از كران تا به كران لشكر ظلم است.../ نِلي زاكس
در خبرها آمده بود كه يكي از كودكان خردسال كرد ايزدي به نام عزيز كه در گريز از دم تيغ تروريستهاي گروه داعش، از پدر و مادر و ديگر خويشاوندانش جدا مانده و در گرماي سوزان بيابان تنها رها شده و در اثر شدت نور خورشيد بينايياش را از دست داده بود، پس از چند هفته در بيمارستان جان سپرد. پدر عزيز پس از شنيدن خبر مرگ او ميگويد كه در آن لحظههاي جدال با مرگ و زندگي، توانِ بر دوش كشيدن سه فرزند خردسالش را نداشته و ناگزير ميشود كه از ميان آنها، عزيز را كه معلول بوده رها كند.
نِلي زاكس، شاعر آلماني در سالهاي جنگ جهاني دوم اين شعر را براي كودكان، اين همواره بيگناهترين قربانيان جنگ، سروده است.
از كران تا به كران
هميشه
آنجا كه كودكان جان ميسپارند
لطيفترين ارواح بيخانمان ميشوند.
چهره گلگونِ شفق
و جان تاريك توكاي سياه
كه شب را شيون ميزند-
وزش نسيمي سرد بر علفهاي لرزان
خاموشي تكههاي نور
و مرگ كه بذر ميافشاند-
هميشه
آنجا كه كودكان جان ميسپارند
آينهها در خانههاي عروسكي
با غباري از آه پوشانده ميشوند،
و ديگر به تماشاي رقص كوتولههاي بندانگشتي
در قباي ابريشمي خونينفام نمينشينند؛
رقصي در سكون
چون نگاه مبهوت ماه
كه از دل كهكشان به جهان مينگرد.
هميشه
آنجا كه كودكان جان ميسپارند
سنگ و ستاره
و چه بسيار روياها كه بيخانمان ميشوند.
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظر شما
http://www.etemaad.ir/Released/93-06-13/151.htm#288128