علت افتادن سیاستمداران از چشم مردم
روزگاری در ابتدای قرن بیستم سخنرانی های پادشاهان و رهبران را درصنعت نوباوه سینما دراقصی نقاط گیتی به نمایش می گذاشتند و شاید برای بسیاری باورپذیر نباشد که جماعتی بلیت می خریدند و با تحیر و حرص به صحنه نطق ها و گاه فقط نطق بدون صدا در زمان صامت بودن سینما بسنده می کردند.
روزگاری در ابتدای قرن بیستم سخنرانی های پادشاهان و رهبران را درصنعت نوباوه سینما دراقصی نقاط گیتی به نمایش می گذاشتند و شاید برای بسیاری باورپذیر نباشد که جماعتی بلیت می خریدند و با تحیر و حرص به صحنه نطق ها و گاه فقط نطق بدون صدا در زمان صامت بودن سینما بسنده می کردند.
به گزارش صدای ایران از قانون، تا قبل از گسترش حیرت انگیز اینترنت وفضای مجازی بازهم سیمای اهالی سیاست و کم ترین حرفشان بیشترین بازتاب را در رسانه ها داشت و عموم توجه را در رسانه ها نوشتاری و البته رادیو و تلویزیون پیدا میکرد اما امروز همه چیز دیگرگون شده و برای کسانی که سال های بیشتری را به چشم دیده اند حیرت انگیز و ناباور است.
اگر به صفحه اول روزنامه های چاپی و البته رو به احتضار هنگام رفتن به سرکار یا وقت گذرانی نگاهی بیندازیم مشاهده میکنیم که بخشی از تیترهاوعکس های اول به هنرپیشه ها، ورزشکاران و چهره های غیر سیاسی تعلق دارد.کار در فضای مجازی و به ویژه شبکه های اجتماعی از این هم جالب تر است و از آن جا که تعداد خواننده یک متن یا بیننده یک عکس به فاصله کوتاهی قابل مشاهده است، مقایسه نسبت بازدیدکنندگان از سخنان یک مقام ارشد سیاسی کشوری یا بین المللی برای مثال با عکس ژست امیر تتلو یا فیلم فرورفتن فرشاد احمدزاده در نقش آتشنشانی وکمک به یک بازیگر خانم برای نیفتادن از پله حکم مقایسه ای مطایبه آمیز دارد. شاید تعداد کسانی را که در صف روزنامه یا پای گیرنده ها بی صبرانه منتظر شنیدن آخرین بیانات سیاسیون ورهبران بودند به خاطر داریم و حالا با مشاهده این که بخش بزرگتر جامعه ساعت 10 شب یا می خواهند برنامه های مفرح شبکه نسیم راببینند یا فلان مسابقه آشپزی وگاهی هم فوتبال وحوصله چندانی برای خبر که بیشتر به سیاسی تعبیر می شود موجود نیست حالا چه از جام جم تهران ، چه ساختمان چتم هوس لندن مقربنگاه خبرپراکنی بریتانیا باشد. شاید بتوان پرسید چرا سیاستمداران دیگر مهم نیستند یا دست کم اهمیت ومرکزیت سابق را در رسانههای پرمخاطب و ذهنیت انسان معاصر از دست داده اند؟
کیمیای دیروز وهویدای امروز
رهبران و سیاسیون تاقبل از همه گیر شدن فضای مجازی و به ویژه میانداری شبکه های اجتماعی بهشدت دور از نظرها بو دندوحالت کیمیا گونه داشتند. حضورشان مگر در روزنامه ها یا شبکه های رسمی نبود وخارج از اظهار نظرهای رسمی و گاه کلیشه ای یا در قالب چند پوستر وپلاکارد تبلیغاتی برای انتخابات، عموم مردم وجه عام تری ازآن ها مشاهده نمیکردند. این کمبود ونمود داشتن آن ها را به یک دور از دسترسی والبته وجه خیالی، در غبار و قهرمان های ناشناخته مبدل کرده بود که ندیده و نشناخته یا در جلد ابرقهرمانه خلق فرورفته بودند و داشتن یک روزنامه که تصویری سیاه و سفید از آن ها در آن چاپ شده بود در حکم فتح قسطنطنیه بود وجریده مزبور هم لابهلای چمدان بازنشدنی اجدادی مخفی میشد یا در وجه دیگر آدم سیاسی بی خود و بی جهت میشد محل نفرت عموم و عوام ومظهر تمام ناکامیهای ازلی و ابدی! اما امروز در میان تعدد رسانه ها چنان با اظهارات مکرر و گاهی پر خطای اهالی سیاست مواجه می شویم و البته با گذشتن دوران متکلم وحده بودن این جماعت و لهو سهو این سخنان چنان توسط جماعت در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که نه یک سخنرانی برای سرنوشت عموم که به یک مایه فکاهی تبدیل میشود. تصاویر هم چنان پر حجم و با کیفیت والبته رایگان در دسترس اند که کمتر کسی رغبت نگاه افکندن هم به خود می دهد.
خاص نیستند
روزی یکی از بستگان هنردوست پس از بازگشت از یک جشنواره هنری در تهران برای رفقا تعریف می کرد که به چشم خود دیده استاد محمدرضا شجریان چای وپولکی میخورد وحیران این صحنه شده و گفته مگر استاد هم چایی وپولکی می خورد؟! رسانه گاه چنین تصویر ویترینی ، اهورایی و ماورایی از انسان های توانمند ولی همچنان معمولی و زمینی می سازد که جماعت عاشق موهومات ومجهولات توانایی و رفتارهای خارقالعاده و فراانسانی به آن ها نسبت می دهند و البته هراس های بی مورد و شیفتگی و حیرانی های خاص خود را هم نسبت به این اشخاص دارند. در وادی سیاست که قدرت و ثروت مهم ترین حوائج انسان نالان وترسان از غارت و گرسنگی و برهنگی را یک جا دارد این تصویر ویترینی حالت غریب تری هم به خود می گیرد. جماعت که یاد گرفته بودند یا باید سیاستمداران را بپرستند یا از آنان بهراسند با ندیدن نمایی از زندگی واقعی اهالی قدرت می پندارند ناصرالدین شاه چنان محبوب بارگاه الهی است که وقتی به تیر«رضای شاه شکار» گرفتار میآید شاه شهیدش لقب می دهند و تا یک سال در سوگش سیاه از تن در نمی آورند. چند سال قبل استاد دانشگاهی در مسیر با شخصی هم مسیر شده بود و به او می گفت بر حسب منابع مالی و درآمدی کشور ادامه پرداخت یارانه نقدی که از سوی آقای احمدی نژاد آغاز شده قابل تداوم نیست و بیش از این نمی توانند از محل بودجه های عمرانی بزنند و پرداخت نقدی داشته باشند، شخص چکشی جواب داده بود:« آنچه آنها میدانند من وشما نمی دانیم!او خودش میداند از کجا بیاورد و مهیا میکند! در ذهن او نقش بسته بود که احمدی نژاد چون یک چهره رسانه ایاست و تنها در حال واکنش های سیاسی و دست تکان دادن است و تنها در مقابل دوربین های تلویزیونی تک گویی دارد، پس توانایی هایی فراتر از یک انسان عادی دارد و می تواند با جیب خالی هم خرج قارونی کند.اما حالا کوچکترین سخن وکلام خصوصی یا حتی رفتارهای شخصی اهالی سیاست هم بازنشر فراوان دارد ورعایا میبینند که ساکنان ساختمان سیاست هم عادی چون خود آنان هستند و با مقداری توانایی و بیشمار محدودیت! می بینند که اولاند، رییس جمهور سوسیالیست فرانسه پشت ترک موتور به خانه محبوبه اش ژولی گیه می رود و در گفتوگوی خصوصی با شریک زندگی اش میگوید که از فقرا و کارگران وحرف زدن و رایحه تن و جامه شان بیزار است! در حالیکه به عنوان یک سوسیالیست در بروز بیرونی مدافع سینه چاک آن جماعت خود را جا می زند. شهروند امروز میداند که سیاستمدار و پیشوا هم چون کثیر مردمان دربند شهوت و ثروت و قدرت و صدالبته حسادت و دورویی است و دیگر چون گذشته این ها قابل پرده پوشی و فرورفتن در لایه های پنهانی چون قصههای هزار و یک شب نیستند؛ پس چه لزومی دارد که وقت و زمان و فراغت خود را صرف این جماعت کنند و در رسانه هایی که یا برای استفاده از آنان باید پول پرداخت یا هزینه صرف کرد و گاه هردو به سراغ تیتر و تصویر این افراد رفت. بیشک مخاطب ترجیح میدهد چهره خندان یک هنرپیشه را کلیک کند و خبری درباره نوع قهوه مصرفی او را البته به صورت کوتاه وموجز بخواند تا این که ببیند نطق وزیر مسکن درباره خانهدار شدن عموم مردم چیست.
کدام مهمتر است؟
امروز واقعیت سیاست وحکومت به عنوان هنر تحمیل اراده که در هر دورانی شکل نرم و سخت اعمال می شود بیشتر از قبل نمایان شده است والبته در دنیای بههم پیوسته امروز سیاستمداران نقش کمتری مگر در کارهای نمایشی یا روتین دارند.اگر در مثال قبلی به رییس جمهور فرانسه پرداختیم شاید اکنون هم بتوان از ان سرزمین مثال آورد.اگر روزگاری سخن وعمل ژنرال دوگل و ناپلئون بناپارت در ورود یا خروج از یک جنگ که میتوانست تادروازه های پاریس یا تپه های واترلو ویخبندان های روسیه هم پیش برود امروز تصمیمات امثال اولاند، سارکوزی و ماکرون چندان اثر مهمی بر زیست فرانسوی ندارد و تنها در حد شوخی بمباران هوایی بر فرازکشوری در خاورمیانه پیش میرود وبرای دنبال کنندگان جدی سیاست و روزنامه نگاران رمانتیک جذابیت دارد. امروز آموختن شیوه صحیح درست کردن قهوه یا یک مسابقه آشپزی و لایک وکامنت یک هنرپیشه یا ورزشکار برای جماعت مهمتر است زیرا هم یک شادی آنی می دهد و هم پیچیدگی ورندی خاص سیاسی ندارد و می توان راحت درباره اش اظهار نظر و فضل کرد والبته شاید از منطق سودمداری هم درست به نظر برسد زیرا تجربه نشان داده ازصد سخن و وعده سیاستمداران یکی هم وفا نکند، پس صرف وقت وهزینه نیز برای این مقوله بیفایده است.
البته نوع دیگری از نمایش اهالی سیاست که با گذشته وتعریف پایدار ذهنی از سیاستمدار برای مردم چندان مانوس نیست این روزها به میدان و میان آمده و جذاب است و دیده میشود. وقتی کولیندا کیتارویچ، رییس جمهور کرواسی با لباس تیم ملی فوتبال کشورش در استادیوم حضور می یابد و رفتارهایی نه برج عاج نشین که بسان یک شهروند معمولی انجام می دهد، دیده می شود و به چشم مخاطب میآید و حکایت این روزها این است.
به گزارش صدای ایران از قانون، تا قبل از گسترش حیرت انگیز اینترنت وفضای مجازی بازهم سیمای اهالی سیاست و کم ترین حرفشان بیشترین بازتاب را در رسانه ها داشت و عموم توجه را در رسانه ها نوشتاری و البته رادیو و تلویزیون پیدا میکرد اما امروز همه چیز دیگرگون شده و برای کسانی که سال های بیشتری را به چشم دیده اند حیرت انگیز و ناباور است.
اگر به صفحه اول روزنامه های چاپی و البته رو به احتضار هنگام رفتن به سرکار یا وقت گذرانی نگاهی بیندازیم مشاهده میکنیم که بخشی از تیترهاوعکس های اول به هنرپیشه ها، ورزشکاران و چهره های غیر سیاسی تعلق دارد.کار در فضای مجازی و به ویژه شبکه های اجتماعی از این هم جالب تر است و از آن جا که تعداد خواننده یک متن یا بیننده یک عکس به فاصله کوتاهی قابل مشاهده است، مقایسه نسبت بازدیدکنندگان از سخنان یک مقام ارشد سیاسی کشوری یا بین المللی برای مثال با عکس ژست امیر تتلو یا فیلم فرورفتن فرشاد احمدزاده در نقش آتشنشانی وکمک به یک بازیگر خانم برای نیفتادن از پله حکم مقایسه ای مطایبه آمیز دارد. شاید تعداد کسانی را که در صف روزنامه یا پای گیرنده ها بی صبرانه منتظر شنیدن آخرین بیانات سیاسیون ورهبران بودند به خاطر داریم و حالا با مشاهده این که بخش بزرگتر جامعه ساعت 10 شب یا می خواهند برنامه های مفرح شبکه نسیم راببینند یا فلان مسابقه آشپزی وگاهی هم فوتبال وحوصله چندانی برای خبر که بیشتر به سیاسی تعبیر می شود موجود نیست حالا چه از جام جم تهران ، چه ساختمان چتم هوس لندن مقربنگاه خبرپراکنی بریتانیا باشد. شاید بتوان پرسید چرا سیاستمداران دیگر مهم نیستند یا دست کم اهمیت ومرکزیت سابق را در رسانههای پرمخاطب و ذهنیت انسان معاصر از دست داده اند؟
کیمیای دیروز وهویدای امروز
رهبران و سیاسیون تاقبل از همه گیر شدن فضای مجازی و به ویژه میانداری شبکه های اجتماعی بهشدت دور از نظرها بو دندوحالت کیمیا گونه داشتند. حضورشان مگر در روزنامه ها یا شبکه های رسمی نبود وخارج از اظهار نظرهای رسمی و گاه کلیشه ای یا در قالب چند پوستر وپلاکارد تبلیغاتی برای انتخابات، عموم مردم وجه عام تری ازآن ها مشاهده نمیکردند. این کمبود ونمود داشتن آن ها را به یک دور از دسترسی والبته وجه خیالی، در غبار و قهرمان های ناشناخته مبدل کرده بود که ندیده و نشناخته یا در جلد ابرقهرمانه خلق فرورفته بودند و داشتن یک روزنامه که تصویری سیاه و سفید از آن ها در آن چاپ شده بود در حکم فتح قسطنطنیه بود وجریده مزبور هم لابهلای چمدان بازنشدنی اجدادی مخفی میشد یا در وجه دیگر آدم سیاسی بی خود و بی جهت میشد محل نفرت عموم و عوام ومظهر تمام ناکامیهای ازلی و ابدی! اما امروز در میان تعدد رسانه ها چنان با اظهارات مکرر و گاهی پر خطای اهالی سیاست مواجه می شویم و البته با گذشتن دوران متکلم وحده بودن این جماعت و لهو سهو این سخنان چنان توسط جماعت در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که نه یک سخنرانی برای سرنوشت عموم که به یک مایه فکاهی تبدیل میشود. تصاویر هم چنان پر حجم و با کیفیت والبته رایگان در دسترس اند که کمتر کسی رغبت نگاه افکندن هم به خود می دهد.
خاص نیستند
روزی یکی از بستگان هنردوست پس از بازگشت از یک جشنواره هنری در تهران برای رفقا تعریف می کرد که به چشم خود دیده استاد محمدرضا شجریان چای وپولکی میخورد وحیران این صحنه شده و گفته مگر استاد هم چایی وپولکی می خورد؟! رسانه گاه چنین تصویر ویترینی ، اهورایی و ماورایی از انسان های توانمند ولی همچنان معمولی و زمینی می سازد که جماعت عاشق موهومات ومجهولات توانایی و رفتارهای خارقالعاده و فراانسانی به آن ها نسبت می دهند و البته هراس های بی مورد و شیفتگی و حیرانی های خاص خود را هم نسبت به این اشخاص دارند. در وادی سیاست که قدرت و ثروت مهم ترین حوائج انسان نالان وترسان از غارت و گرسنگی و برهنگی را یک جا دارد این تصویر ویترینی حالت غریب تری هم به خود می گیرد. جماعت که یاد گرفته بودند یا باید سیاستمداران را بپرستند یا از آنان بهراسند با ندیدن نمایی از زندگی واقعی اهالی قدرت می پندارند ناصرالدین شاه چنان محبوب بارگاه الهی است که وقتی به تیر«رضای شاه شکار» گرفتار میآید شاه شهیدش لقب می دهند و تا یک سال در سوگش سیاه از تن در نمی آورند. چند سال قبل استاد دانشگاهی در مسیر با شخصی هم مسیر شده بود و به او می گفت بر حسب منابع مالی و درآمدی کشور ادامه پرداخت یارانه نقدی که از سوی آقای احمدی نژاد آغاز شده قابل تداوم نیست و بیش از این نمی توانند از محل بودجه های عمرانی بزنند و پرداخت نقدی داشته باشند، شخص چکشی جواب داده بود:« آنچه آنها میدانند من وشما نمی دانیم!او خودش میداند از کجا بیاورد و مهیا میکند! در ذهن او نقش بسته بود که احمدی نژاد چون یک چهره رسانه ایاست و تنها در حال واکنش های سیاسی و دست تکان دادن است و تنها در مقابل دوربین های تلویزیونی تک گویی دارد، پس توانایی هایی فراتر از یک انسان عادی دارد و می تواند با جیب خالی هم خرج قارونی کند.اما حالا کوچکترین سخن وکلام خصوصی یا حتی رفتارهای شخصی اهالی سیاست هم بازنشر فراوان دارد ورعایا میبینند که ساکنان ساختمان سیاست هم عادی چون خود آنان هستند و با مقداری توانایی و بیشمار محدودیت! می بینند که اولاند، رییس جمهور سوسیالیست فرانسه پشت ترک موتور به خانه محبوبه اش ژولی گیه می رود و در گفتوگوی خصوصی با شریک زندگی اش میگوید که از فقرا و کارگران وحرف زدن و رایحه تن و جامه شان بیزار است! در حالیکه به عنوان یک سوسیالیست در بروز بیرونی مدافع سینه چاک آن جماعت خود را جا می زند. شهروند امروز میداند که سیاستمدار و پیشوا هم چون کثیر مردمان دربند شهوت و ثروت و قدرت و صدالبته حسادت و دورویی است و دیگر چون گذشته این ها قابل پرده پوشی و فرورفتن در لایه های پنهانی چون قصههای هزار و یک شب نیستند؛ پس چه لزومی دارد که وقت و زمان و فراغت خود را صرف این جماعت کنند و در رسانه هایی که یا برای استفاده از آنان باید پول پرداخت یا هزینه صرف کرد و گاه هردو به سراغ تیتر و تصویر این افراد رفت. بیشک مخاطب ترجیح میدهد چهره خندان یک هنرپیشه را کلیک کند و خبری درباره نوع قهوه مصرفی او را البته به صورت کوتاه وموجز بخواند تا این که ببیند نطق وزیر مسکن درباره خانهدار شدن عموم مردم چیست.
کدام مهمتر است؟
امروز واقعیت سیاست وحکومت به عنوان هنر تحمیل اراده که در هر دورانی شکل نرم و سخت اعمال می شود بیشتر از قبل نمایان شده است والبته در دنیای بههم پیوسته امروز سیاستمداران نقش کمتری مگر در کارهای نمایشی یا روتین دارند.اگر در مثال قبلی به رییس جمهور فرانسه پرداختیم شاید اکنون هم بتوان از ان سرزمین مثال آورد.اگر روزگاری سخن وعمل ژنرال دوگل و ناپلئون بناپارت در ورود یا خروج از یک جنگ که میتوانست تادروازه های پاریس یا تپه های واترلو ویخبندان های روسیه هم پیش برود امروز تصمیمات امثال اولاند، سارکوزی و ماکرون چندان اثر مهمی بر زیست فرانسوی ندارد و تنها در حد شوخی بمباران هوایی بر فرازکشوری در خاورمیانه پیش میرود وبرای دنبال کنندگان جدی سیاست و روزنامه نگاران رمانتیک جذابیت دارد. امروز آموختن شیوه صحیح درست کردن قهوه یا یک مسابقه آشپزی و لایک وکامنت یک هنرپیشه یا ورزشکار برای جماعت مهمتر است زیرا هم یک شادی آنی می دهد و هم پیچیدگی ورندی خاص سیاسی ندارد و می توان راحت درباره اش اظهار نظر و فضل کرد والبته شاید از منطق سودمداری هم درست به نظر برسد زیرا تجربه نشان داده ازصد سخن و وعده سیاستمداران یکی هم وفا نکند، پس صرف وقت وهزینه نیز برای این مقوله بیفایده است.
البته نوع دیگری از نمایش اهالی سیاست که با گذشته وتعریف پایدار ذهنی از سیاستمدار برای مردم چندان مانوس نیست این روزها به میدان و میان آمده و جذاب است و دیده میشود. وقتی کولیندا کیتارویچ، رییس جمهور کرواسی با لباس تیم ملی فوتبال کشورش در استادیوم حضور می یابد و رفتارهایی نه برج عاج نشین که بسان یک شهروند معمولی انجام می دهد، دیده می شود و به چشم مخاطب میآید و حکایت این روزها این است.
خبرهای مرتبط
نظر شما