(طنز) DNA و بورسیههای غیرقانونی
یکی از نمایندگان مخالف آقای فرجیدانا در جلسه استیضاح وزیر علوم گفت: در بحث بورسیهها اصل بر صحت است!
بله درست است که آدم همیشه بهتر است نیمه پر لیوان را ببیند و اصل را بر درستی بگذارد اما آقای نماینده عزیز، ما ملت شریف ایران آنقدر حمل بر صحت کردیم و گفتیم انشاءالله گربه است که خسته شدهایم. راستش ما خیلی چیزها را دیدیم و اصل را بر صحت گذاشتیم ولی بعدا دیدیم اصلش بر همه چیز بوده است جز صحت. نمونهاش همین بحث شیر. گفتند وایتکس دارد، خوردیم و گفتیم اصل بر صحت است. گفتند پالم دارد، خوردیم و گفتیم اصل بر صحت است، حالا هم میگویند آنتیبیوتیک دارد و ما میخوریم و میگوییم اصل بر صحت است. نمونهاش بنزین. گفتند سرطانزاست، زدیم و گاز دادیم و نفس کشیدیم. اصل بر صحت است. در بحث اختلاسها، در بحث قراردادهای فوتبالی و در همین بحث پنجهبوکس و شهرداری تهران هم اصل را بر صحت گذاشتهایم. ما همیشه اصلمان بر صحت است. اصلا ملت اگر اصل را بر صحت نگذارد که نمیتواند زندگی کند. شما وقتی دو ماه آزگار حقوق نمیگیرید و زندگیتان به هم میریزد اگر اصل را بر صحت نگذارید که کار به خودکشی میکشد. شما در اتوبوسهای تنگ و تاریک و بدبوی شهری اگر اصل را بر صحت نگذارید که نمیتوانید نفس بکشید. من خودم هر وقت پورشه در خیابان میبینم اصل را بر صحت میگذارم و میگویم حلال است انشاءالله. حتی یک بار کیفم را زدند و خودم را انداختند توی کانال فاضلاب اما من اصل را بر صحت گذاشتم و شکایت نکردم و روزها در این فکر بودم که آیا مشکلات آن سارق موتوری با پولهای من حل میشود یا نه؟
مردم همیشه اصل را بر صحت میگذارند اما چه میشود که گاهی هر چه میکنیم اصل را بر صحت بگذاریم نمیشود. مثلا وقتی روغن خوراکی مزه روغن موتور میدهد و برخی فامیلهای آشنا در فهرست بورسیهها وجود دارند هر چه تلاش میکنیم که اصل را بر صحت بگذاریم نمیشود. آخر نمیشود که من وزیر باشم و فامیلم ساکی باشد و بعد در فهرست بورسیهها هم یک نفر ساکی باشد که اتفاقا اسم پدرش هم مثل من رضا باشد. ها؟ وقتی بحث شناسنامه و DNA پیش میآید چطور اصل را بر صحت بگذاریم؟ اینجا دیگر بحث عقیدتی و احساسی و حزبی نیست بلکه بحث علمی است. این را کجای دلمان بگذاریم؟
باقی بقایتان!
بله درست است که آدم همیشه بهتر است نیمه پر لیوان را ببیند و اصل را بر درستی بگذارد اما آقای نماینده عزیز، ما ملت شریف ایران آنقدر حمل بر صحت کردیم و گفتیم انشاءالله گربه است که خسته شدهایم. راستش ما خیلی چیزها را دیدیم و اصل را بر صحت گذاشتیم ولی بعدا دیدیم اصلش بر همه چیز بوده است جز صحت. نمونهاش همین بحث شیر. گفتند وایتکس دارد، خوردیم و گفتیم اصل بر صحت است. گفتند پالم دارد، خوردیم و گفتیم اصل بر صحت است، حالا هم میگویند آنتیبیوتیک دارد و ما میخوریم و میگوییم اصل بر صحت است. نمونهاش بنزین. گفتند سرطانزاست، زدیم و گاز دادیم و نفس کشیدیم. اصل بر صحت است. در بحث اختلاسها، در بحث قراردادهای فوتبالی و در همین بحث پنجهبوکس و شهرداری تهران هم اصل را بر صحت گذاشتهایم. ما همیشه اصلمان بر صحت است. اصلا ملت اگر اصل را بر صحت نگذارد که نمیتواند زندگی کند. شما وقتی دو ماه آزگار حقوق نمیگیرید و زندگیتان به هم میریزد اگر اصل را بر صحت نگذارید که کار به خودکشی میکشد. شما در اتوبوسهای تنگ و تاریک و بدبوی شهری اگر اصل را بر صحت نگذارید که نمیتوانید نفس بکشید. من خودم هر وقت پورشه در خیابان میبینم اصل را بر صحت میگذارم و میگویم حلال است انشاءالله. حتی یک بار کیفم را زدند و خودم را انداختند توی کانال فاضلاب اما من اصل را بر صحت گذاشتم و شکایت نکردم و روزها در این فکر بودم که آیا مشکلات آن سارق موتوری با پولهای من حل میشود یا نه؟
مردم همیشه اصل را بر صحت میگذارند اما چه میشود که گاهی هر چه میکنیم اصل را بر صحت بگذاریم نمیشود. مثلا وقتی روغن خوراکی مزه روغن موتور میدهد و برخی فامیلهای آشنا در فهرست بورسیهها وجود دارند هر چه تلاش میکنیم که اصل را بر صحت بگذاریم نمیشود. آخر نمیشود که من وزیر باشم و فامیلم ساکی باشد و بعد در فهرست بورسیهها هم یک نفر ساکی باشد که اتفاقا اسم پدرش هم مثل من رضا باشد. ها؟ وقتی بحث شناسنامه و DNA پیش میآید چطور اصل را بر صحت بگذاریم؟ اینجا دیگر بحث عقیدتی و احساسی و حزبی نیست بلکه بحث علمی است. این را کجای دلمان بگذاریم؟
باقی بقایتان!
منبع: ایسنا
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
وزیر رو تونستید برکنار کنید مشکل دانشجو های بی لیاقت استعداد درخشان رو کی می تونه بر کنار کنه باند بازی اساتید رو کی میتونه کنار بزنه و هیچ معیار علمیی برای این نمره ها هست
نظر شما