حسین کعبی نماینده بنجامین باتن های فوتبال ایران!
«دیوید فینچر» فیلمی دارد به نام «ماجرای غریب بنجامین باتن». فیلمی ازلی و ابدی. از آن دست فیلم هایی که بعد از دیدنش ذهنت تا مدت ها درگیر می شود.
فیلم، داستان مردی را روایت میکند که در سال 1918 و در روز پیروزی اروپا، به دنیا می آید، اما تفاوتش با سایر نوزادان در این است که زمان تولد همچون پیرمردی هشتاد ساله با چشمانی بسیار ضعیف، انگشتانی شکننده و پوستی چروکیده، زاده میشود!
او در گذر زمان رشد می کند ؛ رشدی وارونه. هر روز جوان تر می شود. شاداب تر. عاشق دختری به نام دیزی می شود. از آن عشق های پر شور. اما داستان وقتی تلخ می شود که دو عاشق در جهتی معکوس رشد می کنند، دیزی هر روز پیرتر می شود و بنجامین هر روز جوان تر! ..
پلان آخر قلب آدمی را می فشارد. دیزی که حالا پیرزنی با موهای یکدست سفید و قامتی شکسته شده است پشت به دوربین در حالی که دست بنجامین را در دست گرفته است راه می رود. بنجامین کودکی دو سه ساله است، به زحمت قدم بر می دارد و هر دو به سوی مرگ می روند...
به ماجراهای عجیب فوتبال ایران حالا باید صِغَر سن را هم به عنوان یک رسوایی تمام عیار اضافه کرد. ماجرا تازگی ندارد. سالها پیش فاش شد تیم ملی نوجوانان به سرمربیگری حمید درخشان انبوهی از بازیکنان صغر سنی با شناسنامه های مخدوش همراه داشته است.
نوجوانانی که اغلب زن و بچهدار بودند، آنها سال ۲۰۰۰ در ویتنام با مربیگری درخشان دوم شدند و به جام جهانی ترینیداد راه یافتند. اما از سوی فیفا به دلیل "تخلفات متعدد و تقلب آشکار”، چهار سال محروم شدیم!
ماجرای افشا شده دیگر جریان کیوان امرایی بود. بازیکن خوش آتیه تیم فوتبال ذوب آهن اصفهان که هنوز خیلی ها میان اینکه اسمش حمید است و در خانه کیوان صدایش می کنند یا با اسم و شناسنامه برادرش فوتبال بازی می کرد سردرگم مانده اند! سال پیش هم فهرست 21 بازیکن نهایی تیم ملی نوجوانان ایران برای اعزام به جام جهانی، در حالی اعلام شد که چند بازیکن صغرسنی ایران در سکوت کامل خبری از این تیم حذف شدند!
اما ستاره های به نام فوتبال ایران هم انگار در مواردی دو شناسنامه و بیشتر دارند. در فوتبال ایران برای فاش شدن اسرار فقط باید منتظر دعوای اهالی این خانواده بود. وقتی که سر مسائل «مالی» به توافق نمی رسند و دعوا بالا می گیرد رازهایی فاش می شود که باور کردنی نیست.
در دعوای تازه علیپور کیایی، قائممقام باشگاه استقلال خوزستان از خجالت حسین کعبی در آمده و او را کسی عنوان کرده که 35 ساله است و تیم گیرش نمی آید! اما پاسخ کعبی پازل را تکمیل می کند: «۳۵ سال نه! من ۴۰ سالم است. هم سن سهراب بختیاریزاده هستم. تازه دو تا شناسنامه هم دارم. من مرد هستم و هیچ وقت دروغ نمیگویم. به خاطر تیم ملی نوجوانان شناسنامه دیگری دارم. من مثل مردها میگویم که دو شناسنامه دارم. افتخار میکنم که برای تیم ملی و بازی برای نوجوانان این کار را کردم».
« من مرد هستم»! به این جمله نگاه کنید که چه فداکاری بزرگی در خود نهفته دارد. حسین کعبی به خاطر تیم ملی نوجوانان، به خاطر کشورش، به خاطر ایران با مدارک جعلی خود را نوجوان نشان داده است تا افتخار آفرینی کند!
یعنی در همه این سالها هر وقت حسین کعبی را می دیدیم باید 11 سال به سن او اضافه می کردیم و خبر نداشتیم! یا خبر داشتیم و فاش نمی کردیم. یعنی وقتی در جام جهانی 2006 در کنار وین رونی و تئو ولکات نام کعبی به عنوان ستاره های زیر 21 سال دنیای فوتبال آمد او 32 ساله بود! یک تقلب آشکار که بسیار بعید به نظر می رسد «همه» مسئولان ورزش از آن بی خبر بوده باشند!
یعنی حسین کعبی وقتی سال گذشته پا به توپ می شد و دیگر نمی توانست مثل قبل استارت بزند و ما تعجب می کردیم که چرا بدنش نمی کشد، استخوان هایش زبان نداشتند که فریاد بزنند : من 40 سال دارم! خسته ام! می فهمی؟ خسته!
با اندکی رجوع به حافظه می توان بازیکنان ملی پوش دیگری هم پیدا کرد که مثل کعبی سالهاست با شناسنامه های جعلی استعدادهای جوان واقعی را زیر پایشان له می کنند و احتمالاً فقط به «عشق ایران»! بازی می کنند و با باشگاه ها قراردادهای چرب و شیرین می بندند و دست بردار هم نیستند.
بنجامین باتن هایی که هر سال جوان تر می شوند. شاداب تر. اما به ضرب و زور دستکاری در عدد و رقم شناسنامه و جراحی های پلاستیک روی صورت...
منبع: عصر ایران
نظر شما