سه‌شنبه ۰۱ آبان ۱۴۰۳ - 2024 October 22

کلید روحانی دست کیست؟

به صراحت می‌توان گفت دولت دوازدهم و روحانی روزهای بسیار بدی را سپری می‌کنند؛ روزهایی که برای خیلی از سیاسیون روزهای جالبی نیست، به‌خصوص برای اصلاح‌طلبان؛ اصلاح‌طلبانی که برای پیروزی روحانی تمام تلاش خود را کردند تا بتوانند یک‌بار دیگر در صحنه سیاسی باقی بمانن
کد خبر: ۲۰۹۲۸۵
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۶
به گزارش صدای ایران روزنامه آرمان نوشت؛ به صراحت می‌توان گفت دولت دوازدهم و روحانی روزهای بسیار بدی را سپری می‌کنند؛ روزهایی که برای خیلی از سیاسیون روزهای جالبی نیست، به‌خصوص برای اصلاح‌طلبان؛ اصلاح‌طلبانی که برای پیروزی روحانی تمام تلاش خود را کردند تا بتوانند یک‌بار دیگر در صحنه سیاسی باقی بمانند و حتی برای آینده درازمدت خود نیز برنامه‌ریزی کردند، ولی ظاهرا تصوراتشان به‌هم خورده است و گله‌گذاری‌های زیادی از دولت و شخص روحانی دارند. خیلی‌ها بر این باورند اقداماتی که روحانی دارد انجام می‌دهد آینده اصلاح‌طلبان را نابود می‌کند و باید به تاریخ بپیوندند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا به دولت کمک کنند، ولی ظاهرا دولت و رئیس‌جمهور اهل کمک‌گرفتن نیستند و دوست دارند به تنهایی همه مدل‌های موفقیت را صاحب شوند. شاید تغییرات اشتباهی که در دولت رخ داده دولت را مجبور به تغییر مسیر کرده و همین باعث شده که به دیوار بزند اما در این میان بسیاری از اصلاح‌طلبان انگشت خود را به سمت مسئول دفتر رئیس‌جمهور بردند و یکی از علت‌های اصلی که روحانی نتوانست به خوبی در این دوره ظاهر شود را واعظی دانستند.امیر محبیان، تحلیلگر مسائل داخلی، بر این باور است که واعظی دست و پا یا دهان کسی را در دولت نبسته است. او عقیده دارد که لاریجانی در انتخابات سال 1400 وارد میدان می‌شود.

‌به نظر می‌رسد نسبت گروه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با دولت آقای روحانی کم‌رنگ شده است و تلاشی در جهت ارتباط با بدنه‌ گروه‌های مختلف نیست؛ شاید در حد یکی، دو جلسه باشد ولی ادامه‌دار نیست. نظر شما در این خصوص چیست؟

طبعا وقتی یک دولت بر سر کار می‌آید، جریانات سیاسی و اقتصادی مختلف رابطه‌ای را با آن تعریف می‌کنند؛ همان عواملی که باعث پیوند این جریانات با دولت می‌شود، باعث جدایی هم می‌شوند. افراد و جریاناتی با هدف کسب منافع سیاسی و حضور در شبکه قدرت دولت به آن می‌پیوندند. اینها با نزدیک‌شدن به لحظات پایانی استقرار دولت می‌کوشند از آن فاصله بگیرند تا خود را برای شناسایی شرایط آتی و آلترناتیو محتمل آماده کنند. اینها فرصت‌طلبان قدرت‌طلبی هستند که رابطه‌شان عقیدتی یا راهبردی نیست. روشن است این جریانات اکنون به مرور از دولت فاصله بگیرند. 

از سوی دیگر بعضی از جریانات با منافع اقتصادی هم هستند که با کاهش منافع‌ انگیزه حمایت از دولت را از دست می‌دهند؛ هرچند تجربه نشان می‌دهد که فرصت‌طلبان اقتصادی در ایران معمولا کمترین هزینه را انجام داده‌اند ولی از منافع مرتبط با مناصب، امضاها و مجوز‌ها حداکثر بهره‌گیری را انجام می‌دهند. دولت فعلی به دلیل شرایط اقتصادی فعلا آخرین رمق‌ها را دارد و این جریانات زالوصفت با شدت و سرعت در حال بهره‌گیری از فرصت‌ها هستند. اگر به پرونده‌های قضائی درجریان دقت کنید، حجم سوءاستفاده‌ها مشخص می‌شود. اما کسانی هم هستند که پیوندشان با دولت نه برای کسب موقعیت یا منصب بلکه برای کمک به دولت برای حل مشکلات مردم بوده که متأسفانه تعداد نه‌چندان کمی از این افراد مأیوس شده یا گوشه عزلت می‌گیرند یا به جمع منتقدان می‌پیوندند. 

‌به نظر شما مهم‌ترین منتقدان دولت روحانی چه گروه‌هایی هستند و چرا برخی در مخالفت با او تا مرز سردادن شعارهای حاشیه‌ساز نیز پیش می‌روند؟

گروهی مخالف‌اند نه فقط با دولت روحانی بلکه با هر فرد و جریانی که در مسیر کسب قدرت آنها باشند. این گروه که نمی‌خواهم نام بیاورم، با همه در جنگ هستند و رشد خود را در نابودی و تخریب جز خود می‌دانند. گروهی با روحانی مخالف‌اند زیرا شخص او و سیاست‌ها و نیروهای دولتش را در مسیر حاکمیت دیدگاهی می‌دانند که با ارزش‌های انقلاب اسلامی در تعارض است. این افراد همین نقدها را بر هاشمی و خاتمی هم داشتند. شاید آنها نمی‌دانند دقیقا چه می‌خواهند ولی ظاهرا می‌دانند چه نمی‌خواهند. 

گروهی به دولت نقدهای مدیریتی دارند؛ این افراد بر این باورند که ضعف‌های مدیریتی که متأسفانه ساختاری و بحران‌زا شده، در حال ازمیان‌بردن فرصت‌های کشور است. دولت هم کند و ضعیف و بی‌تصمیم و بدتصمیم است بنابراین بخشی از مشکلات که به دلیل شرایط ویژه کشور وجود دارد، به دلیل این ضعف‌های دولت تشدید شده است. من گروه نخست را پرسروصدا‌ترین ولی بی‌اهمیت‌ترین مخالفان می‌دانم و گروه آخر را مهم‌ترین ولی کم‌جنجال‌ترین منتقدان می‌دانم. جنجال‌های پوچ گروه نخست مانع شنیده‌شدن انتقادهای منتقدان مدیریتی شده است. 

‌ در میان برخی کاندیداهای احتمالی برای دور بعد ریاست‌جمهوری شما چه پیش‌بینی‌هایی دارید؟ فکر می‌کنید احتمال چرخش اصلاح‌طلبان به برخی طیف‌ها از جمله اصولگرایان چه اندازه محتمل باشد؟ برخی صحبت از حمایت اصلاح‌طلبان از آقای لاریجانی را عنوان کرده‌اند. 

صحبت در این مورد زود است. عوامل مؤثری هستند که تا پایان دولت خود را ممکن است نمایان کنند؛ شرایط آن زمان چهره‌های محتمل را آشکار می‌کند. فعلا بحث آقای لاریجانی را افرادی مطرح می‌کنند که می‌خواهند القا کنند او با اصلاح‌طلبان یا دولت برای کسب حمایت آنها زدوبند کرده است تا به این وسیله او را تخریب کنند. من احتمال کاندیداتوری او را منتفی نمی‌دانم اما آنها که این روزها این مسئله را تبلیغ می‌کنند، بیشتر قصد دارند همراهی‌های او با دولت را فرصت‌طلبانه و قدرت‌طلبانه نشان دهند. درحالی‌که به گمان من لاریجانی را واقعیت‌های سیاسی و اقتصادی کشور به حمایت نسبی از دولت کشانده است.

‌در میان اصولگرایان چه؟ فکر می‌کنید کدام شخص در نبود چهره‌های شاخص اصولگرایی از میزان مقبولیت بیشتری در میان اصولگرایان برای معرفی کاندیدا وجود دارد؟

جریانات سیاسی شناخته‌شده کشور همه به دلایلی روشن تضعیف شده‌اند. کلید حل مشکلات کشور درحال‌حاضر نه در دست اصولگرایان است نه در دست اصلاح‌طلبان. کلید حل مشکل در دست مدیران حرفه‌ای دلسوزی است که نگاه کلان برای پیشبرد جامعه دارند. منظورم اصلا آن دسته از مدیران دولتی که سال‌ها بر مناصب تکیه زده‌اند، نیست. این مدیران لایق اتفاقا در بخش خصوصی حضور دارند که قدرت آن را دارند براساس توانایی‌هایشان ارزش افزوده ایجاد کنند نه مدیرانی که اگر از پست دولتی کنار گذاشته شوند قادر به تأمین زندگی روزمره خود بدون رانت سیاسی نیستند. فقط باید تنگ‌نظری را کنار گذاشت و به‌جای روابط و لابی‌های فاسد یا شعارهای پوچ، شایستگی‌ها و توانمندی‌ها و نتایج ملموس در نظر گرفته شود. 

‌ ارزیابی شما از ظهور نواصولگرایی یا نواصلاح‌طلبی در آینده چیست؟ و فکر می‌کنید این گروه‌ها دارای چه ویژگی‌های مهمی باشند؟

بسیاری از مطالبات به صورت مبنایی تغییر یافته است، با افزودن یک پیشوند «نو» بدون برنامه جامع برای جلب اعتماد افکار عمومی نتیجه‌ای به دست نمی‌آید. پاسخ‌های کهنه برای پرسش‌های نو مفید نخواهد بود. مدل‌های حکمرانی در جهان سال‌هاست تغییر کرده ‌است. ما هنوز تغییرات را لمس نکرده‌ایم. این در حالی است که در 10 سال آینده جهان و عوامل قدرت در آن کاملا تغییر خواهند کرد. اگر کسی تغییرات را درک نکند، در معادلات آینده جایی نخواهند داشت. ایران ظرفیت مهمی برای جهان آینده است. آدم‌های کوچک این ظرفیت را نابود می‌کنند. 

‌به نظر شما با توجه به اقدامات دولت و شخص روحانی، دیگر جایی برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری از جناب اصلاح‌طلبان باقی نمانده است؟

ما باید بازی را از حلقه بسته اصلاح‌طلب- اصولگرا خارج کنیم. این حلقه برای نظام بن‌بست مدیریتی می‌آورد. این‌گونه القا می‌شود که راه‌حل مسائل کشور سیاسی است. سیاسیون داخل و خارج، موافق و مخالف در این روند غلط شریک‌اند. سیاست‌زدگی کشور را به دنبال موهومات می‌کشاند. طبعا باید‌ گرایش‌های مختلف سیاسی و احزاب مختلف وجود داشته باشند؛ اشکالی در این نیست، اما کشور را نباید اسیر بازی‌های این افراد کرد. 

‌مهم‌ترین دلیلی که برخی از نمایندگان مجلس طرح استیضاح لاریجانی را مطرح کردند، چیست. هدف از این کار چیست؟

همان کسانی که هر کس جز گروه خود را تخریب می‌کنند، لاریجانی را هم به عنوان یک مانع محتمل آینده تخریب می‌کنند اما لاریجانی به گمان من، نمایانگر پراگماتیسم ایرانی است و من این را مفید می‌دانم. علی لاریجانی نگاه کلان حکومتی یافته است؛ همین امر او را از بازی‌های کودکانه دور کرده است. اما لاریجانی تیم قدرتمند مدیریتی‌ای کنار خود ندارد. او باید به جای تیمی از نمایندگان فعلی در پی ساماندهی تیم مدیریتی قدرتمندی باشد و خود را از حلقه بازیگران سیاسی عمدتا فاقد زایش فکری خارج کند. در این صورت می‌تواند قابلیت طرح داشته باشد. 

‌برخی بر این باور هستند علت اصلی‌ای که دولت نتوانست در این دوره به‌خوبی ظاهر شود، این است که در کابینه افراد اصلی هیچ‌کاره هستند. برای مثال، واعظی تقربیا همه‌کاره دولت شده و جهانگیری رسما نقشی ندارد. ارزیابی شما چیست و اینکه اگر این تحلیل درست باشد، چرا روحانی اقدامی نمی‌کند؟

این تحلیل از اتاق‌های فکر اصلاح‌طلبان و بعضا کارگزاران بیرون آمده است. نشنیده‌ام واعظی دست و پا یا دهان آقای جهانگیری را بسته باشد. اینها نمونه‌ای از بازی‌های قدرت‌طلبانه‌ای است که کشور را اسیر خود کرده است. اشکالات دولت‌های ما عمیق‌تر از این چیزهاست که فقط به افراد نسبت داده شود. 

‌علت اصلی سکوت اصولگرایان درباره اقدامات دولت چیست؟

اصولگرایان مواضع یکسانی ندارند. طیفی یکپارچه اقدامات دولت را رد می‌کنند. گروهی بعضی را تأیید و بعضی را نقد می‌کنند. درباره موضوعات قابل نقد هم انسجام کافی وجود ندارد. خیلی‌ها هم نگران وضع کشور و مشکلات آن هستند و معتقدند این دولت زیر فشار نقد قرار نگرفته و از انسجام کامل برخوردار نیست، اگر زیر فشارش قرار دهیم از هم متلاشی می‌شود و حتما به‌نفع کشور نیست. 
نظر شما