ورود مستقلین به مجلس در سال آینده
اگر کمی به شرایط و وضعیت زندگی مردم توجه داشته باشیم به خوبی متوجه میشویم که هر روز وضعیت معیشتی سختتر شده و دولت هم با توجه به شرایط بینالمللی و همچنین داخلی تحت فشار قرار دارد و گویی درصدد راهی برای حل این موضوعات است اما هنوز نتوانسته آنچنان که باید و شاید شرایط را بهبود دهد.
اگر کمی به شرایط و وضعیت زندگی مردم توجه داشته باشیم به خوبی متوجه میشویم که هر روز وضعیت معیشتی سختتر شده و دولت هم با توجه به شرایط بینالمللی و همچنین داخلی تحت فشار قرار دارد و گویی درصدد راهی برای حل این موضوعات است اما هنوز نتوانسته آنچنان که باید و شاید شرایط را بهبود دهد. این در حالی است که حتی رئیس دولت اصلاحات هم مطرح کرده است با توجه به ادامه روند کنونی وضعیت کشور نمیتوانیم دیگر از مردم درخواست حمایت داشته باشیم.
به گزارش صدای ایران از آرمان امروز، انتقادات از هر دو جناح اصلی سیاسی کشور به عملکرد دولت افزایش پیدا کرده است اما باید گفت این انتقادات چگونه و براساس چه مبنایی مطرح میشود. برخی از انتقاد به عنوان تخریب استفاده میکنند. شاهد هستیم که دلواپسان با نام انتقاد درصدد به زانو درآوردن دولت منتخب هستند و در مقابل اصلاحطلبان انتقاداتشان کاملا مشفقانه و در راستای کمک به دولت است اما گویی انتقادات اصلاحطلبان هم به دولت روحانی فشار آورده تا آنجا که دولت نسبت به انتقادات اصلاحطلبان واکنش نشان میدهد. بسیاری معتقدند که اگر دولت روحانی از نظر و راهکارهای اصلاحطلبان برای بهبود وضعیت کنونی استفاده میکرد، چنین موضوعاتی را پیش رو نداشتیم البته در مقابل برخی دیگر هم معتقدند روحانی هیچ نوع عملکرد منفی نداشته و تنها مشکل از سوی آمریکاست که از برجام خارج شد. در همین راستا «آرمان» گفتوگویی با غلامعلی رجائی مشاور شهردار تهران و فعال سیاسی اصلاحطلب داشته که میخوانید.
با توجه به شرایط سخت معیشتی و اقتصادی برخی معتقدند که جامعه از دولت فاصله گرفته است، تا چه اندازه این موضوع را میپذیرید؟
بحث ناکارآمدی دولت در وضعیت فعلی مقداری پیچیده است. از یک سو مسائل خارجی تاثیرگذار است و از سوی دیگر دولت هم به ویژه در مسائل اصلی که به مردم ارتباط پیدا میکند از جمله معیشت، ناکارآمدی خود را اثبات کرده است. یکسری نهادهای اقتصادی بیرون از اراده دولت در حال فعالیت هستند که عملا در وضعیت اقتصادی و معیشت مردم و دولت تاثیرگذار هستند که میتوان گفت این مشکلات ناشی از معجونی از این سه موضوع است. اما سکان اصلی موضوع در دستان دولت است. دولت در این عرصه کارآمد وخوب عمل نکرده و تدابیر درستی را در پیش نگرفت و این وضعیت به وجود آمد. به نظر میآید که سبد رای اصلاحطلبان و اصولگرایان در انتخابات آتی خالیتر خواهد شد و در این میان اصلاحطلبان زیان بیشتری خواهند دید، چرا که اصلاحطلبان حامی این دولت بودند و دولت کنونی نه تنها نتوانست انتظارات مردم را برآورده سازد بلکه در یک جنگ اقتصادی هم قرار گرفته است. در صورتی که دولت روحانی درگیر جنگ اقتصادی نبود راحتتر میتوانست مردم را پشت سر خود داشته باشد و مردم مانند دهه 60 از دولت حمایت میکردند، چرا که این موضوع یک توجیه خارجی داشت اما در حال حاضر شرایط سختتر از یک جنگ نظامی برای دولت است. در این موضوع هم اصلاحطلبان از دولت ناامید نیستند، اما امیدشان خیلی تقلیل یافته و نصحیتهای این جناح سیاسی هم چندان در دولت موثر و کارساز نیست. در انتخابات آینده نمیتوان گفت که مردم هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان را کنار خواهند گذاشت، اما چندان هم به آنها اعتنا و اطمینان نخواهند داشت. این موضوع هم یک واقعیت مسلم است که مردم به گزینه خارجی و دخالت خارجی هیچ نظری ندارند. مردم ممکن است نیمنگاهی به افرادی که دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا معرفی میکنند خواهند داشت البته در این میان کاندیداهای مستقل امکان و شانس بیشتری در رایآوری به ویژه در انتخابات مجلس خواهند داشت. حتما مجلس آیندهمان یک مجلس متفاوتی است و روی درصد اصلاحطلبان و اصولگرایان نمیتوان حساب کرد چه بسا برای اولین بار میتوانیم مجلسی داشته باشیم که فراکسیون مستقل در آن بیشتر از دو جناح دیگر تاثیرگذار و کارآیی و نفوذ داشته باشد. مردم از احزاب عبور نمیکنند چون آنها پشتوانه سه الی چهار دهه رزومه دارند. رئیس دولت اصلاحات یک شخصیت محبوب در میان مردم است و در جناح اصولگرا شخصیتهای اصولگراهای محبوبی وجود دارد که اگرچه برخی از آنها از دنیا رفتهاند اما قشر سنتی و متدین نیمنگاهی به آنها دارند و با توجه به این که دولت هم برای این جناح نبوده است از قضا مردم نگاهشان به سران اصولگرا بیشتر است تا به اصلاحطلبان، چرا که عملا ناکارآمدی دولت روحانی به پای اصلاحطلبان هم نوشته شد. در انتخابات آینده با یک انتخابات متفاوت روبهرو خواهیم شد و بعید است با وضعیت کنونی بتوانند از برگهای برندهای که اصلاحطلبان رو میکردند دوباره استفاده کنند.
برخی مدعی هستند با توجه به شرایط فعلی مردم از دولت و همچنین جناحهای سیاسی دلسرد شدهاند.
به این حرف اعتقاد ندارم که مردم ایران به گزینه خارجی میاندیشند اما کمکم درجه ناامیدی و یأسشان بیشتر میشود و در این میان میتوان به اخبار اختلاسها اشاره کرد. اختلاسها و اختلالها در نظام اقتصادی که هر روز رقمش نسبت به گذشته بیشتر میشود و مردم را نسبت به اصلاح مردد میکند. برای پروندههای اقتصادی و اثرگذاری آن در مردم باید به سرعت و دقت فکر کرد. اینکه مردم با صندوق قهر میکنند میتوان گفت درصد محتملی دارد ولی اینکه به سمت براندازی حرکت کنند خیر، چنین نیست. درباره موضوعاتی مانند تحرکات و اعتراضات احتمالی مردم باید بگویم چنین موضوعی نخواهد بود و نسلهای بعدی که پس از دهه پنجاه روی کار آمدند به مراتب به دنبال رفتارهای رادیکال نیستند اما به مراتب نگران خودشان هم هستند. باید گفت که یک یأس و خمودگی مانند وضعیت مشروطه پیش آمده چون مشروطه به نتیجه مدنظرش نرسید؛ مگر آنکه اتفاقات دیگری در بین باشد. به طور مثال ترامپ استیضاح شود یا آمریکا به برجام بازگردد که آن هم شرایط خاصی را به دنبال خود خواهد داشت؛ نمیتوانیم ناامید باشیم. اگر وضعیت کشور به سوی بهبود حرکت کند مردم قائدتا انگیزه و شور دوره قبل را مانند گذشته برای پای صندوق آمدن را دارند. در این میان برخی از اصلاح ساختار در سیستم دولت سخن میگویند. در ابتدا باید توجه کرد به ایرادی که برخی به این ساختار میگیرند که ایرادات در چه مسائلی وجود دارد؟ معتقدیم این ساختار قابل اصلاح است و حتما باید در تجدید نظر قرار گیرد، اما باید دید ایرادی که دوستان به این ساختار میگیرند چیست؟ اگر ساختار را به روابط سیاسی خارجی از جمله آمریکا، برجام و دیگر موضوعات ارتباط دهیم باید منتقدان سخنان خود را مطرح کرده تا بتوان پاسخ داد.
در مقابل برخی میگویند که اصلاح قانون اساسی به وضعیت کنونی کمک خواهد کرد. تا چه اندازه این موضوع را نتیجهبخش میدانید؟
بله؛ قانون اساسی به بازنگری نیاز دارد، چرا که از بازنگری آن در سال 68 نزدیک 30 سال گذشته است. من با این نظر موافقم که در قانون اساسی باید تجدیدنظر شود اما اگر بازنگری به سمت محدود شدن احزاب و نهادهای مدنی پیش برود موافقتی ندارم. بازنگری در قانون اساسی مانند یک شمشیر دولبه است.
چندی پیش طرحی با نام «حزبی شدن انتخابات» در مجلس به تایید رسید. تا چه اندازه این مصوبه در انتخابات مجلس کمک میکند؟
حزبی شدن انتخابات به معنای صحیحاش برای انتخابات بسیار مفید خواهد بود. یکی از مشکلاتی که نامزدهای متفرقه و مستقل دارند آن است که در مورد نحوه عملکرد خود پاسخگو نیستند. یک الی دو دوره در مجلس حضور پیدا میکنند اما در مقابل عملکرد خود هیچ گونه پاسخگویی ندارند. اما اگر حزبی آنها را معرفی کند آنها باید به حزب پاسخگو باشند و دیگر آن اختیارات و آزادی مطلق را در کنش خود ندارند. حزب هم اگر این موضوعات را کنترل نکند با این موضوع مواجه میشود که آرایش را در انتخابات بعدی از دست خواهد داد اما اگر درست برخورد کند مردم متوجه میشوند که مسئولیت و پاسخگویی در احزاب وجود دارد.
طرح ممنوعیت نمایندگی بیش از سه دوره در مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
دست ملت از امثال افرادی مانند علی مطهری خالی نیست و نباید به اشخاص وابسته بود اما مجلس هم نباید از نخبگان خود خالی شود و موافق این طرح نیستم که مجلس زمانمند شود. وقتی یک شخصی به خوبی علی مطهری در حال فعالیت است نباید او را کنار گذاشت. مثل اینکه فردی سه دوره متوالی مدال طلا کسب میکند بعد به او بگوییم شما سه دوره المپیک شرکت کردید اما الان باید کنار بروید. به نظر من این طرح یک طرح پخته نیست و موضوع بازنشستگی است، چرا که دولت از مدیران کارآمد و باتجربه خالی شد در صورتی که این طرح میتوانست طی مراحل مختلفی صورت گیرد نه آنکه دولت یکباره با این که تعدادی بسیار زیادی استاندار و معاون وزیر از دست بدهد، مواجه شود و نتواند جایگزینی داشته باشد. درباره اینکه برخی میگویند که این طرح سیاسی بوده یا خیر باید بگویم که از انگیزه تهیهکنندههایش اطلاعی ندارم که با چه انگیزهای این طرح را ارائه دادهاند، اما این طرح پخته نیست.
تا چه اندازه واکنش روحانی نسبت به انتقادات را مثبت تبیین میکنید؟
آقای روحانی از انتقادات استقبال میکند، اما عملکردی نسبت به آن از خود نشان نمیدهد.
در حالی که دلواپسان درصدد تخریب دولت هستند، اصلاحطلبان از دولت فاصله میگیرند؟
این موضوع با خود یک بازی دوگانه را به همراه دارد. از سویی اصلاحطلبان قصد دارند تا شکست روحانی به پای آنها نوشته نشود که این موضوع به نظر میآید یک بازی واقعبینانه نیست، چراکه اصلاحطلبان باعث رایآوری آقای روحانی در انتخابات 92 و 96 بودند و باید مسئولیت دعوت مردم به دولت تدبیر و امید را هم بپذیرند از سوی دیگر هم آقای روحانی نباید این گونه تصور کند که انتقادات اصلاحطلبان باعث تضعیف او میشود و باید تحملش را افزایش دهد و پیشینه رای خود را نسبت به این گروهها در نظر داشته باشد. در مجموع میتوان گفت که آقای روحانی باید تحملش را افزایش دهد و انتقادات را بپذیرد و هیچ زمانی دولت با انتقاد ضعیف نمیشود بلکه میتوانند در لابهلای انتقادات راهکار پیدا کند. دیدار آقای روحانی با احزاب سیاسی که اکثرا در مناسبتهای مذهبی صورت میپذیرد شکل کمفرجام یا کمنتیجهای را به خود گرفته است بنابراین دولت باید در این موضوع تحمل خود را بالا ببرد و هیچ نقدی باعث تضعیف یا چوب لای چرخ گذاشتن دولت نخواهد شد. روحانی باید تحمل بیشتری را نسبت به انتقادات افرادی که باعث رایآوریاش بودهاند داشته باشد، نه تنها بشنود بلکه عمل کند. اینگونه که مشاهده میشود تحمل شنیدن انتقادات کاسته شده اما منظورم بحث دیگری است که انتقادات را نه تنها روحانی باید بشنود بلکه باید به آنها توجه کند. اصلاحطلبان هم به شکل طبیعی و مانند هر جریان سیاسی دیگری دنبال یک بازی برد-برد هستند. آقای روحانی باید توجه داشته باشد که اصلاحطلبان هم میخواهند از مشکلاتی که بر سر مردم آمده خود را تبرئه کنند و هم آنکه با یک نگاه خوشبینانه قصد دارند دولت را از این تنگنا خارج کنند، بنابراین دولت باید از انتقادات استقبال کند.
برخی از نزدیکان آقای روحانی مطرح کردهاند که او از مظلومترین و تنهاترین رئیسجمهوران کشور است.
آقای روحانی از گذشته تنهاتر شده است اما اصلاحطلبان تا آنجایی که اطلاع دارم اگرچه انتقاداتشان به دولت تیزتر شده اما او را تنها نگذاشتهاند و این روحانی بوده که با جدا کردن عناصر اصلاحطلب از دولت عملا از اصلاحطلبان فاصله گرفته است. یعنی میتوان گفت که روحانی خود باعث تنهایی خود شده است. چهره برجسته اصلاحطلبان دکتر جهانگیری است که طی چند ماه اخیر در کمال ناباوری اعلام کرد که اختیار تغییر منشی را هم ندارد. کادر مدیریتی استانهای دولت هم کماکان همان افرادی بودهاند که دولت با آنها کار میکرده یعنی بعضا اینها نیروهای دوره گذشته هستند اما با گرایش اصولگرایی و حتی بعضا نیمهپایداری و وفادار به جبهه پایداری که آقای روحانی از این افراد استفاده کرده است. در نهایت باید بگویم این سخن را نمیپذیرم.
در این میان بسیاری معتقدند که روحانی با عملکرد خود برای دولتش چنین مشکلاتی را ایجاد کرده است. باتوجه به اینکه بارها شنیده شده بزرگان هم گوشزد کردهاند که مراقب باشند دولت ضعیف نشود، این رفتار را در چه راستایی تبیین میکنید؟
شخصیت آقای روحانی چنین است. آیتا... هاشمیرفسنجانی هم مطرح کرده بودند که اوایل دولت روحانی در سال 92 گلایههایی داشتند. یاد دارم که آیتا... هاشمی میفرمودند که ما به ایشان میگوییم اما ایشان توجهی نشان نمیدهد یعنی در مواردی آیتا... هاشمی نگران و ناراحت بود که چرا آقای روحانی به برخی از پیشنهادها توجه نمیکند.
برخی معتقدند که روحانی از اصلاحطلبان برای رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری سوءاستفاده کرده است.
خیر؛ چنین حرفی موضوعیت ندارد. نباید پذیرفت که آقای روحانی از اصلاحطلبان برای رسیدن به این جایگاه استفاده کرده بلکه اصلاحطلبان و روحانی بازی برد-برد داشتند و هنگامی که این جناح سیاسی نتوانست گزینه خود را داشته باشد، از آقای روحانی حمایت کرد. اگر آیتا... هاشمی به انتخابات راه پیدا میکردند، قاعدتا گزینه اصلی اصلاحطلبان ایشان بودند اما با پدید آمدن ضرورتهایی و با توجه به شرایط آن روزها اصلاحطلبان به سوی گزینه آقای روحانی آمدند.
به گزارش صدای ایران از آرمان امروز، انتقادات از هر دو جناح اصلی سیاسی کشور به عملکرد دولت افزایش پیدا کرده است اما باید گفت این انتقادات چگونه و براساس چه مبنایی مطرح میشود. برخی از انتقاد به عنوان تخریب استفاده میکنند. شاهد هستیم که دلواپسان با نام انتقاد درصدد به زانو درآوردن دولت منتخب هستند و در مقابل اصلاحطلبان انتقاداتشان کاملا مشفقانه و در راستای کمک به دولت است اما گویی انتقادات اصلاحطلبان هم به دولت روحانی فشار آورده تا آنجا که دولت نسبت به انتقادات اصلاحطلبان واکنش نشان میدهد. بسیاری معتقدند که اگر دولت روحانی از نظر و راهکارهای اصلاحطلبان برای بهبود وضعیت کنونی استفاده میکرد، چنین موضوعاتی را پیش رو نداشتیم البته در مقابل برخی دیگر هم معتقدند روحانی هیچ نوع عملکرد منفی نداشته و تنها مشکل از سوی آمریکاست که از برجام خارج شد. در همین راستا «آرمان» گفتوگویی با غلامعلی رجائی مشاور شهردار تهران و فعال سیاسی اصلاحطلب داشته که میخوانید.
با توجه به شرایط سخت معیشتی و اقتصادی برخی معتقدند که جامعه از دولت فاصله گرفته است، تا چه اندازه این موضوع را میپذیرید؟
بحث ناکارآمدی دولت در وضعیت فعلی مقداری پیچیده است. از یک سو مسائل خارجی تاثیرگذار است و از سوی دیگر دولت هم به ویژه در مسائل اصلی که به مردم ارتباط پیدا میکند از جمله معیشت، ناکارآمدی خود را اثبات کرده است. یکسری نهادهای اقتصادی بیرون از اراده دولت در حال فعالیت هستند که عملا در وضعیت اقتصادی و معیشت مردم و دولت تاثیرگذار هستند که میتوان گفت این مشکلات ناشی از معجونی از این سه موضوع است. اما سکان اصلی موضوع در دستان دولت است. دولت در این عرصه کارآمد وخوب عمل نکرده و تدابیر درستی را در پیش نگرفت و این وضعیت به وجود آمد. به نظر میآید که سبد رای اصلاحطلبان و اصولگرایان در انتخابات آتی خالیتر خواهد شد و در این میان اصلاحطلبان زیان بیشتری خواهند دید، چرا که اصلاحطلبان حامی این دولت بودند و دولت کنونی نه تنها نتوانست انتظارات مردم را برآورده سازد بلکه در یک جنگ اقتصادی هم قرار گرفته است. در صورتی که دولت روحانی درگیر جنگ اقتصادی نبود راحتتر میتوانست مردم را پشت سر خود داشته باشد و مردم مانند دهه 60 از دولت حمایت میکردند، چرا که این موضوع یک توجیه خارجی داشت اما در حال حاضر شرایط سختتر از یک جنگ نظامی برای دولت است. در این موضوع هم اصلاحطلبان از دولت ناامید نیستند، اما امیدشان خیلی تقلیل یافته و نصحیتهای این جناح سیاسی هم چندان در دولت موثر و کارساز نیست. در انتخابات آینده نمیتوان گفت که مردم هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان را کنار خواهند گذاشت، اما چندان هم به آنها اعتنا و اطمینان نخواهند داشت. این موضوع هم یک واقعیت مسلم است که مردم به گزینه خارجی و دخالت خارجی هیچ نظری ندارند. مردم ممکن است نیمنگاهی به افرادی که دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا معرفی میکنند خواهند داشت البته در این میان کاندیداهای مستقل امکان و شانس بیشتری در رایآوری به ویژه در انتخابات مجلس خواهند داشت. حتما مجلس آیندهمان یک مجلس متفاوتی است و روی درصد اصلاحطلبان و اصولگرایان نمیتوان حساب کرد چه بسا برای اولین بار میتوانیم مجلسی داشته باشیم که فراکسیون مستقل در آن بیشتر از دو جناح دیگر تاثیرگذار و کارآیی و نفوذ داشته باشد. مردم از احزاب عبور نمیکنند چون آنها پشتوانه سه الی چهار دهه رزومه دارند. رئیس دولت اصلاحات یک شخصیت محبوب در میان مردم است و در جناح اصولگرا شخصیتهای اصولگراهای محبوبی وجود دارد که اگرچه برخی از آنها از دنیا رفتهاند اما قشر سنتی و متدین نیمنگاهی به آنها دارند و با توجه به این که دولت هم برای این جناح نبوده است از قضا مردم نگاهشان به سران اصولگرا بیشتر است تا به اصلاحطلبان، چرا که عملا ناکارآمدی دولت روحانی به پای اصلاحطلبان هم نوشته شد. در انتخابات آینده با یک انتخابات متفاوت روبهرو خواهیم شد و بعید است با وضعیت کنونی بتوانند از برگهای برندهای که اصلاحطلبان رو میکردند دوباره استفاده کنند.
برخی مدعی هستند با توجه به شرایط فعلی مردم از دولت و همچنین جناحهای سیاسی دلسرد شدهاند.
به این حرف اعتقاد ندارم که مردم ایران به گزینه خارجی میاندیشند اما کمکم درجه ناامیدی و یأسشان بیشتر میشود و در این میان میتوان به اخبار اختلاسها اشاره کرد. اختلاسها و اختلالها در نظام اقتصادی که هر روز رقمش نسبت به گذشته بیشتر میشود و مردم را نسبت به اصلاح مردد میکند. برای پروندههای اقتصادی و اثرگذاری آن در مردم باید به سرعت و دقت فکر کرد. اینکه مردم با صندوق قهر میکنند میتوان گفت درصد محتملی دارد ولی اینکه به سمت براندازی حرکت کنند خیر، چنین نیست. درباره موضوعاتی مانند تحرکات و اعتراضات احتمالی مردم باید بگویم چنین موضوعی نخواهد بود و نسلهای بعدی که پس از دهه پنجاه روی کار آمدند به مراتب به دنبال رفتارهای رادیکال نیستند اما به مراتب نگران خودشان هم هستند. باید گفت که یک یأس و خمودگی مانند وضعیت مشروطه پیش آمده چون مشروطه به نتیجه مدنظرش نرسید؛ مگر آنکه اتفاقات دیگری در بین باشد. به طور مثال ترامپ استیضاح شود یا آمریکا به برجام بازگردد که آن هم شرایط خاصی را به دنبال خود خواهد داشت؛ نمیتوانیم ناامید باشیم. اگر وضعیت کشور به سوی بهبود حرکت کند مردم قائدتا انگیزه و شور دوره قبل را مانند گذشته برای پای صندوق آمدن را دارند. در این میان برخی از اصلاح ساختار در سیستم دولت سخن میگویند. در ابتدا باید توجه کرد به ایرادی که برخی به این ساختار میگیرند که ایرادات در چه مسائلی وجود دارد؟ معتقدیم این ساختار قابل اصلاح است و حتما باید در تجدید نظر قرار گیرد، اما باید دید ایرادی که دوستان به این ساختار میگیرند چیست؟ اگر ساختار را به روابط سیاسی خارجی از جمله آمریکا، برجام و دیگر موضوعات ارتباط دهیم باید منتقدان سخنان خود را مطرح کرده تا بتوان پاسخ داد.
در مقابل برخی میگویند که اصلاح قانون اساسی به وضعیت کنونی کمک خواهد کرد. تا چه اندازه این موضوع را نتیجهبخش میدانید؟
بله؛ قانون اساسی به بازنگری نیاز دارد، چرا که از بازنگری آن در سال 68 نزدیک 30 سال گذشته است. من با این نظر موافقم که در قانون اساسی باید تجدیدنظر شود اما اگر بازنگری به سمت محدود شدن احزاب و نهادهای مدنی پیش برود موافقتی ندارم. بازنگری در قانون اساسی مانند یک شمشیر دولبه است.
چندی پیش طرحی با نام «حزبی شدن انتخابات» در مجلس به تایید رسید. تا چه اندازه این مصوبه در انتخابات مجلس کمک میکند؟
حزبی شدن انتخابات به معنای صحیحاش برای انتخابات بسیار مفید خواهد بود. یکی از مشکلاتی که نامزدهای متفرقه و مستقل دارند آن است که در مورد نحوه عملکرد خود پاسخگو نیستند. یک الی دو دوره در مجلس حضور پیدا میکنند اما در مقابل عملکرد خود هیچ گونه پاسخگویی ندارند. اما اگر حزبی آنها را معرفی کند آنها باید به حزب پاسخگو باشند و دیگر آن اختیارات و آزادی مطلق را در کنش خود ندارند. حزب هم اگر این موضوعات را کنترل نکند با این موضوع مواجه میشود که آرایش را در انتخابات بعدی از دست خواهد داد اما اگر درست برخورد کند مردم متوجه میشوند که مسئولیت و پاسخگویی در احزاب وجود دارد.
طرح ممنوعیت نمایندگی بیش از سه دوره در مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
دست ملت از امثال افرادی مانند علی مطهری خالی نیست و نباید به اشخاص وابسته بود اما مجلس هم نباید از نخبگان خود خالی شود و موافق این طرح نیستم که مجلس زمانمند شود. وقتی یک شخصی به خوبی علی مطهری در حال فعالیت است نباید او را کنار گذاشت. مثل اینکه فردی سه دوره متوالی مدال طلا کسب میکند بعد به او بگوییم شما سه دوره المپیک شرکت کردید اما الان باید کنار بروید. به نظر من این طرح یک طرح پخته نیست و موضوع بازنشستگی است، چرا که دولت از مدیران کارآمد و باتجربه خالی شد در صورتی که این طرح میتوانست طی مراحل مختلفی صورت گیرد نه آنکه دولت یکباره با این که تعدادی بسیار زیادی استاندار و معاون وزیر از دست بدهد، مواجه شود و نتواند جایگزینی داشته باشد. درباره اینکه برخی میگویند که این طرح سیاسی بوده یا خیر باید بگویم که از انگیزه تهیهکنندههایش اطلاعی ندارم که با چه انگیزهای این طرح را ارائه دادهاند، اما این طرح پخته نیست.
تا چه اندازه واکنش روحانی نسبت به انتقادات را مثبت تبیین میکنید؟
آقای روحانی از انتقادات استقبال میکند، اما عملکردی نسبت به آن از خود نشان نمیدهد.
در حالی که دلواپسان درصدد تخریب دولت هستند، اصلاحطلبان از دولت فاصله میگیرند؟
این موضوع با خود یک بازی دوگانه را به همراه دارد. از سویی اصلاحطلبان قصد دارند تا شکست روحانی به پای آنها نوشته نشود که این موضوع به نظر میآید یک بازی واقعبینانه نیست، چراکه اصلاحطلبان باعث رایآوری آقای روحانی در انتخابات 92 و 96 بودند و باید مسئولیت دعوت مردم به دولت تدبیر و امید را هم بپذیرند از سوی دیگر هم آقای روحانی نباید این گونه تصور کند که انتقادات اصلاحطلبان باعث تضعیف او میشود و باید تحملش را افزایش دهد و پیشینه رای خود را نسبت به این گروهها در نظر داشته باشد. در مجموع میتوان گفت که آقای روحانی باید تحملش را افزایش دهد و انتقادات را بپذیرد و هیچ زمانی دولت با انتقاد ضعیف نمیشود بلکه میتوانند در لابهلای انتقادات راهکار پیدا کند. دیدار آقای روحانی با احزاب سیاسی که اکثرا در مناسبتهای مذهبی صورت میپذیرد شکل کمفرجام یا کمنتیجهای را به خود گرفته است بنابراین دولت باید در این موضوع تحمل خود را بالا ببرد و هیچ نقدی باعث تضعیف یا چوب لای چرخ گذاشتن دولت نخواهد شد. روحانی باید تحمل بیشتری را نسبت به انتقادات افرادی که باعث رایآوریاش بودهاند داشته باشد، نه تنها بشنود بلکه عمل کند. اینگونه که مشاهده میشود تحمل شنیدن انتقادات کاسته شده اما منظورم بحث دیگری است که انتقادات را نه تنها روحانی باید بشنود بلکه باید به آنها توجه کند. اصلاحطلبان هم به شکل طبیعی و مانند هر جریان سیاسی دیگری دنبال یک بازی برد-برد هستند. آقای روحانی باید توجه داشته باشد که اصلاحطلبان هم میخواهند از مشکلاتی که بر سر مردم آمده خود را تبرئه کنند و هم آنکه با یک نگاه خوشبینانه قصد دارند دولت را از این تنگنا خارج کنند، بنابراین دولت باید از انتقادات استقبال کند.
برخی از نزدیکان آقای روحانی مطرح کردهاند که او از مظلومترین و تنهاترین رئیسجمهوران کشور است.
آقای روحانی از گذشته تنهاتر شده است اما اصلاحطلبان تا آنجایی که اطلاع دارم اگرچه انتقاداتشان به دولت تیزتر شده اما او را تنها نگذاشتهاند و این روحانی بوده که با جدا کردن عناصر اصلاحطلب از دولت عملا از اصلاحطلبان فاصله گرفته است. یعنی میتوان گفت که روحانی خود باعث تنهایی خود شده است. چهره برجسته اصلاحطلبان دکتر جهانگیری است که طی چند ماه اخیر در کمال ناباوری اعلام کرد که اختیار تغییر منشی را هم ندارد. کادر مدیریتی استانهای دولت هم کماکان همان افرادی بودهاند که دولت با آنها کار میکرده یعنی بعضا اینها نیروهای دوره گذشته هستند اما با گرایش اصولگرایی و حتی بعضا نیمهپایداری و وفادار به جبهه پایداری که آقای روحانی از این افراد استفاده کرده است. در نهایت باید بگویم این سخن را نمیپذیرم.
در این میان بسیاری معتقدند که روحانی با عملکرد خود برای دولتش چنین مشکلاتی را ایجاد کرده است. باتوجه به اینکه بارها شنیده شده بزرگان هم گوشزد کردهاند که مراقب باشند دولت ضعیف نشود، این رفتار را در چه راستایی تبیین میکنید؟
شخصیت آقای روحانی چنین است. آیتا... هاشمیرفسنجانی هم مطرح کرده بودند که اوایل دولت روحانی در سال 92 گلایههایی داشتند. یاد دارم که آیتا... هاشمی میفرمودند که ما به ایشان میگوییم اما ایشان توجهی نشان نمیدهد یعنی در مواردی آیتا... هاشمی نگران و ناراحت بود که چرا آقای روحانی به برخی از پیشنهادها توجه نمیکند.
برخی معتقدند که روحانی از اصلاحطلبان برای رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری سوءاستفاده کرده است.
خیر؛ چنین حرفی موضوعیت ندارد. نباید پذیرفت که آقای روحانی از اصلاحطلبان برای رسیدن به این جایگاه استفاده کرده بلکه اصلاحطلبان و روحانی بازی برد-برد داشتند و هنگامی که این جناح سیاسی نتوانست گزینه خود را داشته باشد، از آقای روحانی حمایت کرد. اگر آیتا... هاشمی به انتخابات راه پیدا میکردند، قاعدتا گزینه اصلی اصلاحطلبان ایشان بودند اما با پدید آمدن ضرورتهایی و با توجه به شرایط آن روزها اصلاحطلبان به سوی گزینه آقای روحانی آمدند.
نظر شما