منتشر نشده های خبرگان با هاشمی
بیش از 60 تن از نمایندگان مجلس خبرگان رهبری در اسفند ماه سال 89 ناگفته های خود را در دیدار با آیت الله هاشمی رفسنجانی مطرح کردند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن سخنان منتشر نشده خبرگان رهبری در پی می آید:
حجتالاسلام والمسلمین عباسعلی سلیمانی نماینده مردم استان سیستان و بلوچستان:
بسم الله الرحمن الرحیم،
عند تقلب الاحوال تعرف جواهر الرجال،
جناب آقای هاشمی!
یادمان هست که دو بار خود را به نظام عرضه کردید یک بار برای پذیرش قطعنامه و بار دوم هم زمانی که کفگیر اقتصاد به ته دیگ خورده بود و ریاست جمهوری را قبول کردید در معیّت بزرگانی چون مرحوم آیتالله روحانی، حضرت آیتالله نورمفیدی، آیتالله جباری و آیتالله طبرسی در برههای از زمان خدمت شما شرفیاب شده بودیم که گله گذاریهای اجتماعی زمان تصدی شما بر مسند ریاست جمهوری را منتقل کنیم. صحبت این بود که نارضایتی مردم بالا گرفته و ما در خطبههای نماز جمعه حرفهای قوی برای گفتن نداریم.
اگر بناست کارهای زیربنایی برای کشور در الویت باشد، کارهای روبنایی و زودگذر و مسائل رفاه نسبی مردم هم مدّنظر باشد. ما در حال صحبت بودیم که حضرتعالی با بزرگواری گوش دادید و پس از آن رفتید از اتاق مجاور دفتر کارتان چیزی بردارید که چون سنگین بود، نتوانستید بیاورید.
من و جناب آقای جباری آمدیم کمک کنیم که دیدیم تابلویی است. آن تابلو مجموعه سدهایی بود که قرار بود در زمان مدیریت شما از فاز صفر تا فاز نهایی در کشور طراحی شود. آن تابلو را آوردید و نشان دادید و فرمودید: داریم برای این مقدار سد در کشور اقدام میکنیم تا نسلهای آینده قدردان این کارهای زیربنایی باشند. اینکه شما دغدغه خاطر دارید که مردم تا حدی ناراضی هستند، خودم را دو بار به نظام عرضه کردم، بلغ ما بلغ تا مرحله مرگ و شهادت پیش رفتم. یک بار برای پذیرش قطعنامه و بار دوم هم زمانی بود که کفگیر از لحاظ اقتصادی به ته دیگ خورده بود و من ریاست جمهوری را قبول کردم. درباره قطعنامه به امام گفته بودم که اجازه بدهید من بپذیرم و شما مرا محاکمه کنید. اما امام فرمودند: تو ذخیره نظام هستی و باید از تو حفاظت شود و من این کاسه زهر را مینوشم و صلح را میپذیرم.
در مسند خبرگان باشید یا نباشید نگاه همگان نسبت به حضرتعالی به لحاظ سوابق و درخشش در عرصههای مختلف همان خواهد بود به هر حال شما همان استوانه هستید و برای ما همان خواهید بود. در مسند خبرگان باشید یا نباشید، نگاه همگان نسبت به حضرتعالی به لحاظ سوابق و درخشش در عرصههای مختلف همان خواهد بود. از اینکه امروز اخلاق سیاسی کریمانه انجام دادید، بنده به عنوان طلبهای که در منتهاالیه شرقی کشور ادای وظیفه میکنم، سربلند، مفتخر و با غرور از این برخورد کریمانه شما یاد میکنم.
حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی نعیمآبادی نماینده مردم استان هرمزگان:
بسم الله الرحمن الرحیم
من هم به نوبه خودم از حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی تشکر میکنم. از سعه صدر ایشان خبر داشتیم، اما داستان امروز اوج سعه صدر جناب ایشان بود. فرزندان انقلاب همین هستند، وقتی احساس کنند کاری به نفع انقلاب است، خود را رها و انقلاب را انتخاب میکنند. از مجموعه تلاشهای شما در طول بیش از دو دهه در خبرگان تشکر میکنیم. به جای شما هم یک چهره مورد قبول همه و شخص شما، آیت لله مهدویکنی آمدند که به ایشان هم تبریک عرض میکنیم.
ما در این حوادث، مرجع بیبصیرت پیدا کردیم! ائمه جمعه فراوان بیبصیرت پیدا کردیم! که شعار میدهند: «امام جمعه ما، بصیرت بصیرت.» آن چیزی که بنده به عنوان یک طلبه نگران آن بودم و هستم، بداخلاقیهایی است که در طول این مدت انجام شد. آن بداخلاقیها منحصر به شخص ایشان هم نبود. ما در این حوادث، مرجع بیبصیرت پیدا کردیم! یعنی به مراجع تهمت بیبصیرتی زدند.
ائمه جمعه فراوان بیبصیرت پیدا کردیم! که شعار میدهند: «امام جمعه ما، بصیرت بصیرت.» این یک فاجعه است. اگر در قومی نخبگانش بصیرت نداشته باشند، پس تکلیف بقیه چه میشود؟ چهار جوان با انگیزههای خوب که بحثی درباره انگیزههای آنها نداریم، هر کس را متهم به بیبصیرتی میکنند و برای آن حدّ و مرزی قایل نمیشوند، حتی به مراجع که اساس مذهب ما در زمان غیبت کبری هستند، توهین کردند. باید خبرگان قوم به فکر باشند. هر طور مصلحت است، اقدام کنند. کار فرهنگی شود. بحثهای دینی شود، جامعه ما نکات مثبت بینظیری دارد، اما این بحثهای منفی را هم دارد. باید همه دست به دست هم بدهیم و این وضع را درست کنیم. بحث یک نفر و دو نفر که نیست. از نظر بعضیها، افراد مستثنی از این بیبصیرتی زیاد نیستند. جامعه که نخبگانش بیبصیرت باشند، عاقبت کار آن جامعه چه میشود؟ این نکتهای بود که وظیفه همه، مخصوصاً خبرگان رهبری است. زمانی آیتالله خامنهای فرمودند: در این جمع هشتاد و پنج، شش مجتهد وجود دارند که همین تکلیف ما را بسیار سنگین میکند.
بیحرمتیها و حرکتهای غلطی که برخی نسبت به جامعه اهل سنت انجام میدهند، آنها را میرنجاند مطلب دیگر که شاید به نظرم عمومی باشد، اینکه باید برای مناطق سنی نشین کارهای فرهنگی شود. بیحرمتیها و حرکتهای غلطی که برخی از معممّین شیعه و عامه مردم نسبت به جامعه اهل سنت انجام میدهند، آنها را میرنجاند. در منطقه ما کسی در یک کاروان حرف بسیار زشتی نسبت به جامعه اهل سنت زده بود. تکلیف همه ماست که از یکپارچگی و وحدت جامعه پاسداری کنیم و حرمت جامعه اسلامی و عرض و آبروی مسلمین را مثل خون و مالشان محترم بشماریم.
آیتالله سیدعلیاکبر قریشی نماینده مردم استان آذربایجان غربی :
«بسم الله الرحمن الرحیم، من سمت جدید را به حضرت آیتالله مهدویکنی تبریک عرض میکنم و از خداوند متعال برای حضرت آیتالله هاشمی جزای خیر میخواهم که با شهامت و با کمال تواضع وارد میدان شدند و نگذاشتند این جریان به یک جریان سیاسی تبدیل شود. واقعاً خضوع، تواضع و نکتهبینی ایشان، کاملاً جای تشکر دارد.
حدود 40 سال قبل جناب آقای هاشمی به همراه آقای هاشمیان به ارومیه تشریف آورده بودند که در منزل مرحوم آقای فوزی، مهمان بودند. من هم درآنجا بودم که آقای هاشمی فرموده بودند: در جریان ترور حسنعلی منصور احساس کردند من هم درآن مجموعه هستم که مرا گرفتند و میخواستند از من اقرار بگیرند. در 24 ساعت 9 ساعت مرتب زیر شلاق بودم. میزدند و وقتی بیهوش میشدم، دست برمی داشتند و وقتی به هوش میآمدم، باز آن قدر میزدند که بیهوش شوم. سرانجام قبول کردند که من در آن مجموعه نیستم و از من دست کشیدند.
فضیلتهای حضرت آیتالله هاشمی فراموش شدنی نیست من این جریان را از خود آقای هاشمی شنیدم و امشب مناسب دیدم که عرض کنم. حضرت آیتالله هاشمی، خواه در خبرگان باشند یا نباشند، این فضیلتها به نام ایشان ثبت و ضبط است. یکی از ارکان انقلاب هستند. همانطور که آیتالله مهدویکنی اشاره فرمودند، همیشه در خدمت ایشان خواهیم بود. فضیلتهای حضرت آیتالله هاشمی فراموش شدنی نیست.
آیتالله سیدیوسف طباطبائینژاد نماینده مردم استان اصفهان:
بسم الله الرحمن الرحیم.
من هم واقعاً از وضعیتی که امروز پیش آمد، خوشحالم که خیلی از دشمنان به خبرگان امروز چشم طمع دوخته بودند و فکر میکردند مشکلی به وجود میآید. الحمدلله با تدبیر حضرت آیتالله هاشمی، به بهترین نحوی که قابل تصور بود، انجام گرفت. واقعاً باید از حضرت ایشان تشکر کنیم.
این چه ولایتمداری با بصیرتی است که نماینده ولی فقیه اش بی بصیرت است نکته دومی که مهمترین حرفم است، همان است که جناب آقای نعیمآبادی به آن اشاره کردند و آن، اینکه باید به این وضعیت رسیدگی کرد. گروهی هستند که شاید قصد خوبی داشته باشند، اما اکثراً سواد درستی ندارند و نمیدانند بصیرت را با «س» مینویسند یا «ص»، ولی هر کس، به خصوص شخصیتهای روحانی، طبق میلشان رفتار نکند، این مسائل را تکرار میکنند، کمااینکه در نماز جمعه دو هفته قبل دیدم دارند شعارهای غیرمعمولی میدهند که گفتم نباید شعارهای غیرمعمولی نسبت به آقای هاشمی بدهند.
همین حرف من باعث شد که حتی تا دم دفتر آمدند و در رسانهها نوشتند: «امام جمعه ما، بصیرت، بصیرت» آن وقت ادعای ولایتی بودن هم میکنند، در حالی که هنوز من عزل نشدم و نماینده ولی فقیه و عضو خبرگانم.
جریان بسیار خطرناکی که همه را به جز رهبری بکوبند و در انتها نگویند: «الحکم لولی العصر» یعنی روال خوارج بعد از آن در مراسم ختمی که برای آقای بروجردی، داماد مرحوم امام در قم برگزار شد، عدهای علیه حاج سیدحسن شعار دادند. اینکه هر کس بخواهد علیه هر کس که طبق میلش عمل نمیکند، شعار دهد، نمیشود و معنایش این است که ما روحانیون باید تابع این گروه باشیم.
یعنی به جای اینکه ما هدایت گر باشیم، آنها میخواهند هدایت گر باشند. این واقعاً وضع وارونهای است که به نظر میرسد گفته بعضی از بزرگان که بوی مشروطه میآید، درست باشد. یعنی میخواهند روحانیت را کنار بزنند. صحبت از گروهها و جناحها نیست. جریانی است که من بدتر از جریان سبز میدانم. جریان بسیار خطرناکی که همه را به جز رهبری بکوبند و بعید میدانم در انتها نگویند: «الحکم لولی العصر» یعنی روال خوارج.
متأسفانه گاهاسلامی هم عوام الناس هستند که رفتند نماینده شدند و شعارهای کوچه و بازار را بدون فکر میدهی در مجلس شورای اسلامی هم عوام الناس هستند که رفتند نماینده شدند و شعارهای کوچه و بازار را بدون فکر میدهند نباید این مسئله را کوچک فرض کنیم، مسئله بسیار خطرناکی است. به شخصیتهای غیرروحانی کاری ندارند. بعضی از روحانیون هم وقتی سخنرانی میکنند و افرادی همین شعارهای نادرست را میدهند،به جای اینکه تذکر بدهند، تشویق میکنند. این حرکت واقعاً خطرناک است.
با بیتوجهی داریم به خودمان لطمه میزنیم. بالاخره امام فرموده بودند که اسلام منهای روحانیت، یعنی اسلام منهای اسلام. این یک روش دشمن است و به نظرم مقابله با آن سختتر از همه توطئههایی است که تاکنون بود. یعنی توطئهای که در مشروطه و قبل از آن بود. در مسئله ملی کردن صنعت نفت بود که از روحانیون استفاده میکنند و خیال میکنند میتوانند ادامه بدهند که هیچ وقت نتوانستند. تمام انقلابهایی که به دست روحانیون شده، بعد از کنار گذاشتن روحانیون برگشته و نتوانستند آن کار را ادامه بدهند.
این روش دشمن بود. البته تاکنون با هوشیاری امام و رهبری عزیز و مردم، این توطئهها کارساز نبود و انقلاب ما در مقایسه با حرکتهای سابق طولانی شد، ولی این تیر خلاص را دو مرتبه شروع کردند. نباید این مسئله را کم اهمیت بگیریم. مسئله یک روحانی و دو روحانی نیست. آقای هاشمی رفسنجانی را میگویند و بهانه آنها این است که مقام معظم رهبری درباره خواص بیبصیرت چنین گفتند. تمام توجه خود را روی آقای هاشمی متمرکز میکنند. بالاخره خیلیها هستند که سکوت کردند و حرف نزدند. ضمن اینکه اگر سکوت نکنند هم حرفهای دیگری میزنند.
از صدا و سیما گله مندم این دفعه در نماز جمعه گفتم که از صداوسیمای تهران گله دارم که چرا فقط از شش نفر از نمایندگان رهبری اسم بردید که با حرکت 25 بهمن مخالفت کردند. از همه جا به ما نامه نوشتند و تلفن کردند که شما کجا بودید؟ گفتم: من که تنها نیستم. ما 30 نفر نماینده ولی فقیه در استانهای مختلف هستیم. گفتم: این گله را دارم و باید حواسشان جمع باشد. تمام نمایندگان ولی فقیه، تمام ائمه جمعه و ائمه جماعات با این کار آن هم در این وضعیتی که دشمن میخواهد در کشور ما آشوب باشد، مخالف هستند.
عدهای گفته بودند: خیال کردیم منظور فلانی این است که چرا فلانی و فلانی رنگ عوض کردند و صداوسیما اسم آنها را گذاشت. آنها خیال میکردند که منظورم آقای ناطق نوری است. یعنی الان وضعیت کشور ما اینگونه است. باید حواس همه ما، مخصوصاً ائمه جمعه و خبرگان جمع باشد که «لو یطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم» (سوره حجرات، آیه شریفه 7).
حجتالاسلام والمسلمین سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی نماینده مردم استان گلستان :
بسم الله الرحمن الرحیم،
با آرزوی توفیق برای همه، به ویژه صاحب جلسه امشب، حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، نکتهای در ذهنم بود که میخواستم عرض کنم. خبر داریم که از مدتها قبل و حداقل هفتهای یک شب، حضرتعالی با رهبر انقلاب جلسه دارید که صحبتها، تبادل آرا و مشورتهایی است. معمولاً وقتی دو رفیق قدیمی با هم مینشینند، صحبت هایشان را آزادانه میکنند.
رجای واثق داریم که آن جلسهها به برنامه امروز ربطی نداشت. یعنی به عنوان رئیس مجلس خبرگان نبود، به عنوان دو یار قدیمی و دو طرفدار انقلاب بود که انشاءالله این برنامهها مستمر باشد و هیچ وقت به هم نخورد.»
حجتالاسلام والمسلمین سیدصابر جباری نماینده مردم استان مازندران:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
اذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لکم (سوره مبارکه مجادله، آیه شریفه 11)
میشنیدیم که مرحوم شریف العلمای مازندرانی با شیخ اعظم انصاری در مرجعیت تعارف داشتند. اخیراً میگفتند الان زمان دیگری است و آن مسئله تکرار نمیشود. اما امروز آن حادثه تاریخی تکرار شد. من به عنوان یک روحانی و طلبه تشکر میکنم. مسئلهای که باید عرض کنم، این است که از جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی خواهش میکنیم در خبرگان حضور داشته باشند.
تا الان صحبتها را گوش کردم و دیدم تقاضایی نشد که آیات عظام واعظ طبسی و جنتی تشریف بیاورند و جلسات خبرگان را سنگین بکنند. اینگونه نباشد که وظایف دیگرشان، مانع این حضور شود. مسئله دیگر اینکه دو گروه هستند که شاید نسبت به حادثه امروز حساسیت داشته باشند. یک گروه ما هستیم که باید مدافع و خوشحال باشیم و تبلیغ کنیم.
گروه دیگری هستند که میخواستند از آب آلوده ماهی بگیرند. این گروه رها نمیکنند. مطمئن باشید اینگونه نیست که ما تبریک بگوییم و همه چیز تمام شود. عدهای در بیرون کشور هستند که ناراحتند.
آیت الله هاشمی هم می توانستند با واردات مردم را راضی کننداما دنیال زیر بناها و اشتغال و تولید رفتند در اول سخنانم آیهای خواندم که میگوید: جا باز کردن برای دیگران وظیفه شرعی است. در همان ملاقاتی که آقای سلیمانی شرحش را دادند، وقتی خدمت ایشان رسیدیم، یکی از گلایهها این بود که مردم را از دست میدهیم و گرانی میشود. ایشان فرمودند: میتوانیم با همین پولهایی که داریم هزینه کنیم، اجناس بیاوریم و مردم را راضی کنیم. ولی میخواهیم کاری کنیم که اگر در مملکت را بستیم، کشور اداره شود. والاّ میتوانیم اجناس بیاوریم و مردم هم راضی شوند.بنابراین باید از فردا مواظب داخل و خارج کشور باشیم تا از این حادثه بسیار عالی و ارزشمند حسن استفاده شود.
حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم وافی یزدی، نماینده مردم استان یزد:
بسم الله الرحمن الرحیم
به عنوان طلبهای که در خدمت آقایان هستم، از سال 1337، یعنی 52 سال است که با جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی آشنایی خیلی نزدیک دارم. البته همیشگی نبود، ولی چه آن زمانی که در حوزه بودند، یعنی 15 خرداد 1342 و چه بعد از آن و پس از پیروزی انقلاب در دو دوره مجلس شورای اسلامی با ایشان آشنا بودم.
هاشمی معروف به سعه صدر است / در زمان ریاست مجلس با وجود رفاقت و الفت دیرین با شهید بهشتی جلوی حرف زدن منتقدان ایشان را نگرفت حتی از نهضت آزادی ! چون همه آقایان تشکر کردند، من بنا بر تکرار ندارم، ولی ایشان همیشه به سعه صدر معروف بودند. یادم است که یکی از افراد نهضت آزادی در اوایل مجلس پشت تریبون آمده بود که حرف بزند. تعریضی به مرحوم شهید بهشتی داشت که نزدیک بود فضای مجلس متشنج شود.
آقای هاشمی از آن بالا اشاره کردند که بگذارید حرف بزند، چون حرف زدن اینها ماهیتشان را نشان میدهد. حتی در اینگونه موارد هم ایشان تحمل میکردند.
آقا فرمودند خورشید طلوع نکند روزی که من باشم و هاشمی نباشد فقط به ذکر خاطرهای میپردازم که شاید بعضی از آقایان نشنیده باشند. یکی از شواهد قضیه خود آیتالله هاشمی رفسنجانی هستند. اوایل مجلس شورای اسلامی یکی از جلسات حزب جمهوری در یکی از سالنهای مجلس برگزار شد که شاید 100 نفر از نمایندگان بودند. ایشان جملهای را نقل کردند و فرمودند: آشنایی من با مقام معظم رهبری اولین بار در حرم امام حسین(ع) و در کربلای معلاّ بود. همان جا از خداوند متعال خواستم که خورشید از مشرق طلوع نکند در زمانی که من باشم و ایشان نباشند. این تعبیر ایشان بود. فردای همان روز که آیتالله خامنهای رئیس جمهور بودند، برای کاری خدمت ایشان رسیدم و این جمله را نقل کردم. ایشان فرمودند: درست است و من هم همین را از خدا خواستم. این عین تعبیری بود که آقا فرمودند.
خاطره ای از روحیه بالای هاشمی در پادگان و سربازی می خواهم بگویم علاقه رهبری به ایشان و ارتباط ایشان با رهبری، چه در زمان امام و چه در دوران شکنجه و چه در زمان رهبری آیتالله خامنه ای بر دوام بود. زمانی که آقای هاشمی را برای سربازی گرفته و به پادگان حر برده بودند، در پادگان با ایشان دیدار کردم که روحیه سربازی ایشان با روحیه زمانی که پای درس امام بودند، هیچ تفاوتی نکرده بود. حتی جلوی مأمور فرمودند: در اولین فرصت که بتوانم، فرار میکنم و با مبارزین کار میکنم. تقاضای من این است که با این ویژگیها و علاقهای که به رهبری دارند و علاقهای که رهبری به ایشان دارند و انتظاری که حداقل طیف ما که در سی، چهل سال گذشته خدمت ایشان بودیم، به گونهای تقویت شود که هیچ روزنهای برای بهرهبرداری شوم دشمن باقی نماند، کما اینکه تا به حال اینگونه بودید.
اگر این تعبیرات رهبری ر در مورد هاشمی جمع کنند چندین صفحه می شود تعبیراتی که رهبری در مورد شما داشتند، موجود است که اگر این تعبیرات را جمع کنند، شاید حدود دو سه صفحه باشد که در مقاطع مختلف فرمودند. انشاءالله خداوند هم سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدارد و حضرتعالی را برای انقلاب حفظ کند و هم این صمیمیت و صفا بین شما ادامه داشته باشد. خود شما فرمودید که به رهبری گفتم نظر شما برای من حجت است و اگر مخالفت کنم، پیش خدا جواب ندارم و اگر شما هم با نظرات من مخالفت کنید، حجت دارید. انشاءالله این ارتباط موجب یأس دشمنان و امید دوستان شود.»
حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی شفیعی، نماینده مردم استان خوزستان:
بسم الله الرحمن الرحیم
بزرگوارانی که صحبت کردند، عموماً از آیتالله هاشمی رفسنجانی تشکر کردند که امروز با همه اخلاص، تواضع و سعهصدر، سمت خود را به آیتالله مهدویکنی واگذار کردند. هرچند این مسئله بسیار حائز اهمیت است، ولی در تاریخ اسلام سابقه دارد. مراجع بزرگ مرجعیت را از خود جدا و به دیگران واگذار کردند. بعد از شیخ انصاری، آقایان مراجع جمع شدند و یک فرد دیگری را غیر از خود معرفی کردند. هرچند جریان امروز هم خیلی مهم بود.
اما از نظر بنده جدای از تشکری که آقایان از حضرت آقای هاشمی کردند، دو نکته دیگر هم باید مورد توجه باشد. اول تشکر از زحماتی که جناب آقای هاشمی پس از فوت مرحوم آیتالله مشکینی تا امروز به عنوان رئیس مجلس خبرگان کشیدند. جمله و کلمهای میگوییم و چیزهایی میشنویم، اما تا زمانی که از نزدیک دست انسان بر آتش نباشد و مسائل را از نزدیک لمس نکند، متوجه نمیشود که ماهیت و واقعیت این سمتها چیست و چه زحمات طاقت فرسا و چه مشکلاتی در پی دارد!.
«یری الناس الدهنن فی غواریر صافیا، و لم یدری یجری علی الرأس صمصعی، مردم روغن را صاف و شسته در شیشهها میبینند، اما نمیدانند چه بر سر کنجد در آسیاب آمده است.» نباید از زحمات آیتالله هاشمی رفسنجانی که با بزرگواری، بزرگ منشی و علوّ دید که مجالی ریاست خبرگان ایشان متجلّی بود، غفلت کنیم. تشکر اصلی از آنجا شروع میشود.
نکته دوم این است که اگرچه از ایشان تقدیر و از آیتالله مهدویکنی تشکر میکنیم، باید از نبودن جناب آقای هاشمی در جایگاه ریاست خبرگان اظهار تأسف کنیم. همه تشکر کردیم که ایشان واگذار کردند، اما این تشکر باید همراه با تألم و تأسف حداقل نسبی باشد که ایشان در این جایگاه نیستند. اگرچه این سمتها برای این شخصیتها با نفس زکیه و عالیهای که دارند، قابل اهمیت نیست، ولی ما که تابع یک نوع احساسات و عواطف هستیم، هرچند تا مدتی، ناراحت میشویم. میخواهم شعری بخوانم که شاید زیاد مناسب نباشد، ولی بیمناسبت مطلق نیست.
قبول داریم که آیتالله مهدویکنی گوهری از گوهرهای انقلاب هستند، ولی قبول داشته باشیم که آیتالله هاشمی رفسنجانی دریاست، اما دریایی نیست که فرو رود و نشست کند چرا خون نگریم، چرا خوش نگریم که دریا فرو رفت و گوهر برآمد قبول داریم که آیتالله مهدویکنی گوهری از گوهرهای انقلاب هستند، ولی قبول داشته باشیم که آیتالله هاشمی رفسنجانی دریاست، اما دریایی نیست که فرو رود و نشست کند.
دریایی است که همیشه توفنده، جوشنده و خروشنده بوده و هست و انشاءالله باقی خواهد بود. من فکر میکنم ریاست مجلس خبرگان، ریاست مجمع تشخیص مصلحت و ریاستهای دیگر در مقابل اینکه مشیر، مشار، مشاور و مستشار مقام معظم رهبری هستند، اهمیت چندانی نداشته باشد. این یک مسئله نظام را شکل میدهد و استقرار میبخشد.
بنابراین آیتالله هاشمی رفسنجانی همیشه بوده و هست. خود مقام معظم رهبری فرمودند: «هیچ کس برای من هاشمی رفسنجانی نمیشود.» نباید این فرمایش را از یاد ببریم. امیدواریم خداوند سایه مقام معظم رهبری و وجود آیتالله هاشمی رفسنجانی را در کنار رهبری، به عنوان حامی ولایت فقیه و بازو و عضد قوی انقلاب اسلامی حفظ کند. انشاءالله به برکت وجود متبرک این دو بزرگوار انقلاب ما تا آخر انقلاب جهانی امام عصر(عج) مستمر باشد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی واعظی، نماینده مردم استان زنجان:
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض من به ذات در مورد آیتالله هاشمی رفسنجانی نیست، در مورد امام صحبت میکنم. امام خمینی(ره) خیلی بزرگ بودند و در معرفی امام همین بس- گرچه همه اندازههای امام نیست- که نظام جمهوری اسلامی با عرض و طولی که دارد و با اوضاعی که الان در دنیا پیدا شده، نشان میدهد امام در زمان خود نمیگنجید و فراتر از آن بود. امام یک اتفاق و یک انتخاب- مثل خود آقای هاشمی- نبود، بلکه یک واقعیت بود. این خصیصه واقعیت است که فرقش با سراب و توهم در همین است. امروز میبینید که امام هر روز گویاتر و نمایانتر و تجلّیاش بهتر است. در شخصیتهای امام همین بس که نظام اسلامی با همه عرض و طولش یک کلمه حرف در دهان مبارک امام بود.
یک کلمه حرف امام، جمهوری اسلامی، ایران اسلامی و این همه آثار شد. * استخوان شکسته و گرم هستیم و نمیدانیم که امروز خبرگان چه شخصیتی را از دست داد آیتالله هاشمی، در زمان حیات امام(ره) در نمازجمعه گفت: من و امام خاک پای قنبر، غلام امیرالمؤمنین نمیشویم. نوارش موجود است. امروز خبرگان چنین شخصیتی را از دست داد. استخوان شکسته و گرم هستیم و نمیدانیم چه شد!.
آیتالله محمد امامی کاشانی، نماینده مردم تهران:
بسم لله الرحمن الرحیم
یک روز آیتالله هاشمی رفسنجانی در یکی از جلسات مجمع تشخیص به من فرمودند: شما آیتالله مهدویکنی را میبینید؟ من گفتم: ایشان کسالت دارند و بنا دارم که به عیادت ایشان بروم. ایشان فرمودند: حتماً بروید و از قول من بگویید اگر شما داوطلب هستید، من نیستم و من میگویم که شما هستید. یعنی خودم هم اعلام میکنم. بنده با آیتالله مهدویکنی سابقه دوستی 60 ساله دارم، همانگونه که با حضرت آیتالله هاشمی هم همین سابقه را دارم. ایشان کسالت داشتند و من برای عیادت به منزل ایشان رفتم و این نکته را گفتم.
ایشان تعابیری داشتند، نظیر اینکه آقای هاشمی از صاحبان انقلاب هستند. بنا نداشتم بیایم و همیشه میگفتم که قطعاً نمیآیم. ولی اخیراً – به تعبیر ایشان- شل شدم و نمیدانم چکار کنم. اما اگر ایشان چنین چیزی را بگویند، من احساس شن روزی نمیکنم. در ادامه صحبت از کسالت و دکتر شد و از این صحبتها عبور کردیم.
روز دیگری که باز در مجمع تشخیص بودیم، خدمت برادر عزیز جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی، شرح گفتگوی با آیتالله مهدوی را نقل کردم. صحبتی هم با مقام معظم رهبری داشتند که برای من فرمودند که چند شب پیش مطرح شد. مدتی گذشت و جریان به صورت معلق ماند. چند روز بعد که شنیدم آقای مهدوی در بیمارستان بستری شدند، تلفن کردم تا حالشان را بپرسم. در گفتگوی تلفنی این نکته را به ایشان گفتم که خدمت جناب آقای هاشمی عرض کردم.
آیتالله هاشمی از همان روز اول خیلی تأکید میکردند که نباید در جامعه اینگونه تلقی شود که درون خبرگان اختلاف و تضاد است مسائل گذشت تا چند روز پیش آیتالله هاشمی به من تلفن کردند که میخواهم شما را ببینم. کجا ببینم و چکار کنم؟ من خدمت ایشان در مجمع تشخیص رسیدم. همه مسائل را مطرح کردند و گفتند: صحبتهای شما با آیتالله مهدوی به کجا رسید؟ دوباره همان مطالب را گفتم. ایشان فرمودند: من به اینجا رسیدم که اعلام کنم آیتالله مهدوی هستند. من هم گفتم: خیلی خوب است. به شما بگویم که اگر چه ریاست خبرگان مسئله بسیار مقدس و پاکیزهای است، ولی بود و نبودش چیزی به شما اضافه و کم نمیکند. به ایشان عرض کردم که به جناب آقای مهدوی هم این تعبیر را گفتم که ریاست خبرگان چیزی بر شما اضافه نمیکند و الان هم که نیستید، چیزی از شما کم نکرده است. ولی هر طور که صلاح میدانید، عمل کنید.
آیتالله هاشمی خیلی تأکید میکردند که نباید در جامعه اینگونه تلقی شود که درون خبرگان اختلاف و تضاد است. البته آیتالله مهدویکنی هم روی این مسئله خیلی حساس بودند. هر دوی بزرگوار روی این نکته حساسیت داشتند. به هر حال آیتالله هاشمی رفسنجانی فرمودند: من کنار میروم تا میدان باز باشد و آیتالله مهدویکنی انتخاب شوند. من همان شب به ایشان زنگ زدم. یعنی وقتی به منزل آمدم، تلفن و احوال پرسی کردم و گفتم: امروز با آیتالله هاشمی قرار داشتم و صحبت کردم و ایشان هم قطعاً به اینجا رسیدهاند. آیتالله مهدویکنی فرمودند: اشکال ندارد. می دانید که آیتالله مهدویکنی کسالت دارند که به خاطر سابقه بیماری سیاتیک است و عمل قلب هم کردند.
اینگونه مسائل استرسی برای آدم دارد. ایشان گفت: خیلی خوشحال کردید که تلفن زدید. چون ناراحت بودم. قبول کردم، ولی واقعاً ناراحت بودم. آیت الله مهدوی کنی و آیت الله هاشمی از ذخایر انقلاب، اسلام و امید جهان اسلام هستند انشاءالله خداوند متعال این دو برادر بزرگوار و عزیز را که واقعاً از ذخایر انقلاب، اسلام و امید جهان اسلام هستند، حفظ کند. هر مسلمان، مخصوصاً شیعیان و برادران اهل سنت در داخل کشور و علمای شیعه و سنی کشور، از اینکه اینگونه برخوردها میشود، خیلی خوشحال میشوند و از اینکه خدای نخواسته تشاقّی باشد، ناراحت هستند.
تفویض رسم متداول علماست یکی از دوستان ما مطالبی راجع به تفویضها نقل کردند. واقعاً تفویضها در تاریخ تشیّع زیاد بود. شخصیتی که به شهر، زیارتگاه یا جایی میآمد، شخصیت سابق و برجسته گذشته، جای نماز و درسشان را به آن عالم میدادند. این رسم در بین علما متداول است. انشاءالله که خداوند متعال این انقلاب را به دست رهبر عزیز ما که واقعاً همانگونه که علم بر دوش امام عزیز بود، پرچم را به دوش گرفتند، به دست ایشان، این پرچم به دست مبارک امام عصر(عج) تقدیم شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن سخنان منتشر نشده خبرگان رهبری در پی می آید:
حجتالاسلام والمسلمین عباسعلی سلیمانی نماینده مردم استان سیستان و بلوچستان:
بسم الله الرحمن الرحیم،
عند تقلب الاحوال تعرف جواهر الرجال،
جناب آقای هاشمی!
یادمان هست که دو بار خود را به نظام عرضه کردید یک بار برای پذیرش قطعنامه و بار دوم هم زمانی که کفگیر اقتصاد به ته دیگ خورده بود و ریاست جمهوری را قبول کردید در معیّت بزرگانی چون مرحوم آیتالله روحانی، حضرت آیتالله نورمفیدی، آیتالله جباری و آیتالله طبرسی در برههای از زمان خدمت شما شرفیاب شده بودیم که گله گذاریهای اجتماعی زمان تصدی شما بر مسند ریاست جمهوری را منتقل کنیم. صحبت این بود که نارضایتی مردم بالا گرفته و ما در خطبههای نماز جمعه حرفهای قوی برای گفتن نداریم.
اگر بناست کارهای زیربنایی برای کشور در الویت باشد، کارهای روبنایی و زودگذر و مسائل رفاه نسبی مردم هم مدّنظر باشد. ما در حال صحبت بودیم که حضرتعالی با بزرگواری گوش دادید و پس از آن رفتید از اتاق مجاور دفتر کارتان چیزی بردارید که چون سنگین بود، نتوانستید بیاورید.
من و جناب آقای جباری آمدیم کمک کنیم که دیدیم تابلویی است. آن تابلو مجموعه سدهایی بود که قرار بود در زمان مدیریت شما از فاز صفر تا فاز نهایی در کشور طراحی شود. آن تابلو را آوردید و نشان دادید و فرمودید: داریم برای این مقدار سد در کشور اقدام میکنیم تا نسلهای آینده قدردان این کارهای زیربنایی باشند. اینکه شما دغدغه خاطر دارید که مردم تا حدی ناراضی هستند، خودم را دو بار به نظام عرضه کردم، بلغ ما بلغ تا مرحله مرگ و شهادت پیش رفتم. یک بار برای پذیرش قطعنامه و بار دوم هم زمانی بود که کفگیر از لحاظ اقتصادی به ته دیگ خورده بود و من ریاست جمهوری را قبول کردم. درباره قطعنامه به امام گفته بودم که اجازه بدهید من بپذیرم و شما مرا محاکمه کنید. اما امام فرمودند: تو ذخیره نظام هستی و باید از تو حفاظت شود و من این کاسه زهر را مینوشم و صلح را میپذیرم.
در مسند خبرگان باشید یا نباشید نگاه همگان نسبت به حضرتعالی به لحاظ سوابق و درخشش در عرصههای مختلف همان خواهد بود به هر حال شما همان استوانه هستید و برای ما همان خواهید بود. در مسند خبرگان باشید یا نباشید، نگاه همگان نسبت به حضرتعالی به لحاظ سوابق و درخشش در عرصههای مختلف همان خواهد بود. از اینکه امروز اخلاق سیاسی کریمانه انجام دادید، بنده به عنوان طلبهای که در منتهاالیه شرقی کشور ادای وظیفه میکنم، سربلند، مفتخر و با غرور از این برخورد کریمانه شما یاد میکنم.
حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی نعیمآبادی نماینده مردم استان هرمزگان:
بسم الله الرحمن الرحیم
من هم به نوبه خودم از حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی تشکر میکنم. از سعه صدر ایشان خبر داشتیم، اما داستان امروز اوج سعه صدر جناب ایشان بود. فرزندان انقلاب همین هستند، وقتی احساس کنند کاری به نفع انقلاب است، خود را رها و انقلاب را انتخاب میکنند. از مجموعه تلاشهای شما در طول بیش از دو دهه در خبرگان تشکر میکنیم. به جای شما هم یک چهره مورد قبول همه و شخص شما، آیت لله مهدویکنی آمدند که به ایشان هم تبریک عرض میکنیم.
ما در این حوادث، مرجع بیبصیرت پیدا کردیم! ائمه جمعه فراوان بیبصیرت پیدا کردیم! که شعار میدهند: «امام جمعه ما، بصیرت بصیرت.» آن چیزی که بنده به عنوان یک طلبه نگران آن بودم و هستم، بداخلاقیهایی است که در طول این مدت انجام شد. آن بداخلاقیها منحصر به شخص ایشان هم نبود. ما در این حوادث، مرجع بیبصیرت پیدا کردیم! یعنی به مراجع تهمت بیبصیرتی زدند.
ائمه جمعه فراوان بیبصیرت پیدا کردیم! که شعار میدهند: «امام جمعه ما، بصیرت بصیرت.» این یک فاجعه است. اگر در قومی نخبگانش بصیرت نداشته باشند، پس تکلیف بقیه چه میشود؟ چهار جوان با انگیزههای خوب که بحثی درباره انگیزههای آنها نداریم، هر کس را متهم به بیبصیرتی میکنند و برای آن حدّ و مرزی قایل نمیشوند، حتی به مراجع که اساس مذهب ما در زمان غیبت کبری هستند، توهین کردند. باید خبرگان قوم به فکر باشند. هر طور مصلحت است، اقدام کنند. کار فرهنگی شود. بحثهای دینی شود، جامعه ما نکات مثبت بینظیری دارد، اما این بحثهای منفی را هم دارد. باید همه دست به دست هم بدهیم و این وضع را درست کنیم. بحث یک نفر و دو نفر که نیست. از نظر بعضیها، افراد مستثنی از این بیبصیرتی زیاد نیستند. جامعه که نخبگانش بیبصیرت باشند، عاقبت کار آن جامعه چه میشود؟ این نکتهای بود که وظیفه همه، مخصوصاً خبرگان رهبری است. زمانی آیتالله خامنهای فرمودند: در این جمع هشتاد و پنج، شش مجتهد وجود دارند که همین تکلیف ما را بسیار سنگین میکند.
بیحرمتیها و حرکتهای غلطی که برخی نسبت به جامعه اهل سنت انجام میدهند، آنها را میرنجاند مطلب دیگر که شاید به نظرم عمومی باشد، اینکه باید برای مناطق سنی نشین کارهای فرهنگی شود. بیحرمتیها و حرکتهای غلطی که برخی از معممّین شیعه و عامه مردم نسبت به جامعه اهل سنت انجام میدهند، آنها را میرنجاند. در منطقه ما کسی در یک کاروان حرف بسیار زشتی نسبت به جامعه اهل سنت زده بود. تکلیف همه ماست که از یکپارچگی و وحدت جامعه پاسداری کنیم و حرمت جامعه اسلامی و عرض و آبروی مسلمین را مثل خون و مالشان محترم بشماریم.
آیتالله سیدعلیاکبر قریشی نماینده مردم استان آذربایجان غربی :
«بسم الله الرحمن الرحیم، من سمت جدید را به حضرت آیتالله مهدویکنی تبریک عرض میکنم و از خداوند متعال برای حضرت آیتالله هاشمی جزای خیر میخواهم که با شهامت و با کمال تواضع وارد میدان شدند و نگذاشتند این جریان به یک جریان سیاسی تبدیل شود. واقعاً خضوع، تواضع و نکتهبینی ایشان، کاملاً جای تشکر دارد.
حدود 40 سال قبل جناب آقای هاشمی به همراه آقای هاشمیان به ارومیه تشریف آورده بودند که در منزل مرحوم آقای فوزی، مهمان بودند. من هم درآنجا بودم که آقای هاشمی فرموده بودند: در جریان ترور حسنعلی منصور احساس کردند من هم درآن مجموعه هستم که مرا گرفتند و میخواستند از من اقرار بگیرند. در 24 ساعت 9 ساعت مرتب زیر شلاق بودم. میزدند و وقتی بیهوش میشدم، دست برمی داشتند و وقتی به هوش میآمدم، باز آن قدر میزدند که بیهوش شوم. سرانجام قبول کردند که من در آن مجموعه نیستم و از من دست کشیدند.
فضیلتهای حضرت آیتالله هاشمی فراموش شدنی نیست من این جریان را از خود آقای هاشمی شنیدم و امشب مناسب دیدم که عرض کنم. حضرت آیتالله هاشمی، خواه در خبرگان باشند یا نباشند، این فضیلتها به نام ایشان ثبت و ضبط است. یکی از ارکان انقلاب هستند. همانطور که آیتالله مهدویکنی اشاره فرمودند، همیشه در خدمت ایشان خواهیم بود. فضیلتهای حضرت آیتالله هاشمی فراموش شدنی نیست.
آیتالله سیدیوسف طباطبائینژاد نماینده مردم استان اصفهان:
بسم الله الرحمن الرحیم.
من هم واقعاً از وضعیتی که امروز پیش آمد، خوشحالم که خیلی از دشمنان به خبرگان امروز چشم طمع دوخته بودند و فکر میکردند مشکلی به وجود میآید. الحمدلله با تدبیر حضرت آیتالله هاشمی، به بهترین نحوی که قابل تصور بود، انجام گرفت. واقعاً باید از حضرت ایشان تشکر کنیم.
این چه ولایتمداری با بصیرتی است که نماینده ولی فقیه اش بی بصیرت است نکته دومی که مهمترین حرفم است، همان است که جناب آقای نعیمآبادی به آن اشاره کردند و آن، اینکه باید به این وضعیت رسیدگی کرد. گروهی هستند که شاید قصد خوبی داشته باشند، اما اکثراً سواد درستی ندارند و نمیدانند بصیرت را با «س» مینویسند یا «ص»، ولی هر کس، به خصوص شخصیتهای روحانی، طبق میلشان رفتار نکند، این مسائل را تکرار میکنند، کمااینکه در نماز جمعه دو هفته قبل دیدم دارند شعارهای غیرمعمولی میدهند که گفتم نباید شعارهای غیرمعمولی نسبت به آقای هاشمی بدهند.
همین حرف من باعث شد که حتی تا دم دفتر آمدند و در رسانهها نوشتند: «امام جمعه ما، بصیرت، بصیرت» آن وقت ادعای ولایتی بودن هم میکنند، در حالی که هنوز من عزل نشدم و نماینده ولی فقیه و عضو خبرگانم.
جریان بسیار خطرناکی که همه را به جز رهبری بکوبند و در انتها نگویند: «الحکم لولی العصر» یعنی روال خوارج بعد از آن در مراسم ختمی که برای آقای بروجردی، داماد مرحوم امام در قم برگزار شد، عدهای علیه حاج سیدحسن شعار دادند. اینکه هر کس بخواهد علیه هر کس که طبق میلش عمل نمیکند، شعار دهد، نمیشود و معنایش این است که ما روحانیون باید تابع این گروه باشیم.
یعنی به جای اینکه ما هدایت گر باشیم، آنها میخواهند هدایت گر باشند. این واقعاً وضع وارونهای است که به نظر میرسد گفته بعضی از بزرگان که بوی مشروطه میآید، درست باشد. یعنی میخواهند روحانیت را کنار بزنند. صحبت از گروهها و جناحها نیست. جریانی است که من بدتر از جریان سبز میدانم. جریان بسیار خطرناکی که همه را به جز رهبری بکوبند و بعید میدانم در انتها نگویند: «الحکم لولی العصر» یعنی روال خوارج.
متأسفانه گاهاسلامی هم عوام الناس هستند که رفتند نماینده شدند و شعارهای کوچه و بازار را بدون فکر میدهی در مجلس شورای اسلامی هم عوام الناس هستند که رفتند نماینده شدند و شعارهای کوچه و بازار را بدون فکر میدهند نباید این مسئله را کوچک فرض کنیم، مسئله بسیار خطرناکی است. به شخصیتهای غیرروحانی کاری ندارند. بعضی از روحانیون هم وقتی سخنرانی میکنند و افرادی همین شعارهای نادرست را میدهند،به جای اینکه تذکر بدهند، تشویق میکنند. این حرکت واقعاً خطرناک است.
با بیتوجهی داریم به خودمان لطمه میزنیم. بالاخره امام فرموده بودند که اسلام منهای روحانیت، یعنی اسلام منهای اسلام. این یک روش دشمن است و به نظرم مقابله با آن سختتر از همه توطئههایی است که تاکنون بود. یعنی توطئهای که در مشروطه و قبل از آن بود. در مسئله ملی کردن صنعت نفت بود که از روحانیون استفاده میکنند و خیال میکنند میتوانند ادامه بدهند که هیچ وقت نتوانستند. تمام انقلابهایی که به دست روحانیون شده، بعد از کنار گذاشتن روحانیون برگشته و نتوانستند آن کار را ادامه بدهند.
این روش دشمن بود. البته تاکنون با هوشیاری امام و رهبری عزیز و مردم، این توطئهها کارساز نبود و انقلاب ما در مقایسه با حرکتهای سابق طولانی شد، ولی این تیر خلاص را دو مرتبه شروع کردند. نباید این مسئله را کم اهمیت بگیریم. مسئله یک روحانی و دو روحانی نیست. آقای هاشمی رفسنجانی را میگویند و بهانه آنها این است که مقام معظم رهبری درباره خواص بیبصیرت چنین گفتند. تمام توجه خود را روی آقای هاشمی متمرکز میکنند. بالاخره خیلیها هستند که سکوت کردند و حرف نزدند. ضمن اینکه اگر سکوت نکنند هم حرفهای دیگری میزنند.
از صدا و سیما گله مندم این دفعه در نماز جمعه گفتم که از صداوسیمای تهران گله دارم که چرا فقط از شش نفر از نمایندگان رهبری اسم بردید که با حرکت 25 بهمن مخالفت کردند. از همه جا به ما نامه نوشتند و تلفن کردند که شما کجا بودید؟ گفتم: من که تنها نیستم. ما 30 نفر نماینده ولی فقیه در استانهای مختلف هستیم. گفتم: این گله را دارم و باید حواسشان جمع باشد. تمام نمایندگان ولی فقیه، تمام ائمه جمعه و ائمه جماعات با این کار آن هم در این وضعیتی که دشمن میخواهد در کشور ما آشوب باشد، مخالف هستند.
عدهای گفته بودند: خیال کردیم منظور فلانی این است که چرا فلانی و فلانی رنگ عوض کردند و صداوسیما اسم آنها را گذاشت. آنها خیال میکردند که منظورم آقای ناطق نوری است. یعنی الان وضعیت کشور ما اینگونه است. باید حواس همه ما، مخصوصاً ائمه جمعه و خبرگان جمع باشد که «لو یطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم» (سوره حجرات، آیه شریفه 7).
حجتالاسلام والمسلمین سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی نماینده مردم استان گلستان :
بسم الله الرحمن الرحیم،
با آرزوی توفیق برای همه، به ویژه صاحب جلسه امشب، حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، نکتهای در ذهنم بود که میخواستم عرض کنم. خبر داریم که از مدتها قبل و حداقل هفتهای یک شب، حضرتعالی با رهبر انقلاب جلسه دارید که صحبتها، تبادل آرا و مشورتهایی است. معمولاً وقتی دو رفیق قدیمی با هم مینشینند، صحبت هایشان را آزادانه میکنند.
رجای واثق داریم که آن جلسهها به برنامه امروز ربطی نداشت. یعنی به عنوان رئیس مجلس خبرگان نبود، به عنوان دو یار قدیمی و دو طرفدار انقلاب بود که انشاءالله این برنامهها مستمر باشد و هیچ وقت به هم نخورد.»
حجتالاسلام والمسلمین سیدصابر جباری نماینده مردم استان مازندران:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
اذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لکم (سوره مبارکه مجادله، آیه شریفه 11)
میشنیدیم که مرحوم شریف العلمای مازندرانی با شیخ اعظم انصاری در مرجعیت تعارف داشتند. اخیراً میگفتند الان زمان دیگری است و آن مسئله تکرار نمیشود. اما امروز آن حادثه تاریخی تکرار شد. من به عنوان یک روحانی و طلبه تشکر میکنم. مسئلهای که باید عرض کنم، این است که از جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی خواهش میکنیم در خبرگان حضور داشته باشند.
تا الان صحبتها را گوش کردم و دیدم تقاضایی نشد که آیات عظام واعظ طبسی و جنتی تشریف بیاورند و جلسات خبرگان را سنگین بکنند. اینگونه نباشد که وظایف دیگرشان، مانع این حضور شود. مسئله دیگر اینکه دو گروه هستند که شاید نسبت به حادثه امروز حساسیت داشته باشند. یک گروه ما هستیم که باید مدافع و خوشحال باشیم و تبلیغ کنیم.
گروه دیگری هستند که میخواستند از آب آلوده ماهی بگیرند. این گروه رها نمیکنند. مطمئن باشید اینگونه نیست که ما تبریک بگوییم و همه چیز تمام شود. عدهای در بیرون کشور هستند که ناراحتند.
آیت الله هاشمی هم می توانستند با واردات مردم را راضی کننداما دنیال زیر بناها و اشتغال و تولید رفتند در اول سخنانم آیهای خواندم که میگوید: جا باز کردن برای دیگران وظیفه شرعی است. در همان ملاقاتی که آقای سلیمانی شرحش را دادند، وقتی خدمت ایشان رسیدیم، یکی از گلایهها این بود که مردم را از دست میدهیم و گرانی میشود. ایشان فرمودند: میتوانیم با همین پولهایی که داریم هزینه کنیم، اجناس بیاوریم و مردم را راضی کنیم. ولی میخواهیم کاری کنیم که اگر در مملکت را بستیم، کشور اداره شود. والاّ میتوانیم اجناس بیاوریم و مردم هم راضی شوند.بنابراین باید از فردا مواظب داخل و خارج کشور باشیم تا از این حادثه بسیار عالی و ارزشمند حسن استفاده شود.
حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم وافی یزدی، نماینده مردم استان یزد:
بسم الله الرحمن الرحیم
به عنوان طلبهای که در خدمت آقایان هستم، از سال 1337، یعنی 52 سال است که با جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی آشنایی خیلی نزدیک دارم. البته همیشگی نبود، ولی چه آن زمانی که در حوزه بودند، یعنی 15 خرداد 1342 و چه بعد از آن و پس از پیروزی انقلاب در دو دوره مجلس شورای اسلامی با ایشان آشنا بودم.
هاشمی معروف به سعه صدر است / در زمان ریاست مجلس با وجود رفاقت و الفت دیرین با شهید بهشتی جلوی حرف زدن منتقدان ایشان را نگرفت حتی از نهضت آزادی ! چون همه آقایان تشکر کردند، من بنا بر تکرار ندارم، ولی ایشان همیشه به سعه صدر معروف بودند. یادم است که یکی از افراد نهضت آزادی در اوایل مجلس پشت تریبون آمده بود که حرف بزند. تعریضی به مرحوم شهید بهشتی داشت که نزدیک بود فضای مجلس متشنج شود.
آقای هاشمی از آن بالا اشاره کردند که بگذارید حرف بزند، چون حرف زدن اینها ماهیتشان را نشان میدهد. حتی در اینگونه موارد هم ایشان تحمل میکردند.
آقا فرمودند خورشید طلوع نکند روزی که من باشم و هاشمی نباشد فقط به ذکر خاطرهای میپردازم که شاید بعضی از آقایان نشنیده باشند. یکی از شواهد قضیه خود آیتالله هاشمی رفسنجانی هستند. اوایل مجلس شورای اسلامی یکی از جلسات حزب جمهوری در یکی از سالنهای مجلس برگزار شد که شاید 100 نفر از نمایندگان بودند. ایشان جملهای را نقل کردند و فرمودند: آشنایی من با مقام معظم رهبری اولین بار در حرم امام حسین(ع) و در کربلای معلاّ بود. همان جا از خداوند متعال خواستم که خورشید از مشرق طلوع نکند در زمانی که من باشم و ایشان نباشند. این تعبیر ایشان بود. فردای همان روز که آیتالله خامنهای رئیس جمهور بودند، برای کاری خدمت ایشان رسیدم و این جمله را نقل کردم. ایشان فرمودند: درست است و من هم همین را از خدا خواستم. این عین تعبیری بود که آقا فرمودند.
خاطره ای از روحیه بالای هاشمی در پادگان و سربازی می خواهم بگویم علاقه رهبری به ایشان و ارتباط ایشان با رهبری، چه در زمان امام و چه در دوران شکنجه و چه در زمان رهبری آیتالله خامنه ای بر دوام بود. زمانی که آقای هاشمی را برای سربازی گرفته و به پادگان حر برده بودند، در پادگان با ایشان دیدار کردم که روحیه سربازی ایشان با روحیه زمانی که پای درس امام بودند، هیچ تفاوتی نکرده بود. حتی جلوی مأمور فرمودند: در اولین فرصت که بتوانم، فرار میکنم و با مبارزین کار میکنم. تقاضای من این است که با این ویژگیها و علاقهای که به رهبری دارند و علاقهای که رهبری به ایشان دارند و انتظاری که حداقل طیف ما که در سی، چهل سال گذشته خدمت ایشان بودیم، به گونهای تقویت شود که هیچ روزنهای برای بهرهبرداری شوم دشمن باقی نماند، کما اینکه تا به حال اینگونه بودید.
اگر این تعبیرات رهبری ر در مورد هاشمی جمع کنند چندین صفحه می شود تعبیراتی که رهبری در مورد شما داشتند، موجود است که اگر این تعبیرات را جمع کنند، شاید حدود دو سه صفحه باشد که در مقاطع مختلف فرمودند. انشاءالله خداوند هم سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدارد و حضرتعالی را برای انقلاب حفظ کند و هم این صمیمیت و صفا بین شما ادامه داشته باشد. خود شما فرمودید که به رهبری گفتم نظر شما برای من حجت است و اگر مخالفت کنم، پیش خدا جواب ندارم و اگر شما هم با نظرات من مخالفت کنید، حجت دارید. انشاءالله این ارتباط موجب یأس دشمنان و امید دوستان شود.»
حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی شفیعی، نماینده مردم استان خوزستان:
بسم الله الرحمن الرحیم
بزرگوارانی که صحبت کردند، عموماً از آیتالله هاشمی رفسنجانی تشکر کردند که امروز با همه اخلاص، تواضع و سعهصدر، سمت خود را به آیتالله مهدویکنی واگذار کردند. هرچند این مسئله بسیار حائز اهمیت است، ولی در تاریخ اسلام سابقه دارد. مراجع بزرگ مرجعیت را از خود جدا و به دیگران واگذار کردند. بعد از شیخ انصاری، آقایان مراجع جمع شدند و یک فرد دیگری را غیر از خود معرفی کردند. هرچند جریان امروز هم خیلی مهم بود.
اما از نظر بنده جدای از تشکری که آقایان از حضرت آقای هاشمی کردند، دو نکته دیگر هم باید مورد توجه باشد. اول تشکر از زحماتی که جناب آقای هاشمی پس از فوت مرحوم آیتالله مشکینی تا امروز به عنوان رئیس مجلس خبرگان کشیدند. جمله و کلمهای میگوییم و چیزهایی میشنویم، اما تا زمانی که از نزدیک دست انسان بر آتش نباشد و مسائل را از نزدیک لمس نکند، متوجه نمیشود که ماهیت و واقعیت این سمتها چیست و چه زحمات طاقت فرسا و چه مشکلاتی در پی دارد!.
«یری الناس الدهنن فی غواریر صافیا، و لم یدری یجری علی الرأس صمصعی، مردم روغن را صاف و شسته در شیشهها میبینند، اما نمیدانند چه بر سر کنجد در آسیاب آمده است.» نباید از زحمات آیتالله هاشمی رفسنجانی که با بزرگواری، بزرگ منشی و علوّ دید که مجالی ریاست خبرگان ایشان متجلّی بود، غفلت کنیم. تشکر اصلی از آنجا شروع میشود.
نکته دوم این است که اگرچه از ایشان تقدیر و از آیتالله مهدویکنی تشکر میکنیم، باید از نبودن جناب آقای هاشمی در جایگاه ریاست خبرگان اظهار تأسف کنیم. همه تشکر کردیم که ایشان واگذار کردند، اما این تشکر باید همراه با تألم و تأسف حداقل نسبی باشد که ایشان در این جایگاه نیستند. اگرچه این سمتها برای این شخصیتها با نفس زکیه و عالیهای که دارند، قابل اهمیت نیست، ولی ما که تابع یک نوع احساسات و عواطف هستیم، هرچند تا مدتی، ناراحت میشویم. میخواهم شعری بخوانم که شاید زیاد مناسب نباشد، ولی بیمناسبت مطلق نیست.
قبول داریم که آیتالله مهدویکنی گوهری از گوهرهای انقلاب هستند، ولی قبول داشته باشیم که آیتالله هاشمی رفسنجانی دریاست، اما دریایی نیست که فرو رود و نشست کند چرا خون نگریم، چرا خوش نگریم که دریا فرو رفت و گوهر برآمد قبول داریم که آیتالله مهدویکنی گوهری از گوهرهای انقلاب هستند، ولی قبول داشته باشیم که آیتالله هاشمی رفسنجانی دریاست، اما دریایی نیست که فرو رود و نشست کند.
دریایی است که همیشه توفنده، جوشنده و خروشنده بوده و هست و انشاءالله باقی خواهد بود. من فکر میکنم ریاست مجلس خبرگان، ریاست مجمع تشخیص مصلحت و ریاستهای دیگر در مقابل اینکه مشیر، مشار، مشاور و مستشار مقام معظم رهبری هستند، اهمیت چندانی نداشته باشد. این یک مسئله نظام را شکل میدهد و استقرار میبخشد.
بنابراین آیتالله هاشمی رفسنجانی همیشه بوده و هست. خود مقام معظم رهبری فرمودند: «هیچ کس برای من هاشمی رفسنجانی نمیشود.» نباید این فرمایش را از یاد ببریم. امیدواریم خداوند سایه مقام معظم رهبری و وجود آیتالله هاشمی رفسنجانی را در کنار رهبری، به عنوان حامی ولایت فقیه و بازو و عضد قوی انقلاب اسلامی حفظ کند. انشاءالله به برکت وجود متبرک این دو بزرگوار انقلاب ما تا آخر انقلاب جهانی امام عصر(عج) مستمر باشد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی واعظی، نماینده مردم استان زنجان:
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض من به ذات در مورد آیتالله هاشمی رفسنجانی نیست، در مورد امام صحبت میکنم. امام خمینی(ره) خیلی بزرگ بودند و در معرفی امام همین بس- گرچه همه اندازههای امام نیست- که نظام جمهوری اسلامی با عرض و طولی که دارد و با اوضاعی که الان در دنیا پیدا شده، نشان میدهد امام در زمان خود نمیگنجید و فراتر از آن بود. امام یک اتفاق و یک انتخاب- مثل خود آقای هاشمی- نبود، بلکه یک واقعیت بود. این خصیصه واقعیت است که فرقش با سراب و توهم در همین است. امروز میبینید که امام هر روز گویاتر و نمایانتر و تجلّیاش بهتر است. در شخصیتهای امام همین بس که نظام اسلامی با همه عرض و طولش یک کلمه حرف در دهان مبارک امام بود.
یک کلمه حرف امام، جمهوری اسلامی، ایران اسلامی و این همه آثار شد. * استخوان شکسته و گرم هستیم و نمیدانیم که امروز خبرگان چه شخصیتی را از دست داد آیتالله هاشمی، در زمان حیات امام(ره) در نمازجمعه گفت: من و امام خاک پای قنبر، غلام امیرالمؤمنین نمیشویم. نوارش موجود است. امروز خبرگان چنین شخصیتی را از دست داد. استخوان شکسته و گرم هستیم و نمیدانیم چه شد!.
آیتالله محمد امامی کاشانی، نماینده مردم تهران:
بسم لله الرحمن الرحیم
یک روز آیتالله هاشمی رفسنجانی در یکی از جلسات مجمع تشخیص به من فرمودند: شما آیتالله مهدویکنی را میبینید؟ من گفتم: ایشان کسالت دارند و بنا دارم که به عیادت ایشان بروم. ایشان فرمودند: حتماً بروید و از قول من بگویید اگر شما داوطلب هستید، من نیستم و من میگویم که شما هستید. یعنی خودم هم اعلام میکنم. بنده با آیتالله مهدویکنی سابقه دوستی 60 ساله دارم، همانگونه که با حضرت آیتالله هاشمی هم همین سابقه را دارم. ایشان کسالت داشتند و من برای عیادت به منزل ایشان رفتم و این نکته را گفتم.
ایشان تعابیری داشتند، نظیر اینکه آقای هاشمی از صاحبان انقلاب هستند. بنا نداشتم بیایم و همیشه میگفتم که قطعاً نمیآیم. ولی اخیراً – به تعبیر ایشان- شل شدم و نمیدانم چکار کنم. اما اگر ایشان چنین چیزی را بگویند، من احساس شن روزی نمیکنم. در ادامه صحبت از کسالت و دکتر شد و از این صحبتها عبور کردیم.
روز دیگری که باز در مجمع تشخیص بودیم، خدمت برادر عزیز جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی، شرح گفتگوی با آیتالله مهدوی را نقل کردم. صحبتی هم با مقام معظم رهبری داشتند که برای من فرمودند که چند شب پیش مطرح شد. مدتی گذشت و جریان به صورت معلق ماند. چند روز بعد که شنیدم آقای مهدوی در بیمارستان بستری شدند، تلفن کردم تا حالشان را بپرسم. در گفتگوی تلفنی این نکته را به ایشان گفتم که خدمت جناب آقای هاشمی عرض کردم.
آیتالله هاشمی از همان روز اول خیلی تأکید میکردند که نباید در جامعه اینگونه تلقی شود که درون خبرگان اختلاف و تضاد است مسائل گذشت تا چند روز پیش آیتالله هاشمی به من تلفن کردند که میخواهم شما را ببینم. کجا ببینم و چکار کنم؟ من خدمت ایشان در مجمع تشخیص رسیدم. همه مسائل را مطرح کردند و گفتند: صحبتهای شما با آیتالله مهدوی به کجا رسید؟ دوباره همان مطالب را گفتم. ایشان فرمودند: من به اینجا رسیدم که اعلام کنم آیتالله مهدوی هستند. من هم گفتم: خیلی خوب است. به شما بگویم که اگر چه ریاست خبرگان مسئله بسیار مقدس و پاکیزهای است، ولی بود و نبودش چیزی به شما اضافه و کم نمیکند. به ایشان عرض کردم که به جناب آقای مهدوی هم این تعبیر را گفتم که ریاست خبرگان چیزی بر شما اضافه نمیکند و الان هم که نیستید، چیزی از شما کم نکرده است. ولی هر طور که صلاح میدانید، عمل کنید.
آیتالله هاشمی خیلی تأکید میکردند که نباید در جامعه اینگونه تلقی شود که درون خبرگان اختلاف و تضاد است. البته آیتالله مهدویکنی هم روی این مسئله خیلی حساس بودند. هر دوی بزرگوار روی این نکته حساسیت داشتند. به هر حال آیتالله هاشمی رفسنجانی فرمودند: من کنار میروم تا میدان باز باشد و آیتالله مهدویکنی انتخاب شوند. من همان شب به ایشان زنگ زدم. یعنی وقتی به منزل آمدم، تلفن و احوال پرسی کردم و گفتم: امروز با آیتالله هاشمی قرار داشتم و صحبت کردم و ایشان هم قطعاً به اینجا رسیدهاند. آیتالله مهدویکنی فرمودند: اشکال ندارد. می دانید که آیتالله مهدویکنی کسالت دارند که به خاطر سابقه بیماری سیاتیک است و عمل قلب هم کردند.
اینگونه مسائل استرسی برای آدم دارد. ایشان گفت: خیلی خوشحال کردید که تلفن زدید. چون ناراحت بودم. قبول کردم، ولی واقعاً ناراحت بودم. آیت الله مهدوی کنی و آیت الله هاشمی از ذخایر انقلاب، اسلام و امید جهان اسلام هستند انشاءالله خداوند متعال این دو برادر بزرگوار و عزیز را که واقعاً از ذخایر انقلاب، اسلام و امید جهان اسلام هستند، حفظ کند. هر مسلمان، مخصوصاً شیعیان و برادران اهل سنت در داخل کشور و علمای شیعه و سنی کشور، از اینکه اینگونه برخوردها میشود، خیلی خوشحال میشوند و از اینکه خدای نخواسته تشاقّی باشد، ناراحت هستند.
تفویض رسم متداول علماست یکی از دوستان ما مطالبی راجع به تفویضها نقل کردند. واقعاً تفویضها در تاریخ تشیّع زیاد بود. شخصیتی که به شهر، زیارتگاه یا جایی میآمد، شخصیت سابق و برجسته گذشته، جای نماز و درسشان را به آن عالم میدادند. این رسم در بین علما متداول است. انشاءالله که خداوند متعال این انقلاب را به دست رهبر عزیز ما که واقعاً همانگونه که علم بر دوش امام عزیز بود، پرچم را به دوش گرفتند، به دست ایشان، این پرچم به دست مبارک امام عصر(عج) تقدیم شود.
نظر شما