تلگرام کجایی که یادت بخیر!
در دفتر اول مثنوی مثالی هست که به یک ضربالمثل تبدیل شده است.همان تجویز داروی«سرکنگبین» که قرار بود دختر بیمار مورد علاقه پادشاه را بهبود بخشد، اما نتیجه برعکس داده و حال او رو به وخامت میرود.
در دفتر اول مثنوی مثالی هست که به یک ضربالمثل تبدیل شده است.همان تجویز داروی«سرکنگبین» که قرار بود دختر بیمار مورد علاقه پادشاه را بهبود بخشد، اما نتیجه برعکس داده و حال او رو به وخامت میرود. این مصرع که مولانا گفت:«از قضا سرکنگبین صفرا فزود» برای زمانهایی که همانچیزی که فکر میکنید دارو است اما در واقع ضدآن عمل میکند، به یک مثل تبدیل شد.
به گزارش صدای ایران حالا ماجرای ما و دستور مسدود کردن تلگرام درشرایط تصمیمگیری مهم برجامی ترامپ است؛ تصمیمی که خوب یا بد آن بر سرنوشت آینده ما و نسل های بعد از ما هم میتواند تاثیرگذار باشد. اما چگونه؟
به نقل از قانون، دلیلی که از آن حرف می زنند این است که نباید ازبرنامههای خارجی استفاده کردچرا که بحث اصلی موضوع«بیگ دیتا» و آنالیز آن است.براین اساس تحلیلگران معتقدند که وقتی دادههای یک ملت درسروری در خارج از ایران در اختیار کسانی قرار دارد که به آن دسترسی دارند،میتوانند با آنالیز این دادهها به درک درستی از آنچه نظر جمعی یک ملت است دست پیدا کنند و با پیشبینی آن در مواقع ضرور به جهاتی خاص تغییر دهد. مثال ساده آن این است که میتوان با استفاده از آنالیز دادهها به این نتیجه رسید که آیا تغییر قیمت مساله اصلی مردم هست یا نه؟ یا اینکه فرضا موضوع رفع حصر مساله چند درصد از مردم است؟ یکی از سادهترین روشها جستوجوی کلیدواژههای تکرار شده و تواتر آن در این دیتاهاست.حالا تصور کنید قرار است از دیتاهای ایران در تلگرام میزان «ترس»، «نگرانی» یا به عکس «مقاومت» مردم ایران را در مورد برجام و تصمیم خروج از آن اندازهگیری کنند؟ تا پیش ازاین بخش مهمی از مردم ضمن نگرانی نسبت به آینده به دولت اعتماد داشتند.ضمنا معتقد بودند که ترامپ یک فرد تاجر محسوب میشود و ممکن است شرایط معامله با او راحتتر فراهم شود. این بخش مهمی از دیتاهایی بود که تولید می شد. در کنار این بخش دیگری بودند که مقاومت و حتی رویارویی و جنگ با آمریکا را نیز در تلگرام ترویج میکردند.این بخش فعالان مجازی و مردم عادی بودند که بدنه رای اصولگرایان را از میان اصولگرایان و دلواپسان تشکیل میدادند.دقت کنید که تنها مساله بر سر دادههای کانالهای تلگرامی نیست. مهم تر از کانالها این گروهها هستند که بازتابدهنده افکار جامعه هستند. گروههایی که اتفاقا تلگرام در تمام این سال ها روز به روز نشان داد اهمیتش برای او،بیشتر از سایر بخشهاست.
تلگرام در هر آپدیت جدید امکانات بهتری برای گروهها فراهم میکرد تا سادهتر مردم در کنار هم قرار بگیرند و حرف بزنند.اگر ما خودمان را نشسته در مرکز تصمیمگیری واشنگتن یا تلآویوو فرض کنیم با دو حالت کاملا متفاوت در قبل و بعد از فیلتر تلگرام روبهرو هستیم.قبل از فیلترینگ حجم دادههایی که معتقد بود نه تنها باید در مقابل آمریکا ایستادگی کرد، بلکه حتی باید با آنها وارد جنگ شد، بخشی قابل اعتنایی از دادههها را شکل میداد. با بستن و کوچ اصولگرایان از تلگرام حجم دادههای آنها متوقف شد.اضافه بر اینکه توجه کنیم سروش یا اپلیکیشنهای دیگر تنها توانستند به ادعای خودشان کانالها را جذب کنند. گروهها همچنان با همان شرایط سخت در تلگرام فعال هستند.این نکته مهمی است که دقت کنیم بسیار از مردم برای فهمیدن اخبار غیررسمی به همین گروهها رجوع میکنند نه فقط کانالها.حالا آنچه از میزکار ترامپ و نتانیاهو قابل مشاهده میتوان دید؛ این است:«اکثریت قریب به اتفاق مردم در تهران از تصمیم ترامپ وحشت دارند و نقطه مقابلی هم وجود ندارد.»اضافه اینکه دست به دست شدن همین نگرانیها در میان گروهها و کانالها به ترسها و نگرانیها هم افزوده است.در واقع مردم در مجاورت کسانی قرار دارند که فقط مانند خودشان فکر میکنند.حالا ترامپ می داند که هر تصمیمی میتواند چه فشاری را از داخل به دولتمردان و حاکمیت ایران وارد کند.با این تفاسیر آیا میتوان فکر کرد آن ها که اقدام به بستن تلگرام کردند، به این عواقب فکر نکردند؟ پس ادعاهایی که در مورد فهم مثل «آنالیز بیگدیتا»و«خروج دادههای ایران» میکردند چه شد؟آیا به حرفی که خودشان میزدند اعتقاد داشتند؟به نظر میرسد این هم از همان دست مواردی است که با تغییر ماهیت آن مردم را هم نسبت به این خطر بیتفاوت کردند.
به نقل از قانون، دلیلی که از آن حرف می زنند این است که نباید ازبرنامههای خارجی استفاده کردچرا که بحث اصلی موضوع«بیگ دیتا» و آنالیز آن است.براین اساس تحلیلگران معتقدند که وقتی دادههای یک ملت درسروری در خارج از ایران در اختیار کسانی قرار دارد که به آن دسترسی دارند،میتوانند با آنالیز این دادهها به درک درستی از آنچه نظر جمعی یک ملت است دست پیدا کنند و با پیشبینی آن در مواقع ضرور به جهاتی خاص تغییر دهد. مثال ساده آن این است که میتوان با استفاده از آنالیز دادهها به این نتیجه رسید که آیا تغییر قیمت مساله اصلی مردم هست یا نه؟ یا اینکه فرضا موضوع رفع حصر مساله چند درصد از مردم است؟ یکی از سادهترین روشها جستوجوی کلیدواژههای تکرار شده و تواتر آن در این دیتاهاست.حالا تصور کنید قرار است از دیتاهای ایران در تلگرام میزان «ترس»، «نگرانی» یا به عکس «مقاومت» مردم ایران را در مورد برجام و تصمیم خروج از آن اندازهگیری کنند؟ تا پیش ازاین بخش مهمی از مردم ضمن نگرانی نسبت به آینده به دولت اعتماد داشتند.ضمنا معتقد بودند که ترامپ یک فرد تاجر محسوب میشود و ممکن است شرایط معامله با او راحتتر فراهم شود. این بخش مهمی از دیتاهایی بود که تولید می شد. در کنار این بخش دیگری بودند که مقاومت و حتی رویارویی و جنگ با آمریکا را نیز در تلگرام ترویج میکردند.این بخش فعالان مجازی و مردم عادی بودند که بدنه رای اصولگرایان را از میان اصولگرایان و دلواپسان تشکیل میدادند.دقت کنید که تنها مساله بر سر دادههای کانالهای تلگرامی نیست. مهم تر از کانالها این گروهها هستند که بازتابدهنده افکار جامعه هستند. گروههایی که اتفاقا تلگرام در تمام این سال ها روز به روز نشان داد اهمیتش برای او،بیشتر از سایر بخشهاست.
تلگرام در هر آپدیت جدید امکانات بهتری برای گروهها فراهم میکرد تا سادهتر مردم در کنار هم قرار بگیرند و حرف بزنند.اگر ما خودمان را نشسته در مرکز تصمیمگیری واشنگتن یا تلآویوو فرض کنیم با دو حالت کاملا متفاوت در قبل و بعد از فیلتر تلگرام روبهرو هستیم.قبل از فیلترینگ حجم دادههایی که معتقد بود نه تنها باید در مقابل آمریکا ایستادگی کرد، بلکه حتی باید با آنها وارد جنگ شد، بخشی قابل اعتنایی از دادههها را شکل میداد. با بستن و کوچ اصولگرایان از تلگرام حجم دادههای آنها متوقف شد.اضافه بر اینکه توجه کنیم سروش یا اپلیکیشنهای دیگر تنها توانستند به ادعای خودشان کانالها را جذب کنند. گروهها همچنان با همان شرایط سخت در تلگرام فعال هستند.این نکته مهمی است که دقت کنیم بسیار از مردم برای فهمیدن اخبار غیررسمی به همین گروهها رجوع میکنند نه فقط کانالها.حالا آنچه از میزکار ترامپ و نتانیاهو قابل مشاهده میتوان دید؛ این است:«اکثریت قریب به اتفاق مردم در تهران از تصمیم ترامپ وحشت دارند و نقطه مقابلی هم وجود ندارد.»اضافه اینکه دست به دست شدن همین نگرانیها در میان گروهها و کانالها به ترسها و نگرانیها هم افزوده است.در واقع مردم در مجاورت کسانی قرار دارند که فقط مانند خودشان فکر میکنند.حالا ترامپ می داند که هر تصمیمی میتواند چه فشاری را از داخل به دولتمردان و حاکمیت ایران وارد کند.با این تفاسیر آیا میتوان فکر کرد آن ها که اقدام به بستن تلگرام کردند، به این عواقب فکر نکردند؟ پس ادعاهایی که در مورد فهم مثل «آنالیز بیگدیتا»و«خروج دادههای ایران» میکردند چه شد؟آیا به حرفی که خودشان میزدند اعتقاد داشتند؟به نظر میرسد این هم از همان دست مواردی است که با تغییر ماهیت آن مردم را هم نسبت به این خطر بیتفاوت کردند.
خبرهای مرتبط
نظر شما