چرا محسن هاشمی شهردار تهران نشد؟
پس از فراز و نشیبهای بسیار شورای اصلاحطلب شهر تهران سومین شهردار تهران را طی۱۵ماه گذشته انتخاب کرد.
به گزارش صدای ایران از روزنامه آرمان، پس از فراز و نشیبهای بسیار شورای اصلاحطلب شهر تهران سومین شهردار تهران را طی۱۵ماه گذشته انتخاب کرد. پیروز حناچی و عباس آخوندی دو کاندیدای نهایی شهرداری تهران بودند که دیروز برنامههای آنها در معرض رأی اعضای شورای شهر تهران قرار گرفت و در نهایت حناچی با اختلاف یک رأی به پیروزی رسید و شهردار تهران شد. با این وجود انتخاب سه شهردار در طول۱۵ ماه گذشته که اصلاحطلبان مدیریت شهر تهران را به دست گرفتهاند ثبات را از مدیریت شهر تهران گرفته و موقعیت اصلاحطلبان را متزلزل کرده است. نکته قابل تأمل در این زمینه اینکه این تزلزل بیش از آنکه منشأ درونی داشته باشد منشأ بیرونی دارد و از بیرون به شورا تحمیل شده است. از سوی دیگر مجادله احزاب اصلاحطلب در درون شورای شهر برای انتخاب شهردار تهران به بالاترین میزان خود رسیده و احزاب اصلاحطلب به شکلهای مختلف تلاش میکردند گزینهای به عنوان شهردار تهران انتخاب شود که به آنها نزدیکی بیشتری داشته باشد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی چگونگی انتخاب شهردار جدید تهران «آرمان» با سیدمحمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل آن را میخوانید.
پیروز حناچی با توجه به چه سازوکاری به عنوان شهردار تهران انتخاب شد؟ چرا بهرغم پیشبینی کارشناسان و این مسأله که عباس آخوندی وجهه ملی برجستهتری داشت اعضای شورای شهر در نهایت به شهردار شدن حناچی رأی دادند؟
هر دو گزینه نهایی شهرداری تهران دارای محاسن مختلف اما متفاوتی بودند. اعضای شورای شهر نیز به این نکته آگاهی داشتند. شورای شهر پنجم برای سومین بار شهردار تهران را انتخاب کرد. روال کار در دو بار قبلی درباره آقای نجفی و افشانی این بود که اگر اعضای شورا روی یک فرد اجماع داشتند و وی را دارای صلاحیت بیشتری تشخیص میدادند، این دیدگاهها به رقبای آن فرد انتقال داده میشد و اغلب افراد نیز با توجه به دیدگاه شورا از ادامه رقابتها انصراف میدادند. با این وجود این اتفاق برای بار سوم رخ نداد. دلیل این مسأله نیز این بود که هر دو گزینه نهایی شهرداری تهران دارای توانایی و سوابق ممتازی بودند و اعضای شورای شهر نیز به صورت کامل روی یک فرد اجماع نکرده بود. در نهایت نیز تنها با اختلاف یک رأی آقای حناچی به عنوان شهردار تهران انتخاب شدند. آقای آخوندی مدتها به عنوان وزیر در کشور فعالیت کرده و از چهرههای شناخته شده سیاسی و عمرانی کشور است و در زمینه مدیریت شهری صاحب نظر هستند. از سوی دیگر آقای حناچی نیز دارای سوابق ممتاز علمی هستند و سالها در مدیریت شهر تهران فعالیت داشتهاند. اعضای شورای شهر تهران نیز با یک رویکرد منطقی و صحیح برنامههای هر دو گزینه شهرداری تهران را بررسی و مطالعه کردند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که در شرایط فعلی بهترین گزینه برای مدیریت شهر تهران آقای حناچی هستند.
چرا آقای حناچی تنها با اختلاف یک رأی به عنون شهردار انتخاب شدند؟ آیا این اختلاف حداقلی به دلیل تردید اعضای شورای شهر درباره برنامههای ارائه شده دو گزینه شهرداری بود؟
آقای حناچی میتوانستند با اختلاف رأی بیشتری به عنوان شهردار انتخاب شوند. با این وجود اعضای شورای شهر تصمیم گرفتند این اتفاق رخ ندهد و رأی دو گزینه نهایی شهرداری تهران نزدیک به هم باشد. شاید اگر آقای آخوندی نیز به عنوان شهردار تهران انتخاب میشد اعضای شورای شهر همین رفتار را از خود نشان میدادند. نکته دارای اهمیت این است که در دو، سه روز منتهی به انتخاب شهردار تهران رفتار عجیب و تبلیغات مسموم درباره آقای آخوندی در فضای رسانهای کشور به وجود آمده بود که کار انتخاب شهردار تهران را سخت کرده بود. به همین دلیل نیز اعضای شورای شهر تصمیم داشتند با رأی بالایی که به آقای آخوندی میدهند به کسانی که این تبلیغات مسموم را طراحی کرده بودند این پیام را بدهند که برای شورای شهر تهران تعهد و تخصص از همه چیز بیشتر اهمیت دارد و اعضای شورای شهر برای کسانی که در گذشته به کشور خدمت کردهاند و منشأ خدمات زیادی بودهاند احترام قائل است. در نتیجه بنده معتقدم که رأی اعضای شورای شهر تهران به آقای حناچی و احترام به آقای آخوندی یک رویکرد مدبرانه و منطقی بوده است.
یک روز قبل از انتخاب شهردار تهران این شایعه مطرح شده بود که برخی مراجع ذیصلاح هر دو گزینه نهایی شهرداری تهران را برای تصدی شهرداری تهران مناسب تشخیص ندادهاند. آیا این مسأله صحت داشت و آیا مشخصا آقای حناچی با چنین مشکلاتی مواجه خواهد بود؟
اینگونه شایعات از جمله همان تبلیغات مسمومی بود که برای انتخاب شهردار تهران مطرح شده بود. این اتفاقات شبیه مخالفتهایی بود که گروههای تندرو با تصویب FATF در مجلس شورای اسلامی انجام میدادند. نکته دیگر تماسهای مشکوک و پیامکهای تهدیدآمیزی بود که در روزهای منتهی به انتخاب شهردار تهران برای اعضای شورای شهر ارسال میشد. به عنوان مثال در روز رأی گیری برای انتخاب شهردار تهران فردی با بنده تماس گرفت و از من خواست که به هیچ کس رأی ندهم. بنده به ایشان گفتم به چه کسی رأی ندهم. وی پاسخ داد به هیچ کس رأی ندهید. از سوی دیگر پیامهای تهدیدآمیزی نیز برای اعضای شورای شهر ارسال میشد که دارای متنهای مشترک و شبیه به هم بود. به نظر میرسید این پیامکها به صورت سازمان یافته و توسط گروههای خاص ارسال میشد و دارای محتوای یکسان بود. با این وجود شورای شهر تهران اجازه نداد این تهدیدات و کارشکنیها در انتخاب یک فرد شایسته و توانمند برای مدیریت شهر تهران اخلال ایجا کند. پیام مهمی که شورای شهر با انتخاب خود به افکار عمومی جامعه داد این بود که شورای شهر تهران به دنبال مدیرتی علمی و منطقی شهر تهران است و برای کسانی که به مردم خدمت میکنند احترام قائل است و اجازه نمیدهد کسانی از بیرون و با روشهای نخنما شده در تصمیم گیری اعضای شورا دخالت داشته باشند. آقای حناچی در گذشته در هر پستی که قرار داشته کارنامه قابل قبول و موفقی از خود برجای گذاشته است. به همین دلیل نیز اگر شرایط برای ایشان در مدیریت شهر تهران فراهم شود ایشان میتواند منشأ خدمات زیادی برای شهر تهران باشد.
براساس اخبار منتشر شده احزاب اصلاحطلب برای انتخاب شهردار تهران با هم مجادله جدی داشتهاند. این مجادله به خصوص بین حزب اتحاد ملت و کارگزاران سازندگی و اعتماد ملی شکل جدیتری داشته است. مجادله احزاب اصلاحطلب به چه میزان در انتخاب آقای حناچی به عنوان شهردار تهران تأثیرگذار بود؟
این خاصیت دموکراسی است. قرار نیست همه290 نفر عضو مجلس شورای اسلامی یا21 نفر عضو شورای شهر شبیه به هم فکر و رفتار کنند. قاعده تصمیمگیری در شورای شهر نیز به این شکل است که حداقل باید14 نفر از اعضای شورای شهر در شورا حضور داشته باشند تا یک مصوبه تصویب شود. تصویب یک مصوبه نیز منوط به موافقت8 نفر از این14 نفر است. در نتیجه اعضای شورای شهر براساس قاعده و قانونی که در شورای شهر وجود دارد شهردار تهران را انتخاب کردند. با این وجود برخی به دلیل اینکه با سازوکار تصمیمگیری در شورای شهر تهران آشنایی ندارند تلاش میکنند اختلاف سلیقهها را به شکل مجادله و درگیری احزاب اصلاحطلب برسر کرسی قدرت نشان بدهند. از سوی دیگر برخی نیز از روی آگاهی و به دلیل اینکه رقیب سیاسی جریان اصلاحات به شمار میروند تلاش میکنند به این حواشی دامن بزنند. اختلاف سلیقه در عالم سیاست یک امر طبیعی است. این وضعیت در شورای شهر تهران نیز وجود دارد. به عنوان مثال در برخی مسائل بین کمیسیونهای شورا اختلاف نظر به وجود میآید. گاهی حتی بین اعضای یک کمیسیون نیز اختلف نظر وجود دارد. با این وجود مدیریت منطقی و علمی ایجاب میکند که این اختلاف سلیقهها در نهایت به سمت بهبود مدیریت شهری و تعامل بیشتر سوق داده شود. در نتیجه اختلاف سلیقه در بین اعضای شورای شهر که یک مسأله طبیعی است و در همه کشورهای جهان نیز وجود دارد به معنای خط کشیهای سیاسی بین احزاب جریان اصلاحات نیست. نکته دیگر اینکه نباید نقش احزاب در تصمیم گیرهای کلان مدیریتی جامعه را مذموم و مردود بدانیم. به هر حال احزاب دارای برنامه و ایده هستند و دیدگاههای سانده آنها قابل تأمل و اهمیت است. در شرایط کنونی نیز در شورای شهر تهران چهار فراکسیون که هر کدام به یک حزب تعلق دارند وجود دارند که در دیدگاههای احزاب خود را منعکس میکنند. اتحاد ملت، کارگزاران سازندگی، اعتماد ملی و مستقلین چهار فراکسیونی هستند که در شورای شهر تهران حضور دارند. همه این فراکسیونها به شکلهای مختلف تلاش میکنند مدیریت شهر تهران رویکرد بهتری به خود بگیرد. از سوی دیگر اختلاف سلیقهها بین فراکسیونهای مختلف شورای شهر نیز مانع از وحدت و همدلی بین اعضای شورای شهر نشده و در آینده نیز نخواهد شد. شرایط در شورای شهر به شکلی است که اگر کسی از بیرون به شورا نگاه کند متوجه این مسأله میشود که اعضای شورا در ظاهر با هم رقابت دارند، اما در باطن و حقیقت با هم وفاق و همدلی دارند. به عنوان مثال تا زمانی که آقای حناچی به عنوان شهردار تهران انتخاب نشده بود رقابت فراکسیونهای درون شورای شهر زیاد بود. با این وجود پس از انتخاب ایشان همه اعضای شورای شهر روی حمایت و فراهم کردن شرایط برای مدیریت دکتر حناچی در شهر تهران اجماع دارند و تلاش خواهند کرد شرایط برای مدیریت ایشان در تهران مهیا شود.
انتخاب سه شهردار طی چهار سال برای مدیریت شهر تهران عملکرد اصلاحطلبان را تحت الشعاع قرار نداده و متزلزل نکرده است؟ آیا بهتر نبود از ابتدا دقت بیشتری در زمینه انتخاب یک شهردار صورت میگرفت تا مدیریت شهر تهران دارای ثبات باشد؟
انتخاب آقای نجفی در شهریور سال96 یک انتخاب علمی دقیق و منطقی بود. با این وجود پس از انتخاب ایشان مسائلی در مدیریت شهر تهران رخ داد که شورای شهر مجبور شد گزینه دیگری را برای مدیریت شهر تهران انتخاب کند. انتخاب آقای افشانی نیز با سازوکار علمی و منطقی صورت گرفت و همه اعضای شورای شهر از این انتخاب حمایت میکنند. با این وجود با تصویب قانون منع به کارگیری بازنشستگان شرایط به شکل دیگری رقم خورد. در این راستا ما تلاش زیادی انجام دادیم تا آقای افشانی در پست خود باقی بماند و مدیریت شهر تهران را در اختیار داشته باشد. با این وجود برخی به صورت سازماندهی شده تلاش کردند آقای افشانی در شهرداری تهران حضور نداشته باشد تا موقعیت اصلاحطلبان در مدیریت شهر تهران با چالش جدیتری مواجه شود. مقام شهردار تهران در حد وزرا و معاونین رئیسجمهور است و به صورت معمول ایشان نیز باید از این قانون مستثنی میشدند. با این وجود به نظر میرسد هدف اصلی تصویب قانون منع به کارگیری بازنشستگان آقای افشانی و اصلاحطلبان هستند. به همین دلیل نیز سازماندهی که در این زمینه توسط رقبا صورت گرفت شرایطی را به وجود آورد که اعضای شورای شهر مجبور شوند برای سومین بار در طول چهار سال یک شهردار جدید برای شهر تهران انتخاب کنند. این در حالی بود که بزرگان حقوقی کشور به شکلهای مختلف عنوان کردند که شهردار تهران نباید مشمول این قانون قرار بگیرد. با این وجود این اتفاق رخ داد و نوک پیکان قانون منع به کارگیری بازنشستگان در نهایت متوجه آقای افشانی به عنوان شهردار تهران شد. با این وجود در دو مرحله رویکرد شورای شهر تهران دچار تعلل و وقفه شد. نخست در مقطعی که قرار بود برای آقای نجفی جایگزین پیدا کنیم که این وقفه در حدود دو ماه طول کشید و دوم نیز در شرایط کنونی که شورای شهر تلاش کرد جایگزین مناسبی برای آقای افشانی در شهرداری تهران پیدا کند. در نتیجه در مجموع15 ماهی که اصلاحطلبان در شورای شهر تهران حضور دارند در حدود4 ماه توسط بیرون دچار تعلل و وقفه شدهاند. با تمام این اوصاف ما نسبت به آینده خوشبین هستیم و معتقدیم رویکرد اصلاحطلبان در شورای شهر تهران موفق و قابل دفاع بوده است. ما حاضر هستیم دوران15 ماهه حضور اصلاحطلبان را با حضور14 ساله اصولگرایان با آن همه بودجه با هم مقایسه کنیم و سپس به یک جمع بندی مناسب در رویکردها و علمی بودن برنامهها برسیم. این در حالی است که در گذشته و زمانی که اصولگرایان مدیریت شهر تهران را برعهده داشته اند وضعیت اقتصادی کشور خوب بود و نفت با قیمت هر بشکه140 دلار به فروش میرفت. این در حالی است که در شرایط کنونی وضعیت اقتصادی کشور و مدیریت بازار ارز شکل جالبی ندارد و ما با کمبودها و نقصانهای زیادی مواجه هستیم.
چرا باوجود اینکه نام محسن هاشمی در بین کاندیدای اولیه شهرداری تهران وجود داشت و برخی از کارشناسان شهری نیز ایشان را گزینه مناسبی برای مدیریت شهر تهران میدانستند در نهایت نام ایشان در بین گزینههای نهایی شهرداری تهران قرار نگرفت؟
دلیل اصلی این مسأله میثاقنامهای بود که در ابتدای تشکیل شورای شهر پنجم بین اعضای شورا منعقد گردید. در این میثاقنامه همه اعضای شورای متعهد شدند که تحت هیچ شرایطی شورای شهر را به قصد پستهای دیگر ترک نکنند. در گذشته این اتفاق افتاده بود و اعضای شورای شهر یا در انتخابات مجلس یا در پستهای دیگر قرار میگرفتند و شورا را ترک میکردند. شاید بهترین مثال در این زمینه شورای شهر اول تهران است که به همین دلیل که اغلب اعضای شورا در انتخابات مجلس شورای اسلامی کاندیدا شده بودند در نهایت شورا منحل شود. در نتیجه ما تصمیم گرفتیم این بدعت نامناسب و مضر را در شورای شهر از بین ببریم. همه اعضای شورای شهر به این نکته آگاهی داشتند که برخی از هواداران جریان اصلاحات علاقه دارند که آقای هاشمی به عنوان شهردار تهران انتخاب شود. خود ایشان نیز این دغدغه را داشتند و به این علاقه احترام میگذاشتند. با این وجود تصمیم شورا این بود که هیچ کدام از اعضای شورای شهر به هیچ دلیلی شورا را ترک نکنند. نکته دیگر اینکه خروج آقای محسن هاشمی از شورا نیازمند رأی اعضای شورای شهر بود که اگر چنین اتفاقی رخ میداد بنده بعید میدانم که شورای به چنین مسألهای رأی مثبت میداد.
پیروز حناچی با توجه به چه سازوکاری به عنوان شهردار تهران انتخاب شد؟ چرا بهرغم پیشبینی کارشناسان و این مسأله که عباس آخوندی وجهه ملی برجستهتری داشت اعضای شورای شهر در نهایت به شهردار شدن حناچی رأی دادند؟
هر دو گزینه نهایی شهرداری تهران دارای محاسن مختلف اما متفاوتی بودند. اعضای شورای شهر نیز به این نکته آگاهی داشتند. شورای شهر پنجم برای سومین بار شهردار تهران را انتخاب کرد. روال کار در دو بار قبلی درباره آقای نجفی و افشانی این بود که اگر اعضای شورا روی یک فرد اجماع داشتند و وی را دارای صلاحیت بیشتری تشخیص میدادند، این دیدگاهها به رقبای آن فرد انتقال داده میشد و اغلب افراد نیز با توجه به دیدگاه شورا از ادامه رقابتها انصراف میدادند. با این وجود این اتفاق برای بار سوم رخ نداد. دلیل این مسأله نیز این بود که هر دو گزینه نهایی شهرداری تهران دارای توانایی و سوابق ممتازی بودند و اعضای شورای شهر نیز به صورت کامل روی یک فرد اجماع نکرده بود. در نهایت نیز تنها با اختلاف یک رأی آقای حناچی به عنوان شهردار تهران انتخاب شدند. آقای آخوندی مدتها به عنوان وزیر در کشور فعالیت کرده و از چهرههای شناخته شده سیاسی و عمرانی کشور است و در زمینه مدیریت شهری صاحب نظر هستند. از سوی دیگر آقای حناچی نیز دارای سوابق ممتاز علمی هستند و سالها در مدیریت شهر تهران فعالیت داشتهاند. اعضای شورای شهر تهران نیز با یک رویکرد منطقی و صحیح برنامههای هر دو گزینه شهرداری تهران را بررسی و مطالعه کردند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که در شرایط فعلی بهترین گزینه برای مدیریت شهر تهران آقای حناچی هستند.
چرا آقای حناچی تنها با اختلاف یک رأی به عنون شهردار انتخاب شدند؟ آیا این اختلاف حداقلی به دلیل تردید اعضای شورای شهر درباره برنامههای ارائه شده دو گزینه شهرداری بود؟
آقای حناچی میتوانستند با اختلاف رأی بیشتری به عنوان شهردار انتخاب شوند. با این وجود اعضای شورای شهر تصمیم گرفتند این اتفاق رخ ندهد و رأی دو گزینه نهایی شهرداری تهران نزدیک به هم باشد. شاید اگر آقای آخوندی نیز به عنوان شهردار تهران انتخاب میشد اعضای شورای شهر همین رفتار را از خود نشان میدادند. نکته دارای اهمیت این است که در دو، سه روز منتهی به انتخاب شهردار تهران رفتار عجیب و تبلیغات مسموم درباره آقای آخوندی در فضای رسانهای کشور به وجود آمده بود که کار انتخاب شهردار تهران را سخت کرده بود. به همین دلیل نیز اعضای شورای شهر تصمیم داشتند با رأی بالایی که به آقای آخوندی میدهند به کسانی که این تبلیغات مسموم را طراحی کرده بودند این پیام را بدهند که برای شورای شهر تهران تعهد و تخصص از همه چیز بیشتر اهمیت دارد و اعضای شورای شهر برای کسانی که در گذشته به کشور خدمت کردهاند و منشأ خدمات زیادی بودهاند احترام قائل است. در نتیجه بنده معتقدم که رأی اعضای شورای شهر تهران به آقای حناچی و احترام به آقای آخوندی یک رویکرد مدبرانه و منطقی بوده است.
یک روز قبل از انتخاب شهردار تهران این شایعه مطرح شده بود که برخی مراجع ذیصلاح هر دو گزینه نهایی شهرداری تهران را برای تصدی شهرداری تهران مناسب تشخیص ندادهاند. آیا این مسأله صحت داشت و آیا مشخصا آقای حناچی با چنین مشکلاتی مواجه خواهد بود؟
اینگونه شایعات از جمله همان تبلیغات مسمومی بود که برای انتخاب شهردار تهران مطرح شده بود. این اتفاقات شبیه مخالفتهایی بود که گروههای تندرو با تصویب FATF در مجلس شورای اسلامی انجام میدادند. نکته دیگر تماسهای مشکوک و پیامکهای تهدیدآمیزی بود که در روزهای منتهی به انتخاب شهردار تهران برای اعضای شورای شهر ارسال میشد. به عنوان مثال در روز رأی گیری برای انتخاب شهردار تهران فردی با بنده تماس گرفت و از من خواست که به هیچ کس رأی ندهم. بنده به ایشان گفتم به چه کسی رأی ندهم. وی پاسخ داد به هیچ کس رأی ندهید. از سوی دیگر پیامهای تهدیدآمیزی نیز برای اعضای شورای شهر ارسال میشد که دارای متنهای مشترک و شبیه به هم بود. به نظر میرسید این پیامکها به صورت سازمان یافته و توسط گروههای خاص ارسال میشد و دارای محتوای یکسان بود. با این وجود شورای شهر تهران اجازه نداد این تهدیدات و کارشکنیها در انتخاب یک فرد شایسته و توانمند برای مدیریت شهر تهران اخلال ایجا کند. پیام مهمی که شورای شهر با انتخاب خود به افکار عمومی جامعه داد این بود که شورای شهر تهران به دنبال مدیرتی علمی و منطقی شهر تهران است و برای کسانی که به مردم خدمت میکنند احترام قائل است و اجازه نمیدهد کسانی از بیرون و با روشهای نخنما شده در تصمیم گیری اعضای شورا دخالت داشته باشند. آقای حناچی در گذشته در هر پستی که قرار داشته کارنامه قابل قبول و موفقی از خود برجای گذاشته است. به همین دلیل نیز اگر شرایط برای ایشان در مدیریت شهر تهران فراهم شود ایشان میتواند منشأ خدمات زیادی برای شهر تهران باشد.
براساس اخبار منتشر شده احزاب اصلاحطلب برای انتخاب شهردار تهران با هم مجادله جدی داشتهاند. این مجادله به خصوص بین حزب اتحاد ملت و کارگزاران سازندگی و اعتماد ملی شکل جدیتری داشته است. مجادله احزاب اصلاحطلب به چه میزان در انتخاب آقای حناچی به عنوان شهردار تهران تأثیرگذار بود؟
این خاصیت دموکراسی است. قرار نیست همه290 نفر عضو مجلس شورای اسلامی یا21 نفر عضو شورای شهر شبیه به هم فکر و رفتار کنند. قاعده تصمیمگیری در شورای شهر نیز به این شکل است که حداقل باید14 نفر از اعضای شورای شهر در شورا حضور داشته باشند تا یک مصوبه تصویب شود. تصویب یک مصوبه نیز منوط به موافقت8 نفر از این14 نفر است. در نتیجه اعضای شورای شهر براساس قاعده و قانونی که در شورای شهر وجود دارد شهردار تهران را انتخاب کردند. با این وجود برخی به دلیل اینکه با سازوکار تصمیمگیری در شورای شهر تهران آشنایی ندارند تلاش میکنند اختلاف سلیقهها را به شکل مجادله و درگیری احزاب اصلاحطلب برسر کرسی قدرت نشان بدهند. از سوی دیگر برخی نیز از روی آگاهی و به دلیل اینکه رقیب سیاسی جریان اصلاحات به شمار میروند تلاش میکنند به این حواشی دامن بزنند. اختلاف سلیقه در عالم سیاست یک امر طبیعی است. این وضعیت در شورای شهر تهران نیز وجود دارد. به عنوان مثال در برخی مسائل بین کمیسیونهای شورا اختلاف نظر به وجود میآید. گاهی حتی بین اعضای یک کمیسیون نیز اختلف نظر وجود دارد. با این وجود مدیریت منطقی و علمی ایجاب میکند که این اختلاف سلیقهها در نهایت به سمت بهبود مدیریت شهری و تعامل بیشتر سوق داده شود. در نتیجه اختلاف سلیقه در بین اعضای شورای شهر که یک مسأله طبیعی است و در همه کشورهای جهان نیز وجود دارد به معنای خط کشیهای سیاسی بین احزاب جریان اصلاحات نیست. نکته دیگر اینکه نباید نقش احزاب در تصمیم گیرهای کلان مدیریتی جامعه را مذموم و مردود بدانیم. به هر حال احزاب دارای برنامه و ایده هستند و دیدگاههای سانده آنها قابل تأمل و اهمیت است. در شرایط کنونی نیز در شورای شهر تهران چهار فراکسیون که هر کدام به یک حزب تعلق دارند وجود دارند که در دیدگاههای احزاب خود را منعکس میکنند. اتحاد ملت، کارگزاران سازندگی، اعتماد ملی و مستقلین چهار فراکسیونی هستند که در شورای شهر تهران حضور دارند. همه این فراکسیونها به شکلهای مختلف تلاش میکنند مدیریت شهر تهران رویکرد بهتری به خود بگیرد. از سوی دیگر اختلاف سلیقهها بین فراکسیونهای مختلف شورای شهر نیز مانع از وحدت و همدلی بین اعضای شورای شهر نشده و در آینده نیز نخواهد شد. شرایط در شورای شهر به شکلی است که اگر کسی از بیرون به شورا نگاه کند متوجه این مسأله میشود که اعضای شورا در ظاهر با هم رقابت دارند، اما در باطن و حقیقت با هم وفاق و همدلی دارند. به عنوان مثال تا زمانی که آقای حناچی به عنوان شهردار تهران انتخاب نشده بود رقابت فراکسیونهای درون شورای شهر زیاد بود. با این وجود پس از انتخاب ایشان همه اعضای شورای شهر روی حمایت و فراهم کردن شرایط برای مدیریت دکتر حناچی در شهر تهران اجماع دارند و تلاش خواهند کرد شرایط برای مدیریت ایشان در تهران مهیا شود.
انتخاب سه شهردار طی چهار سال برای مدیریت شهر تهران عملکرد اصلاحطلبان را تحت الشعاع قرار نداده و متزلزل نکرده است؟ آیا بهتر نبود از ابتدا دقت بیشتری در زمینه انتخاب یک شهردار صورت میگرفت تا مدیریت شهر تهران دارای ثبات باشد؟
انتخاب آقای نجفی در شهریور سال96 یک انتخاب علمی دقیق و منطقی بود. با این وجود پس از انتخاب ایشان مسائلی در مدیریت شهر تهران رخ داد که شورای شهر مجبور شد گزینه دیگری را برای مدیریت شهر تهران انتخاب کند. انتخاب آقای افشانی نیز با سازوکار علمی و منطقی صورت گرفت و همه اعضای شورای شهر از این انتخاب حمایت میکنند. با این وجود با تصویب قانون منع به کارگیری بازنشستگان شرایط به شکل دیگری رقم خورد. در این راستا ما تلاش زیادی انجام دادیم تا آقای افشانی در پست خود باقی بماند و مدیریت شهر تهران را در اختیار داشته باشد. با این وجود برخی به صورت سازماندهی شده تلاش کردند آقای افشانی در شهرداری تهران حضور نداشته باشد تا موقعیت اصلاحطلبان در مدیریت شهر تهران با چالش جدیتری مواجه شود. مقام شهردار تهران در حد وزرا و معاونین رئیسجمهور است و به صورت معمول ایشان نیز باید از این قانون مستثنی میشدند. با این وجود به نظر میرسد هدف اصلی تصویب قانون منع به کارگیری بازنشستگان آقای افشانی و اصلاحطلبان هستند. به همین دلیل نیز سازماندهی که در این زمینه توسط رقبا صورت گرفت شرایطی را به وجود آورد که اعضای شورای شهر مجبور شوند برای سومین بار در طول چهار سال یک شهردار جدید برای شهر تهران انتخاب کنند. این در حالی بود که بزرگان حقوقی کشور به شکلهای مختلف عنوان کردند که شهردار تهران نباید مشمول این قانون قرار بگیرد. با این وجود این اتفاق رخ داد و نوک پیکان قانون منع به کارگیری بازنشستگان در نهایت متوجه آقای افشانی به عنوان شهردار تهران شد. با این وجود در دو مرحله رویکرد شورای شهر تهران دچار تعلل و وقفه شد. نخست در مقطعی که قرار بود برای آقای نجفی جایگزین پیدا کنیم که این وقفه در حدود دو ماه طول کشید و دوم نیز در شرایط کنونی که شورای شهر تلاش کرد جایگزین مناسبی برای آقای افشانی در شهرداری تهران پیدا کند. در نتیجه در مجموع15 ماهی که اصلاحطلبان در شورای شهر تهران حضور دارند در حدود4 ماه توسط بیرون دچار تعلل و وقفه شدهاند. با تمام این اوصاف ما نسبت به آینده خوشبین هستیم و معتقدیم رویکرد اصلاحطلبان در شورای شهر تهران موفق و قابل دفاع بوده است. ما حاضر هستیم دوران15 ماهه حضور اصلاحطلبان را با حضور14 ساله اصولگرایان با آن همه بودجه با هم مقایسه کنیم و سپس به یک جمع بندی مناسب در رویکردها و علمی بودن برنامهها برسیم. این در حالی است که در گذشته و زمانی که اصولگرایان مدیریت شهر تهران را برعهده داشته اند وضعیت اقتصادی کشور خوب بود و نفت با قیمت هر بشکه140 دلار به فروش میرفت. این در حالی است که در شرایط کنونی وضعیت اقتصادی کشور و مدیریت بازار ارز شکل جالبی ندارد و ما با کمبودها و نقصانهای زیادی مواجه هستیم.
چرا باوجود اینکه نام محسن هاشمی در بین کاندیدای اولیه شهرداری تهران وجود داشت و برخی از کارشناسان شهری نیز ایشان را گزینه مناسبی برای مدیریت شهر تهران میدانستند در نهایت نام ایشان در بین گزینههای نهایی شهرداری تهران قرار نگرفت؟
دلیل اصلی این مسأله میثاقنامهای بود که در ابتدای تشکیل شورای شهر پنجم بین اعضای شورا منعقد گردید. در این میثاقنامه همه اعضای شورای متعهد شدند که تحت هیچ شرایطی شورای شهر را به قصد پستهای دیگر ترک نکنند. در گذشته این اتفاق افتاده بود و اعضای شورای شهر یا در انتخابات مجلس یا در پستهای دیگر قرار میگرفتند و شورا را ترک میکردند. شاید بهترین مثال در این زمینه شورای شهر اول تهران است که به همین دلیل که اغلب اعضای شورا در انتخابات مجلس شورای اسلامی کاندیدا شده بودند در نهایت شورا منحل شود. در نتیجه ما تصمیم گرفتیم این بدعت نامناسب و مضر را در شورای شهر از بین ببریم. همه اعضای شورای شهر به این نکته آگاهی داشتند که برخی از هواداران جریان اصلاحات علاقه دارند که آقای هاشمی به عنوان شهردار تهران انتخاب شود. خود ایشان نیز این دغدغه را داشتند و به این علاقه احترام میگذاشتند. با این وجود تصمیم شورا این بود که هیچ کدام از اعضای شورای شهر به هیچ دلیلی شورا را ترک نکنند. نکته دیگر اینکه خروج آقای محسن هاشمی از شورا نیازمند رأی اعضای شورای شهر بود که اگر چنین اتفاقی رخ میداد بنده بعید میدانم که شورای به چنین مسألهای رأی مثبت میداد.
نظر شما