چگونه همسر مناسبی انتخاب کنیم؟
ازدواج بحث پیچیده و دشواری هست و موفقیت آن در گرو آگاهی و اطلاعات ریز و درشتی هست که دانستن آن ها نیازمند مهارتهایی هست تا افراد بتوانند به درک درستی از همسر آینده خود دست پیدا کنند. این مبحث اختصاص دارد به نکات مهمی که دانستن آن ها میتواند گذشته از ازدواج بسیار خوب و موثر باشد.
ویژگیهای شخصیتی افراد بسیار مهم هست و دو فردی که قرار هست با هم ازدواج کنند همۀ وقت در بحث ازدواج این موضوع مهم مطرح می شود که زن و مرد گذشته از ازدواج باید به چه نکاتی دقت کنند؟ چه عوامل فرهنگی، شخصیتی و… را باید در نظر گرفت تا ازدواج پیروز باشد؟
به گزارش صدای ایران از تالاب، ازدواج بحث پیچیده و دشواری هست و موفقیت آن در گرو آگاهی و اطلاعات ریز و درشتی هست که دانستن آن ها نیازمند مهارتهایی هست تا افراد بتوانند به درک درستی از همسر آینده خود دست پیدا کنند. این مبحث اختصاص دارد به نکات مهمی که دانستن آن ها میتواند گذشته از ازدواج بسیار خوب و موثر باشد.
وقتی دو فرد قرار هست با هم ازدواج کنند، تفاوتهای زیادی بین آن ها وجود دارد که به تکتک انها باید دقت کرد. تیپ شخصیتی افراد، تفاوتهای فرهنگی و اقتصادی، خانواده، سطح تحصیل، علایق و تفریحات و… طیف بسیار گستردهای از تفاوتها را تشکیل میدهند که اگر روی آن ها تمرکز نشود، ممکن هست دیری نپاید که ازدواج بههم بخورد و شکست در ازدواج باعث بروز مشکل در زندگی می شود و باید تا آنجا که می توان تلاش کرد که ازدواج سالم و بادوامی انجام گیرد. خصوصیات مهمی که در زندگی پررنگتر میباشند از این قرارند:
1. ابعاد شخصیتی
ویژگیهای شخصیتی افراد بسیار مهم هست و دو فردی که قرار هست با هم ازدواج کنند باید سعی کنند از نظر شخصیتی به هم نزدیک باشند. این مقاله را با چند مثال توضیح می دهم:
• خسیس بودن یا نبودن:
فرض کنیم فردی خسیس هست و قرار هست با فرد دست و دلباز یا معمولی ازدواج کند. این دو تفاوت مشکلساز خواهد شد. زن و مرد باید از نظر نوع خرج کردن تا حدود زیادی شبیه هم باشد.
• درونگرایی و برونگرایی:
تفاوت تیپ شخصیتی هم مهم هست. یک فرد درونگرا ممکن هست نتواند با یک فرد برونگرا کنار بیاید. فرد برونگرا علاقه زیادی به معاشرت با مردم و اطرافیان دارد و دوست دارد مهمانی برود و مهمانی بدهد، در حالیکه یک فرد درونگرا خلوتگزین هست و به کارهای انفرادی مانند کتاب خواندن علاقه دارد و از معاشرت عمده لذت نمیبرد.
• صداقت یا پنهانکاری:
گاهی فردی دروغگوست و صادق نیست. علاقه به پنهانکاری دارد و رفتار عجیب و غریب از خود نشان می دهد، هر چند ممکن هست موضوع واقعا مهمی وجود نداشته باشد. اینکار قطعا باعث شک و شبهه برای همسر میشود و به اختلافات زیادی دامن می زند.
• لجباز بودن یا نبودن:
گاهی فرد لجوج هست و اصلا حاضر نیست در یک اختلاف کوتاه بیاید و برای به کرسی نشاندن حرف و عقیده خود تا انتها هم میرود، حتی حاضر هست زندگیاش تباه شود ولی از حرف خود کوتاه نیاید. زندگی مشترک جای لجبازی نیست و به هر حال یک طرف باید کوتاه بیاید. چنین رفتاری برای دیگران قابلتحمل نیست و احتمال درگیریهای شدید بین زن و شوهر وجود دارد. خودبینی و تکبر، خودخواهی و خودمحوری از ویژگیهای شخصیتی مشکلساز هست که گذشته از ازدواج حتما باید تشخیص داده شود.
2. مسایل فرهنگی
پذیرفتن مسایل فرهنگی خانواده بسیار مهم هست. خانوادهای ممکن هست سنت، عادات و عقاید خاصی داشته باشند که با افکار و آموزههای فرد مقابل سازگاری نداشته باشد. حتی عادات خانواده نیز ممکن هست برای همسر قابلقبول نباشد، مثلا خانواده مرد عادت داشته باشند چند نوع غذا سر سفره باشد، در حالیکه زن اکثر تمایل دارد از بیرون غذا تهیه کند و به نوع غذای سفره و… عمده اهمیت نمیدهد. در خانوادهای دکوراسیون و مبلمان و… باید شیک و خوشگل باشد، ولی در خانواده دیگر به این مسائل دقت نمی کنند.
3. نگرش منفی ویرانگر
نگرش منفی نسبت به دیگران نیز موضوع مهمی هست. زمانی که فردی مدام در حال انتقاد از دیگران هست باید اکثر در مورد نوع افکار و رفتار او تامل کرد. منظور ما خوشبینی کامل نیست ولی بدبینی مطلق نسبت به دیگران به محیط داخل خانواده نیز کشیده خواهد شد چون یک فرد بدبین، صداقت همسر را هم زیر سوال خواهد برد.
4.تلاش برای تغییر
گاهی افراد فکر میکنند می توانند همسر را بعد از مدتی از زندگی مشترک تغییر دهند. این نوع تفکر را کاملا فراموش کنید. شخصیت انسانها عمده قابلتغییر نیست و انسانها در این مواقع از خود مقاومت نشان می دهند و این مقاومت پایههای زندگی را سست خواهد کرد.
5. سطح اقتصادی
به سطح اقتصادی دو خانواده نیز باید دقت کرد. خرج کردن، نحوه مسافرت رفتن و… در خانوادهها بر زمینه سطح اقتصادی هست. نوع نگاه اقتصادی در دو خانواده میتواند مشکل ایجاد کند. مثلا اگر درآمد خانم عمده و درآمد آقا کم باشد، شاید اینطور به نظر برسد که خانم خرج منزل را میدهد بنابراین بهتر هست درآمد خانم کمتر از آقا باشد.
6.سطح تحصیلات
سطح تحصیلات طرفین و حتی خانوادهها مهم هست. اگر اختلاف سطح تحصیلات بین زن و شوهر بسیار عمده، مثلا یکی در حد سیکل و دیگری در حد دکترا باشد، قطعا مشکلساز خواهد بود. تحصیل تاثیر زیادی در سطح اطلاعاتی، منش، بینش، رفتار و… می گذارد.
گرچه به این نکته هم باید دقت داشت که اگر سطح تحصیلات خانم خیلی اکثر از آقا باشد، مشکلات نمود بیشتری پیدا خواهد کرد. هر چقدر زن و شوهر همترازتر باشند، قدرت درک از یکدیگر اکثر می شود. اختلاف سطح تحصیلی بین زن و مرد ممکن هست حس خودکمبینی و حسادت را نیز برانگیخته کند و حتی درک نادرستی از مفاهیم پیدا کنند.
7. علایق و تفریحات
گذشته از ازدواج همۀ افراد حتما باید به علایق و تفریحات دقت کنند. فرض کنید یکی از علایق مهم فردی کتاب خواندن هست، ولی طرف مقابل هیچ علاقهای به کتاب ندارد و گاهی دیده میشود، فرد مقابل کتاب خواندن همسرش را چندشآور توصیف میکند و آن را مانع تعاملات و رفتن به مهمانی، تفریح و… میداند. تفننها باید شبیه هم باشد؛ یک نفر به طبیعت علاقه دارد، دیگری به موزه و رفتن به مناطق باستانی. اگر دو طرف نتوانند تعادلی در این موضوع ایجاد کنند، قطعا سفر دچار مشکل خواهد شد یاخانوادهای ناگهانی تصمیم به مسافرت می گیرند و خانوادهای با برنامهریزی قبلی.
8.اعتقادات مذهبی و دینی
اعتقادات دینی و مذهبی دو فرد باید به هم نزدیک باشد. صرفا این که هر دو طرف نماز می خوانند یا خانمهای هر دو خانواده چادری میباشند، کافی نیست. بعضی از افراد ممکن هست بعضی ظواهر را رعایت کنند ولی متخلق به اخلاقیات دینی نباشند و بالعکس. خلاصه مقاله این هست که نوع نگاه دینی و مذهبی زن و مرد و خانوادههایشان بهتر هست که شبیه هم باشد.
9.مسایل جنسی
به مسایل جنسی دو طرف نیز باید دقت شود. افراد یا سرد مزاج میباشند یا گرم مزاج. تفاوت در طبع زن و مرد مسالهساز هست.
10. اختلاف سنی
امروزه عمده دیدن می کنیم که دو فرد با اختلاف سنی عمده با هم ازدواج میکنند. شاید گفته شود که تفاوت سنی 10 سال عمده هست، ولی مهم این هست که 10 سال در چه دوره سنی زن و مرد باشد. اگر هر دو اکثر از 30 سال دارند و تقریبا به پختگی رسیدهاند، 10 سال نمیتواند مشکل زیادی ایجاد کند، ولی وقتی یکی18 ساله و دیگری 28 ساله هست، اختلاف سنی 10 سال مشکلساز خواهد شد. این دو نفر از نظر هیجانی متفاوت میباشند. یک نکته دیگر را هم باید مطرح کرد و آن سن پسرها هنگام ازدواج هست. پسرها از نظر بلوغ فکری از دخترها عقبتر میباشند و اگر خیلی زود ازدواج کنند شاید اصلا نتوانند زندگی را اداره کنند.
11. دخالت خانوادهها
هر دو طرف یعنی مرد و زن باید یاد بگیرند مشکلات خود را با کمک خانواده حل نکنند و حتیالامکان از مشاور کمک بگیرند. خانوادهها مشاوران عمده خوبی برای فرزندانشان نیستند. تعداد زیادی از انها در مواقعی که فرزندانشان اختلاف پیدا می کنند، احساساتی عمل میکنند، بهخصوص وقتی که والدین پختگی لازم را نداشته باشند. مشاوره دادن به دیگران کار مشکلی هست و نباید هر فردی به خود این اجازه را بدهد. یک پند یا آموزش غلط ممکن هست رابطه مرد و زن را خراب و مشکل را مضاعف کند.
12. دوره آشنایی قبل از ازدواج
بهندرت زن و مردی پیدا میشود که همۀ این موارد را به خودیخود بداند. همینطور تعداد زیادی از افراد هنگام آشنایی نقابی بر چهره دارند که شاید نتوان بهراحتی به شخصیت یا افکار و عقاید و خصوصیات زندگی و خانواده آن ها دست پیدا کرد. مهم ترین نکته که در این مواقع باید به آن تاکید کرد پیشگیری از ازدواجهای شتابزده و با عجله هست. گذشته از ازدواج حتما باید دو خانواده با هم آشنا شوند و دورههای رفت و آمد و شناسایی برقرار شود.
در همین رفت و آمدهاست که افراد به چهره حقیقی هم دیگر پی میبرند. دوره آشنایی حداقل باید 6 ماه باشد و گاهی لازم هست حتی به یک سال برسد. نحوه نشست و برخاست فرد، نحوه عصبانی و شاد شدن او، هیجانات و… در برخوردهای ساده و ناگهانی دیده میشود. وقتی فرد زود از کوره درمیرود، آن را با خود به مکان دیگری هم انتقال میدهد.
اصل مهمی که همۀ خانوادهها باید به آن دقت کنند، روابط عاطفی خوب بین پدر و مادر فرد هست که میتواند گواه بر این باشد که فرزندشان هم همینطور هست و سلامت روان سالمی دارد. وقتی مثلا پدر خانواده زن دوم دارد یا بیبند و بار، معتاد و… هست به احتمال عمده فرزند او هم همان رفتارها را خواهد آموخت. تلاش باید روی شناخت ریشه خانواده فرد باشد. هر چقدر ریشه خانواده سالمتر باشد، به احتمال بسیار عمده می توان گفت فرزند آن ها قابلاعتمادتر هست. درخت سالم قطعا میوه سالمی به بار خواهد آورد.
ازدواج دلسوزی نیست و همۀ افراد حق گزینه دارند و در این مواقع نباید با دلسوزی رفتار کرد و باید برترین را گزینه کرد. اگر قصد دارید با یک خانواده مشکلدار وصلت کنید باید بعضی از عوارض را قبول کنید.
وقتی تفاوت را میپذیرید باید برای آن راهحل داشته باشید، مثلا اوضاع مالی همسر پایین هست. این موضوع را قبول می کنید و میگویید که تلاش می کنیم تا بهتر شود ولی این که بگویید یک طوری می شود، جمله بسیار اشتباه و دردسرسازی هست یا اول بگویید اوضاع مالی او مهم نیست و بعد وارد زندگی شوید و بگویید انتظار ما خیلی بیش از اینهاست، مشکلساز خواهدشد.
همکفو بودن نیز بسیار مهم هست. قطعا تفاوت بین افراد وجود دارد، ولی چه بهتر که تفاوتها کم باشد. مهمترین موردی که گذشته از ازدواج باید به آن دقت داشت، خانواده و ساختار خانواده هست. در خانوادههایی که از نظر ساختاری مشکل دارند، فرزندان نیز تاثیر زیادی می گیرند. گرچه انعطاف فرد بسیار مهم هست و گاهی تفاوتهای عمده را با انعطاف می توان به حداقل رساند.
13. مشاوره قبل از ازدواج
وقتی مشاور ازدواج با دو فرد غیرهمکفو مواجه میشود، سعی میکند مشکلات را تشریح و اختلافات را به دو طرف گوشزد کند. آگاهی دادن به دو فردی که قرار هست با هم ازدواج کنند باید کامل باشد و مسائل هشداردهنده بازگو شود ولی در نهایت تصمیم را باید برعهده خودشان گذاشت.
نظر شما