روزهای دشوار سیاست خارجی و لزوم صبر استراتژیک
وقتی سه سال پیش بعد از سالها تحریم و تنش در سیاست خارجی توافق هستهای ایران با گروه 1+5 امضاء شد، تصور عمومی این بود که روزهای دشوار به پایان رسیده است.
صدای ایران؛ عزیزالله حاتم زاده *- وقتی سه سال پیش بعد از سالها تحریم و تنش در سیاست خارجی توافق هستهای ایران با گروه 1+5 امضاء شد، تصور عمومی این بود که روزهای دشوار به پایان رسیده است. اگرچه این توافق فضای داخلی و خارجی را برای جمهوری اسلامی ایران تا حدودی آرام و مساعد کرد و دولت و مردم ایران از برخی از مزایای برجام بهره مند شدند اما تحولات بعدی به تدریج بر دشواری و پیچیدگی اوضاع افزود. به گونه ای که دستگاه سیاست خارجی ایران و شخص وزیر امور خارجه امروزه با شرایط بسیار دشوار و پیچیدهای مواجه هستند. مجموعهای از تحولات منطقهای و بین المللی در چند سال اخیر باعث شده است تا روز به روز بر پیچیدگی و دشواری اوضاع افزوده شود و به نظر میرسد که در هفته های و ماههای آینده این وضعیت تشدید خواهد شد و روزهای دشوارتری را شاهد خواهیم بود.
اتحاد دولتهای عربی به رهبری عربستان با اسرائیل روز به روز علنیتر و عمیقتر میشود، فلسطین بیش از هر زمان دیگری از سوی آمریکا و برخی دولتهای عربی برای پذیرش صلح تحمیلی با اسرائیل تحت فشار است، اوضاع در سوریه پیچیدهتر خواهد شد و مخالفتها با حضور ایران در این کشور افزایش خواهد یافت، آمریکا و کره شمالی به سمت گفتگو حرکت میکنند و در صورت توافق دوطرف، ایران بار دیگر به تهدید اصلی و اولویتدار آمریکا تبدیل خواهد شد و فرصت و انرژی خود را صرف مقابله با ایران خواهد کرد و از همه مهمتر اینکه اصلیترین حامیان برجام یعنی اروپاییها که به نوعی نقش بازدارنده را در خروج آمریکا از برجام داشتند، به تدریج مواضع خود را به آمریکا نزدیک کرده و با این کشور برای مهار و مقابله با ایران همصدا می شوند.
حال به این روندها این سوال را اضافه کنید: اگر آمریکا از برجام خارج شود، چه کنیم؟ سوالی که احتمالا هم اکنون اصلیترین مساله حاکمیت و نهادهای تصمیمگیر است و جوابهای متعددی نیز برای آن مطرح میشود. کسانی که ذهن سادهتری دارند و از درک پیچیدگیهای وضعیت (داخلی، منطقهای و بین المللی) عاجز هستند، احتمالا جواب سادهتر و سریعتری به این سوال خواهند داد: ما هم خارج میشویم. یا فراتر از آن، ما زودتر از آمریکا خارج میشویم.
اما با توجه به روندهای مورد اشاره، به نظر نمیرسد که این راهحل ساده در راستای منافع جمهوری اسلامی ایران باشد. به عبارت دیگر، این دقیقا همان تصمیم و مسیری است که اصلیترین دشمنان نظام یعنی آمریکا، اسرائیل و عربستان برای ایران طراحی کردهاند و در صورت ورود به این مسیر، عواقب سنگین تری در انتظار جمهوری اسلامی خواهد بود. بنابراین، راهکار ساده و به ظاهر انقلابی مذکور، حرکت در مسیر تلهای است که برای جمهوری اسلامی تعبیه شده است.
اما دشواری مساله زمانی دوچندان می شود که گزینه فوق را نپذیریم. زیرا اگر هدف ما حفظ برجام و ماندن در آن باشد، طرف مقابل با اذعان به این مساله طلب امتیاز و به نوعی باج خواهی میکند. مساله ای که این روزها به وضوح شاهد آن هستیم. ترامپ در ماههای اخیر همواره اعلام کرده است که ماندن این کشور در برجام منوط و مشروط به اعطای برخی امتیازات از سوی ایران (اصلاح توافق، برنامه موشکی و نفوذ منطقهای) خواهد بود. حالا اروپاییها که همچنان خواستار حفظ برجام هستند بیش از پیش بابت خروج آمریکا از این توافق نگران شده و به دنبال امتیازی از ایران در زمینه موشکی و مسائل منطقه ای هستند تا با ارائه آن به آمریکا، این کشور را به ماندن در برجام متقاعد کنند. اما با توجه به اینکه حوزههای مذکور به نوعی به مسائل امنیتی و دفاعی کشور مربوط هستند، تقریبا هیچ فرد و جناحی در داخل حاکمیت حاضر به پذیرش این مساله و امتیازدهی در مسائل موشکی و منطقهای نیست.
در چنین شرایط دشواری که وزارت خارجه با چالشهای فراوان و گزینه های محدود مواجه است، به نظر میرسد که بهترین گزینه نه تنها برای این مجموعه بلکه برای کلیت نظام، "صبر استراتژیک" است. البته این واژه نه اصطلاح جدیدی است و نه برای نخستین بار توصیه شده است. حتی برخی معتقدند که جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر این رویکرد را در قبال تحولات منطقه ای و به طور خاص عربستان سعودی در پیش گرفته است. اما مانند هر مفهوم دیگری، از این مفهوم نیز میتوان تفاسیر و مصادیق مختلفی را ارائه داد. آنچه در این نوشته مراد و منظور صبر استراتژیک است، دارای مولفه های زیر است:
صبر استراتژیک به معنای انفعال و نظاره گری صرف نیست؛ بلکه منظور از آن پیشقدم نشدن در تشدید بحران و انقلابیکردن سیاست خارجی در نتیجه فشارهای داخلی از یک سو، و رصد دقیق تحولات و کنشگری فعال و هوشمندانه در سطح منطقه ای و بین المللی است. در چارچوب سیاست مذکور، به عنوان مثال جمهوری اسلامی ایران میتواند از بیان مواضع تند و حساسیت برانگیز و یا اقدامات چالشی مانند آزمایش موشک که در موقعیت فعلی عملا کمک چندانی نکرده و بر عکس بر تبلیغات و تحریکات محور آمریکا – اسرائیل – عربستان صحه می گذارد، پرهیز کند. یکی از چالشهای اصلی و نسبتا همیشگی در سیاست خارجی ایران چند صدایی و بیان مواضع و شعارهای غیرهماهنگ و هزینه ساز توسط افراد و نهادهای غیرمسئول بوده است که در شرایط فعلی بیش از هر زمانی میتواند چالش آفرین باشد و باید برای جلوگیری از آن تلاش جدی و حاکمیتی صورت بگیرد.
در مثال دیگر از اقدام در چارچوب صبر استراتژیک، جمهوری اسلامی ایران و دستگاه سیاست خارجی باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از نزدیک شدن کشورهای اروپایی به آمریکا و افزایش حساسیتهای آنها در زمینه موشکی و مسائل منطقه ای انجام دهد. تنها راه تحقق این مساله، لزوما امتیازدهی به اروپاییها در حوزه های مذکور (که همه مخالف آن هستند) نیست، بلکه میتوان با تداوم گفتگو (نه مذاکره) و ارائه دیدگاههای ایران و همچنین انتقاد از مواضع اروپاییها فضای لازم برای تبادل و به نوعی سرگرم کردن اروپاییها را نیز فراهم کرد. اتخاذ مواضع قاطع و انعطاف ناپذیر (هرچند گزینه تاکتیکی مناسبی است) اما نباید سیاست اصلی و دائمی در رابطه با اروپاییها و میانجیگری آنها در رابطه با برجام باشد.
باید توجه کرد که بازی اروپاییها در این رابطه بیش از آنکه بازی "پلیس بد- پلیس خوب" (Good cop / bad cop) باشد، بازی خوردن از بازی مرد دیوانه (Crazy man game) ترامپ است. برخلاف بازی پلیس بد و پلیس خوب که در آن دوطرف هماهنگ هستند و نقشه و سیاست واحدی دارند، در بازی مرد دیوانه، تلاش میشود تا طرف مقابل متقاعد شود در صورتی که اقدام مدنظر بازیگر اصلی را انجام ندهد، بازیگر مذکور ممکن است دست به اعمال دیوانه وار زده که پیامدهای وحشتناکی خواهد داشت. بر این اساس، ترامپ موفق شده است که اروپاییها را متقاعد کند که آنقدر دیوانه هست که اگر آنها از ایران امتیاز نگیرند، از برجام خارج شود. اروپاییها هم که این مساله را باور کرده اند، تلاش میکنند تا با امتیازگیری از ایران و ارائه آن به آمریکا این کشور را به ماندن در برجام متقاعد کنند. در چنین شرایطی، سیاست ما باید نرمی و ملایمت با اروپاییها باشد و از گفتگو با آنها پرهیز نکنیم بلکه تا میتوانیم با آنها گفتگو کنیم (باید توجه داشت که در عرصه دیپلماسی، گفتگو، مذاکره و معامله سه مفهوم و سه سطح متفاوت هستند). به هر میزان که اروپا به آمریکا نزدیکتر شود، ترامپ تمایل و توان بیشتری برای خروج از برجام پیدا می کند.
این صبر استراتژیک چه چیزی برا ما به ارمغان می آورد؟ به هر میزان که خروج آمریکا از برجام عقب بیافتد، از اعتبار بازی ترامپ و باورپذیری آن کاسته خواهد شد. ترامپ قرار است در ماه می با رهبر کره شمالی دیدار کند. دیداری که بعید است از آن توافقی حاصل شود و در بهترین حالت دریچهای برای آغاز مذاکرات دوطرف خواهد بود. حال سوال این است، در این وضعیت که ترامپ میخواهد کره شمالی را به انجام مذاکراتی مشابه با آنچه ایران داشت و منجر به توافق هستهای شد، متقاعد کند آیا او با خروج از توافق برجام میتواند وارد گفتگو با کره شده و این گفتگو را ادامه دهد؟ به نظر نمی رسد که در آستانه گفتگو با کره شمالی و متقاعد کردن این کشور به طی مسیر گفتگو و توافق، دولت آمریکا بتواند به راحتی از توافق با ایران خارج شود. علاوه بر این، نتیجه این دیدار دو حالت بیشتر نیست: حالت نخست آنکه دوطرف برای تداوم مذاکرات به توافق خواهند رسید که در این صورت نیز به نظر نمیرسد آمریکا به راحتی بتواند از برجام خارج شود زیرا با این کار کره شمالی را به هرگونه مذاکره و توافق با آمریکا بدبین خواهد کرد. در حالت دوم، در نتیجه شکاف عمیق و تضاد دیدگاههای دوطرف در همان دیدار نخست اختلافات آنها آشکار شده و دوطرف حاضر به تداوم گفتگو نیستند. در نتیجه، شاهد تشدید تنش در منطقه شرق آسیا و تمرکز بیشتر آمریکا بر روی کره شمالی هستیم. بنابراین، حداقل برای دور بعدی که ترامپ باید درباره توافق ایران تصمیم بگیرد، خروج از توافق چندان محتمل به نظر نمیرسد. به ویژه اگر ما بتوانیم فضای تعامل و گفتگو با اروپاییها را حفظ کرده و تا حد امکان مانع نزدیکی آنها به آمریکا شویم.
* پژوهشگر اندیشکده مطالعات حاکمیت و سیاستگذاری
نظر شما