شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 05

نگار دستمالچی: پرویز مشکاتیان مولانای عصر ما بود

کد خبر: ۲۱۳۲۲
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۱

نگار دستمالچی از معدود زنانِ آهنگساز ایرانی است که آلبوم موسیقی «زیر باران» به خوانندگی سینا سرلک و آهنگسازی او چندی پیش توسط انتشارات بتهوون منتشر شد. نگار دستمالچی که در زندگی هنری‌اش، روزهای پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است، می‌گوید: با موسیقی زندگی می‌کند و درآمدش را صرف آن کرده است. او معتقد است که به‌ رغم تمام سختی‌های اجتماعی و فرهنگی، زنان می توانند پیشرفت کنند و به جایگاه واقعی خود دست یابند. با نگار دستمالچی، در مورد کارنامه هنری‌اش و وضعیت موسیقی کشور به گفت‌وگو نشستیم.

از خودتان بگویید، اینکه چه شد موسیقی و مخصوصاً ساز سنتور را انتخاب کردید؟


متولد سال 1356 هستم. تقریباً 14-15 ساله بودم که به آموزشگاه صبا که در شهرمان بود، رفتم. ساز سنتور را پدرم برای من انتخاب کرد و من شروع به یادگیری آن کردم. آقای حسن عشقی، اولین استادم، بودند. دیپلم که گرفتم با آنکه رشته‌ام تجربی بود، تصمیم گرفتم موسیقی بخوانم. سال 74 بود و درس خواندن در رشته هنری، مثل امروز نبود، خانواده ام دوست داشتند در رشته تجربی، انتخابی داشته باشم  اما در برابرم مانعی ایجاد نکردند. به هر ترتیب کنکور هنر دادم و موسیقی قبول شدم . در جهاد دانشگاهی تهران مشغول درس خواندن شدم و زیر نظر استادانی چون مسعود شناسا ، دکتر شاهین‌ فرهت، علیرضا مشایخی و... موسیقی را آموختم.بعد از آنکه درسم تمام شد، به رشت بازگشتم و آموزشگاهی تاسیس کردم و شروع به تدریس موسیقی کردم. در همین سال ها یکی از اتفاق‌های خوب زندگیم رخ داد.گردهمایی عمومی سنتور نوازان دنیا در سال 1384 در کشور چین و در شهر پکن چین برگزار شد. من به همراه یوسف اشرفی (نوازنده تنبک)، گلناز گل صباحی (نوازنده سنتور) و سارا ناقدی احمدی در این همایش به نمایندگی از ایران، شرکت کردم. این جشنواره غیررقابتی بود و گروه‌ها به اجرای برنامه می پرداختند. من هم در این گردهمایی برنامه اجرا کردم.در همان دوران، به کانادا مهاجرت کردم اما نتوانستم آنجا بمانم. وقتی دوباره به ایران بازگشتم، گفتم: حالا باید چه کنم؟ تصمیم گرفتم از داشته‌های کم خود، استفاد کنم. به این ترتیب به این فکر افتادم که قطعاتی که از پیش ساخته بودم را منتشر کنم. کتاب «ناگهان» که شامل 10 قطعه برای سنتور است و سال 1388انتشارات چنگ آن را منتشر کرد، حاصل همین دوران است. دوباره تدریس موسیقی را از سر گرفتم. کارهایم را جمع کردم و کنسرت برگزار کردم. استقبال از کنسرت خوب بود. بعد تصمیم گرفتم با تهران ارتباط برقرار کنم. آقای نوید دهقان را دورادور می‌شناختم. به دیدارشان رفتم تا در مورد کارهایم با او صحبت کنم. وقتی کارهایم را شنیدند، گفتند که چرا کارهایت را سی دی نمی کنی؟ در تهران، استودیو بگیر و کارهایت را ضبط کن. بعد از این اتفاق بود که عزمم را جزم کردم تا این کار را منتشر کنم.

چه شد که سینا سرلک به عنوان خواننده در آلبوم «زیر باران» با شما همکاری کرد؟


ما برای خوانندگی این آلبوم با چند نفر از دوستان وارد مذاکره شدیم . در نهایت با جناب آقای سینا سرلک برای خوانندگی این قطعات به توافق رسیدیم  و ایشان پذیرفت که همراه ما باشد.

در چه مرحله‌ای از کار بودید که سینا سرلک به گروه پیوست؟

کار را کامل نوشته بودم و آهنگ‌ها برای شعرها ساخته شده بود. سی دی ابتدایی حاضر بود . ما همان را به آقای سرلک دادیم و ایشان آن را اجرا کردند.

مراحل ساخت آلبوم چند وقت طول کشید؟

ضبط قطعات سریع اتفاق افتاد و یک ماهه انجام شد. اما یک سال بین کار وقفه افتاد. آقای سرلک کار را در چهار جلسه خواندند. در نهایت کل آلبوم در استودیو پاپ و خواندن شعرها و میکس و مسترینگ در استودیو مدرن ضبط گردید  و انتشارات بتهوون آن را اواخر خرداد، وارد بازار کرد.

آیا از شما حمایتی شد؟ وضعیت پخش این اثر در زادگاه خودتان به چه صورت بود؟

طی این سال ها موسیقی برای من درآمدی نداشته است و برعکس، من هر درآمدی که داشته‌ام، صرف موسیقی کرده‌ام و اگر حمایت مادی و همراهی معنوی شوهرم جناب آقای کاوه محمدصالحی نبود این کار به سرانجام نمی‌رسید .اگر منظورتان از حمایت، حمایت معنوی است، بعد از انتشار آلبوم «زیر باران»، هیچ رسانه‌ای نیامد و خبری نگرفت و می توان گفت این کار بازتاب معنوی هم نداشت. از پخش اثر هم خبر ندارم. در رشت تنها در سه فروشگاه، «دل آوا» و «شهر کتاب» و «آهنگ» این  آلبوم عرضه شد. من با صاحب فروشگاه دل آوا که صحبت کردم، گفتند آلبوم خوب فروش می رود اما این خوب فروش رفتن، به معنی فروش خوب داشتن نیست. من از جزئیات فروش اطلاعی ندارم. فقط می دانم که تبلیغی صورت نگرفت.

برخی اعتقاد دارند که زنان استعداد چندانی در آهنگسازی ندارند، نظر شما در این زمینه چیست؟

موسیقی از احساس آدم سرچشمه می‌گیرد. خانم‌ها خیلی با احساسات شان سر و کار دارند. ارتباطاتشان با طبیعت و محیط ، عمیق تر و شدیدتر است. حتماً می‌توانند آهنگسازان خوبی باشند. ایمان دارم زنانی بهتر از من در عرصه موسیقی وجود دارند اما خواست خودشان، مهم است. موانع زیادی بر سر راه زنان وجود دارد.

موج جدیدی از بانوان علاقه‌مند به نوازندگی، در حال شکل گیری است، فکر می کنید دلیل این همه گرایش به یادگیری ساز چیست؟

من فکر می کنم اتفاقاتی که در جامعه رخ می دهد، حاصل رشد جامعه است. حرکت خانم‌ها به سمت فعالیت‌های اجتماعی و هنری و... ضروری است. در دوره‌ای پدر و مادرها اجازه یادگیری موسیقی به دختران‌شان را نمی‌دادند، اما امروز با تغییر بستر فرهنگی و شرایط اجتماعی نگاه ها نسبت به موسیقی تفاوت چشمگیری یافته .

 فکر می کنید در حال حاضر جوانان به یادگیری کدام ساز علاقه‌مندند؟ گرایش یه سازهای ایرانی را به خصوص در شهر خودتان، چطور ارزیابی می کنید؟

متاسفانه بسترسازی مناسبی نشده است. سازهای سنتی در تلویزیون نشان داده نمی شود تا خانواده‌ها با آن آشنایی پیدا کنند. ما مشکلات اساسی‌ای داریم. ماهواره و اینترنت در گرایش به سازهای غربی تاثیر دارد. در فصل تابستان، عمده مراجعان به کلاس‌های موسیقی، برای یادگیری ساز گیتار می‌آیند. این به معنای بد بودن یادگیری ساز گیتار نیست. قشر کمی به سازهای سنتی گرایش دارند. چیزی که من در استان گیلان شاهد آن هستم این است که سازهای کششی عود یا قانون کم طرفدار هستند. شاید کمانچه درطول سال تنها دو متقاضی داشته باشد. سنتور و ویلن ایرانی  وضعیت بهتری دارند. اما ساز گیتار، متقاضی بسیاری دارد.

وضعیت آموزش موسیقی در شهر شما به چه صورت است؟


 خوب نیست. متاسفانه نظارتی وجود ندارد. خیلی از فروشگاه ها یک طبقه از ساختمان خود را آموزشگاه کرده‌اند، خیلی وقت‌ها آموزش موسیقی در خانه ها انجام می‌شود. خیلی‌ها در رشت آموزشگاه دارند اما مجوز ندارند. نه تحصیلاتی در حوزه موسیقی دارند، نه آزمونی برای گرفتن مدرک مربیگری موسیقی داده‌اند. ریشه همه چیز لرزان است. بنابراین موسیقی در این شرایط، خروجی خوبی ندارد.

نوشتن کار بی کلام را دوست دارید یا علاقه دارید کارهایتان با کلام باشد؟

برای من نوشتن موسیقی حسی است. هیچ وقت برای نوشتن تصمیم نمی گیرم. موسیقی لحظه‌ای در وجودم شکل می گیرد و آن را می نویسم. گاهی شعری می‌خوانم و آن شعر، حسی ایجاد می کند و روی آن ملودی می‌گذارم. در حقیقت این کارها بر اساس تصمیم و اختیاری شکل نمی‌گیرد. جوششی است. گاهی از طبیعت الهام می‌گیرم . خیلی وقت ها که ساز می زنم، اگر ببینم کار خوبی است آن را ضبط می کنم و بعدها آن را کامل می‌کنم.

نظرتان راجع به استادان بزرگ سنتور، استاد پایور و مشکاتیان چیست و از کار کدامیک بهره جستید؟

استاد پایور یکی از برجسته‌ترین اساتید تاریخ موسیقی ایران بود. گروه نوازی در موسیقی سنتی را پایه گذاری کرد. نظم و قانونمندی‌ای که در شخصیتشان بود در سازشان تجلی دارد. از ویژگی های منحصر به فردشان، دقت بی‌نظیر در نوازندگی و سرعت و چابکی در مضراب‌ها بود. رعایت دقیق وزن و سر ضرب‌ها و آکسان‌ها صدای ساز او را متفاوت می کرد. او سنتور را متحول کرد و اگر کارهایش را آنالیز کنیم در اکثر کارهایش اول پایه می‌آید و بعد ملودی و این دور تکرار می شود. تمرین قطعات استاد پایور، هنرجو را از نظر تکنیکی تقویت می کند.استاد مشکاتیان به نظر من مولانای عصر ما بودند. او تنها کسی بود که موسیقی دستگاهی ما را با تمام ریزه کاری‌ها و پیچیدگی‌ها چه در مبحث کلامی چه تکنوازی به درستی رعایت می کرد و توانست با قشر عظیمی از مردم چه عوام و چه خواص ارتباط برقرار کند. قطعات استاد هیچ کدام تکراری نیست جمله بندی‌ها، پایه‌ چهار مضراب‌ها ،حرکت ملودی‌ها، هر قطعه رنگ و بوی مستقلی دارد. موسیقی عمیقی که در کارهای او جریان دارد، در مقایسه با هم عصرانش، بی بدیل است. شاید باید سال ها بگذرد تا اتفاق خوبی مانند مشکاتیان، درموسیقی ما بیفتد و یکی مانند او شود.
 

نظر شما