آیت الله طالقانی در یک نگاه
به گزارش صدای ایران روزنامه شرق نوشت: روز عاشورای امسال مصادف است با سالروز درگذشت آیتالله محمود طالقانی؛ شخصیتی که بیتردید یکی از مهمترین پیشگامان انقلاب اسلامی محسوب میشود؛ فردی که نهتنها در حوزه علمی و پژوهشی فعالیت گستردهای داشت، بلکه همراه با سایر مبارزان در مبارزات ضداستبدادی نقش ویژهای ایفا کرد. او آخرین سخنرانی خود را 16 شهریور 1358 به مناسبت سالروز کشتار مردم در میدان ژاله در 17 شهریور 1357 بر سر مزار شهدای آن واقعه ایراد کرد و دو روز بعد از این سخنرانی، یعنی در 19 شهریور جان به جانآفرین تسلیم کرد. در ادامه گزیدهای از آن سخنرانی را میخوانید.
آیتالله طالقانی درباره هدف شهدای 17 شهریور گفت: «رژیم و پشتیبانان آن و عوامل خارجی آن گمان میکردند، بعد از مدتهایی که فرهنگش را تحمیل کرده، اقتصادش را تحمیل کرده، خیال میکرد این ملت ساقط شد، کارش تمام شد، ولی 17 شهریور نشان داد که این ملت از جا بلند شد؛ با همه عوامل سقوط، با همه بندها، با همه قیدهای اخلاقی و فرهنگی و اقتصادی تحمیلشده، بندها را باز کرد و در مقابل گلولهها و در مقابل تانکها با مشت گرهکرده و فریاد اللهاکبر دنیا را تکان داد. فهماندند ما زندهایم، ما به خودمان متکی هستیم».
مرحوم طالقانی در ادامه سخنرانی خود اظهار کرد: «این آمدن برای این است که تجدید عهد کنیم. ای بچههایی که در این خاک خفتهاید، ای جوانهایی که با گلوله دشمن تنهای شما و قلبهای شما دریده شد، ای زنهای بزرگواری که به میدان ریختید، بچهها را بغل گرفتید و در مقابل گلولهها شتافتید.
ما آمدیم بعد از یک سال با شما تجدید میثاق کنیم، خون شما میثاق ماست. فریاد اللهاکبر شما میثاق ماست. آن هدفی که شما دنبال کردید، در مقابل طاغوت و برای آزادی انسانهای ایران و مسلمان و همه انسانهای دنیا، ما با شما تجدید پیوند و تجدید عهد میکنیم که ما همان را تعقیب خواهیم کرد».
این شخصیت برجسته انقلاب از تجدید پیمان در برابر هرگونه استبداد چنین گفت: «تجدید پیمان در مقابل هرگونه استبداد به هر شکل، تجدید پیمان در مقابل هرگونه استثمار و استحمار، تجدید پیمان برای آزادی همه بشر و همه مردم در آن روزی که شما آماده شدید سینه سپر کنید و خودتان را مقابل گلوله قرار بدهید، بزرگترین و عظیمترین کار تاریخ را کردید؛ رژیم را با آن همه قدرت، با آن همه پشتیبانی، با آن همه سلاحها، از پا درآوردید. درود خدا و درود همه ما بر شما باد.
این شهدای ما هم دنبال همین رسالت بودند، در مقابل فرهنگ تحمیلی، در برابر اقتصاد تحمیلی، در برابر قوانین تحمیلی، در برابر محدودیتهای پلیسی حق اعتراض به کسی ندهند، حق انتقاد ندهند، حق فعالیت آزاد به مردم و مسلمانها و مردم آزاده دنیا ندهند».
او درباره تفاوت خوانشها از اسلام تصریح کرد: «در همین مسائلی که در کردستان پیش آمد، اگر ما بهجای پسگیری، پیشگیری میکردیم، اگر آن وقتی که من به سنندج رفتم با دوستانمان، عمل میکردند، با حس رحمت و در پرتو رحمت با اینها تماس میگرفتند و بندها را از اینها برمیداشتند، آن بندهایی که تحمیل شده بود و آنچه که رژیم بر اینها تحمیل کرده بود، آن رژیم غدار طاغوت، شاید این مسائل یا پیش نمیآمد یا کمتر پیش میآمد. همینطور نسبت به دیگران و نسبت به همه، ولی ما هنوز هدف اسلام را تشخیص ندادهایم.
همه میگوییم انقلاب اسلامی، بپرسید هدف اسلام چیست؟ این گروه، آن گروه، یکفر بعضهم بعضا، این آن را تکفیر میکند، این به آن میگوید مرتجع، این به آن میگوید انحرافی، ولی هنوز مشخص نشده اسلامی چه میخواهد، منظور اسلام چیست؟».
آیتالله طالقانی درباره اهمیت مسئله شورا اظهار کرد: «صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسیترین مسائل اسلامی است؛ حتی به پیغمبرش با آن عظمت میگوید با این مردم مشورت کن، به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، ولی نه اینکه نکردند، میدانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث میکنند در این اصل اساسی قرآن که به چه صورت پیاده بشود؛ باید، شاید، یا اینکه میتوانند.
نه، این یک اصل اسلامی است؛ یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان. علی میفرمود: من استبد برایة هلک، هرکس استبداد کند، در کارهای خودش هلاک میشود... مگر در سنندج که این شورای نیمبند تشکیل شد، ضرری به جایی رسید. میبینیم آنجا نسبتا از همه منطقه کردستان آرامتر است؛ یعنی گروهها و افراد دستاندرکار اینطور تشخیص بدهند که اگر شورا باشد، دیگر ما چه کاره هستیم؟!
شما هیچ! بروید دنبال کارتان، بگذارید این مردم مسئولیت پیدا کنند، این مردماند که کشته دادند، اینهایی که اینجا خوابیدهاند، از همین تودههای جنوب شهر بودهاند، منطق اینها بود. میگویند در کارخانهها اخلال میشود، خب یکمرتبه اخلال بشود، آن اصل مهمتر از این است که در یک کارخانه اخلال بشود. در کارخانه اخلال شد، شورا را تعطیل کنید، چرا؟».
او ادامه داد: «بیشتر این تشنجها، این فرصتطلبیهای عوامل ضد انقلاب و خارجی را زبانشان را میبستیم و سلاح از دست اینها میگرفتیم؛ اما متأسفانه دیر شد. ولی هنوز دیر نشده، همانطور که جلوی توپ و تانک رفتید، این مسئولیتها را شما دارید.
این بر عهده شماست. شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح میکنید؟
بیایید در مجلس خبرگان! میگویند بین موکلین شما مطرح میکنم، اینها هستند که ما را وکیل کردند.
میدانم برای چه وکیل کردند. ما موظفیم و نسبت به اینها مسئولیت داریم. باید دردها، اندیشهها، بدبختیها، ناراحتیها، عقبماندگیهای این مردم را جبران کنیم... امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد فرد مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم.
خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروهخواهی، فرصتطلبی و تحمیل عقیده را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنجکشیدهها، با محرومها همصدا بشویم».
استبدادستیزی و خرافاتستیزی، محور تفکر طالقانی
محمدتقی فاضلمیبدی
آنچه مرحوم طالقانی را در بین بسیاری از روحانیون ممتاز کرده، توجه ایشان به نقش اسلام و قرآن در زندگی مردم است. او در دهه20 و در زمانی که اندیشههای چپ و راست در جامعه حاکم بود، دریافت که باید برای تبیین اسلام کاری کرد. او توانست با چنین دیدگاهی اندیشه اسلام را در میان مردم بیاورد و جوانان را جذب دینگرایی کند. در کنار این موضوع او مهمترین دغدغهاش استبدادستیزی و خرافاتستیزی بود و با دو مقدمه بسیار مهم بر کتابهای محوالموهوم و صحوالمعلومِ شیخ خرقانی علیه استبداد و خرافات اقدام ویژهای کرد. علاوهبر اینها او مقدمهای با اهمیت بر کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله مرحوم نائینی که در دفاع از مشروطیت به تحریر درآمده بود، نوشت و توانست این کتابهای ارزشمند را که برای آگاهی مردم نوشته شده بود، از زیر خروارها خاکِ فراموشی بیرون بیاورد و احیا کند؛ بنابراین دو محور اصلی تفکر مرحوم طالقانی مبارزه با استبداد و خرافات بود و برای این مهم سالها به زندان رفت که در زندان هم بیکار ننشت و به رسالت آگاهیبخشیاش ادامه داد.
آیتالله طالقانی یکی از علل بروز استبداد را جهل مردم میدانست و میگفت که از احساسات و عواطف پاک مردم سوءاستفاده میشود تا هر آنچه میخواهند بر ملت تحمیل کنند. ایشان به معنای واقعی یک روشنفکر بود، زیرا زمانه خود را بهدرستی میشناخت و با آنکه ملبس بود، حوزه را رها کرد و همراه با مرحوم یدالله سحابی و مرحوم مهندس بازرگان وارد عرصه فرهنگی و سیاسی شد. وقتی پرسش شد که چه کسی جوانان را با اسلام آشنا کرد، مرحوم مطهری در بین افرادی مانند خودش، دکتر شریعتی، مهندس بازرگان و شخصیتهای برجسته دیگر گفت که طالقانی نسل جوان را با اسلام آشنا کرد.
نظر شما