فرانسه یا کرواسی؟ مساله این است!
امروز کرواسی سختکوش و رکوردشکن در حالی در کمین انتقامی 20 ساله از رقیب پرستاره فرانسوی خود مینشیند که برخلاف نیمهنهایی جامجهانی 1998 در ورزشگاه استاد دوفرانس پاریس، در فینال جام 2018 در ورزشگاه لوژنیکی مسکو احساس یک میزبان واقعی را خواهد داشت.
امروز کرواسی سختکوش و رکوردشکن در حالی در کمین انتقامی 20 ساله از رقیب پرستاره فرانسوی خود مینشیند که برخلاف نیمهنهایی جامجهانی 1998 در ورزشگاه استاد دوفرانس پاریس، در فینال جام 2018 در ورزشگاه لوژنیکی مسکو احساس یک میزبان واقعی را خواهد داشت.
به گزارش صدای ایران احساسات اسلاوی روسها باعث شده آنها حتی با وجود کریخوانیهای سیاسی مدافع کرواتها به نفع اوکراینیها، بر حرکت مشکوک ویدای دیوانه چشم ببندند و باز هم مانند نبرد نیمهنهایی کرواسی ـ انگلیس پشت دورترین برادران اسلاو خود درآیند. کرواسی نخستین کشور اسلاو است که پس از 56 سال به فینال جامجهانی میرسد و ذکر این نکته اهمیت دارد که وقتی چکسلواکی به فینال جام 1962 راه یافت، راهبردهای اتحاد کشورهای اروپای شرقی، سوسیالیستی بود، نه همانند امروز ملیگرایانه با نیمنگاهی به چشمانداز «اتحاد اسلاوی».
آن چکسلواکی که مغلوب پله و ستارههای سامبا شد، تیمی به مراتب تکنیکیتر از این کرواسی بود که به قول گابریل مارکوتی، فوتبالنویس سرشناس ایتالیایی، سختجانی ویژگی اصلیاش است و به نوشته مطبوعات این کشور، چند تن از بازیکنان پس از غلبه بر انگلیس در مرز بیهوشی قرار داشتهاند. اگرچه «ویچ»ها امشب مقابل خروسها بشدت خسته به نظر میرسند اما این تیمی غیرعادی است که در شرایط غیرعادی قصد تاریخسازی دارد. در تورنمنتی که به جام ضربات ایستگاهی و مسلخ غولهای فوتبال مشهور شده، کرواسی بیشتر یک یونان جدید است تا یک آلمان یا اسپانیا. کرواسی با رهبری زلاتکو دالیچ، سرمربی بیادعایش که مستقیم از فوتبال باشگاهی خلیجفارس آمده و کنار زمین، به جای تریکها و حربههای انگشتی مورینیویی، تسبیح در دست میگیرد، به نخستین تیم تاریخ بدل شد که 3 بازی متوالی 120 دقیقهای را در جامجهانی پشت سر گذاشته است. آنها مودریچ و راکیتیچ، دو جواهر خط میانی رئال و بارسا را در قلب زمین در اختیار دارند و روی سکوها غیرمنتظرهترین هوادار جهان را. خانم کولیندا گرابار کیتاروویچ، رئیسجمهور کرواسی از نخستین بازی کشورش در مراحل حذفی روسیه 2018، سوار بر هواپیمای هواداران شد و در نیژنی نووگوراد از روی سکوها شاهد صعود کرواسی با غلبه بر دانمارک بود. سپس او در جریان پیروزی بر روسیه میزبان در جایگاه ویژه کنار دیمیتری مدودف، نخستوزیر روسیه و رئیس فیفا از خود بیخود شد و سوژه دوربینها. کیتاروویچ که مجبور بود دیدار با انگلیس را از اجلاس سالانه ناتو دنبال کند، آنجا هم دست از رفتار هوادارانه برنداشت و با ترزا می و دونالد ترامپ عکس یادگاری فوتبالی با پیراهن کرواسی انداخت. حتی اگر امشب کرواسی سختجان باقی نماند و انتقام از فرانسه را تحقق نبخشد، خانم رئیسجمهور میتواند کماکان یکی از برندگان بازیهای فرافوتبالی جام بیستم لقب بگیرد. رقیب او در این راه جانی اینفانتینو، رئیس سوییسی فدراسیون جهانی فوتبال است. هر طرف پیروز شود، این طاس خوششانس، جام را بالا خواهد برد. دستکم در حدی که آن را به کاپیتان قهرمان اعطا کند. در کنفرانس مجمع فیفا که یک روز قبل از بازی افتتاحیه در مسکو برگزار شد، او دوباره از خانواده فوتبال رای اعتماد گرفت و حالا با حمایتی که از شرق و غرب پشت سرش دارد، میتواند رویای جامجهانی 48 تیمی را عملی کند.
جام تزارنشان
اما هنوز هم قهرمان اصلی کس دیگری است. خیلی پیش از آنکه یکی از قویترین ابررایانههای آمریکایی در آستانه آغاز جام، آن پیشبینی افتضاح را درباره رسیدن برزیل، اسپانیا و آلمان به نیمهنهایی روسیه 2018 انجام دهد، میزبان جام پیشبینی همه چیز را کرده بود. 2 ماه پیش بود که ولادیمیر پوتین در حاشیه دیدارش با امانوئل مکرون در کاخ تابستانی در حومه پطربورگ، با اصرار خبرنگاران نظرش را درباره قهرمان احتمالی جام گفت. او فرانسه را قویترین تیم و بخت اول بالا بردن جام 2018 دانست. آن موقع این تصور به وجود آمد که رئیسجمهور روسیه در رودربایستی با میهمان جوان خود در نخستین سفرش به این کشور قرار گرفته یا اینکه دست کم خواسته با این پیشبینی هدیهای دیپلماتیک به مکرون دهد که سعی دارد اتحادیه اروپایی را به سمت شرق دور بزند اما وقتی همه دیگر مدعیان پرشگفتیترین دوره جامجهانی جز فرانسه، یکی پس از دیگری تار و مار شدند و فقط خروسها تا نیمهنهایی در گردونه رقابتها باقی ماندند، خیلیها با خود گفتند :«لابد پوتین چیزی میدانسته!»
حتی رسانههای رسمی روسیه هم با تیترها و تحلیلهایشان به این ذهنیت دامن میزنند که رهبر کرملین، برنامهریز اصلی اتفاقات شگفتانگیز جامجهانی 2018 بوده است. مثلا روزنامه ایزوستیا، فردای پیروزی بر اسپانیا که سراسر روسیه را در یک جشن بیسابقه ملی فروبرد، در مقالهای دقیقا با همین عنوان تلاش کرد نقش رهبری و برنامهریزی پوتین در دستاورد بیسابقه فوتبال روسیه و شوروی در نیم قرن اخیر را فراتر از سرمربی تیمملی و ملیپوشان بداند.
حالا اینجا در روسیه خبرنگاران و هواداران بینالمللی تازه دارند معنای کنایههای عامیانه روسهای کوچه و بازاری از این دست را درک میکنند: «قبلا حساب شده!»
آن چکسلواکی که مغلوب پله و ستارههای سامبا شد، تیمی به مراتب تکنیکیتر از این کرواسی بود که به قول گابریل مارکوتی، فوتبالنویس سرشناس ایتالیایی، سختجانی ویژگی اصلیاش است و به نوشته مطبوعات این کشور، چند تن از بازیکنان پس از غلبه بر انگلیس در مرز بیهوشی قرار داشتهاند. اگرچه «ویچ»ها امشب مقابل خروسها بشدت خسته به نظر میرسند اما این تیمی غیرعادی است که در شرایط غیرعادی قصد تاریخسازی دارد. در تورنمنتی که به جام ضربات ایستگاهی و مسلخ غولهای فوتبال مشهور شده، کرواسی بیشتر یک یونان جدید است تا یک آلمان یا اسپانیا. کرواسی با رهبری زلاتکو دالیچ، سرمربی بیادعایش که مستقیم از فوتبال باشگاهی خلیجفارس آمده و کنار زمین، به جای تریکها و حربههای انگشتی مورینیویی، تسبیح در دست میگیرد، به نخستین تیم تاریخ بدل شد که 3 بازی متوالی 120 دقیقهای را در جامجهانی پشت سر گذاشته است. آنها مودریچ و راکیتیچ، دو جواهر خط میانی رئال و بارسا را در قلب زمین در اختیار دارند و روی سکوها غیرمنتظرهترین هوادار جهان را. خانم کولیندا گرابار کیتاروویچ، رئیسجمهور کرواسی از نخستین بازی کشورش در مراحل حذفی روسیه 2018، سوار بر هواپیمای هواداران شد و در نیژنی نووگوراد از روی سکوها شاهد صعود کرواسی با غلبه بر دانمارک بود. سپس او در جریان پیروزی بر روسیه میزبان در جایگاه ویژه کنار دیمیتری مدودف، نخستوزیر روسیه و رئیس فیفا از خود بیخود شد و سوژه دوربینها. کیتاروویچ که مجبور بود دیدار با انگلیس را از اجلاس سالانه ناتو دنبال کند، آنجا هم دست از رفتار هوادارانه برنداشت و با ترزا می و دونالد ترامپ عکس یادگاری فوتبالی با پیراهن کرواسی انداخت. حتی اگر امشب کرواسی سختجان باقی نماند و انتقام از فرانسه را تحقق نبخشد، خانم رئیسجمهور میتواند کماکان یکی از برندگان بازیهای فرافوتبالی جام بیستم لقب بگیرد. رقیب او در این راه جانی اینفانتینو، رئیس سوییسی فدراسیون جهانی فوتبال است. هر طرف پیروز شود، این طاس خوششانس، جام را بالا خواهد برد. دستکم در حدی که آن را به کاپیتان قهرمان اعطا کند. در کنفرانس مجمع فیفا که یک روز قبل از بازی افتتاحیه در مسکو برگزار شد، او دوباره از خانواده فوتبال رای اعتماد گرفت و حالا با حمایتی که از شرق و غرب پشت سرش دارد، میتواند رویای جامجهانی 48 تیمی را عملی کند.
جام تزارنشان
اما هنوز هم قهرمان اصلی کس دیگری است. خیلی پیش از آنکه یکی از قویترین ابررایانههای آمریکایی در آستانه آغاز جام، آن پیشبینی افتضاح را درباره رسیدن برزیل، اسپانیا و آلمان به نیمهنهایی روسیه 2018 انجام دهد، میزبان جام پیشبینی همه چیز را کرده بود. 2 ماه پیش بود که ولادیمیر پوتین در حاشیه دیدارش با امانوئل مکرون در کاخ تابستانی در حومه پطربورگ، با اصرار خبرنگاران نظرش را درباره قهرمان احتمالی جام گفت. او فرانسه را قویترین تیم و بخت اول بالا بردن جام 2018 دانست. آن موقع این تصور به وجود آمد که رئیسجمهور روسیه در رودربایستی با میهمان جوان خود در نخستین سفرش به این کشور قرار گرفته یا اینکه دست کم خواسته با این پیشبینی هدیهای دیپلماتیک به مکرون دهد که سعی دارد اتحادیه اروپایی را به سمت شرق دور بزند اما وقتی همه دیگر مدعیان پرشگفتیترین دوره جامجهانی جز فرانسه، یکی پس از دیگری تار و مار شدند و فقط خروسها تا نیمهنهایی در گردونه رقابتها باقی ماندند، خیلیها با خود گفتند :«لابد پوتین چیزی میدانسته!»
حتی رسانههای رسمی روسیه هم با تیترها و تحلیلهایشان به این ذهنیت دامن میزنند که رهبر کرملین، برنامهریز اصلی اتفاقات شگفتانگیز جامجهانی 2018 بوده است. مثلا روزنامه ایزوستیا، فردای پیروزی بر اسپانیا که سراسر روسیه را در یک جشن بیسابقه ملی فروبرد، در مقالهای دقیقا با همین عنوان تلاش کرد نقش رهبری و برنامهریزی پوتین در دستاورد بیسابقه فوتبال روسیه و شوروی در نیم قرن اخیر را فراتر از سرمربی تیمملی و ملیپوشان بداند.
حالا اینجا در روسیه خبرنگاران و هواداران بینالمللی تازه دارند معنای کنایههای عامیانه روسهای کوچه و بازاری از این دست را درک میکنند: «قبلا حساب شده!»
کنایه از اینکه صعود از گروه آسانی که تیمملی روسیه به عنوان میزبان در آن قرار گرفته بود برای چرچسف و شاگردانش کار چندان شاقی نبوده و حتی همین هم با دخالت کرملین بوده است و البته کنایه از هر اتفاق دیگری در این مکاره بزرگ فراورزشی که از نظر عوام به نفع رهبران مسکو باشد.
این کنایهها در ابتدا نارضایتی طبقه متوسط و ضعیف جامعه روسیه بویژه در شهرهای کوچکتر غیرمیزبان را که از جشنها فاصله داشتند نسبت به این موضوع بازتاب میداد که کرملین و دولت مدودف قصد دارند با هیاهوی کارناوال جامجهانی بر موج گرانیهای بهاره و فساد گسترده و خیلی از مسائل دیگر کشور سرپوش بگذارند اما هرچه جلوتر رفتیم، اقشار مختلف جامعه بیشتر وارد معرکه شدند و بدبینی و ناباوری آنها نسبت به عملکرد فوقالعاده تیمملیشان که ضعیفش میپنداشتند، جای خود را به باوری عمومی به یک معجزه بزرگ داد. روزنامه ورزشی اکسپرس برای توجیه شگفتی روسها از فائق آمدن تیمشان بر اسپانیا، پای «تقدیر الهی» را هم در تیتر اصلی خود وسط کشید.
حتی فردای شب پیروزی بر اسپانیا در شبکههای اجتماعی روسزبان بویژه «وی کنتاکت»، تصویر فانتزی جدول رقابتهای حذفی جامجهانی در سربرگ ریاستجمهوری فدراسیون روسیه و با مهر و امضای شخص «ویویپوتین» دست به دست میشد که در آن نتیجه همه رقابتها از مرحله یک هشتم نهایی تا فینال به کمیته اجرایی جام ابلاغ شده بود! بر اساس این بهاصطلاح حکم، فرانسه، برزیل، روسیه و انگلیس باید به نیمهنهایی میرفتند و تیم میزبان در کمال ناباوری با شکست فرانسه در فینال به قهرمانی میرسید. این فانتزی چه تبلیغاتی ضد حکومتی، طراحی شده توسط مخالفان کرملین یا صرفا یک ایده هوشمندانه برای ایجاد خودباوری در افکار عمومی روسیه بوده باشد، در هر صورت ذهنیت کنترل کرملین بر روند جام را در ذهن تودهها نهادینه کرد.
این جدول پس از مشخص شدن نتایج اغلب بازیهای یک هشتم و اتفاقاتی مثل حذف پرتغال و آرژانتین و پیروزی روسیه بر اسپانیا منتشر شده بود و در بازیهای باقیمانده هم سوئد و انگلیس توانستند از سد سوییس و کلمبیا بگذرند تا شایعه حقیقی بودن چنین دستوری بشدت بپیچد و 48 ساعت بعد نیز شوک ناشی از حذف برزیل توسط بلژیک نتوانست آن را کمرنگ کند.
ضمنا در تورنمنتی که ایتالیا و هلند از همان ابتدا در آن غایب بودند، آلمان مدافع عنوان قهرمانی در همان مرحله گروهی توسط کرهجنوبی حذف شد و بعد در یکهشتم شاهد حذف فلهای 3 مدعی اصلی دیگر یعنی آرژانتین، اسپانیا و پرتغال با سوپراستارهایشان بودیم و در نهایت برزیل هم از رسیدن به نیمهنهایی بازماند، دیگر هر شگفتیای از نظر مردم کشور میزبان عملی بود. در نهایت با آنکه شگفتیآفرین نهایی یعنی کرواسی، رقیب و برادر اسلاوی توأمان روسها از آب درآمد نه تیم خودشان اما ترکیب فینالیستها، بر ذهنیت عمومی صحه گذاشت: یک تیم اسلاو که راهبرد هژمونیک پوتین در شرق اروپا را در قالب فوتبال نمایندگی میکند - حتی اگر کرواسی یکی از دورترین اسلاوها به مسکو باشد - و فرانسهای که اصلا خود پوتین از قبل بودنش را در فینال مژده داده بود. این فینال بخوبی ذهنیت تئوری توطئه هواداران بومی و خارجی را در اینجا راضی میکند و حتی آنان که آگاهی سیاسی بیشتری دارند با خود فکر میکنند طبعا تزار جدید روسیه خوشش نمیآمده که انگلیس، منفورترین کشور غربی در نگاه روسها و بلژیک، مقر مرکزی ناتو در فینال امروز لوژنیکی رخ بنمایند.
رسانههای آتلانتیکی هم به اندازه کافی به این توهم دامن زدند که دستهایی قدرتمند در پس پرده در کارند. شبکه آمریکایی «ایاسپیان» از قبل از قرعهکشی پاییز پارسال با متهم کردن همدستی «جانی اینفانتینو» رئیس فیفا با رئیسجمهور روسیه، به پیشواز رفته بود و رسانههای انگلیسی بویژه بیبیسی مدام به این ذهنیت دامن میزدند که کرملین میخواهد مهمترین رویداد بینالمللی سال را به ابزاری در خدمت سیاست داخلی و خارجیاش تبدیل کند اما حذف زودهنگام بزرگان آمریکای لاتین که برای نخستینبار پس از 36 سال نیمهنهایی جامجهانی را به یک یورو (جام ملتهای اروپا) تبدیل کرد و همچنین صعود انگلیس و فرانسه و بالا نیامدن میزبان از جمع 8 تیم نهایی، از هفته پیش به این طرف دهان غربیها را بست.
تاریخ جامهای جهانی و رقابتهای المپیک مملو از دخالتهای سیاسی و اعمال نفوذهای دولتها به منظور بهرهبرداری مطلوب است، بنابراین تا آنجا که به پوتین و تیم رهبری روسیه مربوط است، این ذهنیت عمومی در هر حال به وجود میآمد و تنها لازم بود به سویی که آنها میخواهند هدایت شود.
همین که جامجهانی به مدت یک ماه جلوی سونامیهای جهانی توئیتها و اظهارنظرهای دونالد ترامپ از آمریکا را گرفت و در عوض پوتین را با لبی خندان و ژستی پیروزمندانه در کنار ستارهها به تصویر اول رسانهها بدل کرد، یک پیروزی بزرگ برای مسکو بود. به قول یکی از مدیران روابط عمومی استان لنینگراد، روسیه موفق شد دستکم برای یک ماه از ابزار کنترل فکر غربیها علیه خودشان استفاده کند، انگار که چوب جادوی هری پاتر به دست پوتین افتاده باشد.
افشاگریهایی مثل استفاده بازیکنان روسیه از آمونیاک برای افزایش توانشان در جریان مسابقات در رسانههای آلمانی دیرتر از آن بود که بتواند سیمای حماسی تیمملی این کشور را خدشهدار کند. یکی از ضعیفترین ورزشهای تیمی روسیه با یکی از ضعیفترین تیمهایش در سالهای اخیر با فداکاری و همبستگی تبدیل به اسطوره شد و موقتا آلام روسها بهخاطر محرومیت مقتدرترین تیمها و ورزشکارانشان از المپیکهای زمستانی و تابستانی را تسکین داد.
به نقل از وطن امروز، این تیم فقط با بردن یک میدان بزرگ (در لوژنیکی مسکو) مقابل اسپانیا و جنگیدن تا آخرین نفس و شکست در لحظه آخر (در فیشت سوچی مقابل کرواسی)، میراث ورزشی بزرگ روسها را در روزگار تحریم ورزشی زنده کرد.
ناسیونالیستهای روس و شورویگراها بر سر یک موضوع متفقالقول بودند که زیوبا و آکنفیف عملکردی همچون قهرمانان جنگ داشتهاند و حتی در شبکههای اجتماعی استانیسلاو چرچسف، سرمربی تیم به مقام مقایسه با استالین رسید و بهخاطر حذف اسپانیا لقب «ماتادور» گرفت. این دروازهبان سابق شوروی حالا در قامت یک مرد فربه سبیلوی کاریزماتیک و در عین حال احساسی به جای پیکر شناگران و ژیمناستها به نماد ورزش روسیه بدل شده است.
برخی هم مزاح میکنند که سنت پرچمداری قفقازیها در دیپلماسی خارجی کرملین پس از شواردنادزه و لاوروف با چرچسف ادامه پیدا کرده است.
بدون تردید ارائه تصویر بینالمللی مطلوب از روسیه مهمترین هدف پوتین از میزبانی جام بیستم آن هم در بحبوحه تبلیغات ضد روسی در جهان بود. برنامهریزیهای دقیقی در این مورد از 8 سال پیش شده بود و حتی روسها چندین تورنمنت، مراسم بزرگ و تشکیلات داوطلبانه بینالمللی را در این فاصله تنها برای دستگرمی المپیک زمستانی 2016 و جامجهانی فوتبال 2018 تجربه کرده بودند. میزبانی روسیه برای ما ناظران خارجی حکم درخشش غیرمنتظره گربهسانی در خیابانهای شهر را داشت که همه ما فراموش کرده بودیم روزگاری نه چندان دور در سازماندهی بزرگترین تورنمنتهای ورزشی و رویدادهای اجتماعی یک شیر تمام عیار محسوب میشده است.
نکته مهم این بود که دولت روسیه تمام تلاشش را کرد که تا جای ممکن عمده نسل جدید کشور را در قالب فعالیتهای داوطلبانه و انواع و اقسام جشنها پای کار میزبانی آورد تا جامعه آینده را با خود همسو کند. این درست عکس اتفاقی است که برای 2 میزبان پیشین جامهای جهانی 2010 و 2014 افتاد و آنچه در آفریقای جنوبی و برزیل شاهد بودیم بیشتر یک شورش اجتماعی علیه میزبانی بود.
پوتین تقریبا به تمام اهداف مورد نظرش از میزبانی رسید و میتوان گفت قهرمان اصلی جام خود او بوده است. با وجود تهدیدهای تروریستی آشکار گروههای تحت حمایت غرب مثل داعش، او موفق شد رسانهها را وادارد کشورش را به عنوان بهترین میزبان تاریخ جام به رسمیت بشناسند. در ابتدا اختلاف تصویر تبلیغاتی و واقعی روسیه بویژه برای هواداران و خبرنگاران آمریکایی و انگلیسی چنان بود که در روزهای آغازین برخی از آنها بهندرت از هتلشان بیرون میآمدند و در روزهای پایانی بسیاری از آنها به دنبال جاذبههایی تازه در این کشور بودند تا بزودی بازگردند.
هفته پیش شبکه راسیا 24، گزارشی مبسوط در این باره پخش کرد که در آن هواداران میهمان رسما اعتراف میکردهاند دریافتهاند بیشتر رسانههای بینالمللی تصویری دروغین از کشور میزبان ارائه
میدادهاند. خبرنگار سابق خبرگزاری تاس که رقابتها را برای یک سایت آمریکایی گزارش میکرد، به من گفت شوری عمومی بین هموطنانش حتی در دورافتادهترین شهرها مثل زادگاه او در جمهوری دورافتاده اودمورتیا به راه افتاده تا تصویری خوشایند از شهرهایشان به میهمانان خارجی نشان دهند. با وجود همه اعتراضات و مشکلات اقتصادی، پوتین این انگیزه مثبت مردمش را تبدیل به محور همبستگی ملی برای برگزاری موفقترین جامجهانی فوتبال کرد. این تصویر مثبت جهانی، تمام برنامههای رسانههای شرکتی غربی از سال 2015 و پس از الحاق کریمه به روسیه را نقش بر آب کرد و میتوان گفت سال 2018 نقطه عطف سقوط جایگاه رسانههای جریان اصلی در نظر مخاطبانشان است.
جامی برای تزار
در نخستین شماره سال جاری میلادی در مقاله «جامجهانی قدرت» در «وطنامروز» نوشتیم که پوتین فارغ از اینکه چه تیمی قهرمان جام 2018 شود، در پایان جام خودش را در نظم نوین جهانی بالا خواهد برد. فینال مد نظر پوتین نه در ورزشگاه لوژنیکی مسکو، بلکه فردای آن در هلسینکی خواهد بود. جایی که او رو در روی ترامپ مینشیند و بدون هیچ پیششرط و گرویی، نقشه جدیدی برای نظام جهانی پیشنهاد میدهد. بزرگترین دغدغه او و در حقیقت گرویی اصلیاش به غرب در ماه گذشته برگزاری موفق و بدون دردسر بازیها بویژه با توجه به تهدیدات تروریستی بود نه حتی نتایج تیمملی روسیه.
به همین دلیل در هفته پایانی جام شاهد شدت گرفتن فعالیتهای سیاسی او هستیم. روز بازی کرواسی ـ انگلیس که رهبران ناتو در بروکسل جمع شده بودند، پوتین به جزیرهای مقدس و اسرارآمیز در دریاچه لادگا در استان کارلیا، در نزدیکی مرزهای فنلاند رفت تا ضمن دیدار از مجمع سالانه اسقفهای کلیسای ارتدوکس روسی، موقعیت تاریخی خود را هم تثبیت کند. حضور پوتین در جزیره والاآم، اتاق فکر کلیسای پراوسلاونا در صدمین سالگرد اعدام آخرین تزار رومانف، نیکلای دوم و خانوادهاش توسط بلشویکها انجام میشد تا به افکار عمومی یادآوری کند تزار جدید کیست.
صبح همان روز او در یک اقدام سیاسی آشکار دیگر به امانوئل مکرون که برای تماشای دیدار نیمهنهایی فرانسه با بلژیک به پطربورگ آمده بود زنگ زد و صعود خروسها به فینال را تبریک گفت.
طرفه آنکه رئیسجمهور فرانسه در دومین سفر متوالیاش به روسیه هنوز هم رنگ کرملین را ندیده بود و این بهانهای شد برای مقایسه او با ناپلئون بناپارت که 300 سال پیش پشت دروازههای مسکو متوقف شد و در نهایت کلید اروپا را به دوست قدیمش تزار اسکندر (الکساندر اول) سپرد. پای مکرون تازه دیروز به مسکو رسید تا در حاشیه بازی فینال جام، مذاکراتی حساس با پوتین در نیمهنهایی جام هژمونیک داشته باشد. فرانسه بخت اصلی قهرمانی جامجهانی 2018 است و چه بسا مکرون بخواهد از جام طلایی فیفا برای جلب نگاههای اروپا و جهان به سوی خود بهره ببرد. فرانسه آقایی خود بر اتحادیه اروپایی را از دست داده است. مذاکرات پشتپرده مکرون و ترامپ هم برای خروج فرانسه از اتحادیه اروپایی و پیوستن به یک اتحادیه آمریکایی دیگر جزو اسرار دیپلماتیک نیست.
چه بسا امروز مکرون با پوتین هم دست به معامله بزند و در نتیجه بار دیگر پس از 3 قرن، یک رهبر جوان الیزه کلید اروپا را با پذیرفتن فروپاشی قریبالوقوع اتحادیه به نفع مسکو و پاریس به یک تزار دیگر تقدیم کند.
خبرهای مرتبط
نظر شما