جهانگیر الماثی از علل عقب ماندگی سینما با پولهای کثیف و فیلمنامه های سخیف می گوید
مساله پولهای کثیف و فیلمنامههای سخیف از علل عقب ماندگی سینما و کمکاری بازیگران درجه یک پیشکسوت ما است.
صدای ایران-مساله پولهای کثیف و فیلمنامههای سخیف از علل عقب ماندگی سینما و کمکاری بازیگران درجه یک پیشکسوت ما است.
به گزارش صدای ایران از تسنیم، مساله کمکاری برخی از هنرمندان پیشکسوت و بزرگ ما که سرمایههای فرهنگی کشور هستند بحث جدی و مهمی است که عامل ناراحتی بسیاری از علاقهمندان فرهنگ و هنر این مرز و بوم است. یکی از هنرمندان حوزه سینمای که سالها است او را خیلی کم در پرده نقرهای و قاب تلویزیون میبینیم «جهانگیر الماسی» است. بازیگر سریال هزاردستان، سینمایی تنوره دیو، تفنگهای سحرگاه، پشت پرده مه و... یک اثر سینمایی توقیفی دارد که دارای حواشی زیادی بود. با او درباره این روزهایی که پشت سر میگذراند، پولهای کثیف و وضعیت فعلی سینمایی کشور صحبت کردیم که در ادامه میخوانید:
یک فیلم راهبردی توقیفی!
آقای الماسی علت کمکاری شما در این چند سال اخیر چیست؟
باید در ابتدا گفت که یک جریان دو سویه است؛ در مقاطعی یک بایکوت جدی برای من صورت گرفت. عدهای فرمودند که رئیس جمهور وقت دولت دهم به دعوت تهیه کننده ما و بدون اطلاع قبلی و به صورت سرزده تشریف آوردند سر صحنه فیلمبرداری ما و بابت این ما عقوبت شدیم و همینطور البته بیش از آن هم ما را دعوت کردند برای مراسم تنفیذ ریاست جمهوری. این دو سبقه باعث شد که ما تنبیه شدیم (باخنده). و بعدها توهینهایی کردند مبنی بر اینکه من میلیاردها تومان پول گرفتم از رئیس جمهور و حتی این را جلوی روی من هم گفتند. من به اینها گفتم که من اصلا در مباحث مالی وارد نشدم و کار تهیه کننده داشته است و بده بستان اقتصادی با کسی نداشتم. این فیلم مخاطب خودش را در گروه سینمایی هنر وتجربه پیدا کرده بود و مخاطبش از پیش تعیین شده بود و سینمای بدنه و یا از کمدی های امروز که با جوک و موقعیت جنسی می خنداند نبود.
قصدم از ساخت فیلم این بود که در حوزه تفکرات ساموئل هانتینگتون حرکت کنم و راجع به ددمنشیای که میگویند در جهان سوم که رشد و شکوفایی اقتصادی به معنای غربی آن نداشته است و منطقه ای که مردمش را تروریست و عقب مانده ذهنی و ... تلقی می کنند کار بسازم و به نقد تفکر مدرن و چگونگی حرکات نیروهای خودی با این تفکرات بپردازم. بررسی تفکری که متکفران ترک و مصری ها داشتند مثلا نوع تفکری که مثلا «حسن البنا» و «سید جمال الدین اسدآبادی» با عنوان یک پارچه شدن کشور های اسلامی داشتند.
نهایتا فیلم من هنوز در توقیف و محاق مانده است. مدیران سینمایی وقت که فیلم را توقیف کردند اکنون نیز از مدیران سینمایی فعلی هستند و پستهای مهم سینمایی را دارند.
سینمای امروز ما به سطح نازل و سخیف رسیده است
یک مورد دیگر هم این بود که برخی از فیلمنامههایی که پیشنهاد شد حقیقتا از طرف جریان سرمایه داری و پولهای کثیف سینما میآمد و جهت فکری و تمایل و میل سینما را از تاکید بر مسائل فرهنگی و اجتماعی و مشارکت مدنی مردم از یک سو و مشارکت فکری و فرهنگی سینماگران در حوزه اجتماعی و معرفت اجتماعی و چیزی که به ذات انقلاب برمیگشت -که فراخوان عمومی بود که آحاد مردم این سرزمین در سرنوشت امروز و آینده این سرزمین با سمتگیری و مشارکتشان و گروه منتخبی که قرار بود نمایندگان مردم باشندسهیم باشند- همه اینها زیر سوال رفت و ماهیت سینما را از یک انتظار مشارکت فکری و فرهنگی و معنوی سینما به یک سرگرم کننده و شومن و سیرک و ... تحویل داده شد.
حتی روزنامههای تخصصی ما در حال دنبالگیری موارد درجه سه فرهنگ و سینمای هالیوود هستند
این اتفاق کامل نیفتاده است ولی اکثرا فیلمهای تولیدی در سینمای ما به جای پرداخت به جریان سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی دچار سرگرمی سازی مردم در جنبههای سطحی کمدیهای سخیف گرفته تا نیش و متلکهای مسخره که در دوران نه چندان دور اجرا میکردند باعث شد سینمای ما تقلیل پیدا کند به این سطح نازل. در دنیا و همینطور در کشور ما این الگو وجود دارد که از هالیوود تبعیت میکنیم و سینماگران آمریکایی را بیش از داخلیها میشناسیم از بازیگران زن و سرگرمیهایشان حتی مراسمها و مقولات درجه سه؛ همه را حتی روزنامههای تخصصی تبعیت میکنند. این موارد نیز در جهت رسیدن به این سطح نازل موثر است.
فیلمهایی که من پیشنهاد می شد در همین سطح بود و جذابیت نداشت و برای کسی که عمرش را در هنر گذاشته است قابل قبول نبود. تمامی جوانی ما برای هنر این مملکت بود و طبیعتا امکان پذیرش چنین فیلمنامههایی وجود ندارد.
سینما عرصه تفکر است
توقع من از کسانی که در سینما کار میکنند این است که تبلیغ معرفت و دانش و شعور اجتماعی و رفتار متناسب و تعقل و فراخان جوانان به معرفت اندوزی از میراث کهنهایکه به ما ارث رسیده است داشته باشند. میراث علمی و ادبی و اعتقادی که از نیاکان ما به ارث رسیده است و باید منبع اصلی تصویر ما باشد چه به لحاظ زیبایی شناسی و موضوعی و... فراموش شده است. متاسفانه از همه فاصله گرفتیم و گذشتیم و رسیدیم به سطحیترین لایههای که در کمدیهای سخیف وجود دارد. این هست که نه از جانب دوستانی که ما را بایکوت کردند این گرایش فکری نفعی دارد و نه این نوع نگاه به سینما جذابیتی دارد. میگویند که بازیگر به اینها چکار دارد؛ برای همین اول باید ثابت کنی فقط بازیگر نیستی و بعد باید ثابت کنی که سینما عرصه تفکر هم است و اینکه تعلقات خاطرت چیست.
دنیای سیاست بخشی از کلیت فرهنگ است
آیا سینما و فرهنگ ما ربط و نسبت مناسبت با سیاست دارد یا دچار سیاستزدگی است؟
باید گفت این یک واقعیت است که اکثریت جامعه ما به حسب آموزه هایی شدند گرایش های فکری آنها سمت و سویی دارد و به نوعی نمایندگی حزبی می کنند. بنابراین هر گونه تفکر مستقلی در کمترین زمان ممکن اگر در یک جایی همسو بشود با تفکر معارض و مقابل و متفاوت، گاهی ممکن است در اثر سو تفاهم و سو تدبیر اسباب اتفاقاتی بشود؛ برای من هم همین اتفاق افتاد. در حالی که این یک واقعیت است که دنیای سیاست بخشی از کلیت فرهنگ است، من هرگز حریم هنر و فرهنگ را معاوضه نمیکنم با سیاست و نمی خواهم مسئولیت و پست داشته باشم. کار ما تولید هنری است در این مسیر هم در 40 سال بعد از انقلاب کارآزموده شدیم؛ واقعا حیف است. نباید خودمان ابزار دست سیاست مداران باشیم. این را برای جوانها میگویم. البته هر کسی باید تفکر سیاسی داشته باشد و کسی که تفکر سیاسی ندارد در این جهان توسعه فکری نخواهد داشت. اما قرار نیست با رسانهیمان سخنگوی حزبی بشویم ولی بدیهی است که هر انسانی جهت گیری فرهنگی مخصوص خودش را هم دارد. حتما جهتگیری فکری نسبت به جهان معاصر و هزاران مساله سیاسی دیگر مانند استعمار نو که نسبت به 100 سال قبل روش های جدید را دارد به کار می گیرد داریم . روزگاری استعمارگران از طریق نظامی می آمدند و کشور را به یغما میبردند و امروز از طریق کالا و جذابیت آن و سرمایه و تبلیغ آن فرهنگ ما را به یغما میبرند و خود مصرف کننده جامعه را به سمت دیگر میبرد.
الان دیگر استعمار و استثمار در قالب کشورها تعریف نمیشود شاید یک هنرمند در آنگولا زندگی کند ولی حسابهای بانکیاش پر از پول و سرمایههای ثروتمندان باشد. خودش ابزار استعمارگران میشود و بنابراین روش تجاری و اقتصادی را از طریق جدید دنبال میکند. شاید انقلابی ترین تفکرها هم بدون اینکه خودش بداند در خدمت استعمار و اسثمار میشود؛ دنیای امروز واقعا پیچیده شده است.
داستان تصاحب زمینی که داشتید توسط یکی از نهادهای اقتصادی درست بود؟
بله ولی از گفتن نام نهاد امتناع دارم. فقط دشمنیها زیاد میشود و ترجیح می دهم دعوا دعوای حقوقی باشد تا رسانهای. خصوصا وقتی که برخی بر اریکه قدرت تکیه زده اند و با یک قلم می توانند هرکاری خواستند انجام دهند.
شخصیت مهمتر از معیشت است
مسالهای مطرح است که در برخی از مهمانیهای شبانه میانه تهیه کنندگان و بازیگران نقش ها رد و بدل میشود و حتی برخی از بازیگران هستند که دوست دارند برای اینکه فلان نقش را داشته باشند پول بدهند. آیا تا به حال شما اینگونه پیشنهادهایی داشتید؟
من اصلا در این محافل نمیروم و دوستان خیلی محدودی دارم و که عموما هم دوستان خانوادگی من هستند و از سینما هم دوستان بسیار پاکی دارم. اگر قرار بود که ما اینگونه زندگی کنیم حسابمان مشخص بود. من ترجیح می دهم که با مستاجری زندگی کنم و حقوق خاصی از جایی نگیرم تا اینکه مانند برخی دیگر باشم. این برای استقلال ما کافی است. درآمد من درآمد خاصی نیست و خیلی کم است. من با اتوبوس حرکت میکنم و در میان مردم ناراحتی آنان از برخی مسئولین را شاهد هستم. اینکه یک نفر هنوز یک سال نشده که آمده سرکار ولی با اتوموبیل لوکس در خیابانها تردد میکند. منشا این موضوع در سینما هم همین پولهای کثیف است که در آمده و باعث شده که عالم سینما کلا عوض شود و تبدیل شود به همین فضای آلودهای که داریم میبینیم. هوشمندانه با سرمایه حوزه فرهنگ کنترل شد. و به سختی میشود آن مقابله کرد فعلا.
دوست دارم نقش انسان متفکر، مومن و مبارز را بازی کنم
برای من معیشت فقط مهم نیست و شخصیت از آن مهم تر است. کسی متوجه اینها نیست. در وازرت فرهنگ موضوعی مطرح شد درباره کرامت هنرمندان. ولی این مفهوم و مفاهیم مهم مانند آن دارد زیر سوال می رود. فکر نکنیم که اگر یک هنرمند صبر میکند تا یک وسیله نقلیه ساده و ارزن را سوار شود این به مفع کشور است. یک جوان این صحنه را می بینید و میگوید که این آینده هنرمندان و سرمایههای یک کشور است. آن وقت میرود به سمت رویکردهای مالی و اقتصادی و فقط پول ر امیخواهد. خیلی ها امروز به جای خدا پول را می پرستند. پولهایی که نادرست و ناصواب در کشور آمده است و چرک است و محصول پولشویی. اعتقاد ما این است که میگوییم باید لقمه حلال خورد و از لقمه حرام پرهیز کرد حالا باید صبر کرد و محصول این لقمههای حرام را ببینیم. زمانی که فقط مشغله فکری و رویکرد مالی صرف اصل باشد عاقبت خوبی نخواهد داشت. یکی از محسنات کشورهای غربی که البته ما بدگویی آن ها را می کنیم این است که برای رسیدن به ثروت باید خیلی تلاش کرد. ولی در اینجا یک شبه طرف سوپر میلیارد شد.
چه کاراکترهایی هست که دوست دارید آنها را بازی کنید؟
من دوست دارم همواره در قامت یک انسان نقش بازی کنم. یک انسان مبارز، متفکر، انسانی که تعلق خاطر دارد به مجموعه انسانیت، خدا و جهان. انسانی که مومن است به معنای امروزی آن که اندیشهاش رشد کرده است و نمیشود جلوی رشد آن را گرفت. به قول راسل تکامل انسان زمانی که مساله تغذیه اش حل میشود تازه شروع می شود. متاسفم که در کشور ما که هزار سال قبل که خیلی ها هنوز به تمدن نرسیده بودند و ما در اوج تمدن بودیم حالا آمدهاند و برای ما از تمدن و مدینه فاضله حرف می زنند و خیلیها چشم به دهان آنها دوخته اند. مدینه فاضله حتی در تمدن ما از قبل از اسلام حتی مطرح است. من درباره نجوم اسلامی مطالعه میکردم و میدیدیم که نیاکان ما چقدر در اینباره کار کرده بودند بدون اینکه امکانات امروزی را داشته باشند. بزرگانی را در حوزوه های علمی و فرهنگی و تاریخی داشتیم که نام آنها تن کوه را به لرزه درمیآورد.
یک فیلم راهبردی توقیفی!
آقای الماسی علت کمکاری شما در این چند سال اخیر چیست؟
باید در ابتدا گفت که یک جریان دو سویه است؛ در مقاطعی یک بایکوت جدی برای من صورت گرفت. عدهای فرمودند که رئیس جمهور وقت دولت دهم به دعوت تهیه کننده ما و بدون اطلاع قبلی و به صورت سرزده تشریف آوردند سر صحنه فیلمبرداری ما و بابت این ما عقوبت شدیم و همینطور البته بیش از آن هم ما را دعوت کردند برای مراسم تنفیذ ریاست جمهوری. این دو سبقه باعث شد که ما تنبیه شدیم (باخنده). و بعدها توهینهایی کردند مبنی بر اینکه من میلیاردها تومان پول گرفتم از رئیس جمهور و حتی این را جلوی روی من هم گفتند. من به اینها گفتم که من اصلا در مباحث مالی وارد نشدم و کار تهیه کننده داشته است و بده بستان اقتصادی با کسی نداشتم. این فیلم مخاطب خودش را در گروه سینمایی هنر وتجربه پیدا کرده بود و مخاطبش از پیش تعیین شده بود و سینمای بدنه و یا از کمدی های امروز که با جوک و موقعیت جنسی می خنداند نبود.
قصدم از ساخت فیلم این بود که در حوزه تفکرات ساموئل هانتینگتون حرکت کنم و راجع به ددمنشیای که میگویند در جهان سوم که رشد و شکوفایی اقتصادی به معنای غربی آن نداشته است و منطقه ای که مردمش را تروریست و عقب مانده ذهنی و ... تلقی می کنند کار بسازم و به نقد تفکر مدرن و چگونگی حرکات نیروهای خودی با این تفکرات بپردازم. بررسی تفکری که متکفران ترک و مصری ها داشتند مثلا نوع تفکری که مثلا «حسن البنا» و «سید جمال الدین اسدآبادی» با عنوان یک پارچه شدن کشور های اسلامی داشتند.
نهایتا فیلم من هنوز در توقیف و محاق مانده است. مدیران سینمایی وقت که فیلم را توقیف کردند اکنون نیز از مدیران سینمایی فعلی هستند و پستهای مهم سینمایی را دارند.
سینمای امروز ما به سطح نازل و سخیف رسیده است
یک مورد دیگر هم این بود که برخی از فیلمنامههایی که پیشنهاد شد حقیقتا از طرف جریان سرمایه داری و پولهای کثیف سینما میآمد و جهت فکری و تمایل و میل سینما را از تاکید بر مسائل فرهنگی و اجتماعی و مشارکت مدنی مردم از یک سو و مشارکت فکری و فرهنگی سینماگران در حوزه اجتماعی و معرفت اجتماعی و چیزی که به ذات انقلاب برمیگشت -که فراخوان عمومی بود که آحاد مردم این سرزمین در سرنوشت امروز و آینده این سرزمین با سمتگیری و مشارکتشان و گروه منتخبی که قرار بود نمایندگان مردم باشندسهیم باشند- همه اینها زیر سوال رفت و ماهیت سینما را از یک انتظار مشارکت فکری و فرهنگی و معنوی سینما به یک سرگرم کننده و شومن و سیرک و ... تحویل داده شد.
حتی روزنامههای تخصصی ما در حال دنبالگیری موارد درجه سه فرهنگ و سینمای هالیوود هستند
این اتفاق کامل نیفتاده است ولی اکثرا فیلمهای تولیدی در سینمای ما به جای پرداخت به جریان سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی دچار سرگرمی سازی مردم در جنبههای سطحی کمدیهای سخیف گرفته تا نیش و متلکهای مسخره که در دوران نه چندان دور اجرا میکردند باعث شد سینمای ما تقلیل پیدا کند به این سطح نازل. در دنیا و همینطور در کشور ما این الگو وجود دارد که از هالیوود تبعیت میکنیم و سینماگران آمریکایی را بیش از داخلیها میشناسیم از بازیگران زن و سرگرمیهایشان حتی مراسمها و مقولات درجه سه؛ همه را حتی روزنامههای تخصصی تبعیت میکنند. این موارد نیز در جهت رسیدن به این سطح نازل موثر است.
فیلمهایی که من پیشنهاد می شد در همین سطح بود و جذابیت نداشت و برای کسی که عمرش را در هنر گذاشته است قابل قبول نبود. تمامی جوانی ما برای هنر این مملکت بود و طبیعتا امکان پذیرش چنین فیلمنامههایی وجود ندارد.
سینما عرصه تفکر است
توقع من از کسانی که در سینما کار میکنند این است که تبلیغ معرفت و دانش و شعور اجتماعی و رفتار متناسب و تعقل و فراخان جوانان به معرفت اندوزی از میراث کهنهایکه به ما ارث رسیده است داشته باشند. میراث علمی و ادبی و اعتقادی که از نیاکان ما به ارث رسیده است و باید منبع اصلی تصویر ما باشد چه به لحاظ زیبایی شناسی و موضوعی و... فراموش شده است. متاسفانه از همه فاصله گرفتیم و گذشتیم و رسیدیم به سطحیترین لایههای که در کمدیهای سخیف وجود دارد. این هست که نه از جانب دوستانی که ما را بایکوت کردند این گرایش فکری نفعی دارد و نه این نوع نگاه به سینما جذابیتی دارد. میگویند که بازیگر به اینها چکار دارد؛ برای همین اول باید ثابت کنی فقط بازیگر نیستی و بعد باید ثابت کنی که سینما عرصه تفکر هم است و اینکه تعلقات خاطرت چیست.
دنیای سیاست بخشی از کلیت فرهنگ است
آیا سینما و فرهنگ ما ربط و نسبت مناسبت با سیاست دارد یا دچار سیاستزدگی است؟
باید گفت این یک واقعیت است که اکثریت جامعه ما به حسب آموزه هایی شدند گرایش های فکری آنها سمت و سویی دارد و به نوعی نمایندگی حزبی می کنند. بنابراین هر گونه تفکر مستقلی در کمترین زمان ممکن اگر در یک جایی همسو بشود با تفکر معارض و مقابل و متفاوت، گاهی ممکن است در اثر سو تفاهم و سو تدبیر اسباب اتفاقاتی بشود؛ برای من هم همین اتفاق افتاد. در حالی که این یک واقعیت است که دنیای سیاست بخشی از کلیت فرهنگ است، من هرگز حریم هنر و فرهنگ را معاوضه نمیکنم با سیاست و نمی خواهم مسئولیت و پست داشته باشم. کار ما تولید هنری است در این مسیر هم در 40 سال بعد از انقلاب کارآزموده شدیم؛ واقعا حیف است. نباید خودمان ابزار دست سیاست مداران باشیم. این را برای جوانها میگویم. البته هر کسی باید تفکر سیاسی داشته باشد و کسی که تفکر سیاسی ندارد در این جهان توسعه فکری نخواهد داشت. اما قرار نیست با رسانهیمان سخنگوی حزبی بشویم ولی بدیهی است که هر انسانی جهت گیری فرهنگی مخصوص خودش را هم دارد. حتما جهتگیری فکری نسبت به جهان معاصر و هزاران مساله سیاسی دیگر مانند استعمار نو که نسبت به 100 سال قبل روش های جدید را دارد به کار می گیرد داریم . روزگاری استعمارگران از طریق نظامی می آمدند و کشور را به یغما میبردند و امروز از طریق کالا و جذابیت آن و سرمایه و تبلیغ آن فرهنگ ما را به یغما میبرند و خود مصرف کننده جامعه را به سمت دیگر میبرد.
الان دیگر استعمار و استثمار در قالب کشورها تعریف نمیشود شاید یک هنرمند در آنگولا زندگی کند ولی حسابهای بانکیاش پر از پول و سرمایههای ثروتمندان باشد. خودش ابزار استعمارگران میشود و بنابراین روش تجاری و اقتصادی را از طریق جدید دنبال میکند. شاید انقلابی ترین تفکرها هم بدون اینکه خودش بداند در خدمت استعمار و اسثمار میشود؛ دنیای امروز واقعا پیچیده شده است.
داستان تصاحب زمینی که داشتید توسط یکی از نهادهای اقتصادی درست بود؟
بله ولی از گفتن نام نهاد امتناع دارم. فقط دشمنیها زیاد میشود و ترجیح می دهم دعوا دعوای حقوقی باشد تا رسانهای. خصوصا وقتی که برخی بر اریکه قدرت تکیه زده اند و با یک قلم می توانند هرکاری خواستند انجام دهند.
شخصیت مهمتر از معیشت است
مسالهای مطرح است که در برخی از مهمانیهای شبانه میانه تهیه کنندگان و بازیگران نقش ها رد و بدل میشود و حتی برخی از بازیگران هستند که دوست دارند برای اینکه فلان نقش را داشته باشند پول بدهند. آیا تا به حال شما اینگونه پیشنهادهایی داشتید؟
من اصلا در این محافل نمیروم و دوستان خیلی محدودی دارم و که عموما هم دوستان خانوادگی من هستند و از سینما هم دوستان بسیار پاکی دارم. اگر قرار بود که ما اینگونه زندگی کنیم حسابمان مشخص بود. من ترجیح می دهم که با مستاجری زندگی کنم و حقوق خاصی از جایی نگیرم تا اینکه مانند برخی دیگر باشم. این برای استقلال ما کافی است. درآمد من درآمد خاصی نیست و خیلی کم است. من با اتوبوس حرکت میکنم و در میان مردم ناراحتی آنان از برخی مسئولین را شاهد هستم. اینکه یک نفر هنوز یک سال نشده که آمده سرکار ولی با اتوموبیل لوکس در خیابانها تردد میکند. منشا این موضوع در سینما هم همین پولهای کثیف است که در آمده و باعث شده که عالم سینما کلا عوض شود و تبدیل شود به همین فضای آلودهای که داریم میبینیم. هوشمندانه با سرمایه حوزه فرهنگ کنترل شد. و به سختی میشود آن مقابله کرد فعلا.
دوست دارم نقش انسان متفکر، مومن و مبارز را بازی کنم
برای من معیشت فقط مهم نیست و شخصیت از آن مهم تر است. کسی متوجه اینها نیست. در وازرت فرهنگ موضوعی مطرح شد درباره کرامت هنرمندان. ولی این مفهوم و مفاهیم مهم مانند آن دارد زیر سوال می رود. فکر نکنیم که اگر یک هنرمند صبر میکند تا یک وسیله نقلیه ساده و ارزن را سوار شود این به مفع کشور است. یک جوان این صحنه را می بینید و میگوید که این آینده هنرمندان و سرمایههای یک کشور است. آن وقت میرود به سمت رویکردهای مالی و اقتصادی و فقط پول ر امیخواهد. خیلی ها امروز به جای خدا پول را می پرستند. پولهایی که نادرست و ناصواب در کشور آمده است و چرک است و محصول پولشویی. اعتقاد ما این است که میگوییم باید لقمه حلال خورد و از لقمه حرام پرهیز کرد حالا باید صبر کرد و محصول این لقمههای حرام را ببینیم. زمانی که فقط مشغله فکری و رویکرد مالی صرف اصل باشد عاقبت خوبی نخواهد داشت. یکی از محسنات کشورهای غربی که البته ما بدگویی آن ها را می کنیم این است که برای رسیدن به ثروت باید خیلی تلاش کرد. ولی در اینجا یک شبه طرف سوپر میلیارد شد.
چه کاراکترهایی هست که دوست دارید آنها را بازی کنید؟
من دوست دارم همواره در قامت یک انسان نقش بازی کنم. یک انسان مبارز، متفکر، انسانی که تعلق خاطر دارد به مجموعه انسانیت، خدا و جهان. انسانی که مومن است به معنای امروزی آن که اندیشهاش رشد کرده است و نمیشود جلوی رشد آن را گرفت. به قول راسل تکامل انسان زمانی که مساله تغذیه اش حل میشود تازه شروع می شود. متاسفم که در کشور ما که هزار سال قبل که خیلی ها هنوز به تمدن نرسیده بودند و ما در اوج تمدن بودیم حالا آمدهاند و برای ما از تمدن و مدینه فاضله حرف می زنند و خیلیها چشم به دهان آنها دوخته اند. مدینه فاضله حتی در تمدن ما از قبل از اسلام حتی مطرح است. من درباره نجوم اسلامی مطالعه میکردم و میدیدیم که نیاکان ما چقدر در اینباره کار کرده بودند بدون اینکه امکانات امروزی را داشته باشند. بزرگانی را در حوزوه های علمی و فرهنگی و تاریخی داشتیم که نام آنها تن کوه را به لرزه درمیآورد.
نظر شما