خانمها با آمدن مزونها تغییر کرد. از 10 سال پیش، زمانی که مزونها راه افتادند تنوع مانتو خانمها به وجود آمد. در گذشته اگر یک نفر یک گل بزرگ روی مانتوی خود داشت برای بقیه بسیار عجیب بود ولی این الآن تبدیل به یک اتفاق عادی شده است. این تغییر در پوشش مردانه کمی با تأخیر ولی الآن دارد اتفاق میافتد. طبیعتاً ما در طراحی لباسهای مردانه چندان دستمان باز نیست و به همین خاطر بیشتر داریم در زمینه طراحی استایل کار میکنیم. جشنوارههای ایرانی به این موضوع کمک بسیار زیادی کردهاند. ما در سالهای قبل ندیده بودیم که رنگ جلیقه یک آقا با رنگ کتوشلوارش فرق کند ولی در حال حاضر داریم چنین پوششی را توسط آدمهایی که مردم قبولشان دارند میبینیم. انگار کمکم سلیقه مردان نیز دارد تغییر میکند. ما ابتدا وقتی به مشتریان پیشنهاد میکنیم که از فلان رنگ استفاده کنند گارد میگیرند ولی بعداً که آن لباس را میپوشند و در بیرون از لباسشان تعریف میکنند کمکم مزاجشان تغییر میکند.
شما اشاره کردید که مدیریت کیفیت خواندهاید. به نظر شما همین چند برند مطرحی که دارند در زمینه لباس آقایان فعالیت میکنند تا چه اندازه کیفیت را بر هر چیز دیگری ارجح میدانند؟ شما به سطح کیفی آثار برندهای مطرح لباس آقایان در ایران چه نمرهای میدهید؟
ما در حال حاضر کسانی را داریم که با کیفیت عالی کتوشلوارهای دستدوز میدوزند ولی دیزاین سادهتری دارند. یک عده هم هستند که طراحی خاصی انجام میدهند ولی کیفیت کارشان پایینتر است. به نظر من هیچ اشکالی ندارد. برخی از افراد دنبال لباسهای باکیفیت هستند و برخی دیگر از لباسهایی با طرحهای خاص استقبال میکنند. کسی که کتوشلوار ساده میپوشد طبیعتاً دنبال کیفیت است و میخواهد کتوشلوارش را سالها به تن کند و از طرفی یک نفر که کتوشلوار رنگی و طلایی میخرد طبیعتاً آن کتوشلوار را بیشتر از دفعات کمتری می بپوشد. هر کدام از آنها مخاطبان خاص خودشان را دارند. من روی این موضوع تأکیدی ندارم که همه برندها حتماً کارهای باکیفیت ارائه کنند چون در آن صورت قیمت کارها بالا میرود و بایستی برای مخاطبان متفاوت محصولات متفاوتی وجود داشته باشد.
شما با توجه به این که فقط چهار سال از فعالیتتان در این حوزه میگذرد ولی بسیار قدرتمندانه کار کردهاید. شما دست روی فیلدی گذاشتهاید که کمتر خانمی سراغ این فیلد میآید چون انتظار میرود که خود آقایان دغدغه پوشش آقایان را داشته باشند. در طی این چهار سال چه کارهای مهمی در حوزه مد و لباس انجام دادهاید؟
من نیازسنجی کردم و بعد وارد این حوزه شدم. احساس کردم که در حوزه استایل و طراحی لباس مردانه کار جدی انجام نشده است و به همین خاطر خواستم برای آن جایگاهی درست کنم. من با توجه به تحقیق و نیازسنجی تقریباً هشت ماه تحقیق بازار انجام دادم و بعد وارد این حوزه شدم. شاید در طول روز حدود 15-16 ساعت تحقیق انجام میدادم. درواقع اصلاً چشم و گوش بسته وارد این حوزه نشدم. من به خاطر سابقه کار قبلیام که با آقایان کار میکردم از شخصیتهای آنها شناخت داشتم و به همین خاطر با سلایق و شخصیت آنها آشنا بودم. زمانی که وارد این حوزه شدم ابتدا با رویکرد طراحی کالکشن وارد شدم و بعد دیدم که جریان دارد به سمت شخصیدوزی میرود. یعنی آقایان کمتر میآیند کتوشلوارهای روی رگال را انتخاب کنند و بپوشند و به همین خاطر به دلیل فرمهای اندامی آقایان باید برای آنها شخصیدوزی صورت بگیرد. شما وقتی مراسم فرش قرمز را نگاه کنید اکثر آقایان کتوشلوار مشکی میپوشند ولی تمام قشنگی لباسشان به فرم لباسی است که میپوشند. نکته دیگری که وجود دارد این است که آقایان در خرید لباس به نظر خانمها توجه زیادی میکنند و اکثر اوقات همراه همسرشان به خرید میآیند و گاهی انتخاب لباس کاملاً با نظر همسرانشان انجام میشود. لذا اهمیت به نظر جنس مخالف در خیلی از موارد به مشتری کمک میکند. ما در خانه مد زاداری انتخاب آقایان از لباسهای آماده روی رگال نیست و لذا تمرکز مجموعه هم روی طراحی لباسهای آماده نیست. لذا در حضور فرد و بعد از صحبت چند دقیقهای با مشتری و دریافت نظرات و سلایق شخص و با توجه به جایگاه اجتماعی او برایش طراحی انجام میشود.. این اعتماد کردن بسیار اهمیت دارد، منتها ما جاهایی میبینیم که مخصوصاً هنرمندان دارند قربانی خودنمایی برخی طراحان میشوند. طراح به خاطر خودنمایی و نشان دادن طرح خود در یک جشنواره ممکن است لباسی را طراحی کند که مناسب آن جشنواره نیست کند و با هدف دیده شدن امضای طراحیاش را بهصورت یک المان نامناسب روی طرح میآورد. هنرمند هم به خاطر این که خاص باشد طرح آن طراح را قبول میکند. و نتیجه آن بازخوردهای منفی در شبکههای اجتماعی و بیاعتمادی بین طراحان و هنرمندان است. اگر اعتماد از بین برود هنرمند دیگر همکاری نمیکند و این ارتباط بین ما ازهمگسسته میشود، در صورتی که هم ما به آنها نیاز داریم و هم آنها به ما نیاز دارند. نباید این خودنمایی باعث شود که اعتماد بین طراح و هنرمند از بین برود. گاهی برخی از هنرمندان نزد ما میآیند و به خاطر اتفاقاتی که برایشان در همکاری با طراح قبلی افتاده بسیار سخت اعتماد میکنند ولی خوشبختانه پس از این که برای آنها طراحی میکنیم دوباره اعتمادشان جلب میشود. عده زیادی از ما درخواست آموزش کردند و میخواستند طراحی یاد بگیرند. ما با توجه به نظرسنجی که از هنرجوها داشتیم متوجه شدیم با وجود آموزشگاههایی که وجود دارد ولی اکثر آنها دوست دارند این دورهها را نزد کسی آموزش ببینند که خودش دارد در این صنعت کار میکند. من با افتخار میگویم که کلاسهای من بسیار زودتر از آموزشگاههای دیگر پُر میشود و من شاگردان بسیار بیشتری از آنها دارم. ما استادان آکادمیک بسیار خوبی داریم ولی بسیار خوب میشود که استادانی که این کار را بهصورت عملی و فعال در بازار انجام میدهند هم وارد بخشهای دانشگاهی شوند. البته گاهی از من دعوت میکنند تا در دانشگاهها سمینارهای آموزشی داشته باشم که این نشاندهنده احساس نیاز دانشگاهها به افراد باتجربه فعالیت در صنعت است. تمام کسانی که برای آموزش نزد من میآیند کسانی هستند که بهصورت دهانبهدهان با کلاسهای مدرسه مد زاداری شنا شدهاند. در حال حاضر یک بخش عمدهای از فعالیتهای ما روی بخش آموزش است. من خودم از نظر روحی با آموزش ارتباط خوبی میگیرم و با هنرجویان ممتاز فارغالتحصیل در دورهها برای حضور در پروژههای مجموعه همکاری میشود. و نتیجه این همکاری استفاده از ذهن خلاق هنرجویان هم است. ضمن این که هنرجوی من با تفکر سیستمی و رویکرد من در انجام یک پروژه آشناست. ما در حال حاضر داریم نیروهای زیادی را به صنعت میفرستیم چون افرادی که پیش ما کارآموزی کردهاند با رفتار سازمانی، پارچه و بهطور کل کار عملی آشنا هستند. آنها پس از دوران کارآموزی در برندهای بسیار خوبی کار مشغول به کار میشوند. درواقع ما تأمین نیروی انسانی برندهای دیگر هم از طریق هنرجویان و کارآموزان مجموعه زاداری اتفاق میافتد.
علاقهمندان چطور میتواند از برنامههای آموزشی شما مطلع شود؟
ما فقط در صفحه اینستاگرام خود اطلاعرسانی میکنیم. یک صفحه به نام azadehasgari.official داریم که اطلاعرسانیها را در آن انجام میدهیم. علاوه بر آن یک اکانت دیگر با نام zadarischool داریم که در آنجا هم اطلاعرسانی میکنیم. ما طراحی لباس عمومی را آموزش میدهیم و برای کسانی که میخواهند بهصورت تخصصی روی لباسهای مردانه کار کنند ورکشاپ برگزار میکنیم. حوزه جدیدی که بهتازگی به آن ورود پیدا کردهایم بخش مشاوره به برندهای دیگر و کسانی است که میخواهند مزون راهاندازی کنند. تخصص من مدیریت کیفیت است و در شرکتهای خارجی بسیار بزرگی کار پیادهسازی سیستم انجام دادهام. راهاندازی مزون برای من جزو کارهای بسیار ساده است. در حال حاضر کار ما دارد به سمت مشاوره دادن میرود. مشاوره دادن ما به دو بخش تقسیم میشود. یک عده میخواهند مزون راهاندازی کنند و فکر میکنند باید پول زیادی وسط بگذارند ولی ما به آنها میگوییم که با یکسوم آن پول هم میتوانند این کار را انجام بدهند. ما مشاورههای سالیانه، ماهیانه و حتی ساعتی داریم که به آنها راه را نشان میدهیم. حتی میتوانیم بخش اجرایی آن کار را هم برای آنها انجام بدهیم. ما یک تیم اجرایی داریم که کار طراحی وبسایت و دیجیتال مارکتینگ برندها را در حوزه فشن انجام میدهند. ما در حال حاضر داریم طراحی برند بوک میکنیم. برند بوک به شما ریزبهریز آموزش میدهد که استراتژی برند باید چگونه باشد و فونت و لوگوها باید کجا استفاده شوند. همه اینها تحت دفترچه منحصربهفرد برند است که همه برندها باید این دفترچه را داشته باشند. خوشبختانه بحث طراحی شاید امروز دیگر به جایی رسیده باشد که احتیاجی به من نباشد ولی من دوست دارم بتوانم در این حوزه یک اتفاق جدیدی را رقم بزنم. دغدغه این را ندارم که طرحم به سایت ووگ برود، بلکه دغدغه من این است که اگر یک روزی در این دنیا نبودم بگویند یک نفر بود که این مدرسه مد یا تفکر و تغییر را ایجاد کرد. من دوست دارم بعد از نبودم یک تغییری ایجاد شود و به همین خاطر است که دارم تدریس میکنم چون با تدریس یک احساس رضایت به من دست میدهد. در ایران کار تیمی انجام دادن سخت است و کمتر پیش میآید چند نفر کنار هم بنشینند کار کنند. با این حال ما توانستهایم یک تیم جمع کنیم. من در پروژههایی که احساس میکنم برای بحث برندینگ آن نیاز است که یک آدم قویتر از من بیاید حتماً این کار را انجام میدهم. گاهی حتی یک نفر که رقیبم هست را میآورم تا آن کار به بهترین نحو انجام شود. من دنبال آن اسمورسم نیستم، بلکه دنبال این هستم که یک اتفاق خوب بیفتد چون بعداً آن برند بزرگ میشود و یک رضایت درونی برای من ایجاد میکند.
چشماندازتان برای آینده چیست؟
دوست دارم یک مدرسه مد تأسیس شود و اگر لازم بود استادانی از خارج از کشور بیایند در آن مدرسه تدریس کنند. تا حتی بسیاری از صنعتگران و مدیرعاملهای برندها در این کلاسها شرکت کنند و حتی نیاز هست آنها آموزشهایی به سایرین بدهند.
با توجه به محدودیتهایی که در ایران وجود دارد شما در رویدادهای خارجی شرکت نکردهاید؟
در فلورانس ایتالیا همراه با چند نفر دیگر کتواک داشتیم. بازخوردهایی خوبی هم از آن رویداد گرفتیم. من میجنگم و تلاش میکنم تا این اتفاق یک روزی در ایران بیفتد. من مطمئن هستم که این اتفاق در زمان خودش اتفاق خواهد افتاد.
و صحبتهای پایانی؟
پیشنهاد میکنم از کسانی که در صنعت کار میکنند دعوت شود تا بیایند تدریس کنند. تحصیلات آکادمیک بسیار مهم است ولی چیزی که اهمیت بیشتری دارد این است که وقتی دانشجو از شما پرسید فلان کار را چطور انجام بدهم بتوانید جواب او را بدهید. به نظرم حوزههای آکادمیک و صنعت باید در کنار هم قرار بگیرند. یعنی نه آدم آکادمیک بهتنهایی کافی است نه آدم صنعتی. این دو باید با هم همکاری کنند تا یک اتفاق خوب بیفتد. نکته دیگر این است که لطفاً اینقدر همدیگر را رقیب نبینیم. من دوست دارم این گاردی که بین طراحان نسبت به هم وجود دارد برداشته شود و این آدمها کنار همدیگر باشند و از تواناییهای همدیگر استفاده کنند تا بتوانند یک اتفاق خوبی را رقم بزنند. کار کردن و رشد در ایران و ایجاد یک اتفاق مؤثر بسیار لذتبخشتر از پیشرفت فردی در خارج از کشور برای من است و امیدوارم بتوانم یک اتفاق و یک جریان فکری مؤثری را در کشورم ایران رقم بزنم.
نظر شما