احمدی نژاد در سال 96
احمدی نژاد در سالهای اوج موفقیتش هویت سیاسی اش را در تقابل با آیت الله هاشمی و طیف نزدیک به او تعریف کرده بود.
احمدی نژاد در سالهای اوج موفقیتش هویت سیاسی اش را در تقابل با آیت الله هاشمی و طیف نزدیک به او تعریف کرده بود. حالا باید در هویت خود تجدید نظر میکرد و یا آن را با شرایط تازه وفق میداد. در همین راستا او به دنبال یافتن حریف و رقیب در فضای سیاسی بود تا دوگانهای یا دوگانههای جدید را شکل دهد.
به گزارش صدای ایران سجاد زند در فرارو نوشت؛ محمود احمدی نژاد و رفقایش در سال ۹۶ دچار سرنوشت عجیبی شدند، آنها در این سال هم ردصلاحیت شدند، هم به دادگاه رفتند و هم پایشان به زندان باز شد. البته شخص احمدی نژاد فقط دچار یکی از این سه مورد شد و در انتخابات ردصلاحیت شد. با این حال با روندی که دارد ممکن است آنچه که برای دو یار غارش یعنی مشایی و بقایی رقم خورده است، در انتظار او نیز باشد.
محمود احمدی نژاد که از سال ۹۲ تا ۹۶ در برابر تمام اتفاقات سیاسی در کشور سکوت اختیار کرده بود در "بهار" ۹۶ به فضای سیاسی کشور بازگشت. بازگشت او مثل تمام کارنامه سیاسی اش پر سروصدا و چالش برانگیز بود.
بازگشت او در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و چند ماه بعد از در گذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. سیاستمداری که احمدی نژاد سالها او را رقیب و حتی دشمن خود میدانست. حالا با درگذشت هاشمی وضعیت تازهای برای رییس جمهور پیشین به وجود آمده بود.
احمدی نژاد در سالهای اوج موفقیتش هویت سیاسی اش را در تقابل با آیت الله هاشمی و طیف نزدیک به او تعریف کرده بود. حالا باید در هویت خود تجدید نظر میکرد و یا آن را با شرایط تازه وفق میداد. در همین راستا او به دنبال یافتن حریف و رقیب در فضای سیاسی بود تا دوگانهای یا دوگانههای جدید را شکل دهد.
احمدی نژاد از چند ماه قبل از آن با روشهای خاص خود وارد فعالیت انتخاباتی شده بود. سفرهای استانی پیاپیاش در سال ۹۵ زمزمههای نامزدی او در انتخابات را تقویت کرده بود. اما این بار او با مخالفت علنی رهبر معظم انقلاب برای حضور در انتخابات روبه رو شد.
احمدی نژاد که از این مخالفت آشکارا ناراحت بود تاکتیک جدیدی را در پیش گرفت. او در حالی که دربیانیههای مختلف اعلام کرده بود که در انتخابات نامزد نخواهد شد، همچنین از هیچ نامزدی حمایت نمیکند اما در عمل از نامزدی حمید بقایی دوست و یار غارش حمایت میکرد.
آغاز ۹۶ برای احمدی نژاد با همین رویکرد بود او نقش آفرینی در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ریاست جمهوری را در حرف رد میکرد، اما در عمل تلاش داشت بازیگر مهم آن باشد.
در آغاز سال ۹۶ اتفاقی رخ داد که شاید نشان دهنده سالی پرهیاهو برای او ویارانش بود. فایل سخنرانی منتسب به او در مسجدی در اهواز منتشر شد که بازتاب گستردهای یافت.
احمدی نژاد در آن سخنرانی اظهاراتی تند مطرح کرد که بسیاری آن سخنان تند را علیه رهبر انقلاب دانستند. از جمله حسام الدین آشنا در توئیتر خود این جمله را به نظرسنجی گذاشت: "سخنرانی دکتر محمود احمدینژاد در اهواز را بیشتر علیه چه کسی میدانید؟ " او به عنوان پاسخهای احتمالی این سوال، سه گزینه حسن روحانی، رهبر انقلاب و اصولگرایان را پیشنهاد کرد.
از طرف دیگر حمید ابوطالبی، معاون سیاسی وقت دفتر رئیس جمهور نیز، سخنان آقای احمدینژاد در اهواز را "ساختارشکنانه" و ضد "امنیت ملی" دانست.
اما این روایت نزدیکان به دولت بود، طیف دیگری از تحلیلگران و ناظران معتقد بودند که مخاطب سخنان احمدی نژاد، حسن روحانی است. این طیف معتقد بودند که احمدی نژاد به دنبال جایگزینی برای آیتالله هاشمی است تا با تقابل با او هویت سیاسی اش را تدام دهد. به هر صورت این آغاز فعالیت پرتنش و جنجالی احمدی نژاد در سال ۹۶ بود.
پرده دوم؛ انتخابات و رای باطله
به گزارش صدای ایران سجاد زند در فرارو نوشت؛ محمود احمدی نژاد و رفقایش در سال ۹۶ دچار سرنوشت عجیبی شدند، آنها در این سال هم ردصلاحیت شدند، هم به دادگاه رفتند و هم پایشان به زندان باز شد. البته شخص احمدی نژاد فقط دچار یکی از این سه مورد شد و در انتخابات ردصلاحیت شد. با این حال با روندی که دارد ممکن است آنچه که برای دو یار غارش یعنی مشایی و بقایی رقم خورده است، در انتظار او نیز باشد.
محمود احمدی نژاد که از سال ۹۲ تا ۹۶ در برابر تمام اتفاقات سیاسی در کشور سکوت اختیار کرده بود در "بهار" ۹۶ به فضای سیاسی کشور بازگشت. بازگشت او مثل تمام کارنامه سیاسی اش پر سروصدا و چالش برانگیز بود.
بازگشت او در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و چند ماه بعد از در گذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. سیاستمداری که احمدی نژاد سالها او را رقیب و حتی دشمن خود میدانست. حالا با درگذشت هاشمی وضعیت تازهای برای رییس جمهور پیشین به وجود آمده بود.
احمدی نژاد در سالهای اوج موفقیتش هویت سیاسی اش را در تقابل با آیت الله هاشمی و طیف نزدیک به او تعریف کرده بود. حالا باید در هویت خود تجدید نظر میکرد و یا آن را با شرایط تازه وفق میداد. در همین راستا او به دنبال یافتن حریف و رقیب در فضای سیاسی بود تا دوگانهای یا دوگانههای جدید را شکل دهد.
احمدی نژاد از چند ماه قبل از آن با روشهای خاص خود وارد فعالیت انتخاباتی شده بود. سفرهای استانی پیاپیاش در سال ۹۵ زمزمههای نامزدی او در انتخابات را تقویت کرده بود. اما این بار او با مخالفت علنی رهبر معظم انقلاب برای حضور در انتخابات روبه رو شد.
احمدی نژاد که از این مخالفت آشکارا ناراحت بود تاکتیک جدیدی را در پیش گرفت. او در حالی که دربیانیههای مختلف اعلام کرده بود که در انتخابات نامزد نخواهد شد، همچنین از هیچ نامزدی حمایت نمیکند اما در عمل از نامزدی حمید بقایی دوست و یار غارش حمایت میکرد.
آغاز ۹۶ برای احمدی نژاد با همین رویکرد بود او نقش آفرینی در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ریاست جمهوری را در حرف رد میکرد، اما در عمل تلاش داشت بازیگر مهم آن باشد.
در آغاز سال ۹۶ اتفاقی رخ داد که شاید نشان دهنده سالی پرهیاهو برای او ویارانش بود. فایل سخنرانی منتسب به او در مسجدی در اهواز منتشر شد که بازتاب گستردهای یافت.
احمدی نژاد در آن سخنرانی اظهاراتی تند مطرح کرد که بسیاری آن سخنان تند را علیه رهبر انقلاب دانستند. از جمله حسام الدین آشنا در توئیتر خود این جمله را به نظرسنجی گذاشت: "سخنرانی دکتر محمود احمدینژاد در اهواز را بیشتر علیه چه کسی میدانید؟ " او به عنوان پاسخهای احتمالی این سوال، سه گزینه حسن روحانی، رهبر انقلاب و اصولگرایان را پیشنهاد کرد.
از طرف دیگر حمید ابوطالبی، معاون سیاسی وقت دفتر رئیس جمهور نیز، سخنان آقای احمدینژاد در اهواز را "ساختارشکنانه" و ضد "امنیت ملی" دانست.
اما این روایت نزدیکان به دولت بود، طیف دیگری از تحلیلگران و ناظران معتقد بودند که مخاطب سخنان احمدی نژاد، حسن روحانی است. این طیف معتقد بودند که احمدی نژاد به دنبال جایگزینی برای آیتالله هاشمی است تا با تقابل با او هویت سیاسی اش را تدام دهد. به هر صورت این آغاز فعالیت پرتنش و جنجالی احمدی نژاد در سال ۹۶ بود.
پرده دوم؛ انتخابات و رای باطله
استارت جنجالی احمدی نژاد در اهواز نشان دهنده ورود او به فاز جدیدی از فعالیت سیاسی است. این فاز جدید ۲۳ فروردین ماه رونمایی شد. یعنی روزی که او به همراه حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی به وزارت کشور رفت و در کمال ناباوری به همراه حمید بقایی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد.آنها با شعار "زنده باد بهار" وارد انتخابات شدند.
بسیاری از تحلیلگران این اقدام احمدی نژاد را انتحار سیاسی خواندند، ولی ظاهرا تحلیل او و یارانش این بود که از بین او و بقایی حداقل یک نفر تائید صلاحیت میشود. به نوعی احمدی نژاد تصور میکرد که با نامزدی خودش در انتخابات، شورای نگهبان فقط می تواند فقط یک نفر؛ یا او و یا بقایی را ردصلاحیت کند. احتمالا او و همراهانش معتقد بودند که نظام نمیتواند ریسک رد صلاحیت هردو را قبول کند.
اما در عمل اتفاق دیگری رخ داد. احمدی نژاد و بقایی هر دو ردصلاحیت شدند. بسیاری تصور میکردند با این ردصلاحیت احمدی نژاد دست به افشاگری خواهد زد. اما او کاری نکرد و سعی کرد که با پذیرش این اتفاق در بازی بماند. با این حال علاقمندان به او تلاش کردند که بر گفتمان عدم شرکت و یا تحریم انتخابات حرکت کنند. در روز انتخابات نیز محمود احمدی نژاد و حمید بقایی در ساعات پایانی رای گیری به یکی از شعب اخذ رای رفتند و رای خود را به صندوق انداختند. حداقل در مورد حمید بقایی با اطمینان میتوان گفت رای باطل به صندوق انداخت. او برگه رای اش را مقابل دوربینها به نمایش گذاشت. برگهای که نام محمود احمدی نژاد در آن نوشته شده بود.
پرده سوم؛ فعالیت گسترده رسانهای علیه دولت وقوه قضائیه
پس از پیروزی حسن روحانی، احمدی نژاد و رفقایش وارد فاز تبلیغات رسانهای گسترده شدند. تبلغاتی که ابتدا با این بهانه آغاز شد که دولت حسن روحانی بارها در سالهای اخیر علیه دولت احمدی نژاد سخن گفته است، حالا زمان پاسخگویی به آن ادعاهاست.
محمود احمدی نژاد شخصا دست به انتشار ویدئوها و گزارشهایی با عنوان عملکرد دولتهای نهم و دهم زد. این گزارشها آرام آرام وارد فازهای دیگری نیز شد و از گزارش عملکرد خارج و به گزارش نقد عملکرد دولت حسن روحانی و دستگاههای دیگر بدل شد.
در همین راستا حمید بقایی نیز همگام با احمدی نژاد فعالیتهای رسانهای خود را افزایش داد. به گونهای که او نیز به نقد عملکرد دولت حسن روحانی و انتقاد از قوه قضائیه پرداخت. اظهارات و ادعاهای مختلفی از سوی احمدی نژاد و رفقایش در این فاز از فعالیتهای رسانی ایشان صورت گرفت که واکنشهایی از سوی دولت و قوای دیگر در پی داشت.
این مرحله در واقع ورود احمدی نژاد و همراهانش به فاز دو گانه سازی جدید بعد از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود.
پرده چهارم؛ فرقه زنبیله و بست نشینی
در پاییز ماجرا شکل تازهای به خود گرفت. پروندههای قضایی برخی از یاران احمدی نژاد از جمله حمید بقایی، علی اکبر جوانفکر و حبیب الله جزء خراسانی (ذی حساب نهاد ریاست جمهوری در دولت دهم) وارد مرحله حساس شد.
حمید بقایی در یکی از جلسات دادگاه در مهرماه با زنبیل قرمز به دادگاه رفت. زنبیلی که به ادعای بقایی اسناد مهمی در آن قرار داشت. این اقدام بقایی بازتاب گستردهای در رسانهها داشت و پس از آن اصولگرایان از احمدی نژاد و یارانش با عنوان "فرقه زنبیلیه" یاد میکردند.
روند پرونده یاران احمدی نژاد در دادگاه به نفع این افراد نبود، همین وضعیت باعث شد که این سه نفرآبان ماه در اقدامی نادر به نشانه اعتراض در حرم عبدالعظیم حسنی تحصن کنند. محمود احمدی نژاد هم در جمع تحصن کنندگان حاضر شد و با قاطعیت از اقدام آنها حمایت کرد. او علیه قوه قضائیه و برادران لاریجانی سخن گفت.
بست نشینی یاران احمدی نژاد با حاشیههایی همراه بود از جمله در یک مورد عدهای از منتقدان آنها در حرم عبدالعظیم با بست نشینان درگیر شدند.
پرده پنجم؛ تقابل با لاریجانیها و تذکر رهبر انقلاب
پس از این ماجرا حکم حمید بقایی صادر شد او مدعی شد به ۶۳ سال زندان محکوم شده است. همزمان با صدور حکم بقایی احمدی نژاد با انتشار نامهای با الفاظ بسیار تندی به آیت الله آملی لاریجانی رییس قوه قضائیه حمله کرد و مدعی شد او "فاقد مشروعیت" است. او ۴۸ ساعت به رییس قوه قضائیه مهلت داد استعفا دهد. اتفاقی که رخ ندهد و پس از پایان ضرب الاجل ۴۸ ساعته نیز احمدی نژاد کاری نکرد.
با اوج گیری اختلافات رهبر معظم انقلاب در اظهار نظری گفتند: «نمیشود که انسان یک دهه همهکاره کشور باشد، بعد یک دهه بعدی تبدیل شود به مخالفخوان کشور. بندهای که امکانات در اختیارم هست نمیتوانم مدعی باشم، من باید پاسخگو باشم که با این امکانات چه کردهام.»
قاعدتا یکی از مخاطبان بیان رهبری محمود احمدی نژاد بود.
با این حال او از مواضع خود عقب نشینی نکرد و در دی ماه با انتشار نامههای دهها ایراد رفتاری و ساختاری به عملکرد قوه قضائیه گرفت.
پرده ششم؛ سکوت در قابل اعتراضهای دی ماه و درخواست برگزاری انتخابات
احمدی نژاد در زمستان مخاطب خود را تغییر داد. او در تابستان با مردم سخن گفت، در پاییز به قوای سه گانه حمله کرد در زمستان مخاطب خود را رهبری قرارداد و با نگارش نامههایی درخواستهایی مطرح کرد.
احمدی نژاد دوم اسفند ماه در نامهای به رهبر انقلاب از ایشان خواست که انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی به صورت آزاد و بدون دخالت شورای نگهبان و نهادهای نظامی برگزار شود و از طرف دیگر رییس قوه قضائیه نیز برکنار گردد. او از رهبری درخواست کرد اصلاحات در ارگانها و نهادهای مختلف به ویژه دفتر رهبری صورت گیرد.
این اتفاق پیش از ناآرامیها و اعتراضات گسترده در دی ماه بود. او و یارانش در اوج اعتراضات سکوت اختیار کردند.
احمدی نژاد پیش از آن نیز در نامه ای به رهبری از رییس قوه قضائیه انتقاد کرده بود.
نامه احمدی نژاد واکنشهای فراوانی را برانگیخت که جنجالیترین آن پاسخ عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان بود. کدخدایی احمدی نژاد را متهم به تلاش برای مهندسی انتخابات در سال ۸۸ کرد.
کدخدایی در کانال تلگرام خود نوشته که روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ احمدینژاد در دفتر ریاستجمهوری از او پرسیده چرا شورای نگهبان "نتیجه انتخابات را اعلام نمیکند." منظور احمدینژاد، تائید صحت انتخابات بوده است.
سخنگوی شورای نگهبان نوشت احمدینژاد "اصرار" کرده که نتیجه انتخابات زودتر اعلام شود و او "مقاومت" کرده و گفته است "تا زمانی که شکایات رسیدگی نشود، امکان اعلام صحت انتخابات نیست. "
کدخدایی تاکید کرد: "حالا باید دید چه کسانی دنبال مهندسی انتخابات بودند؟ شورای نگهبان و یا مهندسی در کسوت مقام اجرایی. "
پرده هفتم؛ یاران در زندان
اما آخرین پرده موقعیت محمود احمدی نژاد و یارانش در یک هفته اخیر رقم خورده است. ۲۲ اسفند دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد که حمید بقایی، برای اجرای حکم خود به زندان منتقل شده است.
براساس گزارشها بقایی به پانزده سال حبس، ۴۳ میلیارد تومان جزای نقدی و شلاق محکوم شده است. رسانههای نزدیک به احمدی نژاد میگویند بقایی به محض انتقال به زندان اعتصاب غذا کرده است.
محمود احمدی نژاد در واکنش به زندانی شدن بقایی باز هم به تندی به قوه قضائیه حمله کرد؛ و از بقایی به عنوان "فرزندی پاک، مومن، فداکار و انقلابی" یاد کرد و روند دادرسی را "نمایش سخیف" خواند.
اتهامات بقایی مالی و سپاه پاسداران از جمله شاکیان بقایی بوده است.
احمدی نژاد پس از آن در نامهای به سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه از او خواست "شریک ظلم" نشود. احمدی نژاد همچنین نامه ای نیز به قاضی تجدید نظر بقایی نوشت.
اما واکنش اسفندیار رحیم مشایی که رسانههای اصولگرا او را رهبر جریان انحرافی میخوانند در نوع خود عجیب بود. مشایی روز پنج شنبه با حضور در مقابل سفارت انگلیس حکم دادگاه برای بقایی را به آتش کشید.
پس از این اتفاق شب گذشته مشایی نیز با دستور قاضی بازپرس برای "انجام تحقیقات" بازداشت شد. احمدینژاد، در واکنش با انتشار اطلاعیهای گفت که مسئولیت سلامت مشائی برعهده مقامهای قضایی است و باید هرچه زودتر آزاد شود.
این بود سرنوشت احمدینژاد و یارانش در سال 96. او حالا آینده مبهمی دارد، سال ۹۵ در روزهای آخر سال او نوید آمدن بهار را میداد حالا در پایان سال ۹۶ که یاران بهاریاش در زندان به سر میبرند به چه میاندیشید و در انتظار چه چیزی است؟ آیا باید منتظر بود که احمدی نژاد در سال ۹۷ با سرنوشتی مشابه سرنوشت یارانش روبه رو شود؟ باید دید حرکت بعدی او چیست؟
خبرهای مرتبط
نظر شما