شنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 21

یک اصولگرا: احمدی نژاد را خود آقای باهنر آورد/ اگر میرحسین رئیس جمهور شده بود یقینا وضع خیلی بهتر بود

سیاستمدار اصولگرایی که از دوره دولت شهید رجایی تا دولت سازندگی در دولت بوده و پس از آن نیز سه دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشته، با بیان نقش محمدرضا باهنر در ورود احمدی نژاد به سیاست گفت: احمدی نژاد را خود آقای باهنر آورد. آقای باهنر نقش بسیار تعیین کننده ای داشت که ایشان را شهردار کردند. همان موقع گفتند که ایشان مشکل اقتصادی و پرونده اقتصادی باز دارد. آقای باهنر گفت که ما داریم او را برای رئیس جمهوری تربیت می کنیم؛ شما اجازه شهردار شدن او را نمی دهید. همان موقع من مخالف بودم. آقای علی احمدی خیلی به من التماس کرد که وزیر آموزش و پرورش شوم؛ من گفتم نمی آیم. اگر می رفتم حتما وزیر می شدم ولی نرفتم. در یک مصاحبه هم گفتم که او ظرفیت ریاست جمهوری ندارد. خود او هم هیچ وقت نگفت من اصولگرا هستم.
کد خبر: ۲۳۳۷۳۷
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۹

به گزارش صدای ایران مشروح گفت و گوی جماران با حسن غفوری فرد را در ادامه می خوانید:

آقای دکتر! با توجه به اینکه چهل سالگی انقلاب را پشت سر گذاشته ایم و در دهه پنجم انقلاب به سر می بریم، از نظر شما آفات و مشکلاتی که در آستانه دهه پنجم گریبان انقلاب اسلامی را گرفته چیست؟

به نظر من یکی از بزرگترین مشکلات رفاه طلبی، اشرافی گری و تجمل گرایی است. اینها واقعا مشکل هر انقلابی است؛ حتی به دین هم کاری نداریم. من ساعت ها با فیدل کاسترو صحبت کرده ام. واقعا یک انقلابی حقیقی بود و تا آخر عمر هم انقلابی زندگی می کرد. بعنی زندگی بسیار ساده ای داشت. با هم دو سه ساعت در خیابان ها گشتیم. دیدم که به تک تک خانه های بی سرپرستان سر می زند و خیلی ها را به اسم می شناخت.

کسی که می خواهد انقلابی بماند حتما باید زندگی ساده و فعالی داشته باشد. با اشرافی گری، تجمل گرایی و زندگی رفاهی، فساد طوری می شود که همه از آن می نالند. به نظرم این یکی از آفات جدی است. تجمل گرایی حتی به قبرستان هم کشیده شده است.

خود من مواظب بودم که بچه هایم دچار تجمل گرایی نشوند. یک بار دوستی ما را به باغ دعوت کرده بود. دیدم اگر دختر بچه من این باغ را ببیند می گوید را ما این باغ را نداریم. در راه برگشت به دخترم گفتم دوست داشتی این باغ متعلق به تو باشد؟ بدون تأمل جواب داد آدم که بمیرد باغ را به دنبال خودش نمی برد.

به نظر شما مشکلات فعلی کشور در این زمینه مربوط به تک تک افراد است و یا مربوط به دستگاه ها می شود؟ یعنی این مشکلات را سیستماتیک می دانید و یا فردی است؟

مشکلات یک بُعدی نیست؛ تمام اینها مؤثر است. چرچیل بعد از جنگ دوم جهانی افرادش را جمع کرد و گفت که وضع صنعت چطور است؟ گفتند تمام صنایع ما نابود شده است. گفت وضع اقتصاد چطور است؟ گفتند همه بانک ها ورشکسته شده اند. گفت وضع قوه قضائیه چطور است؟ گفتند آنجا مشکلی نداریم و خوب است. گفت مملکت درست خواهد شد.

حضور آقای رئیسی امیدواری هایی را ایجاد کرده است. ولی می شنویم که سه هزار میلیارد تومان دزدیده اند، وقتی سوار تاکسی می شویم می گوید تو دنبال 50 تومان می گردی؟ یعنی لازم نیست فساد در همه جای کشور باشد؛ یکی دو دسته فاسد باشند، همه را آلوده می کند. مثلا نماینده مجلس را برای کار اقتصادی گرفتند. شاید در تاریخ دنیا بی سابقه باشد. آن هم در مجلسی که از 70 فیلتر رد می شوند.

انتقاد غفوری فرد از نمایندگانی که به امید درآمد وارد مجلس می شوند

آقای عسکراولادی می گفت دوره پنجم مجلس دو نفر آمدند گفتند ما کاندیدا بوده ایم، هر نفر حدود 800 میلیون تومان هزینه کرده ایم و رأی هم نیاورده ایم. حالا مقروض شده ایم. کمیته امداد به ما کمک کند. آقای عسکراولادی گفت، من از آنها پرسیدم اگر به مجلس می رفتید حقوق شما چقدر بود؟ ماهیانه 200 هزار تومان بود. هر سال دو میلیون و 400 هزار تومان و چهار سال حدود 10 میلیون تومان می شد. گفت از آنها پرسیدم چرا انقدر هزینه کرده اید؟ جواب دادند به ما گفته اند درآمد دارد.

وقتی نماینده ای به امید درآمد وارد مجلس شود، چه قانونی می تواند بگذارد؟ این همه استیضاح می کنند و پس می گیرند. جریان چیست؟

خیلی از افراد معتقدند که نوع نظارت ها باعث حضور چنین افرادی در مجلس شده است. نظر شما در این مورد چیست؟

اگر نظارت نبود بدتر می شد. از چهار منبع ناجا، ثبت، دادگستری و اطلاعات می پرسند و همه می گویند پرونده ندارد. بعد از آنها شورای نگهبان بررسی می کند و در آخر این افراد بیرون می آید. اگر اینها نباشد چه چیزی بیرون می آید؟

شیوه نظارت درست است؟

به محض اینکه بخواهند مقداری پیچ را سفت کنند هزار اعتراض بیرون می آید. چقدر علیه شورای نگهبان صحبت می کنند؟ سیستم این طوری است که مثلا در تهران 12 هزار نفر شرکت می کنند و شورای نگهبان دو هفته وقت بررسی دارد. مگر چقدر می شود بررسی کرد؟

قانون نظارت بر نمایندگان مجلس غلط است

منظور من از شیوه نظارت همین بود.

قانون غلط است. قانون گفته ثبت نام کنید و دو هفته به شورای نگهبان وقت بررسی داده است. خیلی از آدم هایی که می آیند گمنام هستند و وقتی می آیند هر کاری می خواهند می کنند. ولی بعضی آدم هایی که شناخته شده هستند ممکن است به خاطر یک عیب کنار گذاشته شوند.

به نظر من حتما باید نظارت باشد. امام خطاب به نمایندگان مجلس فرمود «شما عصاره فضائل ملت هستید.»(صحیفه امام، جلد 12، صفحه 345) اما دو نماینده را به اتهام اخلال اقتصادی بازداشت می کنند.

حمایت نمایندگان مجلس از متهمین به فساد اقتصادی عجیب است

بعد هم مجلس به جای برخورد، از آنها حمایت می کند.

این خیلی وحشتناک است. اگر مجلس بخواهد عصاره فضائل ملت باشد، اول از همه خود مجلس باید دخالت کند که چنین افرادی وارد مجلس نشوند. اگر وارد شدند، همان اول طوری خارج شوند که به اینجا نرسد. این هم یک کار عجیب و غریب است که بعضی نمایندگان دارند حمایت می کنند.

مردم سؤال می پرسند که چطور نظارت استصوابی و شورای نگهبان بعد از اینکه رأی ها اعلام می شود و صحت انتخابات هم اعلام می شود از ورود نماینده اصفهان ممانعت می کند اما دو نفری که متهم به اخلال در نظام اقتصادی کشور هستند می توانند به مجلس برگردند. این رفتار را دوگانه نمی بینید؟

آدم ها همیشه این طور نیستند. مگر ابن ملجم از اول نشان می داد که می خواهد علی(ع) را بکشد؟! امیرالمؤمنین(ع) از شاگردانش خواست که اسم 10 نفر از مؤمن ترین افراد را بنویسند. ابن ملجم یکی از آن 10 نفر بود. وقتی مریض شد امیرالمؤمنین یک ماه از او پرستاری می کرد. یک دختر را دید و منحرف شد. همه آدم ها که یک تیپ باقی نمی مانند.

امیرالمؤمنین می فرماید «املکوا أنفسکم بدوام جهادها». یعنی دائما مواظب خودتان باشید. ممکن است من ممکن است امروز واقعا آدم خوبی باشم. نه اینکه تظاهر کنم؛ واقعا آدم خوبی باشم. ولی فردا تغییر کنم. آدم در هر لحظه ممکن است پرواز و یا سقوط کند.

لازمه دموکراسی، داشتن احزاب قوی و آگاهی مردم است

اشاره داشتید که امام خطاب به نمایندگان مجلس فرمودند که «شما عصاره فضائل ملت هستید». به نظر شما باید چه کاری انجام دهیم که مجلس واقعا عصاره فضائل ملت باشد و افرادی که احتمال لغزش آنها وجود دارد وارد مجلس ما نشوند؟

این موضوع نیاز به آگاهی مردم دارد. مردم باید آگاه باشند که به کسی رأی دهند و با دو اعلامیه و امثال آن رأی ندهند.

لازمه دموکراسی، احزاب است. احزاب می توانند افراد را رسیدگی و کاندیدا کنند و بعد هم جوابگو باشند. یعنی مثلا اگر حزب جمهوری خواه آمریکا رئیس جمهوری معرفی کند و مردم از او ناراضی باشند دوره بعد نه تنها رئیس جمهور را از دست می دهد، مجالس را هم از دست می دهد و استانداران هم عوض می شوند.

بنابر این، لازمه این کار داشتن احزاب قوی و آگاهی مردم است. الآن رأی یک بچه دبیرستانی با رأی مقام معظم رهبری و یا بقیه سیاستمداران یک ارزش دارد. لذا افراد باید سعی کنند کسی که رأی می دهد آگاهی کامل داشته باشد. این امر هم زمانبر است. یکی از راه های اصلی این کار احزاب هستند. وقتی احزاب کاندیدایی را معرفی کنند، این کاندیدا شناسنامه دارد و باید پاسخگو باشد. الآن هرچیزی شود مردم از چشم دین و اسلام و نظام می بینند. ولی آن موقع یقه حزبی را می گیرند که آن کاندیدا را معرفی کرده است. آن حزب امکانات دارد و می تواند بررسی و یک نفر را معرفی کند. شورای نگهبان می خواهد 12 هزار نفر را معرفی کند و پنج نفر اسم بدهد.

به نظر شما اگر احزاب افراد را معرفی کنند پاسخ عملکرد آنها را می دهند؟

مسائل اجتماعی این طور نیست که یک پاسخ به همه مسائل بدهید. یعنی این طور نیست که اگر این کار درست شود همه کارهای دیگر درست می شود. مثلا الآن آمریکا دو حزب قوی دارد و سابقه 200 ساله هم در این زمینه دارد. اما از درون آن ترامپ بیرون می آید. مسائل اجتماعی یک بُعدی نیست و ابعاد مختلف دارند. افراد می توانند نقش خود را داشته باشند. قوه قضائیه می تواند نقش خود را داشته باشد. دانشجویان می توانند مؤثر باشند. در مملکت ما منابر و روحانیت می توانند مؤثر باشند. عوامل مختلف تأثیرگذار هستند.

برای ما قانون بی معنی است

موضوع بعد این است که باید ترس از قانون وجود داشته باشد. برای ما قانون بی معنی است. در ایران هرکس می خواهد بگوید آدم مهمی است قانون را می شکند. مثلا فکر می کنیم رد شدن از خط ویژه شخصیت می آورد. در حالی که در آمریکا هرکس خلاف کند می گویند او وحشی است. جالب است که یک نفر در آمریکا به من می گفت چرا نماز تو ترک نمی شود ولی قانون راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی کنی؟ حداکثر این بود که حد سرعت را رعایت نمی کردم. یعنی همان قدر که برای ما نماز مهم هست، برای آنها قانون مهم است.

من فکر می کنم هم باید احزاب قوی باشند، هم نظارت قوی باشد و هم اینکه دستگاه ها شوخی نداشته باشند. امیرالمؤمنین(ع) می گوید یکی از علل سقوط کشور این است که اگر بزرگی خطا کرد با او برخورد نکنند.

اگر خود مسئولین الگوی سلامت نباشند، هیچ رفتار قضایی فایده ندارد

احترام قانونی که شما بر آن تأکید دارید بیشتر با نگاه به رفتار مسئولین شکل می گیرد و یا رفتارهای سلبی و قضایی؟

اگر خود مسئولین الگوی سلامت نباشند، هیچ رفتار قضایی فایده ندارد. امیرالمؤمنین(ع) با یک مسیحی به مشکل می خورد و بعد پیش قاضی منصوب شده توسط خودش می رود. کدام یک از مسئولین ما می توانند این طور باشند؟

اعتماد مردم را از دست داده ایم

برخی از مردم احکام صادر شده قضایی را با هم مقایسه می کنند و می گویند پرونده کسی که به خاطر یک فساد مالی رقم بالا انتظار می رفته یک حکم سنگین بگیرند با چند سال زندان بسته می شود. این در حالی است که مثلا یک خبرنگار برای نوشتن یک مطلب یازده سال زندان می شود.

مشکل اعتماد به دستگاه ها و مسئولین است. بقیه چیزها بهانه است. بالأخره ممکن است دکترها هم نظر متفاوت داشته باشند. ولی من هیچ وقت نمی گویم که آن دکتر نظر سوء داشته است. می گوییم تشخیص فرق است. ممکن است تشخیص دو قاضی هم فرق داشته باشد. مشکل اساسی این است که ما سرمایه اصلی اجتماعی خودمان، که اعتماد بوده، را از دست داده ایم.

اول انقلاب مردم به عنوان تبرک به ماشین های ما دست می زدند. الآن اعتماد آن طور نیست. ساخت اعتماد هم خیلی مشکل است. آقای رئیسی دارد اقداماتی انجام می دهد.

زمانی که من آمریکا بودم چند ماه رئیس جمهور را در سه جای مختلف مجلس، سنا و دادستانی محاکمه می کردند. یک نفر هم نگفت اینها دارند پارتی بازی می کنند. یعنی این اعتماد بود. رئیس جمهوری که محبوب ترین رئیس جمهور بود و بالاترین رأی را داشت و رقیب او کمترین رأی را در تاریخ داشت. همین رئیس جمهور را به دادگاه آوردند و دادگاه هم به صورت مستقیم از تلویزیون پخش می شد.

اما متأسفانه در دستگاه قضایی ما، که قرار است قاضی مجتهد باشد، این اعتماد نیست و مردم می گویند برخی از قاضیان پول می گیرند و متأسفانه راست هم می گویند. اگر یک درصد هم باشد خیلی است. متأسفانه خود من درگیرش بوده ام. من خیلی از نمونه های پارتی بازی و رشوه در دستگاه قضایی و دولتی سراغ دارم. الآن کسی باور نمی کند به دستگاه دولتی برود و بدون پول و پارتی کارش درست شود.

در اقتصاد یک تورم و یک توهم تورم داریم. رشوه همین طور است. ممکن است یک درصد رشوه بگیرند ولی مردم فکر می کنند همه رشوه می گیرند. یعنی این توهم اتفاق افتاده و آن سرمایه اجتماعی اولیه از بین رفته است.

چه کار کنیم که این سرمایه اجتماعی و اعتماد به دستگاه ها برگردد؟

کار مشکلی است. به این راحتی درست نمی شود. من فکر می کنم کارهایی که آقای رئیسی انجام می دهد قدمی در این راه هست. اما مطمئن نیستم که بلافاصله دوباره این اعتماد پیش بیاید.

تبعیض و فاصله طبقاتی باید برطرف شود

الآن زندگی مسئولین رفاهی شده است. دیروز شنیدم که مدیرکل بیمه یک شهر در شمال خانه دو سه هزار متری دارد. همین دیروز استاد دانشگاه پیش من آمده و می گوید کاری کنید که بتوانم یک اتاق اجاره کنم. این تبعیض و فاصله طبقاتی حتما باید برطرف شود. مهمترین مشکل هم ایجاد کار است. یعنی اگر فرد ببیند با گرفتن رشوه می تواند به اندازه 50 سال من درآمد داشته باشد که کار نمی کند. پسر رئیس دانشکده ما در آمریکا بعد از ظهر روزنامه می فروخت. اما اینجا به کسی بگوییم این کار را بکن، می گوید من با یک نفر رفیق می شوم و...

اگر احزاب قوی که شما به آن اشاره کردید شکل بگیرد، چقدر می تواند در حل این مشکلات مؤثر باشد؟

حتما مؤثر هست. پدیده های اجتماعی هم چند بعدی و هم زمان بر است.

نقش محمدرضا باهنر در ورود احمدی نژاد به سیاست

در چهل سال گذشته کشور ما این پاسخگویی احزاب و گروه ها را شاهد بوده ایم؟ مثلا اصولگرایان احمدی نژاد را بر سر کار آوردند. اما الآن نه تنها می گویند از ما نبوده، حتی می گویند که مشاوره آنها را هم گوش نمی داده است.

احمدی نژاد را خود آقای باهنر آورد. آقای باهنر نقش بسیار تعیین کننده ای داشت که ایشان را شهردار کردند. همان موقع گفتند که ایشان مشکل اقتصادی و پرونده اقتصادی باز دارد. آقای باهنر گفت که ما داریم او را برای رئیس جمهوری تربیت می کنیم؛ شما اجازه شهردار شدن او را نمی دهید. همان موقع من مخالف بودم. آقای علی احمدی خیلی به من التماس کرد که وزیر آموزش و پرورش شوم؛ من گفتم نمی آیم. اگر می رفتم حتما وزیر می شدم ولی نرفتم. در یک مصاحبه هم گفتم که او ظرفیت ریاست جمهوری ندارد. خود او هم هیچ وقت نگفت من اصولگرا هستم.

من به موسوی رأی داده ام

ولی همه اصولگرایان از او حمایت کردند.

من گفتم به او رأی نداده ام و چوبش را هم خوردم. گفتم من به موسوی رأی داده ام. من با موسوی اختلاف داشتم و به خاطر اختلاف استعفا دادم و گفتم نمی خواهم وزیر شما باشم. ولی به خاطر اینکه او را از احمدی نژاد بهتر می دانستم به او رأی دادم. اگر موسوی رئیس جمهور شده بود یقینا وضع خیلی بهتر بود. با همه اختلافی که من با او داشتم.

نمک نشناسی احمدی نژاد

اصولگرایان، به خصوص در دور اول، خیلی از احمدی نژاد حمایت کردند. گرچه او نمک نشناسی کرد، ولی آقای باهنر گفت دور دوم می خواهم وزیرش شوم. به او پیشنهاد وزارت داده بودند و قبول نکرده بود ولی به خود من گفت که می خواهم دور دوم وزیر او شوم.

ما در سال جاری انتخابات مجلس یازدهم را خواهیم داشت. به توجه به جمیع موارد ذکر شده، برای ما بفرمایید که به نظر شما لوازم برگزاری یک انتخابات پر شور و سالم چیست؟

رسانه ها در تشویق مردم به اهمیت انتخابات و نقش مجلس تأثیر زیادی دارند. فارغ از اصولگرا و اصلاح طلب، در اصل انتخابات باید کار آموزشی و اطلاع رسانی کرد. این نکته اول است. یعنی مردم مشارکت کنند. موقعی هم مشارکت می کنند که احساس کنند بودن و نبودشان فرق می کند. باید مردم را توجیه و تشویق کرد و احزاب را جدی تر گرفت. من با داشتن 300 حزب مخالف هستم. یاد چهار پنج حزب قوی باشد. ولی به هر حال باید به احزاب کمک کرد. چون در تشویق و ترغیب مردم برای مشارکت تأثیرگذار هستند.

در آمریکا رسم هست که نمایندگان به مردم گزارش کار می دهند و می گویند ما در طول چهار سال به این لوایح رأی دادیم و به این لوایح رأی ندادیم؛ تا مردم بدانند با چه کسی طرف هستند. باید از نمایندگان بخواهند پاسخگو باشند که در طول چهار سال چه کاری برای مردم انجام داده اند، چه طرحی داده اند، به چه لایحه ای رأی داده و به چه لایحه ای رأی نداده اند.

کشور در پیچ تاریخی حساس و خطرناکی است

از طرف دیگر، واقعا شرایط کشور در پیچ تاریخی حساس و خطرناکی است. بالأخره ما مقابل آمریکا ایستاده ایم. پهپاد آمریکا را زده ایم و آمریکا هم نتوانست هیچ کاری بکند. کشتی انگلیس را گرفتیم و نتوانست هیچ کاری بکند. این یعنی در قله هستیم. خطر قله خیلی بیشتر است. اگر بتوانیم ادامه دهیم، که ان شاء الله ادامه می دهیم، من اعتقاد دارم که تحول بزرگی در کل جهان ایجاد می شود.

متأسفانه مسئولین ما با مردم روراست نیستند

چه کاری باید انجام دهیم که بتوانیم این روند را ادامه دهیم؟ در داخل باید چه اتفاقی بیفتد؟

آگاهی مردم بحث اول است. مقدار زیادی هم به مسئولین بستگی دارد. متأسفانه مسئولین ما با مردم روراست نیستند. من جنایات آمریکایی ها را می دانم، اما بالأخره کارهای درستی هم کرده اند. یادم هست که نیکسون وقتی می خواست 10 درصد قیمت دلار را تغییر دهد، سخنرانی و از مردم عذرخواهی کرد. ولی شما شب می خوابید و صبح می بینید که قیمت دلار دو برابر شده است. هیچ کس هم توضیح نمی دهد. دولت بالغ بر یک سال سخنگو نداشت. این همه سؤال برای مردم مطرح است. دولت چه کار می تواند برای اینها انجام دهد؟ مردم چه کمکی به دولت می توانند داشته باشند؟

حضرت امام خیلی روی وحدت تأکید می کنند.

وحدت موقعی خوب است که در کار اصولی باشد. اگر وحدت کنیم که جیب یک نفر را بزنیم جالب نیست.

خیلی از رفتارهای ما باند بازی است

بالأخره وحدت در شرایط فعلی امکان پذیر هست؟ چون شما انتقاداتی به دولت دارید و می گویید باید اصولی باشد و ما حول آن وحدت کنیم. به هر حال به خاطر دشمنی های آمریکا شرایط امروز کشور ویژه است. دولت هم دارد تلاش هایی دارد. مجموعه احزاب و فعالان سیاسی راضی هستید که در مقابله با دشمن خارجی دولت تنها بماند؟

خیلی از رفتارهای ما باند بازی است. به نظر من، با همه انتقاداتی که دارم، همه وظیفه داریم دولت را کمک کنیم. باور کنید که من هر روز صبح رئیس جمهور را دعا می کنم. برای اینکه اگر رئیس جمهور موفق شود یک مملکت موفق شده است. اگر هم در هر موردی شکست بخورد، کل مملکت شکست می خورد. اگر برجام بد باشد برای کل کشور بد می شود. اگر یک قرارداد غیر منطقی ببندند برای کل مملکت بد می شود. اگر قرارداد خوبی هم ببندند، نفع آن به همه مملکت می رسد. بنابر این موفقیت دولت حتما موفقیت کل کشور است.

باید از تصمیم دولت حمایت کنیم

شاهد هستیم که صدا و سیما علیه وزیر امور خارجه فیلم می سازد و سفرهای آقای ظریف به شکل خیلی قلیل پوشش داده می شود. در صورتی که رسانه های جهان به صورت پررنگ به این موضوع می پردازند. سؤال اینجا است که آیا صدا و سیما وظیفه خود را به درستی انجام داده است؟

من هم نسبت به صدا و سیما انتقاد دارم. من نسبت به برجام به لحاظ فنی خیلی ایراد دارم. اما داد و بیداد نمی کنم؛ جاهایی لازم بوده بحث علمی کرده ام. باید از تصمیمی که دولت گرفته حمایت کنیم.

خیلی از رفتارهای صدا و سیما را نمی پسندم

یعنی شما رویه صدا و سیما را نمی پسندید؟

خیلی از آنها را نمی پسندم.

لازمه وحدت مماشات و تنازل است

ما از وحدت صحبت کردیم. به نظر می رسد که اصولگرایان در این چند ماه مانده به انتخابات در میان خودشان هم به وحدت نرسیده اند. به نظر شما چرا این طور شده و چه کاری باید انجام دهند که بتوانند به وحدت برسند؟

ما خیلی به کار اجتماعی اعتقاد و عادت نداریم. لازمه کار اجتماعی و وحدت این است که هر کسی یک قدم از خودش پایین تر بیاید. یعنی برای این کار باید مماشات و تنازل داشته باشیم. اگر من حرف خودم را بزنم و شما حرف خودتان را بزنید، هیچ وقت به وحدت نمی رسیم.

وحدت محور می خواهد. آیت الله بهشتی و آیت الله مهدوی کنی محورهای خوبی برای وحدت ما بودند. الآن هم خیلی با آقای ناطق نوری صحبت کرده ایم. ولی ایشان به هیچ وجه راضی نمی شوند. ایشان بعد از انتخابات 76 گفت که دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کند و پای حرفش ایستاد.

خاطره غفوری فرد از انتخابات سال 92

شرکت در انتخابات محدودیت سنی ندارد؟

مجلس محدودیت دارد و رئیس جمهوری محدودیت سنی ندارد. نظر ما برای ریاست جمهوری بود. آقای روحانی زمانی که می خواست کاندیدا شود از من سؤال کرد که به نظر شما چه کسی باید رئیس جمهور شود؟ گفتم آقای هاشمی رفسنجانی. گفت اگر او بیاید من نمی آیم. گفت بعد از او چه کسی باید کاندیدا شود؟ گفتم آقای ناطق نوری. گفت اگر او هم بیاید من نمی آیم. گفت بعدش چه کسی باید کاندیدا شود؟ گفتم شما و آقای ولایتی. سال 92 این را گفتم.

ناطق نوری به عنوان محور وحدت اصولگرایان وارد انتخابات شود

البته آقای مهدوی کنی پستی نداشت؛ ولی محور وحدت بود. اگر آقای ناطق نوری به عنوان یک فعال سیاسی محور وحدت بیایند خوب است. آقای مهدوی کنی خیلی عالی بود. ولی الآن متأسفانه نه اصولگرایان چنین محوری دارند و نه اصلاح طلبان.

به این راحتی نمی توان دعوای آیت الله یزدی و آیت الله آملی لاریجانی را توجیه کرد

در مواردی مثل قضیه اخیری که بین آیت الله یزدی و آیت الله آملی لاریجانی پیش آمد چه کسی باید وحدت باشد؟

این دعواها اگر هم باشد نباید علنی شود. عملا ضربه بسیار بزرگی به کل روحانیت و سرمایه اجتماعی وارد می شود. زمانی که بین روحانیت و روحانیون اختلاف شد گفتم که اگر بین خودتان اختلاف داشته باشید مردم هر دو گروه را کنار می گذارند. این خیلی وحشتناک است و ضربه آن را به این زودی هم نمی شود جبران کرد. خیلی ها گفتند دعوای طلبگی است اما به این راحتی نمی توان آن را توجیه هم کرد.
نظر شما