سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05

پاسخ‌ صریح فخیم‌ زاده به فریدون جیرانی

کد خبر: ۱۹۲۵۷
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۲
بازی مهدی فخیم‌زاده در فیلم سینمایی «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به کارگردانی بهروز افخمی تحسین بسیاری را به همراه داشت.

فخیم‌زاده سال‌‌ها به عنوان کارگردان در سینما و تلویزیون فعالیت‌ داشته، اما در عین حال یکی از فعالیت‌هایی که او تقریبا به صورت مستمر ادامه داده، بازیگری است، چه در سینما و چه در تلویزیون. از جمله این حضور‌ها می‌توان به بازی در مجموعه‌های «خواب و بیدار»، «مختارنامه» و «ولایت عشق» و فیلم‌های سینمایی «میراث من جنون» و «مسافران مهتاب» اشاره کرد.

بازی فخیم‌زاده در فیلم افخمی، در جریان برگزاری جشنواره فیلم فجر توجه اغلب منتقدان و حتی دیگر کارگردانان وبازیگران حاضر در جشنواره را به خود جلب کرد. این حضور فخیم‌زاده، مورد توجه رسانه‌ها نیز قرار گرفته است و خبرگزاری ایسنا با ترتیب مصاحبه‌ای بین فریدون جیرانی کارگردان سینما و مهدی فخیم‌زاده، زمینه طرح موضوعات مختلفی را به وجود آورده است.

فخیم‌زاده در بخشی از این مصاحبه در مورد فعالیتش در زمینه بازیگری گفت: «من در بیشتر مواقع کارگردان نداشتم در نقش‌های مانند نمکی (مسافران مهتاب) و اصغر کوپِک (خواب و بیدار)، خودم کارگردان بودم. در فیلم‌های سینمای هم هر بار که فکر می‌کردم می‌توانم بازی کنم، این کار را انجام داده‌ام. در بسیاری از مواقع، هنگامی که متوجه شدم آن نقش به من نمی‌خورد به طرف آن نرفتم. برای مثال در فیلم «همسر» سناریو را خودم نوشتم، کارگردان هم بودم، سرمایه‌گذار 50 درصد فیلم هم خودم بودم اما هرگز به سمت بازی کردن به جای نقش مهدی هاشمی (سلطان) نرفتم چون نقش برای من نبود.»

این کارگردان در بخشی از سخنان خود با اشاره به اینکه برخی از کارگردانان در اصل کارگردان نیستند و فقط می‌دانند که به چه ترتیب باید یک گروه را بچینند، گفت: «من و بهروزافخمی، خوب همدیگر را می‌شناسیم و می‌دانیم کدام کارگردان هستیم، چه کسی بلد است یا چه کسی بلد نیست. ممکن است تماشاچی در بسیاری از مواقع اسامی که از نظرش بزرگ است را ببیند اما خودمان می‌دانیم که آن شخص بیشتر یک ارگانیزاتور است تا یک کارگردان، بیشتر آدمی است که می‌تواند یک گروه خوب جمع کند تا این که کارگردان برجسته‌ای باشد.»

فخیم‌زاده با اشاره به همکاری‌اش با داود میرباقری گفت: «من در این دوره اخیر با کارگردانی چون داود میرباقری کار کردم که انصافا کارگردان است و آدم می‌داند که چه چیزی می‌خواهد و هنگامی که از او می‌پرسی، چه چیزی از بازیگر می‌خواهد مانند بسیاری از کارگردانان دیگر قصه را تعریف نمی‌کند. با بهروز افخمی هم کار نکرده بودم اما فیلم‌های «شوکران» و «میرزا کوچک‌خان» را دوست داشتم.

هنگامی که این کار را پیشنهاد داد و سناریوی آن را خواندم، دیدم سناریوی آن با من تطبیق پیدا نمی‌کند اما کار را بیشتر به خاطر خود بهروز پذیرفتم و گفتم خودش کارگردان است و حتما می‌داند که چه کاری انجام می‌دهد. سر کار هم چند بار از او پرسیدم، خودت می‌دانی که چه کاری انجام می‌دهی و او هم جواب داد که می‌دانم.»

در ادامه گفت‌و‌گو جیرانی با طرح این پرسش که اگر نقش پرویز دیوان بیگی را کسی غیر از افخمی پیشنهاد داده بود، فخیم‌زاده آن را می‌پذیرفت یا نه، او را به سمت این پاسخ سوق داد: «این نقش (پرویز دیوان‌بیگی در آذر،شهدخت، پرویز و دیگران) از آن‌هایی نیست که اگر کس دیگری به من پیشنهاد می‌داد و او را نمی‌شناختمش و به آن اطمینان نداشتم، بازی کنم.»

فخیم‌زاده در مورد نوع بازی که افخمی از او خواسته بود، گفت: «زمانی که فیلمبرداری در خانه خودش شروع شد، خانم خیراندیش پشت سر من بود، افخمی داشت پلان مربوط به "گوهر" را می‌گرفت، با توجه به توضیحاتی که به خانم خیراندیش می‌داد و بعد هم به من می‌گفت، متوجه شدم که این نقش درونگراست و می‌خواهد مرا به سمت شخصیت درونگرا بکشد. منظورش هم این نیست که اجازه دهد من مثل همیشه شخصیت را دربیاورم، او می‌خواهد یک شخصیت درونگرا از من دربیاورد و اصلا می‌خواهد بازی‌های دیگر را هم به آن جهت بکشد و به خانم خیراندیش هم می‌گفت، بازی نکن.»

جیرانی این پرسش را مطرح کرد که افخمی از فخیم‌زاده نیز خواسته که بازی نکند و او پاسخ داد: «به من این جمله را نگفت اما از پلانی که می‌گرفت ناراضی بود. هفت پلان گرفت و ناراضی بود، بعد از آن، من بلند شدم و گفتم کار من نیست. زمانی که خودم هم کار می‌کردم کلا با شخصیت‌های درونگرا مشکل داشتم.»

او ادامه داد: «هنگامی که گفتم این کار من نیست و بلند شدم که از در بیرون بیایم. آقای ساداتیان تازه از در وارد شده بود که روز اول کاری را تبریک بگوید. بعد بهروز افخمی آمد و نشست با من صحبت کرد، من هم به او گفتم خراب می‌شود، من و تو هم خراب می‌شویم.

الان که هیچ اتفاق خاصی نیفتاده و در ابتدای کار هستیم یکی دیگر را به جای من بگذار. او هم گفت نترس و آن را بر عهده من بگذار. من هم گفتم خودت میدانی، اگر خراب شود خودت آن را انجام داده‌ای. من از همین حالا می‌گویم که این کار خراب می‌شود.»

او گفت: «بعد از آن، 16 بار دیگر صحنه را تکرار کردیم و به خانم خیراندیش می‌گفت که بازی نکن، بعد از آنکه این حرف را زد متوجه شدم که او می‌خواهد آدمی مانند «دایی وانیا» شخصیت داستان چخوف دربیاورد که به این آدم شکست خورده بسیار نزدیک است.

بنابراین دیگر بازی نکردم، اولین پلان را که گرفت به من گفت؛ بیا نگاه کن. بنابراین دقت کردم ببینم بازی کرده‌ام یا نه. متوجه شدم که رگه‌هایی از بازی هنوز در کار وجود دارد، از افخمی خواهش کردم که یکبار دیگر آن صحنه را بگیرد و او هم پذیرفت. بعد از اینکه یکبار دیگر صحنه را گرفتیم، او گفت خیلی خوب است و هر بار که می‌گفت بیا صحنه را ببین، دیگر به پشت دوربین او نمی‌رفتم.»

او در پاسخ به این سئوال جیرانی که رگه‌های طنز کار از کجا ناشی مي‌شود،‌ گفت: « قسمتی از آن رگه‌های طنز از من در می‌آمد. اوایل انقلاب یک فیلم به نام «میراث من مجنون» ساختم، یک روز برای دیدن آن به سالن سینما بهمن رفتم. دیدم مردم به یک صحنه که چاقو را در شکم آرش تاج تهرانی می‌کردم، می‌خندند! من تعجب کرده بودم که چرا تماشاگر با دیدن این صحنه می‌خندند! و دستپاچه شده بودم که جریان چیست؟

من در حال کشتن کسی هستم و تماشاگر در حال خندیدن است، بعدها متوجه شدم در جنس بازی من حتی در نقش‌های منفی رگه‌هایی از طنز هست. البته بعدها دیدم که بازیگرانی که صحنه و نفس تماشاچی را درک کرده‌اند خود به خود به این مسئله می‌رسند.»

فخیم‌زاده حس خود را در مورد بازی خودش بعد از تماشای فیلم چنین تشریح کرد: «به نظر می‌آمد که بیشتر به عنوان بازیگر آویزان کارگردانم!»

او در پاسخ به این سئوال جیرانی که به ساکت بودن فخیم‌زاده سر صحنه فیلم اشاره داشت، گفت: «بله، اصلا کاری ندارم چون اظهار فضل کردن و مزاحمت ایجاد کردن برخی از هنرمندان مرا خیلی آزار می‌دهد، بنابراین سعی می‌کنم خودم این کارها را انجام ندهم. می‌گویند ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان.»

این کارگردان و بازیگر در ادامه مصاحبه زمانی که جیرانی از او پرسید که به نظرش الان دوره سوپراستارهاست،‌ گفت: «به نظرم همیشه دوره سوپراستار هست.» و ادامه داد: «در سینمای دولتی و سینمای کنترل شده خود به خود سوپراستار جایی پیدا نمی‌کند، برای مثال در سینمای دهه 60 نمی‌توان سوپراستار داشت. سینمای بخش خصوصی است که حسن‌های بسیاری دارد و این چه عیب و چه حسن جزو آن است.»
نظر شما