زندگی تلخ دو پسر پدرکش
در اولین پرونده، پسری که در 19سالگی با واردآوردن ضربه چاقو پدرش را به قتل رسانده بود محاکمه شد. نماینده دادستان در ابتدای جلسه محاکمه بعد از اینکه برای متهم درخواست مجازات بهلحاظ جنبه عمومی جرم کرد، به قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران گفت: «متهم در پی درگیریای که سحرگاه با پدرش داشت او را به قتل رساند.
ماموران پلیس ساعت چهار صبح یکی از روزهای تابستانی سال 87 در جریان نزاعی خونین در خانهای قرار گرفتند. آنها متوجه شدند درگیری بین پدر و پسری رخ داده و فرید، پسر 19ساله خانواده بعد از اینکه با پدرش درگیر شده چاقویی برداشته و او را به قتل رسانده است. فرید بعد از بازداشت گفت: پدرم سابقهدار بود و ما با او مشکل داشتیم.
روز حادثه صبح زود بیدار شد و چراغ خانه را روشن کرد من هم به او معترض شدم و همین باعث درگیری بین ما شد. من نتوانستم خودم را کنترل کنم، چاقویی برداشتم و به او گفتم اگر دوباره اذیت کند او را میزنم که این اتفاق افتاد.»
نماینده دادستان گفت: هرچند اولیایدم اعلام رضایت کرده و گفتهاند شکایتی علیه فرید ندارند اما درخواست دارم این پرونده به لحاظ جنبه عمومی جرم رسیدگی شود.
سپس مادربزرگ متهم بهعنوان ولیدم گفت: پسرم خلافکار بود و بیش از 10 سابقه کیفری داشت. او هیچوقت با بچههایش درست رفتار نمیکرد، نوهام هم قصد نداشت پدرش را بکشد و من درخواست دارم نوهام را بهخاطر جوانیاش ببخشید.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول دارم ولی چیزی یادم نمیآید و نمیخواهم دربارهاش صحبت کنم. فقط میگویم از کاری که کردهام خیلی پشیمان هستم. متهم ادامه داد: هیچ انگیزهای برای زندگی ندارم و میخواهم خودکشی کنم.
در ادامه خواهر و برادر متهم که اعلام رضایت کرده بودند با مراجعه به قضات از آنها خواستند برادرشان را آزاد کنند. خواهر این جوان گفت: مادرم که سرطان داشت و بعد از مرگ پدرم هم فوت شد. حالا ما فقط همدیگر را داریم و کسی بالای سرمان نیست.
با پایان جلسه رسیدگی به اتهام این جوان، دومین پسری که پدرش را به قتل رسانده بود برای محاکمه به دادگاه فراخوانده شد.
اینبار نیز نماینده دادستان صدور حکم قانونی بهلحاظ جنبه عمومی جرم را خواستار شد و پس از آن اولیایدم مقتول نیز همگی بهجز یکنفر که خبری از او نیست، اعلام رضایت کردند.
سپس یکی از اولیایدم در جایگاه قرار گرفت و گفت: «یکی از برادرانم سال80 یکروز از خانه بیرون رفت و دیگر نیامد. هرجایی که به فکرمان میرسید گشتیم و پلیس هم در این خصوص تحقیق کرده اما راه به جایی نبرده است.»
او درباره برادر دیگرش که متهم پرونده است، گفت: «ماجرای قتل پدرم تقریبا 10سال قبل اتفاق افتاد. کیوان جوان بسیار خوبی بود تا اینکه گرفتار شرکت هرمی گلدکوئیست شد. ما خانواده فقیری بودیم و کیوان هرچه داشت برای این شرکت گذاشت. چند دوست بودند که این کار را کردند اما راه به جایی نبردند و ورشکسته و بدهکار شدند.
همان چندنفری که در جلسات پرزنتکردن گلدکوئیست با هم آشنا شده بودند چون همگی ورشکسته شدند دوباره دورهم جمع شدند و اینطور بود که همگی به سمت مواد رفتند. برادرم که حتی سیگار هم نمیکشید به سمت شیشه و کراک رفت و وضعیت خیلی بدی پیدا کرد، طوری شده بود که همه ما او را طرد کردیم تا اینکه به اتهام قتل پدرمان دستگیر شد.»
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفتههای برادرش را تایید کرد و گفت: در حالیکه گرفتار اعتیاد شده بودم از پدرم خواستم به من پول بدهد. گفتم اگر سهمیلیونتومان بدهی عتیقه میخرم و میفروشم و پول زیادی بهدست میآوریم در حالیکه این حرف دروغ بود. وقتی پول را از پدرم گرفتم دیگر نتوانستم آن را پس بدهم و به همینخاطر هم با پدرم درگیر میشدم.
مدتی قبل از این حادثه سلاح تهیه کرده بودم. به محل کار پدرم رفتم. او نگهبان یک شرکت بود. با هم جروبحث کردیم و من با شلیک دو گلوله پدرم را کشتم. سهماه از این ماجرا گذشته بود که بهشدت دچار عذابوجدان شدم و بهصورت خودمعرف تسلیم شدم.
متهم گفت: بعد از این ماجرا همسرم از من جدا شد. یک دختر دارم که پیش مادرش زندگی میکند و او را نمیبینم. من خیلی عذابوجدان دارم. نزدیک به هشتسال از این موضوع گذشته است اعتیادم را ترک کردهام و میخواهم بعد از آزادی از زندان هم درست زندگی کنم و دیگر به سمت اعتیاد و شرکتهای هرمی نمیروم. هیات قضات بعد از پایان گفتههای این متهم برای صدور رای در هر دو پرونده وارد شور شدند.
ماموران پلیس ساعت چهار صبح یکی از روزهای تابستانی سال 87 در جریان نزاعی خونین در خانهای قرار گرفتند. آنها متوجه شدند درگیری بین پدر و پسری رخ داده و فرید، پسر 19ساله خانواده بعد از اینکه با پدرش درگیر شده چاقویی برداشته و او را به قتل رسانده است. فرید بعد از بازداشت گفت: پدرم سابقهدار بود و ما با او مشکل داشتیم.
روز حادثه صبح زود بیدار شد و چراغ خانه را روشن کرد من هم به او معترض شدم و همین باعث درگیری بین ما شد. من نتوانستم خودم را کنترل کنم، چاقویی برداشتم و به او گفتم اگر دوباره اذیت کند او را میزنم که این اتفاق افتاد.»
نماینده دادستان گفت: هرچند اولیایدم اعلام رضایت کرده و گفتهاند شکایتی علیه فرید ندارند اما درخواست دارم این پرونده به لحاظ جنبه عمومی جرم رسیدگی شود.
سپس مادربزرگ متهم بهعنوان ولیدم گفت: پسرم خلافکار بود و بیش از 10 سابقه کیفری داشت. او هیچوقت با بچههایش درست رفتار نمیکرد، نوهام هم قصد نداشت پدرش را بکشد و من درخواست دارم نوهام را بهخاطر جوانیاش ببخشید.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول دارم ولی چیزی یادم نمیآید و نمیخواهم دربارهاش صحبت کنم. فقط میگویم از کاری که کردهام خیلی پشیمان هستم. متهم ادامه داد: هیچ انگیزهای برای زندگی ندارم و میخواهم خودکشی کنم.
در ادامه خواهر و برادر متهم که اعلام رضایت کرده بودند با مراجعه به قضات از آنها خواستند برادرشان را آزاد کنند. خواهر این جوان گفت: مادرم که سرطان داشت و بعد از مرگ پدرم هم فوت شد. حالا ما فقط همدیگر را داریم و کسی بالای سرمان نیست.
با پایان جلسه رسیدگی به اتهام این جوان، دومین پسری که پدرش را به قتل رسانده بود برای محاکمه به دادگاه فراخوانده شد.
اینبار نیز نماینده دادستان صدور حکم قانونی بهلحاظ جنبه عمومی جرم را خواستار شد و پس از آن اولیایدم مقتول نیز همگی بهجز یکنفر که خبری از او نیست، اعلام رضایت کردند.
سپس یکی از اولیایدم در جایگاه قرار گرفت و گفت: «یکی از برادرانم سال80 یکروز از خانه بیرون رفت و دیگر نیامد. هرجایی که به فکرمان میرسید گشتیم و پلیس هم در این خصوص تحقیق کرده اما راه به جایی نبرده است.»
او درباره برادر دیگرش که متهم پرونده است، گفت: «ماجرای قتل پدرم تقریبا 10سال قبل اتفاق افتاد. کیوان جوان بسیار خوبی بود تا اینکه گرفتار شرکت هرمی گلدکوئیست شد. ما خانواده فقیری بودیم و کیوان هرچه داشت برای این شرکت گذاشت. چند دوست بودند که این کار را کردند اما راه به جایی نبردند و ورشکسته و بدهکار شدند.
همان چندنفری که در جلسات پرزنتکردن گلدکوئیست با هم آشنا شده بودند چون همگی ورشکسته شدند دوباره دورهم جمع شدند و اینطور بود که همگی به سمت مواد رفتند. برادرم که حتی سیگار هم نمیکشید به سمت شیشه و کراک رفت و وضعیت خیلی بدی پیدا کرد، طوری شده بود که همه ما او را طرد کردیم تا اینکه به اتهام قتل پدرمان دستگیر شد.»
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفتههای برادرش را تایید کرد و گفت: در حالیکه گرفتار اعتیاد شده بودم از پدرم خواستم به من پول بدهد. گفتم اگر سهمیلیونتومان بدهی عتیقه میخرم و میفروشم و پول زیادی بهدست میآوریم در حالیکه این حرف دروغ بود. وقتی پول را از پدرم گرفتم دیگر نتوانستم آن را پس بدهم و به همینخاطر هم با پدرم درگیر میشدم.
مدتی قبل از این حادثه سلاح تهیه کرده بودم. به محل کار پدرم رفتم. او نگهبان یک شرکت بود. با هم جروبحث کردیم و من با شلیک دو گلوله پدرم را کشتم. سهماه از این ماجرا گذشته بود که بهشدت دچار عذابوجدان شدم و بهصورت خودمعرف تسلیم شدم.
متهم گفت: بعد از این ماجرا همسرم از من جدا شد. یک دختر دارم که پیش مادرش زندگی میکند و او را نمیبینم. من خیلی عذابوجدان دارم. نزدیک به هشتسال از این موضوع گذشته است اعتیادم را ترک کردهام و میخواهم بعد از آزادی از زندان هم درست زندگی کنم و دیگر به سمت اعتیاد و شرکتهای هرمی نمیروم. هیات قضات بعد از پایان گفتههای این متهم برای صدور رای در هر دو پرونده وارد شور شدند.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما