ما به «تیم ملی ایران» افتخار میکنیم
«تا دنیا دنیاست به این تیم افتخار خواهیم کرد. بگذار دلار برود روی ٩ هزار تومان و سکه بالای سه میلیون فروش برود و طلا و مستغلات افسار پاره کنند. هماکنون که ملت بیرون ریختهاند چیزی در دلمان سبز شده است. چیزی که مثل هیچ چیز نیست. ما در خواب هم نمیدیدیم مثلث قهرمانی «آفریقا، اروپا و جامجهانی» را چنین آواره کنیم. انگار ١١ تا مهدی باکری هوس کرده بودند دل فندقی ما را جلا بخشند. تمام دارایی ما یک پرچم است که در باد میرقصد. این را از ما نگیرید. فقط این را.»
«تا دنیا دنیاست به این تیم افتخار خواهیم کرد. بگذار دلار برود روی ٩ هزار تومان و سکه بالای سه میلیون فروش برود و طلا و مستغلات افسار پاره کنند. هماکنون که ملت بیرون ریختهاند چیزی در دلمان سبز شده است. چیزی که مثل هیچ چیز نیست. ما در خواب هم نمیدیدیم مثلث قهرمانی «آفریقا، اروپا و جامجهانی» را چنین آواره کنیم. انگار ١١ تا مهدی باکری هوس کرده بودند دل فندقی ما را جلا بخشند. تمام دارایی ما یک پرچم است که در باد میرقصد. این را از ما نگیرید. فقط این را.»
به گزارش صدای ایران ، ابراهیم افشار در سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
«١- مثل تمام سیاستمدارانی که از اعتراض بازاریهای تهران کلید کردهاند ما نیز در پایان بازی قفلِ قفلایم. نمیدانم چه شکلی میتوان خنده را گریست؟ گریه را خندید. برای تیمی که قهرمان آفریقا را برده، قهرمان اروپا را این چنین به ستوه آورده و در برابر قهرمان جهان آن شکلی مقاومت کرده همین بهتر که افتخار کنیم. جز افتخار چه کار میتوان کرد؟ تنها فوتبال است که ما را در این روزهای بیپناهی مهمان افتخار و غرور میکند.
٢- در این چند دقیقهای که داور سوت پایان بازی را زده و ما را جان به لب کرده، بیرون فقط صدای بوق و شیپور میآید. ما یک عمر به این تیم و به این اشکهایی که بچهها در پایان بازی روی چمنها ریختهاند، افتخار خواهیم کرد. ممکن است طارمی را به خاطر آن موقعیت گل دقیقه ٩٤ سخت ببخشیم که هشتاد میلیون جفت چشم را با ضربه یلخیاش کبود کرد اما به این تیم افتخار خواهیم کرد. به بیرانوند که ضربه کریس رونالدو را مهار و دیالوگ «چطوری کریس؟» خود در شبکههای اجتماعی چند ماه قبل را جاودانه کرد. نهتنها به بیرانوند که به پنالتی کریم هم افتخار خواهیم کرد. به نبرد دلاورانه سردار که محشر بود و در هر نبردی اثر گذاشت. به کیروش که وقتی بعد از گل پرتغال کت خود را به سمت نیمکت ایران پرتاب کرد، فریاد زدیم زندهباد قیصر! ما شگردهای سایکولوژیک او را فراموش نخواهیم کرد وقتی در گوش ستاره پرتغال هنگام ورود به میدان در دقیقه ٨٣ وردهایی خواند. ما به تو افتخار خواهیم کرد، مَرد!
٣- حالا بیرانوند تا آخر عمرش میتواند بگوید «چطوری کریس؟» راستش در آن دقیقههای اول که او در خروجهایش مشکل داشت یا در آن لحظههایی که پورعلیگنجی را درهم کوبید باور نمیکردیم که در تیم کیروش این عصیانها و خودزنیها جایی داشته باشد اما او با مهار پنالتیاش دهانمان را بست. کاش دهانمان همیشه بسته بماند.
٤- بر خلاف تیم ملی ایران که تا ابد به آنها افتخار خواهیم کرد این پیمان یوسفی را نمیدانیم کجای دلمان بگذاریم. انگار این فقط او بود که کاراکتر ملی ما را خراب میکرد. جایی که دفاع پرتغال مصدوم شد و گفت: کمپرس آبگرم. در حالی که گربه محله ما هم میداند اینجور وقتها از کمپرس یخ استفاده میکنند. یا وقتی بچهها «کوارشما» را نیش زدند و مصدوم شد، یوسفی گفت: «جای دوری نمیرود!» انگار آمده بود وزن سلحشوری تیم ملی را با واژههایش لکهدار کند. نهتنها پیمان که فرهاد مجیدی هم که مهمان برنامه عادل است وقتی میگوید صددرصد میبریم به مکاشفههای او شک میکنیم.
٥- درست است که برخلاف دو بازی پیشین قدرت بدنی تیم اندکی افت کرده بود اما تا دنیا دنیاست به این تیم افتخار خواهیم کرد. بگذار دلار برود روی ٩ هزار تومان و سکه بالای سه میلیون فروش برود و طلا و مستغلات افسار پاره کنند. هماکنون که ملت بیرون ریختهاند چیزی در دلمان سبز شده است. چیزی که مثل هیچ چیز نیست. ما در خواب هم نمیدیدیم مثلث قهرمانی «آفریقا، اروپا و جامجهانی» را چنین آواره کنیم. انگار ١١ تا مهدی باکری هوس کرده بودند دل فندقی ما را جلا بخشند. تمام دارایی ما یک پرچم است که در باد میرقصد. این را از ما نگیرید. فقط این را.»
به گزارش صدای ایران ، ابراهیم افشار در سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
«١- مثل تمام سیاستمدارانی که از اعتراض بازاریهای تهران کلید کردهاند ما نیز در پایان بازی قفلِ قفلایم. نمیدانم چه شکلی میتوان خنده را گریست؟ گریه را خندید. برای تیمی که قهرمان آفریقا را برده، قهرمان اروپا را این چنین به ستوه آورده و در برابر قهرمان جهان آن شکلی مقاومت کرده همین بهتر که افتخار کنیم. جز افتخار چه کار میتوان کرد؟ تنها فوتبال است که ما را در این روزهای بیپناهی مهمان افتخار و غرور میکند.
٢- در این چند دقیقهای که داور سوت پایان بازی را زده و ما را جان به لب کرده، بیرون فقط صدای بوق و شیپور میآید. ما یک عمر به این تیم و به این اشکهایی که بچهها در پایان بازی روی چمنها ریختهاند، افتخار خواهیم کرد. ممکن است طارمی را به خاطر آن موقعیت گل دقیقه ٩٤ سخت ببخشیم که هشتاد میلیون جفت چشم را با ضربه یلخیاش کبود کرد اما به این تیم افتخار خواهیم کرد. به بیرانوند که ضربه کریس رونالدو را مهار و دیالوگ «چطوری کریس؟» خود در شبکههای اجتماعی چند ماه قبل را جاودانه کرد. نهتنها به بیرانوند که به پنالتی کریم هم افتخار خواهیم کرد. به نبرد دلاورانه سردار که محشر بود و در هر نبردی اثر گذاشت. به کیروش که وقتی بعد از گل پرتغال کت خود را به سمت نیمکت ایران پرتاب کرد، فریاد زدیم زندهباد قیصر! ما شگردهای سایکولوژیک او را فراموش نخواهیم کرد وقتی در گوش ستاره پرتغال هنگام ورود به میدان در دقیقه ٨٣ وردهایی خواند. ما به تو افتخار خواهیم کرد، مَرد!
٣- حالا بیرانوند تا آخر عمرش میتواند بگوید «چطوری کریس؟» راستش در آن دقیقههای اول که او در خروجهایش مشکل داشت یا در آن لحظههایی که پورعلیگنجی را درهم کوبید باور نمیکردیم که در تیم کیروش این عصیانها و خودزنیها جایی داشته باشد اما او با مهار پنالتیاش دهانمان را بست. کاش دهانمان همیشه بسته بماند.
٤- بر خلاف تیم ملی ایران که تا ابد به آنها افتخار خواهیم کرد این پیمان یوسفی را نمیدانیم کجای دلمان بگذاریم. انگار این فقط او بود که کاراکتر ملی ما را خراب میکرد. جایی که دفاع پرتغال مصدوم شد و گفت: کمپرس آبگرم. در حالی که گربه محله ما هم میداند اینجور وقتها از کمپرس یخ استفاده میکنند. یا وقتی بچهها «کوارشما» را نیش زدند و مصدوم شد، یوسفی گفت: «جای دوری نمیرود!» انگار آمده بود وزن سلحشوری تیم ملی را با واژههایش لکهدار کند. نهتنها پیمان که فرهاد مجیدی هم که مهمان برنامه عادل است وقتی میگوید صددرصد میبریم به مکاشفههای او شک میکنیم.
٥- درست است که برخلاف دو بازی پیشین قدرت بدنی تیم اندکی افت کرده بود اما تا دنیا دنیاست به این تیم افتخار خواهیم کرد. بگذار دلار برود روی ٩ هزار تومان و سکه بالای سه میلیون فروش برود و طلا و مستغلات افسار پاره کنند. هماکنون که ملت بیرون ریختهاند چیزی در دلمان سبز شده است. چیزی که مثل هیچ چیز نیست. ما در خواب هم نمیدیدیم مثلث قهرمانی «آفریقا، اروپا و جامجهانی» را چنین آواره کنیم. انگار ١١ تا مهدی باکری هوس کرده بودند دل فندقی ما را جلا بخشند. تمام دارایی ما یک پرچم است که در باد میرقصد. این را از ما نگیرید. فقط این را.»
خبرهای مرتبط
نظر شما