مقایسه لیر سوریه و ریال ایران
سعید قاسمی، همان بازنشسته مخالف دولت که عادتش این است تا با استفاده از ادبیات خودمانی و البته با چاشنی دادو فریاد و کوبیدن روی میز و چرخاندن دست در سخنرانیها شور و حماسه بیافریند...
به گزارش صدای ایران از آفتاب یزد، سعید قاسمی، همان بازنشسته مخالف دولت که عادتش این است تا با استفاده از ادبیات خودمانی و البته با چاشنی دادو فریاد و کوبیدن روی میز و چرخاندن دست در سخنرانیها شور و حماسه بیافریند، اینبار نیز اظهاراتی تند علیه روحانی و تیمش مطرح کرده است. او پیرامون رفتار ترامپ با ایران با پوزخندخطاب به روحانی میگوید : «شاه دزد به دزد زد، بیایید از نوکری آمریکا دست بردارید.»
او اما سخنانش را اینگونه ادامه میدهد :«6 سال در سوریه 72 ملت به جنگش آمدند، لیر سوریه یک ریال تغییر نکرد، تازه منابع نفتی گاز تو را نداشت...!»
صحبتهای قاسمیهرچند همان ادبیات را که یاد آور اظهاراتش پیرامون فوت آیت الله هاشمیاست، تداعی میکند، اما این بخش از اظهارات او که به مقایسه چرایی ثابت ماندن نرخ لیر علیرغم جنگ داخلی در سوریه، با ریال ایران که هنوز تحریمهای 13 مرداد برایش اعمال نشده، میپردازد، قابل بررسی است. پیشتر نیز عدهای افزایش ارزش لیر در ماههای اخیر و کاهش متداوم ارزش ریال در ایران را موضوعی بحث برانگیز دانسته و خواستار پاسخگویی مسئولین راجع به این شده بودند که اگر سوریه در اوج جنگهای خانمان سوز میتواند، ایران دراین شرایط چرا نتوانسته؟ نکند اینبار باید حق را به جریان راست داد؟
قیاس درستی نیست چون....
مصیب نعیمیکارشناس مسائل خاورمیانه اما پیش از هر پاسخی به امثال قاسمیبه این نکته اشاره میکند :« اینکه گفته میشود ارزش لیر سوریه دراین 6 سال اصلا تکان نخورده است درست نیست، بلکه با یک مقایسه با دوران پیش از جنگ داخلی، مشاهده میکنیم که لیر سوریه نیز با کاهش یک سومیروبه رو بوده است.»
اما اینکه چرا این کاهش ارزش پول در یک کشور جنگ زده مثل سوریه به اندازه ایرانی است که هنوز در آن حتی تحریمهای آمریکا نیز آغاز نشده، موضوعی است که نعیمیدرباره آن اظهار میکند :« مقایسه هر کشوری باید با شرایط همان کشور باشد، اقتصاد سوریه از زمان بحران تاکنون یک اقتصاد درون گرا بوده است؛ موضوعی که در کاسته نشدن بیش از حد ارزش لیر سوریه میتواند دخیل باشد. از سویی مقایسه پول سوریه با شرایطی که در ایران وجوددارد درست نیست، حجم مبادلات و سرمایه ایران، حجم مبادلات تجاری خارجی ایران، طرحهای توسعه ملی کشورما که در آن بخشهای خصوصی مبادلاتی به مراتب بیشتر از سوریه دارند را نمیتوان با سوریه مقایسه کرد.»
این کارشناس مسائل خاورمیانه اضافه کرد: « بسیاری از کشورهای همجوار ایرانی بعضا جمعیتی یک هشتم تا یک دهم ایران دارندو نحوه در آمدهایشان متفاوت است. ایران موقعیتی استثنایی دارد، هم از لحاظ سرمایه، در آمد و هزینه و هم به دلیل ارتباط مالی وسرمایههای اندوختهای که در خارج از کشور دارد. گفته میشود 60 در صد در آمد و سرمایههایی که در امارات به کار گرفته شده متعلق به ایرانیها بوده است. »
این کارشناس اظهار کرد :« از سویی فراموش نکنیم از ابتدای جنگ در سوریه تا کنون، عربستان بیش از 340 میلیارد دلار در سوریه خرج کرده است. این ارزها یا تبدیل به تجهیزات شده یا به سوریه تزریق شده است به عبارتی اگرچه این رقم برای گروههای مسلح پرداخت شده اما بدیهی است چرخش این پول شهروندان عادی را نیز دخیل کرده است.»
ریشه در اقتصاد ایران دارد تا دولت
هادی حق شناس کارشناس مسائل اقتصادی اما از منظری دیگر به این ماجرا نگاه میکند، او به جای سوریه ابتدا به ریشه یابی مشکلات موجود در اقتصاد ایران نظر میاندازد و ازجهتی دیگر اظهارات سردار قاسمیرا نقد میکند. میشود از صحبتهای او اینگونه فهمید که امثال قاسمیتلاش دارند تا همه این وضعیت را به گردن دولت کنونی بیندازند در حالیکه این اتفاقات ریشه در ساختار اقتصادی ایران به ویژه در طی 10 سال اخیر دارد. وی اظهار میکند:
« باید به واقعیتهای اقتصادی ایران نه فقط در این پنج، شش سال گذشته بلکه دراین یک دهه اشاره کنیم. میبایست که ببینیم بر سر شاخصهای پولی چه رخ داده است؟»
این نماینده سابق مجلس میگوید :« واقعیت مطلب این است که بخش عمده نقدینگی کشور که در حال حاضر به حدود یک میلیون و پانصد هزار میلیاردتومان رسیده و نسبت به ابتدای دولت بیش از سه برابر شده، شبه پول است. شبه پول از دو منظر قابل تحلیل است؛ نخست از منظر بدهی است که بانکها وشرکتهای دولتی به بانک مرکزی دارند. طبق آماری که موجود است تا پایان سال گذشته بیش از 130 هزار میلیاردتومان بدهی شرکتها و بانکهای دولتی به بانک مرکزی است. علت این بدهکاری نیز مطالبات یا تکالیفی است که با قانون (مصوبات مجلس)قرار بوده پرداخت شود ولی دولت به دلیل عدم در آمد کافی نتوانسته آنها را بپردازد.اما این بدهیها فقط مربوط به این دولت نیست. از جمله این بدهیها خط اعتباری بوده که برای مسکن مهر ایجاد شده است؛ پول پر قدرتی که منجربه آن شد تا نقدینگی کشور به شکل موجود در آید. دراین میان شرکتهایی که قرار به واگذاری آنها به بخش خصوصی بود اما عملا به بخشهای شبهه دولتی پیوستند را هم اضافه کنید. همان شرکتهایی که نه تنها منبع درآمدی برای دولت نشدند بلکه باری بیشتر برروی دوش دولت گذاشتند. به نظر میرسد این رشد نقدینگی که در همه دولتها بوده است عامل عمده تورم امروز باشد.»
سایر عوامل؟
اما آیا فقط نقدینگی زیاد باعث تفاوت نوسانات ارزش پول ملی بین سوریه و ایران شده است؟ این سوال را وقتی از حق شناس میپرسیم میگوید :« یکی از موارد همان رشد نقدینگی است، در هر کشوری وقتی متناسب با رشد اقتصادی پول منتشر نشود این موضوع منجربه تلاطم در بازارهای اقتصادی خواهد شد. به عنوان مثال رشد نقدینگی در 5 سال گذشته حدود 24 درصد بوده است اما رشد اقتصادی در خوشبینانه ترین حالت 4 درصد بوده است. این رشد نقدینگی بیش از رشد اقتصادی نتیجهاش بازارهای متلاطم میشود. نکته دوم وجود قیمت چندگانه برای ارز است. شما در هیچ یک از کشورهای جنگ زده مثل سوریه و عراق چنین مشکلی که یک پول، چند قیمت داشته باشد را نمیبینید.»
این کارشناس مسائل اقتصادی اظهار میکند:
« نکته کلیدی دیگر به غیر از این موارد استقلال بانک مرکزی کشورهایی مثل سوریه است.این در حالی است که در اقتصاد ایران، بانک مرکزی هیچ گاه در بازار پول استقلال کامل نداشته است و همیشه تصمیمات سایر نهادها بر بانک مرکزی تاثیرگذار بوده است.»
یک جمع بندی
هرچند از مجموعه سخنان حق شناس میتوان این طور برداشت کرد که تفاوت سوریه و ایران در ماجرای ارزش پول کشورها بیش از آنکه فقط مربوط به دولت روحانی باشد مربوط به بیماری اقتصادی ماست. اما مصیب نعیمیبه این نکته که باید به آن چه در واقعیات سوریه میگذرد هم توجه کنیم اشاره و صحبتهای خود را اینگونه جمع بندی میکند :«علاوه بر کوتاهیهایی که بی تردید در ساختار کشورو اقتصاد ایران وجود دارد باید به چند عامل دیگر اینبار درباره سوریه دقت کنیم. موقعیت سوریه در کنار یک جایگاه آزاد مانند لبنان که در آن روادیدی بین دوکشور نیست و تردد خیلی راحت است را نباید نادیده بگیریم.
به طور کلی اقتصاد دوکشور لبنان و سوریه کاملا در هم ادغام شده است. بسیاری از سوریها در آن جا حساب دارند و مبادلات ارزی در لبنان با توجه به وجود بزرگترین بانکها به سهولت انجام میگیرد. بخش دیگری از این عامل، تزریق ارز از سوی کشورهایی مثل عربستان به گروههای مخالف سوریه است که اتفاقابخشی از آن هم در این بانکهای لبنانی صورت میگیرد. این تزریق فراوان ارز، ارز را به داخل سوریه جاری ساخته است. به عبارتی پیچیدگیهای همین جنگ داخلی در ثبات نسبی قیمت لیر دخیل بوده است. این نکته را هم باردیگر تکرار میکنم که سوریه چه از لحاظ وسعت و چه از لحاظ اقتصادی حجمیبه مراتب کوچکتر از ایران دارد وبا توجه به جنگ داخلی نیز به فکر توسعه نبوده و با امکانات موجود گذران زندگی کرده است. موضوعی که در التهاب پول سوریه میتواند تاثیرگذار باشد، این در حالی است که نباید از یاد ببریم لیر سوریه دراین شش سال ثابت نیز نمانده بلکه ارزش آن تا یک سوم نسبت به قبل از جنگ کاسته شده است.»
هرچند نمیتوان الزاما مقایسه ارزش پول سوریه با ایران را صرفا یک فرافکنی سیاسی از سوی برخی افراد توصیف کرد و بی تردید باید به ضعفهای موجود در مدیریت کشور دراین راستا اذعان داشت اما آن طور که از نگاه ناظران میتوان برداشت کرد چنین مقایسهای و سرکوفت بر دولت از جهاتی نیز دارای ایراداتی است، چرا که اولا واحد لیر سوریه برخلاف ادعاها دردوران جنگ ثابت نبوده بلکه با افت شدید ارزش همراه بوده است،ثانیا ساختار اقتصادی، وسعت و حجم و تبادلات دوکشورقابل قیاس بایکدیگر نیستند، ثالثا جنگ سوریه و تزریق پولهای خارجی خود کمکی به کاهش اثرات مخرب در پول سوریه بوده است و رابعا، ضعف سیستم کلی اقتصاد در کشور از جمله عدم استقلال بانک مرکزی را که ریشهای چند دهه در ایران دارد، نباید صرفا به پای دولت روحانی نوشت.
او اما سخنانش را اینگونه ادامه میدهد :«6 سال در سوریه 72 ملت به جنگش آمدند، لیر سوریه یک ریال تغییر نکرد، تازه منابع نفتی گاز تو را نداشت...!»
صحبتهای قاسمیهرچند همان ادبیات را که یاد آور اظهاراتش پیرامون فوت آیت الله هاشمیاست، تداعی میکند، اما این بخش از اظهارات او که به مقایسه چرایی ثابت ماندن نرخ لیر علیرغم جنگ داخلی در سوریه، با ریال ایران که هنوز تحریمهای 13 مرداد برایش اعمال نشده، میپردازد، قابل بررسی است. پیشتر نیز عدهای افزایش ارزش لیر در ماههای اخیر و کاهش متداوم ارزش ریال در ایران را موضوعی بحث برانگیز دانسته و خواستار پاسخگویی مسئولین راجع به این شده بودند که اگر سوریه در اوج جنگهای خانمان سوز میتواند، ایران دراین شرایط چرا نتوانسته؟ نکند اینبار باید حق را به جریان راست داد؟
قیاس درستی نیست چون....
مصیب نعیمیکارشناس مسائل خاورمیانه اما پیش از هر پاسخی به امثال قاسمیبه این نکته اشاره میکند :« اینکه گفته میشود ارزش لیر سوریه دراین 6 سال اصلا تکان نخورده است درست نیست، بلکه با یک مقایسه با دوران پیش از جنگ داخلی، مشاهده میکنیم که لیر سوریه نیز با کاهش یک سومیروبه رو بوده است.»
اما اینکه چرا این کاهش ارزش پول در یک کشور جنگ زده مثل سوریه به اندازه ایرانی است که هنوز در آن حتی تحریمهای آمریکا نیز آغاز نشده، موضوعی است که نعیمیدرباره آن اظهار میکند :« مقایسه هر کشوری باید با شرایط همان کشور باشد، اقتصاد سوریه از زمان بحران تاکنون یک اقتصاد درون گرا بوده است؛ موضوعی که در کاسته نشدن بیش از حد ارزش لیر سوریه میتواند دخیل باشد. از سویی مقایسه پول سوریه با شرایطی که در ایران وجوددارد درست نیست، حجم مبادلات و سرمایه ایران، حجم مبادلات تجاری خارجی ایران، طرحهای توسعه ملی کشورما که در آن بخشهای خصوصی مبادلاتی به مراتب بیشتر از سوریه دارند را نمیتوان با سوریه مقایسه کرد.»
این کارشناس مسائل خاورمیانه اضافه کرد: « بسیاری از کشورهای همجوار ایرانی بعضا جمعیتی یک هشتم تا یک دهم ایران دارندو نحوه در آمدهایشان متفاوت است. ایران موقعیتی استثنایی دارد، هم از لحاظ سرمایه، در آمد و هزینه و هم به دلیل ارتباط مالی وسرمایههای اندوختهای که در خارج از کشور دارد. گفته میشود 60 در صد در آمد و سرمایههایی که در امارات به کار گرفته شده متعلق به ایرانیها بوده است. »
این کارشناس اظهار کرد :« از سویی فراموش نکنیم از ابتدای جنگ در سوریه تا کنون، عربستان بیش از 340 میلیارد دلار در سوریه خرج کرده است. این ارزها یا تبدیل به تجهیزات شده یا به سوریه تزریق شده است به عبارتی اگرچه این رقم برای گروههای مسلح پرداخت شده اما بدیهی است چرخش این پول شهروندان عادی را نیز دخیل کرده است.»
ریشه در اقتصاد ایران دارد تا دولت
هادی حق شناس کارشناس مسائل اقتصادی اما از منظری دیگر به این ماجرا نگاه میکند، او به جای سوریه ابتدا به ریشه یابی مشکلات موجود در اقتصاد ایران نظر میاندازد و ازجهتی دیگر اظهارات سردار قاسمیرا نقد میکند. میشود از صحبتهای او اینگونه فهمید که امثال قاسمیتلاش دارند تا همه این وضعیت را به گردن دولت کنونی بیندازند در حالیکه این اتفاقات ریشه در ساختار اقتصادی ایران به ویژه در طی 10 سال اخیر دارد. وی اظهار میکند:
« باید به واقعیتهای اقتصادی ایران نه فقط در این پنج، شش سال گذشته بلکه دراین یک دهه اشاره کنیم. میبایست که ببینیم بر سر شاخصهای پولی چه رخ داده است؟»
این نماینده سابق مجلس میگوید :« واقعیت مطلب این است که بخش عمده نقدینگی کشور که در حال حاضر به حدود یک میلیون و پانصد هزار میلیاردتومان رسیده و نسبت به ابتدای دولت بیش از سه برابر شده، شبه پول است. شبه پول از دو منظر قابل تحلیل است؛ نخست از منظر بدهی است که بانکها وشرکتهای دولتی به بانک مرکزی دارند. طبق آماری که موجود است تا پایان سال گذشته بیش از 130 هزار میلیاردتومان بدهی شرکتها و بانکهای دولتی به بانک مرکزی است. علت این بدهکاری نیز مطالبات یا تکالیفی است که با قانون (مصوبات مجلس)قرار بوده پرداخت شود ولی دولت به دلیل عدم در آمد کافی نتوانسته آنها را بپردازد.اما این بدهیها فقط مربوط به این دولت نیست. از جمله این بدهیها خط اعتباری بوده که برای مسکن مهر ایجاد شده است؛ پول پر قدرتی که منجربه آن شد تا نقدینگی کشور به شکل موجود در آید. دراین میان شرکتهایی که قرار به واگذاری آنها به بخش خصوصی بود اما عملا به بخشهای شبهه دولتی پیوستند را هم اضافه کنید. همان شرکتهایی که نه تنها منبع درآمدی برای دولت نشدند بلکه باری بیشتر برروی دوش دولت گذاشتند. به نظر میرسد این رشد نقدینگی که در همه دولتها بوده است عامل عمده تورم امروز باشد.»
سایر عوامل؟
اما آیا فقط نقدینگی زیاد باعث تفاوت نوسانات ارزش پول ملی بین سوریه و ایران شده است؟ این سوال را وقتی از حق شناس میپرسیم میگوید :« یکی از موارد همان رشد نقدینگی است، در هر کشوری وقتی متناسب با رشد اقتصادی پول منتشر نشود این موضوع منجربه تلاطم در بازارهای اقتصادی خواهد شد. به عنوان مثال رشد نقدینگی در 5 سال گذشته حدود 24 درصد بوده است اما رشد اقتصادی در خوشبینانه ترین حالت 4 درصد بوده است. این رشد نقدینگی بیش از رشد اقتصادی نتیجهاش بازارهای متلاطم میشود. نکته دوم وجود قیمت چندگانه برای ارز است. شما در هیچ یک از کشورهای جنگ زده مثل سوریه و عراق چنین مشکلی که یک پول، چند قیمت داشته باشد را نمیبینید.»
این کارشناس مسائل اقتصادی اظهار میکند:
« نکته کلیدی دیگر به غیر از این موارد استقلال بانک مرکزی کشورهایی مثل سوریه است.این در حالی است که در اقتصاد ایران، بانک مرکزی هیچ گاه در بازار پول استقلال کامل نداشته است و همیشه تصمیمات سایر نهادها بر بانک مرکزی تاثیرگذار بوده است.»
یک جمع بندی
هرچند از مجموعه سخنان حق شناس میتوان این طور برداشت کرد که تفاوت سوریه و ایران در ماجرای ارزش پول کشورها بیش از آنکه فقط مربوط به دولت روحانی باشد مربوط به بیماری اقتصادی ماست. اما مصیب نعیمیبه این نکته که باید به آن چه در واقعیات سوریه میگذرد هم توجه کنیم اشاره و صحبتهای خود را اینگونه جمع بندی میکند :«علاوه بر کوتاهیهایی که بی تردید در ساختار کشورو اقتصاد ایران وجود دارد باید به چند عامل دیگر اینبار درباره سوریه دقت کنیم. موقعیت سوریه در کنار یک جایگاه آزاد مانند لبنان که در آن روادیدی بین دوکشور نیست و تردد خیلی راحت است را نباید نادیده بگیریم.
به طور کلی اقتصاد دوکشور لبنان و سوریه کاملا در هم ادغام شده است. بسیاری از سوریها در آن جا حساب دارند و مبادلات ارزی در لبنان با توجه به وجود بزرگترین بانکها به سهولت انجام میگیرد. بخش دیگری از این عامل، تزریق ارز از سوی کشورهایی مثل عربستان به گروههای مخالف سوریه است که اتفاقابخشی از آن هم در این بانکهای لبنانی صورت میگیرد. این تزریق فراوان ارز، ارز را به داخل سوریه جاری ساخته است. به عبارتی پیچیدگیهای همین جنگ داخلی در ثبات نسبی قیمت لیر دخیل بوده است. این نکته را هم باردیگر تکرار میکنم که سوریه چه از لحاظ وسعت و چه از لحاظ اقتصادی حجمیبه مراتب کوچکتر از ایران دارد وبا توجه به جنگ داخلی نیز به فکر توسعه نبوده و با امکانات موجود گذران زندگی کرده است. موضوعی که در التهاب پول سوریه میتواند تاثیرگذار باشد، این در حالی است که نباید از یاد ببریم لیر سوریه دراین شش سال ثابت نیز نمانده بلکه ارزش آن تا یک سوم نسبت به قبل از جنگ کاسته شده است.»
هرچند نمیتوان الزاما مقایسه ارزش پول سوریه با ایران را صرفا یک فرافکنی سیاسی از سوی برخی افراد توصیف کرد و بی تردید باید به ضعفهای موجود در مدیریت کشور دراین راستا اذعان داشت اما آن طور که از نگاه ناظران میتوان برداشت کرد چنین مقایسهای و سرکوفت بر دولت از جهاتی نیز دارای ایراداتی است، چرا که اولا واحد لیر سوریه برخلاف ادعاها دردوران جنگ ثابت نبوده بلکه با افت شدید ارزش همراه بوده است،ثانیا ساختار اقتصادی، وسعت و حجم و تبادلات دوکشورقابل قیاس بایکدیگر نیستند، ثالثا جنگ سوریه و تزریق پولهای خارجی خود کمکی به کاهش اثرات مخرب در پول سوریه بوده است و رابعا، ضعف سیستم کلی اقتصاد در کشور از جمله عدم استقلال بانک مرکزی را که ریشهای چند دهه در ایران دارد، نباید صرفا به پای دولت روحانی نوشت.
خبرهای مرتبط
نظر شما