(طنز) شیرها و شیرهایها
پوریا عالمی در شرق نوشت:
شیرفلکه
شیرفلکه نقش فلکیت و نقش مرکزی شیرها را ایفا میکند. شیرفلکهها شیرخوانده همه شیرها هستند. مثل آدمها که اگر یکنفر خودش را ببندد یا بخواهد بارش را ببندد، دیگران هم دستشان بسته میشود، شیرفلکه هم وقتی خودش را ببندد آب همه شیرها قطع میشود. در سیاست به این افراد پدرخوانده میگویند.
شیرتوشیر
شیرتوشیر به وضعیت قبل از تفکیک میگویند. اگر شیرتوشیر تفکیک شود دیگر هیچکجا شیرتوشیر نمیشود و همهچیز حل میشود، حتی سیاست.
شیرآهنکوهمردی
یکی از دستاوردهای ما ترکیب شیر و آهن و کوه و مرد است که چیز عجیبی میشود و به درد صادرات غیرنفتی میخورد. در سیاست نمونههای عجیبتر از این هم داریم.
شیراز
شیراز دوتا معنی دارد. به شیری که رازی در سینه داشته باشد میگویند شیراز. در سیاست به علی مطهری میگویند شیراز. به معنی دومش کاری نداریم.
شیره
به شیری که شلشده باشد میگویند شیره. البته شیری که معتاد هم بشود بهش میگویند شیره. در سیاست خوشبختانه شیره نداریم چون همه شیر هستند.
شیرازه
شیرهایی که زهوار جنگل را سفت میچسبند تا جنگل از هم نپاشد اسمشان شیرازه است. شیرازهها توی چشم نیستند اما چشم جنگل محسوب میشوند. لطفا با رسم شکل سهتا از شیرازههای سیاسی ما را نام ببرید.
شیرعلی قصاب
یکی از فواید گفتوگوی تمدنها گفتوگوی شیرها و آدمها هم بوده. بهطوری که الان شیر و آدم با هم حشرونشر دارند. اصلا طوری شده که آدمها با دم شیر هم بازی میکنند. در سیاست خوشبختانه سیاسیونی که پایداری میکنند از همین محصولمشترک محسوب میشوند.
سرشیر
به سر شیر میگویند سرشیر. سرشیرها چون چربی زیادی دارند همان اول از روی شیر جمعشان میکنند و میریزند توی ظرف دربسته که مردم چربیشان بالا نرود.
نظر شما