دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 29
این نامه بیانگر دغدغه بدنه جریان اصلاح‌طلب است، البته این حرف‌ها مدت‌هاست که گفته می‌شود و در زمان‌های مختلف و اشخاص مختلف متناوب تذکر داده‌اند و توصیه‌هایی هم داشته‌اند.
کد خبر: ۱۹۱۱۳۵
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۶:۵۹
به گزارش صدای ایران، احمد حکیمی‌پور، دبیرکل حزب اصلاح‌طلب اراده ملت است و سابقه نمایندگی مجلس شورای اسلامی را هم در کارنامه‌اش دارد. علاوه‌بر نمایندگی مردم تهران در شورای اول، در شورای شهر چهارم نیز رئیس فراکسیون اصلاح‌طلبان شورای تهران بود، با این‌حال تصمیمات شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در انتخابات سال گذشته شوراها به‌گونه‌ای رقم خورد که وی از قرار گرفتن در لیست اصلاحات بازماند. آنچه در ادامه می‌آید، مشروح گفت‌وگوی «فرهیختگان» با احمد حکیمی‌پور است.

ارزیابی شما از نامه اخیر یکصد تن از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب به آقای خاتمی و انتقاد از شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان چیست؟
این نامه بیانگر دغدغه بدنه جریان اصلاح‌طلب است، البته این حرف‌ها مدت‌هاست که گفته می‌شود و در زمان‌های مختلف و اشخاص مختلف متناوب تذکر داده‌اند و توصیه‌هایی هم داشته‌اند. حالا این‌بار با برند یک نامه و با امضای برخی اشخاص که از قضا دغدغه‌های قابل‌توجهی هم دارند، این مسیر پی گرفته شده و لذا به نظرم این‌بار جناح اصلاح‌طلب باید به نقدهای اینچنینی که در درون این جریان صورت می‌گیرد، توجه کند.

اگر خاطرتان باشد، ما به‌عنوان یک حزب اصلاح‌طلب بعد از انتخابات مجلس دهم یک نامه‌ چند صفحه‌ای نوشتیم و همین ضعف‌هایی که امروز دوباره مطرح شده را بیان کردیم، علاوه‌بر این بنده بارها از فرصت‌هایی که در دست داشتم استفاده کرده و ضرورت شکل‌گیری و بستر گفت‌وگو در داخل جریان را مطرح کردم و متذکر هم شدم که تا زمان از دست نرفته و فرصت بازسازی درون جریانی تمام نشده است، باید به این مساله توجه شود.

حالا هم این نامه اخیر را از سر دلسوزی و برای برطرف کردن نقاط ضعف جریان اصلاح‌طلبان می‌دانم و امیدوارم به آن توجه و عنایت لازم صورت گیرد، چراکه من معتقدم باید بستر این گفت‌وگو فراهم شود.

چرا آقای خاتمی مخاطب این نامه قرار گرفتند؟
آقای خاتمی خطاب این نامه قرار گرفته، چون بخش بزرگی از جامعه رای جریان اصلاح‌طلب با حرف‌ آقای خاتمی به فرد یا لیست مشخصی رای داده‌اند؛ البته حالا این مردم مطالبه‌گر شده‌‌اند، ولی متاسفانه فردی را برای پاسخگویی پیدا نمی‌کنند،  لذا سوال اینجاست  چه کسی باید پاسخگو باشد؟

چرا آقای خاتمی پاسخگو نیستند؟ یعنی روال به نحوی نیست که ایشان پاسخگو باشند؟
این موضوع را باید از آقای خاتمی و اطرافیان ایشان سوال کرد و پاسخگو باشند. در هر صورت جریان اصلاحات یک جریان پویا و نقدپذیر است و همیشه تلاش کرده با مسائل جامعه واقع‌بینانه برخورد کند و اینها نقاط قوت است. اما خطر امروز این است که مناسبات پشت پرده و مناسبات محفلی که در نامه با عبارت محترمانه بوروکراسی به کار برده شده‌ است، در جریان اصلاحات حاکم شود و این جریان را از نشاط و پویایی بیندازد، لذا بنده معتقدم امروز این جریان باید تلاش کند تا در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی شفاف باشد. باید اصل پاسخگویی را ضمن حضور در جریان اصلاحات رعایت کرد و کسانی که از قِبَل این جریان دارای منصب و موقعیتی هستند، باید جوابگوی این امانتی که در اختیار آنها قرار گرفته است، باشند. باید ارتباط تشکیلاتی این افراد با جریان اصلاحات ترمیم شود.

اشکال بزرگی که امروز به جریان اصلاحات وارد است این است که این جریان در هر فرآیندی مرحله قبل و حین آن فرآیند را به خوب اجرایی می‌کند. افراد این جریان خوب برنامه‌ریزی می‌کنند و خوب نتیجه می‌گیرند، ولی مرحله سوم که مهم‌ترین مرحله است، یعنی مرحله بعد از رای‌گیری را به خوبی عملیاتی نمی‌کنیم. متاسفانه ما بعد از گرفتن رای فضا را رها می‌کنیم و هیچ برنامه‌ای برایش نداریم و اگر هم برنامه‌ای داشته باشیم، برنامه را اجرایی نمی‌کنیم. در این شرایط انقطاع و فاصله‌ای ایجاد می‌شود و ما این فاصله را به درستی پر نمی‌کنیم و در نتیجه جریان اصلاحات آن تاثیرگذاری لازم را که باید داشته باشد، ندارد. از این‌رو ما باید در این فرصتی که برای انتخابات مجلس آینده داریم، یعنی از یک سال پیش‌رو به خوبی استفاده کنیم و جریان اصلاحات در سه حوزه گفتمانی، ساختاری و رفتاری خودش را کاملا ارزیابی و آسیب‌شناسی کرده و نقاط ضعفش را شناسایی و برطرف کند.

اگر فرصت از دست برود، قطعا ما در آینده ممکن است اثرگذاری دوباره و مناسب نداشته باشیم و آن نقشی که می‌توانیم به‌عنوان یک جریان زنده سیاسی در کشور محقق کنیم، دچار خدشه شده و از دست می‌رود.

عامل این نقدها چیست و چه عاملی باعث شده ضرورت داشته باشد دائما و به بیان‌های مختلفی دوری گزیدن از فردمحوری در اصلاحات تاکید شود؟
این موضوع به شکل‌گیری یک‌سری روابط محفلی که ضد توسعه اصلاح‌طلبی است، برمی‌گردد و ریشه در رفتارهای فرصت‌طلبانه دارد. در هر جریانی افراد فرصت‌طلب پیدا می‌شوند. امروز ما باید نقد درون جریانی را بگوییم و آفت و آسیب این اشخاص و افراد را مطرح کنیم و معتقدیم با شکل‌گیری گفت‌وگو مشکلات برطرف می‌شود.

مگر مدیریت اصلی با آقای خاتمی نیست؟ اگر نقدی هم به آقای عارف وارد است، مگر انتخاب آقای خاتمی نیستند؟ یعنی این نقدها به عملکردآقای عارف برمی‌گردد یا نه، مشکل ریشه‌ای‌تر از یک نفر است؟
بحث در مورد شخص را نباید مطرح کرد. ما وقتی صحبت از نقد می‌کنیم، به ساختارها و فرآیندها هم نقد داریم. ما معتقدیم فرآیندهایی باید شکل بگیرد که اجازه ندهد ضعف‌ها در جریان اصلاحات ریشه بدواند. از همین رو شکل‌گیری بهتر فرآیندها در این جریان در بستر احزاب اصلاح‌طلب صورت می‌گیرد.

پیش از این طراحان پارلمان اصلاحات، از این نهاد به‌عنوان نهاد بالادستی شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان نام می‌بردند. اگرچه این طرح در این جایگاه با مخالفت‌هایی از سوی سران اصلاحات مواجه شد و از این طرح بعضا به‌عنوان نهادی برای گردهمایی احزاب اصلاح‌طلب نام برده می‌شد. در جریان سرنوشت پارلمان اصلاحات هستید؟ به کجا رسیده است؟
احزاب اصلاح‌طلب پیشنهادهای عملی‌ و ساختاری‌شان را که مدنظرشان است، به شورای هماهنگی پیشنهاد دادند و درخصوص این پیشنهادها در شورای هماهنگی بررسی می‌شود و درنهایت با توجه به تجمیع پیشنهادها و نظر همه تشکل‌ها باید به یک طرح جامع رسید.

آنچه بدیهی است، این است که شورای‌عالی به صورت موقت تشکیل شد و دائمی نبود. صرفا هم با هدف رسیدگی به امور انتخابات مجلس دهم تشکیل شد. بعد در انتخابات شورا نیز ورود داشت. حالا اینکه در انتخابات شورای شهر این عملکرد چه نتیجه‌ای داشت، تمام شده و مورد بحث نیست، ولی مهم این است که مسئولیت شورای‌عالی به پایان رسیده و اگر مشروعیتی داشته، صرفا موقتی بوده است. شورای هماهنگی تصمیم‌گیرنده است و این شورا باید مشخص کند که چه نهادی راهبردها را ترسیم کند.

نظر شما