واکنش دکتر رهامی به مباحثه آیات آملی لاریجانی و یزدی/ ادبیات اینچنینی نه سنت حوزه بوده است و نه رویه دو فقیه محترم
دکتر محسن رهامی استاد دانشگاه تهران و رئیس بنیاد بین المللی صلح با انتشار مطلبی در صفحه نخست روزنامه همشهری به مباحثه ایجاد شده میان آیات آملی لاریجانی و یزدی دو رئیس سابق قوه قضاییه واکنش نشان داد.
دکتر محسن رهامی استاد دانشگاه تهران و رئیس بنیاد بین المللی صلح با انتشار مطلبی در صفحه نخست روزنامه همشهری به مباحثه ایجاد شده میان آیات آملی لاریجانی و یزدی دو رئیس سابق قوه قضاییه واکنش نشان داد.
به گزارش صدای ایران، در این مطلب می خوانیم:
درخصوص اختلافنظرها و نقدهایی که اخیرا بین آیتالله یزدی، دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو فقهای شورای نگهبان از یک طرف و آیتالله صادق لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو دیگر فقهای شورای نگهبان، پیش آمد و انعکاس وسیعی در رسانهها، خصوصا در فضای مجازی پیدا کرد، لازم دیدم هم به لحاظ مسئولیت صنفی کسوت روحانیت و هم به لحاظ اینکه خود بهمدت ۸ سال در دورههای اول و دوم در مجلس شورای اسلامی حضور داشته و در کمیسیون امور قضایی و حقوقی مجلس در کنار همکاران نماینده، از جمله آیتالله یزدی، بهعنوان نماینده مردم به تدوین و پایهریزی نظام نوین قضایی کشور، تلاش کردهام، نکاتی چند را از باب تذکر، و از جهت توصیه قرآن مجید (و ذکر، فانالذکری تنفع المؤمنین، سوره ۵۱-آیه ۵۵) به اطلاع خوانندگان محترم برسانم:
1- اصل مسئله اختلافنظرها و دیدگاهها امری طبیعی است، خصوصا در جامعهای که در حال پیریزی بنای جدیدی از نظام سیاسی، اداری و قضایی است و طبعا در بین فقیهان و عالمان دینی نیز، همانند جامعه چند صدایی کشور ما، این موضوع صدق میکند، اختلافنظر فقهی یا کلامی در حوزههای علمیه، نهتنها مذموم نبوده، بلکه امری رایج و مطابق عادت طلاب و عالمان دینی است، و نباید از آن هیچگونه استیحاشی (ناراحتی) به خود راه داد.
2- درخصوص سخنرانی اخیر آیتالله یزدی و پاسخ آیتالله لاریجانی به ایشان، تا آنجا که به بیان اختلافنظرها و نقد عملکردها مربوط میشود، طبق آنچه در بند اول گفته شد، این مسئله امری طبیعی و مطابق عرف معمول حوزههای علمیه بوده و در قالب به اصطلاح بحث طلبگی، قرار میگیرد. اما از 2 جهت این مباحث از مباحث طلبگی و نقد متعارف عالمان فراتر رفت، یک جهت کیفیت بیان مسائل و نقدها و جهت دوم به لحاظ محتوای مباحث مطروحه. از حیث کیفیت بیان اختلافنظرها و نقدها، بهنظر میرسد اگر تمامی آنچه از این بزرگواران در رسانهها نقل شده، صحیح باشد، غفلت بزرگی از این حیث صورت گرفته است، زیرا در بیان مسائل و نقد عملکردها، بعضا از ادبیات نامناسبی استفاده شد، که عرفا بهعنوان توهین تلقی میشود، و این امر برخلاف رویه مرسوم عالمان دینی و کسانی است که خود در جایگاه ارشاد مردم قرار گرفتهاند، از این حیث، ادبیات به کار رفته آنان باید نقد شود، تا این ادبیات به رویهای در میان روحانیون و واعظان تبدیل نشود. این ادبیات اگر از طرف طلاب مبتدی یا مدیران میانی جامعه استفاده میشد، بازهم محل اشکال و ایراد بود، چه برسد به کسانی که در جایگاه استادی حوزه علمیه و یا نهادی چون شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام باشند، رفتار و گفتار چنین کسانی علیالقاعده الگوی جامعه بوده و طبعا به سطوح میانی و پایینی، چه در بین طلاب و چه مدیران جامعه و چه در بین سایر افراد قابلیت تسری و الگو برداری دارد.
3- به لحاظ محتوای مسائل مطروحه بین آیاتعظام یزدی و آملی، بهنظر میرسد تأمل بیشتری باید صورت بگیرد. درخصوص ساختمان مدارس علمیه و منابع تأمین هزینه ساخت و اداره این نهاد تأثیرگذار قدیمی و موضوعات دیگری که در سخنان این دو بزرگوار مطرح شده است، همگی محل تأمل است و نمیتوان به سادگی از آنها عبور کرد. درخصوص مدارس علمیه، بههرحال صدها سال این مدارس نوعا از طرف افراد خیر و مؤمن هم ساخته شده و هم به لحاظ مالی اداره شده است، نیت خالص و قصد قربت سازندگان این نوع مدارس به علاوه سادگی ساختمان و محیط آنها، محلهای مناسبی برای طالبان علم فراهم میساخت که محصول آن فضای زاهدانه و اخلاص سازندگان و وجود استادان مبرز و متقی، به خروجیهایی بینظیر چون شیخ طوسی، شهیدین، محقق حلی، علامه حلی، شیخ انصاری، علامه طباطبایی و دهها نمونه دیگر منجر میشد. قطعا عالمان دینی، که امروزه متکفل ساخت و اداره مدارس دینی و مراکز حوزوی هستند خود بهتر از همه به این نکات توجه دارند ودر آینده هم خواهند داشت. اما سؤال این است که آیا این مدارس پر زرق و برق، که بعضا یادآور بعضی کاخهای آنچنانی است، با فضای حاکم بر آنها، و دسته بندیها و برخوردهای اینچنینی، میتواند خروجیهایی چون علامه طباطبایی و شیخ انصاری داشته باشد؟
4- درخصوص موضوع مفاسد مالی و اداری و تعقیب مرتکبین حیف و میل بیتالمال وامثال آن، که در ضمن مسائل مطروحه بین این دو بزرگوار مسائلی به میان آمده، بهنظر میرسد عزم قوه قضاییه جدی است و همه مردم بیصبرانه منتظر نتایج و آثار این اقدامات هستند، الحق باید گفت اگر خطر بزرگی بخواهد نظام اسلامی و نوپای جمهوری اسلامی ایران را تهدید کند، خدای نکرده خطر نهادینه شدن فساد و از بین رفتن اعتماد عمومی نسبت به اقدامات قاطعانه مسئولان امر در مبارزه با آن است، این امر به علاوه اختلافات سران نظام، یک تهدید واقعی و جدی برای کلیت نظام اسلامی است.
حساسیت مردم در این خصوص از آن جهت پس از انتشار مباحث بین دو فقیه شورای نگهبان افزایش یافته که هریک از دو بزرگوار، بهمدت 10 سال و جمعا قریب ۲۰ سال، مسئولیت کشف جرم و تعقیب و مجازات مجرمان و دستدرازکنندگان به بیتالمال و دفاع از حقوق عامه مردم و اجرای عدالت را بهعنوان رئیس قوه قضاییه برعهده داشتهاند، بنابر این هماکنون انتظار میرود که آنان نیز به رئیس فعلی قوه قضاییه در ایفای وظایف سنگین و اجرای عدالت و ایجاد امنیت قضایی و اعاده اموال مردم به خزانه عمومی تمامی مساعی خودرا بهکار بگیرند و حتما باید توجه داشته باشند، که قطعا دارند بالاترین و محکمترین پشتوانه نظام و استقلال کشور، بعد از عنایت پروردگار، حمایت و اعتماد عموم مردم است که با هیچ پشتوانهای قابل قیاس و قابل جایگزینی نیست.
5- درخصوص موضوع مرجعیت و انتقاد آیتالله یزدی به افرادی که احیانا در آینده ممکن است قصد ارائه رساله عملیه داشته باشند، نظر به اینکه مرجعیت شیعه در طول بیش از هزار سال مستقل از دخالتهای حکومتها بوده، و از طریق افراد خبره و مورد اعتماد مردم بهتدریج به مؤمنین معرفی میشدند و مردم از روی اختیار و میل قلبی به آنان مراجعه کرده و امور شرعی خود را رتق و فتق میکردند، امروزه هم باید همان سنت حسنه را احترام گذاشت و دین مردم را به عالمان وارسته و مورد اعتماد خودشان واگذار کرد، سنت هزارساله حوزههای علمیه بهترین و قابلقبولترین راهکار را تاکنون ارائه کرده است و مسائل مطروحه اخیر، بهنظر میرسد با این سنت حسنه چندان سازگاری نداشته باشد.
6- سخن آخر اینکه خوانندگان عزیز توجه داشته باشند که نه رویه و سنت معمول حوزههای علمیه و علمای دینی این نوع برخوردها و بهکار بردن این نوع ادبیات است که در میان این دو فقیه شورای نگهبان صورت گرفته و نه رویه معمول این دو فقیه محترم شورای نگهبان این نوع برخوردها و استعمال این نوع ادبیات است. اینجانب این مطلب را براساس تعصب صنفی نمیگویم، بلکه از باب بیان ادای امانت و تجربیات خود این نکته را بیان میکنم. نگارنده بهمدت ۸ سال در کمیسیون قضایی مجلس، در 2 دوره نمایندگی، از نزدیک با آیتالله یزدی کار کردهام، خصوصا با برخوردهایی که طبع جوانی و کمتجربگی امثال نگارنده می توانست داشته باشد، در تمام این مدت، تحمل و مدارای آیتالله یزدی و گفت و شنود و استدلال منطقی ایشان در جلسات طولانی و خستهکننده کمیسیون قضایی و جلسات دیگر مجلس مثالزدنی است. همچنین در آستانه انتخابات مجلس دهم، نگارنده همراه دو سه نفر از همکاران دانشگاهی جهت رایزنی، جداگانه خدمت آیتالله یزدی و مرحوم آیتالله مؤمن رسیدیم، بحثهای ما هم درخصوص مسئله تأییدصلاحیت و هم در موضوع حصر آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد، تا حدی طولانی و چالشبرانگیز بود، اما در عین حال که هر دو بزرگوار دچار کسالت بودند و آیتالله یزدی با حال کسالت و روی ویلچر به جلسه آمده بود، لیکن انصافا حوصله فراوانی به خرج دادند و با کمال مدارا و تحمل مباحث را ادامه دادند و البته آن جلسات آثار و برکاتی نیز در پی داشت که فعلا مجال بحث آن نیست. منظور نگارنده این است که موارد اینچنینی از برخوردها را نباید بهعنوان یک رویه استمراری علمای دین و استادان حوزههای علمیه تفسیر کرد.
نظر شما