آینده حضور نظامی و امنیتی آمریکا در اقیانوس هند در گفتگو با دکتر سجاد عابدی
اقیانوس هند به عنوان سومین اقیانوس بزرگ جهان از دیرباز جایگاه ژئوپلیتیکی و جهانی آن مورد توجه قدرت ها بوده و امروزه به صحنه ای برای رقابت قدرت های نوظهور تبدیل گردیده است.
به گزارش صدای ایران اقیانوس هند به عنوان سومین اقیانوس بزرگ جهان از دیرباز جایگاه ژئوپلیتیکی و جهانی آن مورد توجه قدرت ها بوده و امروزه به صحنه ای برای رقابت قدرت های نوظهور تبدیل گردیده است. اهمیت این اقیانوس به دلایل وجود منابع معدنی و نفت فراوان، مرکزیت تجارت جهانی با قرارگیری میان سه کانون اقتصاد جهانی( جنوب شرق آسیا، اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی)، بازار مصرفی بزرگ به دلیل جمعیت زیاد، حضور قدرت های رو به رشد از قبیل هند، چین و کره جنوبی، وجود آبراهه های پر تردد، روز به روز در حال افزایش می باشد به طوری که رابرت کاپلان در نوشته های خود به اقیانوس هند همان جایگاهی را بخشیده که هالفورد مکیندر، یک قرن قبل از او نسبت آسیای مرکزی قائل بود. گفتگوی زیر برای بررسی بیشتر وضعیت، علل و پیامدها و چشم انداز حضور نظامی آمریکا در اقیانوس هند با دکتر سجاد عابدی انجام شده است.
مرکز مطالعات صلح: سپر موشکی کشورهای خلیج فارس چه میزانی می تواند بستری برای افزایش توجه نظامی و امنیتی آمریکا در اقیانوس هند باشد ؟
با گسترش مجادلات پیرامون پرونده هستهای ایران و روند صعودی ایرانهراسی در منطقه، یکی از موضوعات مطروحهی پیش روی آمریکا، ایجاد سامانه دفاع موشکی در کشورهای عربی بود. در واقع یکی از راهبردهای همیشگی آمریکا این بوده است که با ایجاد تهدید ساختگی از ایران، حضور نظامی خود در منطقه خلیج فارس را گسترش دهد. لذا به شکل مداوم این انگاره ترویج میشود که در صورت نبود یک «نظام امنیتی آمریکامحور» در خلیج فارس، ایران نیّات تجاوزکارانه خود را عملی خواهد کرد. در سایه همین ایرانهراسی، مشروعیت لازم برای حفظ پایگاههای آمریکایی در کشورهای عربی ایجاد شده و همچنین تجارت تسلیحات و تجهیزات نظامی در منطقه خلیج فارس رونق گرفته است.از سال 2006 شورای همکاری خلیج فارس به شکل جدّیتری در مورد ارتقاء همکاریها با آمریکا اندیشیده و لذا توسعه قابلیتهای دفاعی کشورهای خلیج فارس، ایجاد توانایی عملیات مشترک، برقراری امنیت داخل کشورها، حفاظت از تأسیسات حساس بهویژه در بخش نفت و گاز، از مهمترین محورهای گفتگوی آنها با آمریکا بوده است که استقرار سامانه دفاع موشکی یکی از نقاط عطف آن محسوب میگردد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به نوع روابط مناسب آمریکا با عمان این کشور می تواند به عنوان پایگاه دریایی نوین آمریکا در منطقه قرار گیرد؟
امریکا از زمان بعد از جنگ جهانی دوم و به خصوص در دو دهه اخیر، یعنی پس از سقوط شوروی که فضای مناسب تری برای گسترش نفوذ امریکا فراهم شد، همواره در پی استقرار نیروهای نظامی و تاسیس پایگاه های نظامی در نقاط مختلف جهان برآمده است و از این نیروها به صورت مستقیم علیه برخی کشورها و یا به عنوان ابزاری برای اعمال فشار به مخالفان خود در نقاط مختلف جهان استفاده کرده است.
آمریکا همواره با ایجاد دشمنان فرضی به دنبال اهدافی مانند بحران زائی و ایجاد جو بدبینی و سوء ظن و دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی و فروش سلاحهای انبار شده آن کشور است. در این رابطه در دوران جنگ سرد امریکا از شوروی و خطر نفوذ کمونیسم به عنوان بهانه ای برای استقرار نیروهای نظامی خود استفاده می کرد ولی با سقوط شوروی و حذف خطر کمونیسم این کشور هرگز قصد ترک پایگاه های نظامی خود در خارج از کشور را نداشت و لذا در پی بهانه ای جدید برای تداوم و گسترش حضور نظامی خود مناطق مختلف جهان برآمد. در این راستا، دولتمردان ایالات متحده برای توجیه مداخلات نظامی خود در کشورهای های مختلف جهان، بزرگترین سیاست دروغین تاریخ ایالات متحده را با پوشش “جنگ جهانی علیه تروریسم” شکل دادند. در حقیقت این کشور با توسل به یک بهانه ساختگی یک جنگ جهانی را بر علیه کسانی که مخالف هژمونی ایالات متحده آمریکا در جهان بودند، طرح جدیدی را آغاز کردند و بهانه خود را برای تداوم حضور نظامی و گسترش تعداد پایگاه ها و نیروهای خود جنگ علیه تروریسم اعلام کردند.
لذا می توان گفت امریکا با ایجاد بهانه لازم توانسته است حضور نظامی خود در مناطق مختلف جهان به ویژه خاورمیانه را حفظ و تقویت نماید و در این راستا با استفاده از آنها ابزار لازم را برای پیشبرد سیاست های منطقه ای و منافع خود کسب نماید. در این رابطه پس از حادثه یازده سپتامبر،واشنگتن پروژه “جنگ جهانی علیه تروریسم” خود را برای اولین بار در افغانستان و سپس در عراق انجام داد.کشورهای دیگر، که مواضعی بر خلاف واشنگتن داشتند از جمله ایران، کره شمالی، سوریه و ونزوئلا مکررا به مداخله احتمالی نظامی آمریکا تهدید می شدند.
با توجه به این نوع نگاه امریکا و اهداف آن از استقرار این نیروها می توان گفت در سال های آینده نیز به بهانه های مختلف شاهد افزایش تعداد پایگاه ها و نیروهای امریکایی در منطقه خواهیم بود و همچنین مانند گذشته نیز از این ابزار برای پیشبرد سیاست های خود استفاده خواهد کرد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: اهمیت و جایگاه اقیانوس هند، آمریکا را به افزایش حضور نظامی و امنیتی در اقیانوس هند وا خواهد داشت ؟
در سال 2001، هند به آمریکا پیشنهاد استفاده از تجهیزات دفاعی خود را برای مقابله با القاعده و طالبان در افغانستان ارائه داد و در سال 2002، هند امنیت کشتیهای آمریکایی را که از تنگه «مالاکا» عبور میکردند، تامین کرد. همچنین دو کشور به تبادل تجربیات خود در زمینههای مختلف نظامی پرداختهاند. براساس توافقی که از سال 2002 بین دو کشور امضا شد دهلی نو و واشنگتن طی نشستهایی به مبادله اطلاعات نظامی خود با یکدیگر میپردازند. علیرغم تمامی پیشرفتهایی که در زمینه همکاریهای نظامی هند و آمریکا شکل گرفته، موانع زیادی نیز باقی مانده است. اگر هند به لحاظ نظامی بسیار قوی شود و در جایگاه مطلوبی قرار گیرد، خود به خود منافع آمریکا تامین میشود. در مقابل، اگر آمریکا به لحاظ نظامی قوی باشد، منافع هند تامین میشود. هند در بسیاری از زمینههایی که با آمریکا دغدغه مشترک دارد، همانند مبارزه با دزدان دریایی و عملیاتهای حفظ صلح، با این کشور همکاری مشترک دارد. هند با قدرت نظامی بالا میتواند از شاخصههای ثبات آسیای قرن بیست و یکم باشد.
در چند سال گذشته، شرکتهای آمریکایی موفق شدهاند بیش از 8 میلیارد دلار از قراردادهای مربوط به تجهیزات نظامی که با هند نهایی کردهاند، بدست آورند. اتاقهای فکر آمریکا و هند برای ارتقای همکاریهای دفاعی دو کشور توصیههای زیر را به مقامات خود ارائه دادهاند:
1) آمریکا باید به آموزش نیروهای نظامی هند مبادرت ورزد و در زمینههایی که ارتش هند ضعیف است، متخصص به هند اعزام کند، از جمله در زمینه اقدامات فضایی و مجازی نظامی.
2) هند باید به آمریکا کمک کند تا صنایع نظامی بومی این کشور تقویت شود.
3) آمریکا باید نظارت خود را بر انتقال برخی تجهیزات دفاعی آمریکایی به شرکتهای خصوصی هند برای تولید بومی، بردارد.
4) هند و آمریکا باید همکاریهای دفاعی دریایی را در اقیانوس هند و آسیا ـ پاسیفیک به عنوان محور همکاریهای دفاعی گسترش دهند.
5) هند باید بازدیدهای بیشتری از نیروی دریایی آمریکا داشته باشد و باید از آمریکا بخواهد که تجهیزات بیشتری در زمینه نیروی هوایی، در اختیار آن بخش از نیروهای آمریکایی که در اقیانوس هند هستند، قرار دهد.
6) هند باید از طریق توسعه نهادهای تحقیقاتی، به نوسازی تجهیزات ارتش خود بپردازد.
7) هند باید قراردادهای دفاعی دو جانبه با آمریکا امضا کند.
هرچند هند و آمریکا اهداف موازی بسیاری دارند، اما در مورد این گزینه جدید، یعنی استقرار نیروهای نظامی آمریکا در هند، اهداف مشترک دو کشور را میتوان در مبارزه با گروههای تروریستی که در پاکستان ریشه دارند و همچنین در ایجاد توازن با چین خلاصه کرد.
پاکستان در مرکز قلمرو فعالیتهای فرماندهی پاسیفیک نیروهای آمریکایی قرار دارد. آنچه برای هند و آمریکا قطعی شده، این است که پاکستان به پناهگاهی برای تروریستها تبدیل شده و این موضوع خطری ملموس برای هند و آمریکا است. براساس استراتژی باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا، بحران افغانستان به عنوان یکی از چالشهای بزرگ آمریکا، ریشه در پاکستان دارد. ژنرال «ویلارد» در اظهارات خود، به خطرناک بودن لشکر «طیبه» برای تمامی کشورهای جنوب آسیا تاکید کرد. وی در اظهارات خود، از رابطه این گروه با القاعده سخن گفت و معتقد است این گروه در فعالیتهای تروریستی افغانستان مشارکت دارد.
از نظر ویلارد، این گروه حوزه فعالیتهای خود را فقط به افغانستان و هند محدود نکرده، بلکه به دنبال گسترش دامنه اقدامات خود به آسیا، اروپا و آمریکای شمالی است. یعنی علاوه بر آنکه نیروهای آمریکایی را در افغانستان تهدید میکند، به موضوعی برای امنیت ملی آمریکا تبدیل شده است و قصد اقدام در جغرافیای ایالات متحده را دارد. همچنین، لشکر طیبه متهم به انجام فعالیتهای تروریستی در سال 2008 در شهر بمبئی هند است؛ واقعه بسیار تلخی که هندیها همچنان به دنبال یافتن عوامل اصلی و مجازات آنها هستند.
اکنون زمان برای برجسته کردن این موارد از سوی آمریکاییها مناسب است، زیرا روابط اسلامآباد ـ واشنگتن در هالهای از تنش پرشدت قرار دارد. نتیجه این تنش پرشدت به کارگیری راهکار جدید در استراتژی آمریکا در قبال پاکستان است که با عنوان قدرت هوشمند، به معنای ترکیب زیرکانه قدرت سخت و نرم شناخته میشود. آمریکا از یک سو با ارائه طرح تجزیه ایالت بلوچستان پاکستان و حضور نظامی در هند با برچسب مبارزه با لشگر طیبه به پاکستان فشار میآورد و از سویی با ارائه پیشنهاد پرداخت مبالغی به پاکستان، از آنها میخواهد راه انتقال تجهیزات نظامی ناتو به افغانستان را که چند ماهی است توسط پاکستان بسته شده، باز کنند.
به طور کلی، حضور نظامی آمریکا را میتوان در چارچوب قدرت هوشمند و قدرت اجتماعی یا مدنی این کشور در مجموع کشورهای آسیایی مورد تحلیل قرار داد. از یک سو آمریکا به دنبال افزایش فعالیتهای نرم در سیاست خارجی است و در ادبیات و فعالیتهای خود از اقدامات نرم حمایت میکند و از سوی دیگر، اوباما در بودجه وزارت دفاع تجدیدنظر کرده، یعنی برای سال 2013، مبلغ 525/4 میلیارد دلار برای وزارت دفاع درخواست کرده که 5/1 میلیارد دلار کمتر از بودجه سال 2012 است.
با وجود این تغییرات، آمریکا به دنبال استقرار نیروهای نظامی در آن سوی مرزهای جغرافیایی خود میباشد. با نگاهی به برنامه استراتژیک دفاعی آمریکا میتوان دریافت که این کشور قبل از هر چیز به دنبال کوچکتر و تاثیرگذارتر شدن ارتش است. این امر نشان میدهد که اوباما قبل از هر چیز به دنبال داشتن نیروهای دفاعی کارآمد و به ویژه متمرکز در زمینه دفاع سایبری است و این تفکر قدیمی که آمریکا میتواند و باید به طور همزمان دو جنگ بزرگ را پیش ببرد، دیگر فاقد اعتبار است.
چین در کنار پاکستان، یکی دیگر از تهدیدات اصلی برای دو کشور هند و آمریکا است، لذا یکی از عوامل حضور نیروهای آمریکایی در هند را تشکیل میدهد. همواره برنامههای نظامی چین و میزان بودجههای نظامی این کشور برای آمریکا و هند تهدیدکننده است. هند از تقویت توان نظامی چین به عنوان همسایهای که هنوز اختلافات مرزی و سیاسی با آن دارد نگران است و آمریکا هم نمیخواهد آسیای جدیدی با محوریت چین شکل بگیرد. اخیرا چین اعلام کرده است که بودجه فعالیتهای نظامی خود را 11/2 درصد افزایش خواهد داد. این امر در واکنش به استراتژی نظامی اوباما است. براساس این استراتژی، رئیسجمهوری آمریکا میخواهد نفوذ ایالات متحده را در منطقه آسیا ـ پاسیفیک تقویت کند. کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که درصد اعلام شده توسط چین برای مدرنسازی ارتش، کمتر از میزان واقعی است. این موضوع، نگرانی هند و آمریکا را برانگیخته است.
چینیها معتقدند این میزان از بودجه نظامی برای کشوری که دارای 1/3 میلیارد جمعیت و سرزمین بزرگ و سواحل طولانی است، در مقایسه با سایر کشورها ناچیز است. از سویی قدرت چین، به منظور حفظ استقلال، امنیت ملی و تمامیت ارضی است. در حالی که بودجه نظامی انگلیس و آمریکا 2 درصد تولید ناخالص داخلی این کشورها را تشکیل میدهند، بودجه نظامی چین، 1/2 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 2011 است.
یکی از اقتصاددانان آمریکا پیشبینی کرده بود که این کشور در سال 2008 بالاترین رشد اقتصادی جهان را داشته باشد، این در حالی است که چین طی شش سال به این جایگاه رسید. آمریکا با ترس از افراطیگرایی، بودجه نظامی خود را به 700 میلیارد دلار افزایش داد و چین در همین زمان، سرمایهگذاریهای گستردهای را در صنعت، تکنولوژی و زیرساختهای کشورش انجام داد.
این موضوع به تهدیدی برای هند، ژاپن و دیگر کشورهای جنوب آسیا تبدیل شده است. لذا پنتاگون به دنبال ایجاد توازن جدید در منطقه به نفع آسیا ـ پاسیفیک در برابر چین است. در این راستا «لئون پانتا» وزیر دفاع آمریکا در سخنانی در کمیته خدمات نظامی سنای آمریکا گفت: «ضروری است آمریکا سرمایهگذاریهای قابل توجه جدیدی را در تجهیزات نظامی بکند چرا که قدرتهای رو به رشد، تهدید روابط و قوانین نوین بینالمللی را در دستور کار دارند.» وی همچنین اعلام کرد که آمریکا میخواهد به حضور نظامی چرخشی در استرالیا و فیلیپین ادامه دهد.
برخی معتقدند که استراتژی جدید نظامی آمریکا که در اواخر بهمن ماه (ژانویه) اعلام شد، قسمتی از تلاشهای واشنگتن برای حفاظت از خود در برابر نفوذ رو به رشد چین در منطقه است و این در حالی است که پکن میگوید هدف از موضع نظامی واشنگتن، تحت محاصره قرار دادن چین است.
مرکز مطالعات صلح: سپر موشکی کشورهای خلیج فارس چه میزانی می تواند بستری برای افزایش توجه نظامی و امنیتی آمریکا در اقیانوس هند باشد ؟
با گسترش مجادلات پیرامون پرونده هستهای ایران و روند صعودی ایرانهراسی در منطقه، یکی از موضوعات مطروحهی پیش روی آمریکا، ایجاد سامانه دفاع موشکی در کشورهای عربی بود. در واقع یکی از راهبردهای همیشگی آمریکا این بوده است که با ایجاد تهدید ساختگی از ایران، حضور نظامی خود در منطقه خلیج فارس را گسترش دهد. لذا به شکل مداوم این انگاره ترویج میشود که در صورت نبود یک «نظام امنیتی آمریکامحور» در خلیج فارس، ایران نیّات تجاوزکارانه خود را عملی خواهد کرد. در سایه همین ایرانهراسی، مشروعیت لازم برای حفظ پایگاههای آمریکایی در کشورهای عربی ایجاد شده و همچنین تجارت تسلیحات و تجهیزات نظامی در منطقه خلیج فارس رونق گرفته است.از سال 2006 شورای همکاری خلیج فارس به شکل جدّیتری در مورد ارتقاء همکاریها با آمریکا اندیشیده و لذا توسعه قابلیتهای دفاعی کشورهای خلیج فارس، ایجاد توانایی عملیات مشترک، برقراری امنیت داخل کشورها، حفاظت از تأسیسات حساس بهویژه در بخش نفت و گاز، از مهمترین محورهای گفتگوی آنها با آمریکا بوده است که استقرار سامانه دفاع موشکی یکی از نقاط عطف آن محسوب میگردد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به نوع روابط مناسب آمریکا با عمان این کشور می تواند به عنوان پایگاه دریایی نوین آمریکا در منطقه قرار گیرد؟
امریکا از زمان بعد از جنگ جهانی دوم و به خصوص در دو دهه اخیر، یعنی پس از سقوط شوروی که فضای مناسب تری برای گسترش نفوذ امریکا فراهم شد، همواره در پی استقرار نیروهای نظامی و تاسیس پایگاه های نظامی در نقاط مختلف جهان برآمده است و از این نیروها به صورت مستقیم علیه برخی کشورها و یا به عنوان ابزاری برای اعمال فشار به مخالفان خود در نقاط مختلف جهان استفاده کرده است.
آمریکا همواره با ایجاد دشمنان فرضی به دنبال اهدافی مانند بحران زائی و ایجاد جو بدبینی و سوء ظن و دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی و فروش سلاحهای انبار شده آن کشور است. در این رابطه در دوران جنگ سرد امریکا از شوروی و خطر نفوذ کمونیسم به عنوان بهانه ای برای استقرار نیروهای نظامی خود استفاده می کرد ولی با سقوط شوروی و حذف خطر کمونیسم این کشور هرگز قصد ترک پایگاه های نظامی خود در خارج از کشور را نداشت و لذا در پی بهانه ای جدید برای تداوم و گسترش حضور نظامی خود مناطق مختلف جهان برآمد. در این راستا، دولتمردان ایالات متحده برای توجیه مداخلات نظامی خود در کشورهای های مختلف جهان، بزرگترین سیاست دروغین تاریخ ایالات متحده را با پوشش “جنگ جهانی علیه تروریسم” شکل دادند. در حقیقت این کشور با توسل به یک بهانه ساختگی یک جنگ جهانی را بر علیه کسانی که مخالف هژمونی ایالات متحده آمریکا در جهان بودند، طرح جدیدی را آغاز کردند و بهانه خود را برای تداوم حضور نظامی و گسترش تعداد پایگاه ها و نیروهای خود جنگ علیه تروریسم اعلام کردند.
لذا می توان گفت امریکا با ایجاد بهانه لازم توانسته است حضور نظامی خود در مناطق مختلف جهان به ویژه خاورمیانه را حفظ و تقویت نماید و در این راستا با استفاده از آنها ابزار لازم را برای پیشبرد سیاست های منطقه ای و منافع خود کسب نماید. در این رابطه پس از حادثه یازده سپتامبر،واشنگتن پروژه “جنگ جهانی علیه تروریسم” خود را برای اولین بار در افغانستان و سپس در عراق انجام داد.کشورهای دیگر، که مواضعی بر خلاف واشنگتن داشتند از جمله ایران، کره شمالی، سوریه و ونزوئلا مکررا به مداخله احتمالی نظامی آمریکا تهدید می شدند.
با توجه به این نوع نگاه امریکا و اهداف آن از استقرار این نیروها می توان گفت در سال های آینده نیز به بهانه های مختلف شاهد افزایش تعداد پایگاه ها و نیروهای امریکایی در منطقه خواهیم بود و همچنین مانند گذشته نیز از این ابزار برای پیشبرد سیاست های خود استفاده خواهد کرد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: اهمیت و جایگاه اقیانوس هند، آمریکا را به افزایش حضور نظامی و امنیتی در اقیانوس هند وا خواهد داشت ؟
در سال 2001، هند به آمریکا پیشنهاد استفاده از تجهیزات دفاعی خود را برای مقابله با القاعده و طالبان در افغانستان ارائه داد و در سال 2002، هند امنیت کشتیهای آمریکایی را که از تنگه «مالاکا» عبور میکردند، تامین کرد. همچنین دو کشور به تبادل تجربیات خود در زمینههای مختلف نظامی پرداختهاند. براساس توافقی که از سال 2002 بین دو کشور امضا شد دهلی نو و واشنگتن طی نشستهایی به مبادله اطلاعات نظامی خود با یکدیگر میپردازند. علیرغم تمامی پیشرفتهایی که در زمینه همکاریهای نظامی هند و آمریکا شکل گرفته، موانع زیادی نیز باقی مانده است. اگر هند به لحاظ نظامی بسیار قوی شود و در جایگاه مطلوبی قرار گیرد، خود به خود منافع آمریکا تامین میشود. در مقابل، اگر آمریکا به لحاظ نظامی قوی باشد، منافع هند تامین میشود. هند در بسیاری از زمینههایی که با آمریکا دغدغه مشترک دارد، همانند مبارزه با دزدان دریایی و عملیاتهای حفظ صلح، با این کشور همکاری مشترک دارد. هند با قدرت نظامی بالا میتواند از شاخصههای ثبات آسیای قرن بیست و یکم باشد.
در چند سال گذشته، شرکتهای آمریکایی موفق شدهاند بیش از 8 میلیارد دلار از قراردادهای مربوط به تجهیزات نظامی که با هند نهایی کردهاند، بدست آورند. اتاقهای فکر آمریکا و هند برای ارتقای همکاریهای دفاعی دو کشور توصیههای زیر را به مقامات خود ارائه دادهاند:
1) آمریکا باید به آموزش نیروهای نظامی هند مبادرت ورزد و در زمینههایی که ارتش هند ضعیف است، متخصص به هند اعزام کند، از جمله در زمینه اقدامات فضایی و مجازی نظامی.
2) هند باید به آمریکا کمک کند تا صنایع نظامی بومی این کشور تقویت شود.
3) آمریکا باید نظارت خود را بر انتقال برخی تجهیزات دفاعی آمریکایی به شرکتهای خصوصی هند برای تولید بومی، بردارد.
4) هند و آمریکا باید همکاریهای دفاعی دریایی را در اقیانوس هند و آسیا ـ پاسیفیک به عنوان محور همکاریهای دفاعی گسترش دهند.
5) هند باید بازدیدهای بیشتری از نیروی دریایی آمریکا داشته باشد و باید از آمریکا بخواهد که تجهیزات بیشتری در زمینه نیروی هوایی، در اختیار آن بخش از نیروهای آمریکایی که در اقیانوس هند هستند، قرار دهد.
6) هند باید از طریق توسعه نهادهای تحقیقاتی، به نوسازی تجهیزات ارتش خود بپردازد.
7) هند باید قراردادهای دفاعی دو جانبه با آمریکا امضا کند.
هرچند هند و آمریکا اهداف موازی بسیاری دارند، اما در مورد این گزینه جدید، یعنی استقرار نیروهای نظامی آمریکا در هند، اهداف مشترک دو کشور را میتوان در مبارزه با گروههای تروریستی که در پاکستان ریشه دارند و همچنین در ایجاد توازن با چین خلاصه کرد.
پاکستان در مرکز قلمرو فعالیتهای فرماندهی پاسیفیک نیروهای آمریکایی قرار دارد. آنچه برای هند و آمریکا قطعی شده، این است که پاکستان به پناهگاهی برای تروریستها تبدیل شده و این موضوع خطری ملموس برای هند و آمریکا است. براساس استراتژی باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا، بحران افغانستان به عنوان یکی از چالشهای بزرگ آمریکا، ریشه در پاکستان دارد. ژنرال «ویلارد» در اظهارات خود، به خطرناک بودن لشکر «طیبه» برای تمامی کشورهای جنوب آسیا تاکید کرد. وی در اظهارات خود، از رابطه این گروه با القاعده سخن گفت و معتقد است این گروه در فعالیتهای تروریستی افغانستان مشارکت دارد.
از نظر ویلارد، این گروه حوزه فعالیتهای خود را فقط به افغانستان و هند محدود نکرده، بلکه به دنبال گسترش دامنه اقدامات خود به آسیا، اروپا و آمریکای شمالی است. یعنی علاوه بر آنکه نیروهای آمریکایی را در افغانستان تهدید میکند، به موضوعی برای امنیت ملی آمریکا تبدیل شده است و قصد اقدام در جغرافیای ایالات متحده را دارد. همچنین، لشکر طیبه متهم به انجام فعالیتهای تروریستی در سال 2008 در شهر بمبئی هند است؛ واقعه بسیار تلخی که هندیها همچنان به دنبال یافتن عوامل اصلی و مجازات آنها هستند.
اکنون زمان برای برجسته کردن این موارد از سوی آمریکاییها مناسب است، زیرا روابط اسلامآباد ـ واشنگتن در هالهای از تنش پرشدت قرار دارد. نتیجه این تنش پرشدت به کارگیری راهکار جدید در استراتژی آمریکا در قبال پاکستان است که با عنوان قدرت هوشمند، به معنای ترکیب زیرکانه قدرت سخت و نرم شناخته میشود. آمریکا از یک سو با ارائه طرح تجزیه ایالت بلوچستان پاکستان و حضور نظامی در هند با برچسب مبارزه با لشگر طیبه به پاکستان فشار میآورد و از سویی با ارائه پیشنهاد پرداخت مبالغی به پاکستان، از آنها میخواهد راه انتقال تجهیزات نظامی ناتو به افغانستان را که چند ماهی است توسط پاکستان بسته شده، باز کنند.
به طور کلی، حضور نظامی آمریکا را میتوان در چارچوب قدرت هوشمند و قدرت اجتماعی یا مدنی این کشور در مجموع کشورهای آسیایی مورد تحلیل قرار داد. از یک سو آمریکا به دنبال افزایش فعالیتهای نرم در سیاست خارجی است و در ادبیات و فعالیتهای خود از اقدامات نرم حمایت میکند و از سوی دیگر، اوباما در بودجه وزارت دفاع تجدیدنظر کرده، یعنی برای سال 2013، مبلغ 525/4 میلیارد دلار برای وزارت دفاع درخواست کرده که 5/1 میلیارد دلار کمتر از بودجه سال 2012 است.
با وجود این تغییرات، آمریکا به دنبال استقرار نیروهای نظامی در آن سوی مرزهای جغرافیایی خود میباشد. با نگاهی به برنامه استراتژیک دفاعی آمریکا میتوان دریافت که این کشور قبل از هر چیز به دنبال کوچکتر و تاثیرگذارتر شدن ارتش است. این امر نشان میدهد که اوباما قبل از هر چیز به دنبال داشتن نیروهای دفاعی کارآمد و به ویژه متمرکز در زمینه دفاع سایبری است و این تفکر قدیمی که آمریکا میتواند و باید به طور همزمان دو جنگ بزرگ را پیش ببرد، دیگر فاقد اعتبار است.
چین در کنار پاکستان، یکی دیگر از تهدیدات اصلی برای دو کشور هند و آمریکا است، لذا یکی از عوامل حضور نیروهای آمریکایی در هند را تشکیل میدهد. همواره برنامههای نظامی چین و میزان بودجههای نظامی این کشور برای آمریکا و هند تهدیدکننده است. هند از تقویت توان نظامی چین به عنوان همسایهای که هنوز اختلافات مرزی و سیاسی با آن دارد نگران است و آمریکا هم نمیخواهد آسیای جدیدی با محوریت چین شکل بگیرد. اخیرا چین اعلام کرده است که بودجه فعالیتهای نظامی خود را 11/2 درصد افزایش خواهد داد. این امر در واکنش به استراتژی نظامی اوباما است. براساس این استراتژی، رئیسجمهوری آمریکا میخواهد نفوذ ایالات متحده را در منطقه آسیا ـ پاسیفیک تقویت کند. کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که درصد اعلام شده توسط چین برای مدرنسازی ارتش، کمتر از میزان واقعی است. این موضوع، نگرانی هند و آمریکا را برانگیخته است.
چینیها معتقدند این میزان از بودجه نظامی برای کشوری که دارای 1/3 میلیارد جمعیت و سرزمین بزرگ و سواحل طولانی است، در مقایسه با سایر کشورها ناچیز است. از سویی قدرت چین، به منظور حفظ استقلال، امنیت ملی و تمامیت ارضی است. در حالی که بودجه نظامی انگلیس و آمریکا 2 درصد تولید ناخالص داخلی این کشورها را تشکیل میدهند، بودجه نظامی چین، 1/2 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 2011 است.
یکی از اقتصاددانان آمریکا پیشبینی کرده بود که این کشور در سال 2008 بالاترین رشد اقتصادی جهان را داشته باشد، این در حالی است که چین طی شش سال به این جایگاه رسید. آمریکا با ترس از افراطیگرایی، بودجه نظامی خود را به 700 میلیارد دلار افزایش داد و چین در همین زمان، سرمایهگذاریهای گستردهای را در صنعت، تکنولوژی و زیرساختهای کشورش انجام داد.
این موضوع به تهدیدی برای هند، ژاپن و دیگر کشورهای جنوب آسیا تبدیل شده است. لذا پنتاگون به دنبال ایجاد توازن جدید در منطقه به نفع آسیا ـ پاسیفیک در برابر چین است. در این راستا «لئون پانتا» وزیر دفاع آمریکا در سخنانی در کمیته خدمات نظامی سنای آمریکا گفت: «ضروری است آمریکا سرمایهگذاریهای قابل توجه جدیدی را در تجهیزات نظامی بکند چرا که قدرتهای رو به رشد، تهدید روابط و قوانین نوین بینالمللی را در دستور کار دارند.» وی همچنین اعلام کرد که آمریکا میخواهد به حضور نظامی چرخشی در استرالیا و فیلیپین ادامه دهد.
برخی معتقدند که استراتژی جدید نظامی آمریکا که در اواخر بهمن ماه (ژانویه) اعلام شد، قسمتی از تلاشهای واشنگتن برای حفاظت از خود در برابر نفوذ رو به رشد چین در منطقه است و این در حالی است که پکن میگوید هدف از موضع نظامی واشنگتن، تحت محاصره قرار دادن چین است.
نظر شما