خانه ام آتش گرفته است/ اخوان ثالث
خانه ام آتش گرفته است آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش
پرده ها و فرش ها را تارشان با پود
من به هر سو می دوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ
و خروش گریه ام ناشاد
از درون خسته ی سوزان
می کنم فریاد
ای فریاد
خانه ام آتش گرفته است آتشی بی رحم
همچنان می سوزد این آتش
خانه ام آتش گرفته است
نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بی ساحل
وای بر من وای بر من
سوزد و سوزد غنچه هایی را که پروردم
بدشواری در دهان گود گلدان ها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان شاد
دشمنانم موذیانه خنده های فتح شان بر لب
بر من آتش بجان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم گریان
از این بیداد می کنم فریاد
ای فریاد
وای بر من
همچنان می سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این طرف را می کنم خاموش
وزلهیب آن روم از هوش
زان دگر سو شعله برخیزد بگردش دود
تا سحرگاهان که می داند که بود من شود نابود؟
خفته اند این مهربان همسایگان شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
وای آیا هیچ سر بر می کنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد
سوزدم این آتش بیداد گر بنیاد
می کنم فریاد
ای فریاد
نظر شما