علت اهمیت بالای تنگه هرمز چیست؟
خلیجفارس دریای نیمهبستهای است که بازوی اقیانوس هند به شمار میرود و تنگه هرمز کلید آن محسوب میشود. یکی از مناطقی که از زمانهای گذشته از نظرگاه کشورهای مختلف، والاترین اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک را داشته و همچنان دارد، منطقه خلیجفارس است.
محمود نورانی*: منطقه خاورمیانه (بخوانید غرب آسیا) و خلیجفارس به طور خاص در دنیای پس از جنگ سرد بویژه در حال حاضر، از لحاظ سیاسی و اقتصادی از اهمیت بسیار زیادی برای کشورهای جهان برخوردار است. خلیجفارس دریای نیمهبستهای است که بازوی اقیانوس هند به شمار میرود و تنگه هرمز کلید آن محسوب میشود. یکی از مناطقی که از زمانهای گذشته از نظرگاه کشورهای مختلف، والاترین اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک را داشته و همچنان دارد، منطقه خلیجفارس است.
به گزارش صدای ایران از وطن امروز، تنگه هرمز، باریکه دریایی خمیدهشکلی است که در منتهیالیه شرقی خلیجفارس واقع شده است و از مهمترین تنگههای بینالمللی محسوب میشود و در ردیف حیاتیترین تنگههای عبور و مرور جهان شناخته شده است. از آغاز دهه 1970 میلادی، خلیجفارس و تنگه هرمز شریان حیاتی کشور نام گرفت. برقراری امنیت این تنگه به عنوان مسیر مطمئن انتقال انرژی [نفت و گاز] کشورهای غرب آسیا به اقصی نقاط دنیا با امنیت بسیاری از کشورها که از لحاظ جغرافیایی هزاران کیلومتر از آن فاصله دارند گره خورده است، بنابراین انرژی، امنیت و بازرگانی از راه دریایی خلیجفارس و تنگه هرمز عناصر اساسی سیاست خارجی ایران را تشکیل میدهند. این منطقه به دلیل حجم 80 درصدی صادرات و واردات کشور از آن، در کنار تهران و خوزستان از مناطق حساس و استراتژیک کشور محسوب میشود.
همچنین گذشته از اهمیت اقتصادی، تنگه هرمز از مزیتهای ویژه ارتباطی، نظامی و ژئوپلیتیک خاصی برای جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. این تنگه در طول تاریخ عامل ارتباط بین جنوب و جنوب شرق آسیا با منطقه فلات ایران و بینالنهرین و مدیترانه و اروپا بوده و مراکز تمدنهای مستقر در مناطق یاد شده را به هم پیوند داده و در انتقال و پخش کالاهای تجاری و بازرگانی و نیز ارزشهای فرهنگی و اجتماعی نقش موثری داشته است. بسیاری از کشورهای غربی و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا میکوشند با ارائه طرحهایی که مسیرهای جایگرین دیگری را جهت انتقال انرژی کشورهای حوزه خلیجفارس در نظر میگیرد، از اهمیت تنگه هرمز کاسته و وابستگی خود را به تامین انرژی از این مسیر در مواقع بحران کاهش بدهند و در واقع با این عمل به نوعی خواستار آنند که ابتکار عمل ایران را در تسلط بر این منطقه استراتژیک از جهان به عنوان یک عامل برتر جغرافیایی و به عنوان برگ برنده کشور در مواقع بحران، محدود کنند.
داستان چیست؟
در روزهای آینده ایالاتمتحده قرار است به صورت یکجانبه و بهرغم مخالفتهای اتحادیه اروپایی و مغایر با قطعنامه 2231 سازمان ملل متحد، تحریمهای خود علیه ایران را در 2 مرحله به اجرا بگذارد. واشنگتن در همین باره اعلام کرده استثنایی برای کشورها یا شرکتها در زمینه معافیت از تحریمهای ایران قائل نخواهد شد. «خزانهداری ایالاتمتحده» اعلام کرده بازگشت تحریمها بعد از دورههای 90 و 180 روزه (15 مرداد و 13 آبان ماه 97) انجام خواهد شد که متعاقب آن تحریمهای بانکی، ممنوعیت برقراری روابط تجاری شرکتها با ایران و تحریمهای نفتی به اجرا گذاشته خواهد شد. اصرار ایالاتمتحده بر تحریم ایران در شرایطی است که همه شرکای کشورمان در برجام قاطعانه بر اجرای این معاهده بینالمللی تاکید و خروج ایالاتمتحده را بشدت تقبیح کردهاند.
آمریکا با فرستادن هیاتهایی به اروپا و منطقه خاورمیانه از طریق تهدید و تطمیع، درصدد رسیدن به اهداف نامشروع خود بویژه قطع صادرات نفت ایران برآمده و این در حالی است که کشورمان با صادرات روزانه 2 میلیون بشکه نفت دومین تولیدکننده بزرگ اوپک است که قطع این میزان صادرات نفت، بیشک اقتصاد جهان را با شوک و بیثباتی در عرضه و نوسانات قیمت مواجه خواهد کرد. از سویی بنا بر گفته کارشناسان، درخواست آمریکا از عربستان برای جبران این مقدار عرضه نفت نیز به علت مشکلات فنی و قیمت تمامشده، عملی و اجرایی نخواهد بود. در آستانه اجرایی شدن تهدیدات آمریکا برای تحریم ایران، رئیسجمهوری کشورمان با سفر به قلب اروپا و دیدار با مقامات سوییس و ایرانیان مقیم این کشور، پیام معناداری برای ترامپ ارسال کرد. حسن روحانی 11 تیرماه در جمع ایرانیان سوییس در واکنش به تهدیدات ترامپ در خصوص قطع کامل صادرات نفت ایران گفت: «یکی از آمریکاییها گفته بود میخواهیم نگذاریم اصلاً ایران نفت صادر کند. قاعدتاً او این حرف را خیلی نمیتواند تحلیل کند».
رییسجمهور کشورمان که ترامپ را مخاطب قرار داده بود، تاکید کرد معنی حرف وی درباره قطع صادرات نفت ایران یعنی اینکه نفت کل منطقه صادر نخواهد شد. روحانی تاکید کرد: «مگر امکانپذیر است نفت ایران صادر نشود ولی نفت منطقه صادر شود؟ معنی این حرف را اگر بفهمد روشن است که چه میگوید اما قاعدتاً نمیفهمد و میگوید من نمیگذارم ایران یک قطره نفت صادر کند. اگر شما توانستید این کار را بکنید، نتیجهاش را ببینید که چیست». رئیسجمهوری با توسل به همین استدلال، تهدید مقامات آمریکایی درباره اینکه میخواهند صادرات نفت ایران را به صفر برسانند «گزافهگویی» خواند و خاطرنشان کرد آنها هیچوقت قادر نیستند این تهدید را عملی کنند. تهدید مقامات آمریکایی علیه ایران و گزافهگوییهای آنها در زمینه قطع کامل صادرات نفت ایران درحالی است که شاهراه انرژی «تنگه هرمز» با موقعیت استراتژیک اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی، یکی از مهمترین آبراهها و معابر انرژی جهانی محسوب میشود که تهدید آن میتواند جهان را با مخاطره روبهرو کند؛ امری که بیشک اگر افراد عاقلی در کابینه آمریکا پیدا شوند، هرگز به ترامپ توصیه نخواهند کرد به این سمت حرکت کند.
خلیجفارس منطقهای ژئوپلیتیک؟
پهنه آبی خلیجفارس و کشورهای اطراف آن منطقهای ژئوپلیتیک به حساب میآید. دلایل گوناگونی وجود دارد که اطلاق مفهوم منطقه را بر این گستره جغرافیایی توجیه میکند. خلیجفارس، به عنوان محدودهای مشترک، بنیان جغرافیایی این منطقه است.
همه کشورهای این محدوده در آن شریک هستند و خلیجفارس بخشی از مرزهای جغرافیای سیاسی آنهاست. از لحاظ اشتراکات فرهنگی و مذهبی، دین اسلام از مشخصههای انکارناپذیر این کشورهاست. نزدیک به 100 درصد مردم این منطقه مسلمانند و در طول تاریخ درازمدت سکونت در این محدوده، دلبستگیهای دینی و فرهنگی فراوانی بین آنها ایجاد شده است. پیشینه تاریخی مردمان این منطقه نیز مشترک است. کشورهای این منطقه جنگها، شکستها و پیروزیهای فراوانی را تجربه کردهاند، بویژه از زمان ورود کشورهای اروپایی، سوابق بسیاری از همکاری مردمان کرانه خلیجفارس، برای تامین منافع مشترکشان، به صورت پیمانها و تعهدهای دوجانبه و چندجانبه وجود دارد.
از جنبه اقتصادی، این کشورها منافع مشترکی در زمینه انرژی دارند و با آنکه تقسیم این قلمرو آبی میان کشورهای مستقل ساختارهای اقتصادی متمایزی را ایجاد کرده است، به روشنی قابل اثبات است که اقتصاد این کشورها بر نفت و فرآوردههای آن بنا شده است و نفت میتواند موضوع منافع مشترک همه این کشورها باشد. به لحاظ سیاسی نیز با وجود تفاوت در نظامهای حکومتی، اندیشه سیاسی و ساختار دولت در این کشورها، اشتراکات بسیاری در میان دیدگاههای مردمان این کشورها قابل مشاهده است و براحتی میتوان تفاوت نگاههای سیاسی در این منطقه را از مناطق دیگر تمییز داد. مجموعه دلایلی که به صورت کلی و گذرا بیان شد، پذیرش این نکته را آسان میکند که خلیجفارس منطقهای ژئوپلیتیک است.
اهمیت تنگههای دریایی
تنگههای دریایی اهمیت ارتباطی، اقتصادی، نظامی و استراتژیک دارند. به همین دلیل از دیرباز مورد توجه انسانها بویژه قدرتهای منطقهای و جهانی بودهاند. آنها از گذشتههای دور تاکنون از نظر حملونقل کالا و البته در حال حاضر بویژه نفت نقش مهمی دارند و بستن آنها منجر به بروز بحران در اقتصاد جهانی خواهد شد. تنگهها در قدرت ملی و سیاست خارجی کشورها تاثیرگذارند، همچنین کوتاهترین راه برقراری ارتباط بین 2 خشکی مجاورشان هستند و در استراتژیهای نظامی و بری و بحری مورد توجه قرار میگیرند. در نتیجه اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک آنها با هم هماهنگ و منطبق میشود.
تنگهها به کشورهای مجاور امکان میدهند رفت و آمد در آنها را کنترل کنند و به همین دلیل ارزش استراتژیک دارند. تنگههای استراتژیک به عنوان یک عامل جغرافیایی به خاطر ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و ژئوپلیتیک در موازنه قدرت منطقهای و جهانی نقش موثری دارند و قدرتهای حاکم بر این تنگهها از آنها به عنوان ابزاری در سیاست خارجی خود استفاده میکنند. یکی از حساسترین و حیاتیترین گذرگاههای آبی عصر حاضر در قلمرو سیاسی استان هرمزگان، تنگه هرمز است که مهمترین شاهراه انتقال انرژی در جهان محسوب میشود.
ژئوپلیتیک تنگه هرمز
تنگه هرمز در منتهیالیه شرقی خلیجفارس واقع شده است و از آنجا که کشورهای در حال توسعه به صدور نفت از خلیجفارس وابستهاند و درصد قابل توجهی از نفت مورد نیاز جهان باید از تنگه هرمز بگذرد، امنیت تنگه هرمز اهمیت بینالمللی دارد. پیشبینی میشود با افزایش ظرفیت صدور نفت و گاز از این تنگه، منطقه خلیجفارس همچنان بیرقیب بماند.
در بین کشورهای فرامنطقهای نیز ایالات متحده، کشورهای عضو اتحادیه اروپایی، ژاپن، چین و کرهجنوبی در واردات نفت و صادرات کالاهای غیرنفتی خود به این تنگه وابسته هستند. البته لازم به ذکر است در سالهای اخیر کشورهایی از قبیل عربستان و امارات عربی متحده، ساخت خط لوله و ایجاد طرحهای جایگزین برای عبور نفت خود از راهی غیر از تنگه هرمز را آغاز کردهاند و توانستهاند تا حدودی وابستگی خود را کاهش دهند اما این طرحهای پرهزینه نمیتواند به طور کامل وابستگی آنها را از بین ببرد و تنگه هرمز در آینده همچنان نقش ژئوپلیتیک و راهبردی خود را حفظ خواهد کرد. از سوی دیگر آبهای قابل کشتیرانی بینالمللی تنگه هرمز در ابتدای خلیجفارس در آبهای داخلی و ساحلی ایران قرار دارد، لذا ایران از قدرت اعمال حاکمیت بر مدخل اصلی آن برخوردار بوده و کنترل دالانهای دریایی که توسط IMO (1) معین و منتشر شده- و کشتیرانی بینالمللی الزاماً باید از طریق آنها انجام شود- در حوزه حاکمیت ایران قرار دارد. به طور خلاصه قدرت دریایی ایران در تنگه هرمز و حضور بیگانگان در منطقه ناشی از مزیتهای تنگه هرمز برای ایشان است که مهمترین آنها عبارتند از:
1- قرار داشتن در مسیر انتقال نفت مورد نیاز جهان غرب
2- تکیهگاه دفاعی شبهجزیره عربستان
3- واقع شدن در ابتدای دهلیز فلات ایران
4- قرار داشتن در موقعیت مناسب برای ورود قدرت بری به شبهجزیره عربستان
5- قرار گرفتن در موقعیت پخش بحران به صحنه عملیات اقیانوس کبیر
6- ایجاد پیوستگی برای نیروی بحری [دریایی]
7- ایجاد تسهیلات و تدارک نیرو و لجستیک
8- تناسب جغرافیایی و حقوقی تنگه برای عبور واحدهای ویژه دریایی و هوایی
9- تنگه به عنوان مکمل استراتژی بحری
ژئواستراتژیک تنگه هرمز
موقعیت ژئواستراتژیک تنگه هرمز و واقع شدن آن در کانون تلاقی 2 موضع دفاعی (قدرت بحری/ قدرت بری) موجب شده مواضع دفاعی قدرت بحری در مقابل قدرت بری در منطقه خلیجفارس و تنگه هرمز برهم بوده و تنگه هرمز در این خط دفاعی، نقش مرکزی و نقطه سرپل را داشته و کنترل آن توسط هر یک از دو قدرت، موازنه استراتژی را تشکیل دهد؛ یعنی استراتژی بحری با کنترل تنگه امکان حضور در مجاورت خشکی و مقابله با قدرت بری را دارد. وجود ذخایر عظیم نفت در خلیجفارس و ضرورت حفاظت از آن، اهمیت ژئواستراتژیک تنگه را برای قدرت بحری دوچندان میکند. قدرت بری نیز برای گسترش و مقابله با قدرت بحری در اقیانوس هند و در مرز قلمرو استراتژی بحری و نیز به عنوان نقطهای جهت اعمال فشار بر قدرت بحری به تنگه هرمز نیاز دارد، بویژه اینکه کاهش تهدید زیردریاییهای اتمی آمریکا، مستلزم حضور فعال در منطقه اقیانوس هند است.
ایران و عمان هر دو ادعای مالکیت سرزمینی 12 مایل دریایی در تنگه هرمز را دارند. با توجه به عرض کم 21 مایلی در کمترین پهنای تنگه، تداخل ارضی ایجاد و عمق تنگه هرمز به سوی سواحل ایران کم میشود. 7 جزیره استراتژیک ایران «هرمز، لارک، قشم، هنگام، تنببزرگ، تنبکوچک و ابوموسی» در منطقه ورودی از دریای مکران(عمان) به خلیجفارس به صورت یک قوس منحنی شکل قرار گرفتهاند که به «کمان دفاعی ایران» برابر تجاوزات احتمالی شهرت گرفته است. به دلایل امنیتی، تنگه هرمز از جایگاه ویژهای برای ایران برخوردار است. بدین معنی که دهلیز جنوبی فلات ایران رو به تنگه باز میشود و یکی از بزرگترین مسیرهای ارتباطی داخل فلات ایران به تنگه هرمز، مسیر کرمان به بندرعباس است. کنترل و حفاظت از بندرعباس به مفهوم حفاظت از امنیت ایران است و این موضوع، آسیبپذیری و تهدید از حاشیه جنوبی آن را کاهش میدهد. کنترل تنگه از سوی ایران به معنای حفظ پیوستگی سواحل جنوبی ایران و حفظ ارتباط واحدهای دریایی ایران است و حفظ این وحدت امکان دفاع از سواحل جنوبی ایران را راحتتر میکند.
حذف تنگه از قلمرو ایران، به معنی ایجاد محدودیت در خشکی و دسترسی به دریای بسته خلیجفارس است ضمن اینکه ایجاد وحدت فرماندهی بین پایگاهها و واحدهای سواحل دریای عمان و خلیجفارس را با مشکل روبهرو خواهد کرد، بنابراین تنگه هرمز در برخورداری ایران از نیروی دریایی و افزایش قدرت آن نقش اساسی دارد. برعکس، عمان در تنگه هرمز یعنی شبهجزیره مسندم، به دلیل وسعت کم، کوهستانی بودن، توپوگرافی نامناسب، عدم پیوستگی سرزمینی با سرزمین اصلی و نبود جزایر و سواحل مناسب برای واحدهای عملیاتی، فاقد ارزش استراتژیک و نظامی مناسب است و امکان ایجاد وحدت فرماندهی و اجرای عملیات نظامی و دفاعی هماهنگ در آن را ندارد. بحث اهمیت استراتژیک خلیجفارس، بدون بررسی مسائل تنگه هرمز کامل نخواهد بود، زیرا این تنگه به عنوان مدخل خلیجفارس، تاثیر ویژهای بر حوادث منطقه دارد. این تنگه، یکی از استراتژیکترین گذرگاههای جهان به شمار میآید که خلیجفارس را از راه دریای عمان به اقیانوس هند و خطوط کشتیرانی بینالمللی دریای آزاد پیوند میدهد. این آبراه به علت موقعیت خاص استراتژیک، شاهرگ حیات اقتصادی جهان به حساب میآید و به عنوان راه ورودی و خروجی خلیجفارس، از موقعیت ژئواستراتژیک برخوردار است.
به عبارتی تمام اعتبار و اهمیت خلیجفارس به عنوان یک آبراه گرم و آزاد به وجود و امنیت تنگه هرمز بستگی دارد و خلیجفارس بدون وجود تنگه هرمز، فاقد اعتبار در استراتژی جهانی است. از آنجا که روزانه 40 درصد نفت مصرفی جهان از این تنگه عبور میکند، احاطه و سلطه بر این گذرگاه، امکان عبور و مرور نفتکشها را در منطقه فراهم میآورد. این آبراه نقش بسیار حساس و بیچون و چرایی در توازن اقتصادی، مالی و تجاری همه کشورهای صنعتی و کشورهای ساحلی منطقه ایفا میکند و هر رخدادی که سلامت و امنیت دریانوردی را در این ناحیه تهدید کند، به همان نسبت منافع این کشورها را در معرض خطر قرار خواهد داد. طبق اصل اول مقررات کشتیرانی بینالمللی، نظارت بر عبور و مرور کشتیها بر عهده دولت ایران است و طبق اصل سوم همان مقررات، دولت ایران حق دارد هزینه ارائه خدمات مخابراتی و نصب علائم کمکناوبری را دریافت کند. گذشته از آن، وجود این طرح بر اهمیت استراتژیک جزایر مذکور افزوده است.
به همین دلیل دولت ایران برای حرکت کشتیها به سوی این جزایر محدودیتهایی را اعمال کرده است. در تنگه هرمز برای عبور و مرور کشتیها و نفتکشها، 3 طرح تفکیک تردد به اجرا درآمده است. طرح نخست در دهانه ورودی تنگه هرمز و در آبهای ساحلی کشور عمان و چند مایلی راسالحد قرار دارد. دالان خروجی آن به سمت عمان بوده و نزدیکترین مسیر برای ورود کشتیها به خلیجفارس است. طرح میانی و تفکیک تردد نیز در آبهای دریای سرزمینی عمان قرار دارد و مسیر شمالی برای ورود و مسیر جنوبی برای خروج کشتیها از خلیجفارس در نظر گرفته شده است. طرح تفکیک حائز اهمیت دیگری در تنگه هرمز وجود دارد که طرح تنب فارور است که در دریای سرزمین ایران است. مسیر شمالی این طرح که برای حرکت کشتیها از شرق به غرب است در شمال جزایر تنب و فارور واقع شده است.
مسیر جنوبی دیگری برای حرکت کشتیها از غرب به شرق اختصاص داده شده است که جنوب جزایر فارور و تنب قرار دارد و مشابه کشور عمان با توجه به قرار گرفتن طرح تنب- فارور در دریای سرزمینی ایران مسؤولیت نظارت و نصب علائم و خدمات مخابراتی و اخذ هزینههای مربوط نیز توسط ایران انجام میگیرد. به دلیل قرارگیری مسیر شمالی طرح تنب- فارور در آبهای سرزمینی ایران، طبق اصل اول مقررات کشتیرانی بینالمللی، نظارت بر تردد کشتیها بر عهده ایران است و طبق اصل سوم همان مقررات، کشورمان میتواند هزینه ارائه خدمات مخابراتی و نصب علائم کمک ناوبری را دریافت کند. طرح میانی تفکیک تردد تنگه هرمز، در آبهای سرزمینی عمان، از شعاع یک مایلی جزیره قوئین کبیر شروع و تا شعاع 10 مایلی جزیره یعنی حدود تداخل آبهای سرزمینی ایران و عمان امتداد دارد، بنابراین از نظر حقوق بینالملل، مسؤولیت نظارت بر این طرح و نصب علائم کمک ناوبری، ارائه خدمات مخابراتی و اخذ هزینههای مربوط با عمان است. از سوی دیگر چون تردد در تنگه هرمز، به طور کلی داخل آبهای سرزمینی عمان قرار دارد، از نظر حقوقی، دولت عمان عمدتا مسؤول نظارت بر آن است ولی با توجه به اینکه تنگه هرمز تنگهای بینالمللی و واقع در میان 2 کشور ایران و عمان است، طبق موافقتنامهای که مارس 1974 بین دو دولت منعقد شد، مسؤولیت دفاع از تنگه هرمز و نظارت بر تردد دریایی آن به طور مشترک بر عهده دو دولت است.
پایان سخن
تنگه هرمز در میان تنگههای استراتژیک جهان، اهمیت ویژهای دارد؛ این تنگه از ارزشهای خاص ارتباطی، اقتصادی، نظامی و ژئوپلیتیک برخوردار است؛ بر اساس نظریه «اسپایکمن» هر کس «ریملند» (حاشیه زمین) را واپایش (کنترل) کند، دنیا را واپایش (کنترل) خواهد کرد. نظریه ریملند با تغییراتی در نظریه هارتلند (قلب زمین) «مکیندر» ارائه شده است. منظور از ریملند، کشورهای ساحلی شبهجزیره واقع در غرب و جنوب اروپا و جنوب آسیاست. بر اساس این نظریه، تنگه هرمز مرکز ریملند است و بخشهای شمالی، جنوبی، غربی و شرقی را به هم پیوند میدهد. بنابراین طبق نظریه ریملند، واپایش (کنترل) تنگه هرمز به مفهوم واپایش (کنترل) 4 بخش یادشده خواهد بود.
آلبوکرک، دریادار مهاجم پرتغالی به اقیانوس هند و خلیجفارس، معتقد بود هر دولتی بر 3 تنگه بابالمندب، هرمز و مالاکا تسلط داشته باشد، بر جهان مسلط خواهد بود. این نظریه تا امروز همچنان معتبر است. در میان 3 تنگه مذکور، تنگه هرمز در مرکز قرار گرفته و تسلط بر این تنگه به مفهوم تسلط بر 2 تنگه دیگر خواهد بود. به همین دلیل، در گذشته کشورهایی که میخواستند بر اقیانوس هند مسلط شوند، سعی میکردند قبل از هر اقدامی تنگه هرمز را در اختیار گیرند. موقعیت حساس و استراتژیک ایران در منطقه خاورمیانه و وجود بحرانها و عدم ثبات سیاسی در کشورهای مجاور و وجود چالشهای سیاسی با همسایگان استراتژیک باعث به وجود آمدن تهدیدهایی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران میشود. از بزرگترین تهدیدات فرامنطقهای که حوزه نفوذ آن به این منطقه حساس و استراتژیک وارد شده است، ایالات متحده است.
تهدید به بستن تنگه هرمز، تهدیدی مسبوق به سابقه و مختص شرایط حاد است. علاوه بر دوره جنگ تحمیلی، ایران سال 2011 در بحبوحه تحریمها نیز چنین تهدیدی کرد و جامعه جهانی این تهدید را جدی گرفت و عقبنشینی کرد. اکنون نیز با توجه به جنگ تجاری عریان آمریکا با ایران برای تحریم کامل نفت ایران، ایران به عنوان یک اهرم فشار از این گزینه کمک میگیرد، چرا که دیپلماسی بدون ابزار و قدرت نظامی، بیاثر است. آمریکاییها و اروپاییها بخوبی میدانند کوچکترین تحرک در تنگه هرمز (نه حتی بستن آن) باعث افزایش قیمت نفت و بنزین و بالا بردن هزینههای این کشورها خواهد شد. بیش از 17 میلیون بشکه نفت خام (بیشتر از یکسوم حملونقل نفتی جهان از راه دریا) روزانه از تنگه هرمز عبور میکند که تحرکات نظامی سبب بالا رفتن هزینههای بیمه کشتیها و بالا رفتن اتوماتیک قیمت نفت خواهد شد. با توجه به روحیه کاسبکارانه دولت آمریکا، بعید است آنها این تهدید را جدی نگیرند و دست از تحریمهای غیرقانونی فزاینده علیه ایران نکشند. در غیر این صورت آنها شاهد «ضرر همگی با هم» خواهند بود.
*پژوهشگر حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
----------------------
پینوشت
1- سازمان بینالمللی دریایی (International Maritime Organization)
منابع:
1- محمدرضا حافظنیا و حسین ربیعی؛ مطالعات منطقهای خلیجفارس، انتشارات سازمان سمت، تهران، 92
2- محمدرضا حافظنیا، خلیجفارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز، چاپ چهارم، تهران، سازمان مطالعه و تدوین سمت
3- همه احتمالات بستن تنگه هرمز، خبرگزاری شفقنا، تاریخ انتشار: 19تیرماه 97
4- آیا بستن تنگه هرمز، قانونی و از لحاظ نظامی امکانپذیر است؟ خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: 19 تیرماه 97
5- بررسی ابعاد سیاسی، راهبردی و ژئوپلیتیک خلیجفارس؛ مطالعه موردی: تنگه هرمز، علیاکبر جعفری و اسما خاوش، یازدهمین همایش ملی- علمی- فرهنگی خلیجفارس
به گزارش صدای ایران از وطن امروز، تنگه هرمز، باریکه دریایی خمیدهشکلی است که در منتهیالیه شرقی خلیجفارس واقع شده است و از مهمترین تنگههای بینالمللی محسوب میشود و در ردیف حیاتیترین تنگههای عبور و مرور جهان شناخته شده است. از آغاز دهه 1970 میلادی، خلیجفارس و تنگه هرمز شریان حیاتی کشور نام گرفت. برقراری امنیت این تنگه به عنوان مسیر مطمئن انتقال انرژی [نفت و گاز] کشورهای غرب آسیا به اقصی نقاط دنیا با امنیت بسیاری از کشورها که از لحاظ جغرافیایی هزاران کیلومتر از آن فاصله دارند گره خورده است، بنابراین انرژی، امنیت و بازرگانی از راه دریایی خلیجفارس و تنگه هرمز عناصر اساسی سیاست خارجی ایران را تشکیل میدهند. این منطقه به دلیل حجم 80 درصدی صادرات و واردات کشور از آن، در کنار تهران و خوزستان از مناطق حساس و استراتژیک کشور محسوب میشود.
همچنین گذشته از اهمیت اقتصادی، تنگه هرمز از مزیتهای ویژه ارتباطی، نظامی و ژئوپلیتیک خاصی برای جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. این تنگه در طول تاریخ عامل ارتباط بین جنوب و جنوب شرق آسیا با منطقه فلات ایران و بینالنهرین و مدیترانه و اروپا بوده و مراکز تمدنهای مستقر در مناطق یاد شده را به هم پیوند داده و در انتقال و پخش کالاهای تجاری و بازرگانی و نیز ارزشهای فرهنگی و اجتماعی نقش موثری داشته است. بسیاری از کشورهای غربی و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا میکوشند با ارائه طرحهایی که مسیرهای جایگرین دیگری را جهت انتقال انرژی کشورهای حوزه خلیجفارس در نظر میگیرد، از اهمیت تنگه هرمز کاسته و وابستگی خود را به تامین انرژی از این مسیر در مواقع بحران کاهش بدهند و در واقع با این عمل به نوعی خواستار آنند که ابتکار عمل ایران را در تسلط بر این منطقه استراتژیک از جهان به عنوان یک عامل برتر جغرافیایی و به عنوان برگ برنده کشور در مواقع بحران، محدود کنند.
داستان چیست؟
در روزهای آینده ایالاتمتحده قرار است به صورت یکجانبه و بهرغم مخالفتهای اتحادیه اروپایی و مغایر با قطعنامه 2231 سازمان ملل متحد، تحریمهای خود علیه ایران را در 2 مرحله به اجرا بگذارد. واشنگتن در همین باره اعلام کرده استثنایی برای کشورها یا شرکتها در زمینه معافیت از تحریمهای ایران قائل نخواهد شد. «خزانهداری ایالاتمتحده» اعلام کرده بازگشت تحریمها بعد از دورههای 90 و 180 روزه (15 مرداد و 13 آبان ماه 97) انجام خواهد شد که متعاقب آن تحریمهای بانکی، ممنوعیت برقراری روابط تجاری شرکتها با ایران و تحریمهای نفتی به اجرا گذاشته خواهد شد. اصرار ایالاتمتحده بر تحریم ایران در شرایطی است که همه شرکای کشورمان در برجام قاطعانه بر اجرای این معاهده بینالمللی تاکید و خروج ایالاتمتحده را بشدت تقبیح کردهاند.
آمریکا با فرستادن هیاتهایی به اروپا و منطقه خاورمیانه از طریق تهدید و تطمیع، درصدد رسیدن به اهداف نامشروع خود بویژه قطع صادرات نفت ایران برآمده و این در حالی است که کشورمان با صادرات روزانه 2 میلیون بشکه نفت دومین تولیدکننده بزرگ اوپک است که قطع این میزان صادرات نفت، بیشک اقتصاد جهان را با شوک و بیثباتی در عرضه و نوسانات قیمت مواجه خواهد کرد. از سویی بنا بر گفته کارشناسان، درخواست آمریکا از عربستان برای جبران این مقدار عرضه نفت نیز به علت مشکلات فنی و قیمت تمامشده، عملی و اجرایی نخواهد بود. در آستانه اجرایی شدن تهدیدات آمریکا برای تحریم ایران، رئیسجمهوری کشورمان با سفر به قلب اروپا و دیدار با مقامات سوییس و ایرانیان مقیم این کشور، پیام معناداری برای ترامپ ارسال کرد. حسن روحانی 11 تیرماه در جمع ایرانیان سوییس در واکنش به تهدیدات ترامپ در خصوص قطع کامل صادرات نفت ایران گفت: «یکی از آمریکاییها گفته بود میخواهیم نگذاریم اصلاً ایران نفت صادر کند. قاعدتاً او این حرف را خیلی نمیتواند تحلیل کند».
رییسجمهور کشورمان که ترامپ را مخاطب قرار داده بود، تاکید کرد معنی حرف وی درباره قطع صادرات نفت ایران یعنی اینکه نفت کل منطقه صادر نخواهد شد. روحانی تاکید کرد: «مگر امکانپذیر است نفت ایران صادر نشود ولی نفت منطقه صادر شود؟ معنی این حرف را اگر بفهمد روشن است که چه میگوید اما قاعدتاً نمیفهمد و میگوید من نمیگذارم ایران یک قطره نفت صادر کند. اگر شما توانستید این کار را بکنید، نتیجهاش را ببینید که چیست». رئیسجمهوری با توسل به همین استدلال، تهدید مقامات آمریکایی درباره اینکه میخواهند صادرات نفت ایران را به صفر برسانند «گزافهگویی» خواند و خاطرنشان کرد آنها هیچوقت قادر نیستند این تهدید را عملی کنند. تهدید مقامات آمریکایی علیه ایران و گزافهگوییهای آنها در زمینه قطع کامل صادرات نفت ایران درحالی است که شاهراه انرژی «تنگه هرمز» با موقعیت استراتژیک اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی، یکی از مهمترین آبراهها و معابر انرژی جهانی محسوب میشود که تهدید آن میتواند جهان را با مخاطره روبهرو کند؛ امری که بیشک اگر افراد عاقلی در کابینه آمریکا پیدا شوند، هرگز به ترامپ توصیه نخواهند کرد به این سمت حرکت کند.
خلیجفارس منطقهای ژئوپلیتیک؟
پهنه آبی خلیجفارس و کشورهای اطراف آن منطقهای ژئوپلیتیک به حساب میآید. دلایل گوناگونی وجود دارد که اطلاق مفهوم منطقه را بر این گستره جغرافیایی توجیه میکند. خلیجفارس، به عنوان محدودهای مشترک، بنیان جغرافیایی این منطقه است.
همه کشورهای این محدوده در آن شریک هستند و خلیجفارس بخشی از مرزهای جغرافیای سیاسی آنهاست. از لحاظ اشتراکات فرهنگی و مذهبی، دین اسلام از مشخصههای انکارناپذیر این کشورهاست. نزدیک به 100 درصد مردم این منطقه مسلمانند و در طول تاریخ درازمدت سکونت در این محدوده، دلبستگیهای دینی و فرهنگی فراوانی بین آنها ایجاد شده است. پیشینه تاریخی مردمان این منطقه نیز مشترک است. کشورهای این منطقه جنگها، شکستها و پیروزیهای فراوانی را تجربه کردهاند، بویژه از زمان ورود کشورهای اروپایی، سوابق بسیاری از همکاری مردمان کرانه خلیجفارس، برای تامین منافع مشترکشان، به صورت پیمانها و تعهدهای دوجانبه و چندجانبه وجود دارد.
از جنبه اقتصادی، این کشورها منافع مشترکی در زمینه انرژی دارند و با آنکه تقسیم این قلمرو آبی میان کشورهای مستقل ساختارهای اقتصادی متمایزی را ایجاد کرده است، به روشنی قابل اثبات است که اقتصاد این کشورها بر نفت و فرآوردههای آن بنا شده است و نفت میتواند موضوع منافع مشترک همه این کشورها باشد. به لحاظ سیاسی نیز با وجود تفاوت در نظامهای حکومتی، اندیشه سیاسی و ساختار دولت در این کشورها، اشتراکات بسیاری در میان دیدگاههای مردمان این کشورها قابل مشاهده است و براحتی میتوان تفاوت نگاههای سیاسی در این منطقه را از مناطق دیگر تمییز داد. مجموعه دلایلی که به صورت کلی و گذرا بیان شد، پذیرش این نکته را آسان میکند که خلیجفارس منطقهای ژئوپلیتیک است.
اهمیت تنگههای دریایی
تنگههای دریایی اهمیت ارتباطی، اقتصادی، نظامی و استراتژیک دارند. به همین دلیل از دیرباز مورد توجه انسانها بویژه قدرتهای منطقهای و جهانی بودهاند. آنها از گذشتههای دور تاکنون از نظر حملونقل کالا و البته در حال حاضر بویژه نفت نقش مهمی دارند و بستن آنها منجر به بروز بحران در اقتصاد جهانی خواهد شد. تنگهها در قدرت ملی و سیاست خارجی کشورها تاثیرگذارند، همچنین کوتاهترین راه برقراری ارتباط بین 2 خشکی مجاورشان هستند و در استراتژیهای نظامی و بری و بحری مورد توجه قرار میگیرند. در نتیجه اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک آنها با هم هماهنگ و منطبق میشود.
تنگهها به کشورهای مجاور امکان میدهند رفت و آمد در آنها را کنترل کنند و به همین دلیل ارزش استراتژیک دارند. تنگههای استراتژیک به عنوان یک عامل جغرافیایی به خاطر ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و ژئوپلیتیک در موازنه قدرت منطقهای و جهانی نقش موثری دارند و قدرتهای حاکم بر این تنگهها از آنها به عنوان ابزاری در سیاست خارجی خود استفاده میکنند. یکی از حساسترین و حیاتیترین گذرگاههای آبی عصر حاضر در قلمرو سیاسی استان هرمزگان، تنگه هرمز است که مهمترین شاهراه انتقال انرژی در جهان محسوب میشود.
ژئوپلیتیک تنگه هرمز
تنگه هرمز در منتهیالیه شرقی خلیجفارس واقع شده است و از آنجا که کشورهای در حال توسعه به صدور نفت از خلیجفارس وابستهاند و درصد قابل توجهی از نفت مورد نیاز جهان باید از تنگه هرمز بگذرد، امنیت تنگه هرمز اهمیت بینالمللی دارد. پیشبینی میشود با افزایش ظرفیت صدور نفت و گاز از این تنگه، منطقه خلیجفارس همچنان بیرقیب بماند.
در بین کشورهای فرامنطقهای نیز ایالات متحده، کشورهای عضو اتحادیه اروپایی، ژاپن، چین و کرهجنوبی در واردات نفت و صادرات کالاهای غیرنفتی خود به این تنگه وابسته هستند. البته لازم به ذکر است در سالهای اخیر کشورهایی از قبیل عربستان و امارات عربی متحده، ساخت خط لوله و ایجاد طرحهای جایگزین برای عبور نفت خود از راهی غیر از تنگه هرمز را آغاز کردهاند و توانستهاند تا حدودی وابستگی خود را کاهش دهند اما این طرحهای پرهزینه نمیتواند به طور کامل وابستگی آنها را از بین ببرد و تنگه هرمز در آینده همچنان نقش ژئوپلیتیک و راهبردی خود را حفظ خواهد کرد. از سوی دیگر آبهای قابل کشتیرانی بینالمللی تنگه هرمز در ابتدای خلیجفارس در آبهای داخلی و ساحلی ایران قرار دارد، لذا ایران از قدرت اعمال حاکمیت بر مدخل اصلی آن برخوردار بوده و کنترل دالانهای دریایی که توسط IMO (1) معین و منتشر شده- و کشتیرانی بینالمللی الزاماً باید از طریق آنها انجام شود- در حوزه حاکمیت ایران قرار دارد. به طور خلاصه قدرت دریایی ایران در تنگه هرمز و حضور بیگانگان در منطقه ناشی از مزیتهای تنگه هرمز برای ایشان است که مهمترین آنها عبارتند از:
1- قرار داشتن در مسیر انتقال نفت مورد نیاز جهان غرب
2- تکیهگاه دفاعی شبهجزیره عربستان
3- واقع شدن در ابتدای دهلیز فلات ایران
4- قرار داشتن در موقعیت مناسب برای ورود قدرت بری به شبهجزیره عربستان
5- قرار گرفتن در موقعیت پخش بحران به صحنه عملیات اقیانوس کبیر
6- ایجاد پیوستگی برای نیروی بحری [دریایی]
7- ایجاد تسهیلات و تدارک نیرو و لجستیک
8- تناسب جغرافیایی و حقوقی تنگه برای عبور واحدهای ویژه دریایی و هوایی
9- تنگه به عنوان مکمل استراتژی بحری
ژئواستراتژیک تنگه هرمز
موقعیت ژئواستراتژیک تنگه هرمز و واقع شدن آن در کانون تلاقی 2 موضع دفاعی (قدرت بحری/ قدرت بری) موجب شده مواضع دفاعی قدرت بحری در مقابل قدرت بری در منطقه خلیجفارس و تنگه هرمز برهم بوده و تنگه هرمز در این خط دفاعی، نقش مرکزی و نقطه سرپل را داشته و کنترل آن توسط هر یک از دو قدرت، موازنه استراتژی را تشکیل دهد؛ یعنی استراتژی بحری با کنترل تنگه امکان حضور در مجاورت خشکی و مقابله با قدرت بری را دارد. وجود ذخایر عظیم نفت در خلیجفارس و ضرورت حفاظت از آن، اهمیت ژئواستراتژیک تنگه را برای قدرت بحری دوچندان میکند. قدرت بری نیز برای گسترش و مقابله با قدرت بحری در اقیانوس هند و در مرز قلمرو استراتژی بحری و نیز به عنوان نقطهای جهت اعمال فشار بر قدرت بحری به تنگه هرمز نیاز دارد، بویژه اینکه کاهش تهدید زیردریاییهای اتمی آمریکا، مستلزم حضور فعال در منطقه اقیانوس هند است.
ایران و عمان هر دو ادعای مالکیت سرزمینی 12 مایل دریایی در تنگه هرمز را دارند. با توجه به عرض کم 21 مایلی در کمترین پهنای تنگه، تداخل ارضی ایجاد و عمق تنگه هرمز به سوی سواحل ایران کم میشود. 7 جزیره استراتژیک ایران «هرمز، لارک، قشم، هنگام، تنببزرگ، تنبکوچک و ابوموسی» در منطقه ورودی از دریای مکران(عمان) به خلیجفارس به صورت یک قوس منحنی شکل قرار گرفتهاند که به «کمان دفاعی ایران» برابر تجاوزات احتمالی شهرت گرفته است. به دلایل امنیتی، تنگه هرمز از جایگاه ویژهای برای ایران برخوردار است. بدین معنی که دهلیز جنوبی فلات ایران رو به تنگه باز میشود و یکی از بزرگترین مسیرهای ارتباطی داخل فلات ایران به تنگه هرمز، مسیر کرمان به بندرعباس است. کنترل و حفاظت از بندرعباس به مفهوم حفاظت از امنیت ایران است و این موضوع، آسیبپذیری و تهدید از حاشیه جنوبی آن را کاهش میدهد. کنترل تنگه از سوی ایران به معنای حفظ پیوستگی سواحل جنوبی ایران و حفظ ارتباط واحدهای دریایی ایران است و حفظ این وحدت امکان دفاع از سواحل جنوبی ایران را راحتتر میکند.
حذف تنگه از قلمرو ایران، به معنی ایجاد محدودیت در خشکی و دسترسی به دریای بسته خلیجفارس است ضمن اینکه ایجاد وحدت فرماندهی بین پایگاهها و واحدهای سواحل دریای عمان و خلیجفارس را با مشکل روبهرو خواهد کرد، بنابراین تنگه هرمز در برخورداری ایران از نیروی دریایی و افزایش قدرت آن نقش اساسی دارد. برعکس، عمان در تنگه هرمز یعنی شبهجزیره مسندم، به دلیل وسعت کم، کوهستانی بودن، توپوگرافی نامناسب، عدم پیوستگی سرزمینی با سرزمین اصلی و نبود جزایر و سواحل مناسب برای واحدهای عملیاتی، فاقد ارزش استراتژیک و نظامی مناسب است و امکان ایجاد وحدت فرماندهی و اجرای عملیات نظامی و دفاعی هماهنگ در آن را ندارد. بحث اهمیت استراتژیک خلیجفارس، بدون بررسی مسائل تنگه هرمز کامل نخواهد بود، زیرا این تنگه به عنوان مدخل خلیجفارس، تاثیر ویژهای بر حوادث منطقه دارد. این تنگه، یکی از استراتژیکترین گذرگاههای جهان به شمار میآید که خلیجفارس را از راه دریای عمان به اقیانوس هند و خطوط کشتیرانی بینالمللی دریای آزاد پیوند میدهد. این آبراه به علت موقعیت خاص استراتژیک، شاهرگ حیات اقتصادی جهان به حساب میآید و به عنوان راه ورودی و خروجی خلیجفارس، از موقعیت ژئواستراتژیک برخوردار است.
به عبارتی تمام اعتبار و اهمیت خلیجفارس به عنوان یک آبراه گرم و آزاد به وجود و امنیت تنگه هرمز بستگی دارد و خلیجفارس بدون وجود تنگه هرمز، فاقد اعتبار در استراتژی جهانی است. از آنجا که روزانه 40 درصد نفت مصرفی جهان از این تنگه عبور میکند، احاطه و سلطه بر این گذرگاه، امکان عبور و مرور نفتکشها را در منطقه فراهم میآورد. این آبراه نقش بسیار حساس و بیچون و چرایی در توازن اقتصادی، مالی و تجاری همه کشورهای صنعتی و کشورهای ساحلی منطقه ایفا میکند و هر رخدادی که سلامت و امنیت دریانوردی را در این ناحیه تهدید کند، به همان نسبت منافع این کشورها را در معرض خطر قرار خواهد داد. طبق اصل اول مقررات کشتیرانی بینالمللی، نظارت بر عبور و مرور کشتیها بر عهده دولت ایران است و طبق اصل سوم همان مقررات، دولت ایران حق دارد هزینه ارائه خدمات مخابراتی و نصب علائم کمکناوبری را دریافت کند. گذشته از آن، وجود این طرح بر اهمیت استراتژیک جزایر مذکور افزوده است.
به همین دلیل دولت ایران برای حرکت کشتیها به سوی این جزایر محدودیتهایی را اعمال کرده است. در تنگه هرمز برای عبور و مرور کشتیها و نفتکشها، 3 طرح تفکیک تردد به اجرا درآمده است. طرح نخست در دهانه ورودی تنگه هرمز و در آبهای ساحلی کشور عمان و چند مایلی راسالحد قرار دارد. دالان خروجی آن به سمت عمان بوده و نزدیکترین مسیر برای ورود کشتیها به خلیجفارس است. طرح میانی و تفکیک تردد نیز در آبهای دریای سرزمینی عمان قرار دارد و مسیر شمالی برای ورود و مسیر جنوبی برای خروج کشتیها از خلیجفارس در نظر گرفته شده است. طرح تفکیک حائز اهمیت دیگری در تنگه هرمز وجود دارد که طرح تنب فارور است که در دریای سرزمین ایران است. مسیر شمالی این طرح که برای حرکت کشتیها از شرق به غرب است در شمال جزایر تنب و فارور واقع شده است.
مسیر جنوبی دیگری برای حرکت کشتیها از غرب به شرق اختصاص داده شده است که جنوب جزایر فارور و تنب قرار دارد و مشابه کشور عمان با توجه به قرار گرفتن طرح تنب- فارور در دریای سرزمینی ایران مسؤولیت نظارت و نصب علائم و خدمات مخابراتی و اخذ هزینههای مربوط نیز توسط ایران انجام میگیرد. به دلیل قرارگیری مسیر شمالی طرح تنب- فارور در آبهای سرزمینی ایران، طبق اصل اول مقررات کشتیرانی بینالمللی، نظارت بر تردد کشتیها بر عهده ایران است و طبق اصل سوم همان مقررات، کشورمان میتواند هزینه ارائه خدمات مخابراتی و نصب علائم کمک ناوبری را دریافت کند. طرح میانی تفکیک تردد تنگه هرمز، در آبهای سرزمینی عمان، از شعاع یک مایلی جزیره قوئین کبیر شروع و تا شعاع 10 مایلی جزیره یعنی حدود تداخل آبهای سرزمینی ایران و عمان امتداد دارد، بنابراین از نظر حقوق بینالملل، مسؤولیت نظارت بر این طرح و نصب علائم کمک ناوبری، ارائه خدمات مخابراتی و اخذ هزینههای مربوط با عمان است. از سوی دیگر چون تردد در تنگه هرمز، به طور کلی داخل آبهای سرزمینی عمان قرار دارد، از نظر حقوقی، دولت عمان عمدتا مسؤول نظارت بر آن است ولی با توجه به اینکه تنگه هرمز تنگهای بینالمللی و واقع در میان 2 کشور ایران و عمان است، طبق موافقتنامهای که مارس 1974 بین دو دولت منعقد شد، مسؤولیت دفاع از تنگه هرمز و نظارت بر تردد دریایی آن به طور مشترک بر عهده دو دولت است.
پایان سخن
تنگه هرمز در میان تنگههای استراتژیک جهان، اهمیت ویژهای دارد؛ این تنگه از ارزشهای خاص ارتباطی، اقتصادی، نظامی و ژئوپلیتیک برخوردار است؛ بر اساس نظریه «اسپایکمن» هر کس «ریملند» (حاشیه زمین) را واپایش (کنترل) کند، دنیا را واپایش (کنترل) خواهد کرد. نظریه ریملند با تغییراتی در نظریه هارتلند (قلب زمین) «مکیندر» ارائه شده است. منظور از ریملند، کشورهای ساحلی شبهجزیره واقع در غرب و جنوب اروپا و جنوب آسیاست. بر اساس این نظریه، تنگه هرمز مرکز ریملند است و بخشهای شمالی، جنوبی، غربی و شرقی را به هم پیوند میدهد. بنابراین طبق نظریه ریملند، واپایش (کنترل) تنگه هرمز به مفهوم واپایش (کنترل) 4 بخش یادشده خواهد بود.
آلبوکرک، دریادار مهاجم پرتغالی به اقیانوس هند و خلیجفارس، معتقد بود هر دولتی بر 3 تنگه بابالمندب، هرمز و مالاکا تسلط داشته باشد، بر جهان مسلط خواهد بود. این نظریه تا امروز همچنان معتبر است. در میان 3 تنگه مذکور، تنگه هرمز در مرکز قرار گرفته و تسلط بر این تنگه به مفهوم تسلط بر 2 تنگه دیگر خواهد بود. به همین دلیل، در گذشته کشورهایی که میخواستند بر اقیانوس هند مسلط شوند، سعی میکردند قبل از هر اقدامی تنگه هرمز را در اختیار گیرند. موقعیت حساس و استراتژیک ایران در منطقه خاورمیانه و وجود بحرانها و عدم ثبات سیاسی در کشورهای مجاور و وجود چالشهای سیاسی با همسایگان استراتژیک باعث به وجود آمدن تهدیدهایی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران میشود. از بزرگترین تهدیدات فرامنطقهای که حوزه نفوذ آن به این منطقه حساس و استراتژیک وارد شده است، ایالات متحده است.
تهدید به بستن تنگه هرمز، تهدیدی مسبوق به سابقه و مختص شرایط حاد است. علاوه بر دوره جنگ تحمیلی، ایران سال 2011 در بحبوحه تحریمها نیز چنین تهدیدی کرد و جامعه جهانی این تهدید را جدی گرفت و عقبنشینی کرد. اکنون نیز با توجه به جنگ تجاری عریان آمریکا با ایران برای تحریم کامل نفت ایران، ایران به عنوان یک اهرم فشار از این گزینه کمک میگیرد، چرا که دیپلماسی بدون ابزار و قدرت نظامی، بیاثر است. آمریکاییها و اروپاییها بخوبی میدانند کوچکترین تحرک در تنگه هرمز (نه حتی بستن آن) باعث افزایش قیمت نفت و بنزین و بالا بردن هزینههای این کشورها خواهد شد. بیش از 17 میلیون بشکه نفت خام (بیشتر از یکسوم حملونقل نفتی جهان از راه دریا) روزانه از تنگه هرمز عبور میکند که تحرکات نظامی سبب بالا رفتن هزینههای بیمه کشتیها و بالا رفتن اتوماتیک قیمت نفت خواهد شد. با توجه به روحیه کاسبکارانه دولت آمریکا، بعید است آنها این تهدید را جدی نگیرند و دست از تحریمهای غیرقانونی فزاینده علیه ایران نکشند. در غیر این صورت آنها شاهد «ضرر همگی با هم» خواهند بود.
*پژوهشگر حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
----------------------
پینوشت
1- سازمان بینالمللی دریایی (International Maritime Organization)
منابع:
1- محمدرضا حافظنیا و حسین ربیعی؛ مطالعات منطقهای خلیجفارس، انتشارات سازمان سمت، تهران، 92
2- محمدرضا حافظنیا، خلیجفارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز، چاپ چهارم، تهران، سازمان مطالعه و تدوین سمت
3- همه احتمالات بستن تنگه هرمز، خبرگزاری شفقنا، تاریخ انتشار: 19تیرماه 97
4- آیا بستن تنگه هرمز، قانونی و از لحاظ نظامی امکانپذیر است؟ خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: 19 تیرماه 97
5- بررسی ابعاد سیاسی، راهبردی و ژئوپلیتیک خلیجفارس؛ مطالعه موردی: تنگه هرمز، علیاکبر جعفری و اسما خاوش، یازدهمین همایش ملی- علمی- فرهنگی خلیجفارس
خبرهای مرتبط
نظر شما