زيباكلام:عارف ميتواند اصلاحطلبان را به يكديگر متصل كند
محمدرضا عارف، اصلاحطلبي است كه عدهيي او را تكروترين فرد اين جريان ميدانند و عدهيي همچنان معتقدند بايد كنارهگيرياش از انتخابات رياستجمهوري گذشته را ستود. عملي كه نه مبتني بر مكانيزم مورد توافق ائتلاف كه صرفا با مرقومه سيدمحمدخاتمي رقم خورد و در بيانيه انصراف هيچ نشاني از حمايت عارف از حسن روحاني ديده نميشد. آيا اصلاحطلبان و عارف پس از تجربه ائتلاف با عارف در انتخابات رياستجمهوري باز هم همين مكانيزم را براي مجلس در پيش خواهند گرفت يا اينبار عارف حتي با دستنوشته سيدمحمد خاتمي هم حاضر به ترك استقلالطلبي خود نميشود؟ صادق زيباكلام معتقد است عارف هوشيارتر از اين است كه راه خود را از خاتمي و هاشمي جدا كند و با پشتيباني اين دو اگر ناطق نوري وارد انتخابات مجلس نشود او بايد سرليست اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس باشد.
جايگاه امروز آقاي عارف را در جريان اصلاحات چگونه ارزيابي ميكنيد؟
دكتر عارف از نظر سمبليك مركز ثقل اصلاحطلبان و تابلوي آنهاست. من تعمد دارم از لغت مركز ثقل و تابلو استفاده كنم اما به همان ميزان هم تعمد دارم كه از واژه رهبري براي ايشان استفاده نكنم. معتقدم آقاي عارف رهبري جرياني را كه ما ذيل اصلاحطلبي و دموكراسيخواهي تعريف ميكنيم؛ در دست ندارد. رهبري اين جريان از نظر فردي قطعا با آقاي خاتمي و هاشميرفسنجاني است اما از آنجا كه اين دو نفر به نوعي پدران معنوي جريان اصلاحطلبي هستند از نظر عملي و اجرايي ميتوانيم آقاي عارف را انتخاب كنيم.
آيا ايشان پايگاه اجتماعي متناسب با اين جايگاه را در اختيار دارد؟
پايگاه اجتماعي هم قطعا وجود دارد و به خصوص وقتي رهبري معنوي اصلاحات از مردم بخواهند كه مثلا در جريان انتخابات مجلس به آقاي عارف راي بدهند يا مواردي ديگري كه آنها رهبري عارف را تاييد و تصديق كنند اين پايگاه اجتماعي نيز به حركت در ميآيد.
در ميان طيفهاي مختلف اصلاحطلبان ايشان كجاست؟
به اعتقاد من بايد نوعي تقسيم كار سياسي وجود داشته باشد. من آقايان هاشمي، خاتمي و تاحدودي سيد حسن خميني را رهبر معنوي ميبينم و آقاي عارف را به عنوان كسي كه در عمل ژنرال و نخ تسبيح اصلاحطلبان است و ميتواند آنها را به يكديگر متصل كند.
گمانهزنيهاي امروز از اطراف آقاي عارف اين است كه ايشان خواستار سرليستي اصلاحطلبان در تهران است. آيا اين نقش براي ايشان مناسب است؟
به اعتقاد من به يك شرط آقاي عارف بايد سرليست انتخابات مجلس دهم در تهران باشد. آن شرط هم اين است كه ما اصلاحطلبان نتوانيم آقاي ناطق نوري را مجاب كنيم كه در انتخابات مجلس كانديدا شود. اگر موفق نشويم ناطق نوري را تشويق و ترغيب كنيم و ايشان وادار به احساس تكليف نشود در آن صورت سرليست اصلاحطلبان بايد آقاي عارف باشد.
برخي تريبونها كه البته عموما متعلق به جريان محافظهكار است اينگونه القا ميكنند كه آقاي عارف هنوز از آنچه در جريان ائتلاف رياستجمهوري رخ داد دلخور است. با اين دلخوري چگونه بايد مواجه شد؟
به اعتقاد من آقاي عارف بايد مصالح و منافع فردي را قرباني مصالح بلندمدت جريان اصلاحطلبي و دموكراسيخواهي كند. اگر آقاي عارف از انتخابات سال گذشته كنار نكشيده بود راي اصلاحطلبان بهطرز هولناكي شكسته ميشد و در نتيجه از ميان ايشان و آقاي روحاني يك نفر به دور دوم ميرفت و با قاليباف رقابت ميكرد وچه بسا اصولگرايان مانند داستان سال 84 را رقم ميزدند و با حمايت همهجانبه از قاليباف ما نميتوانستيم حتي در حد حسن روحاني در قوه مجريه حضور پيدا بكنيم.
به نظر شما اگر عارف بخواهد مستقل از رهبري اصلاحات عمل كند و ليست جداگانه براي مجلس ارائه كند چه سرنوشتي پيدا ميكند؟
آقاي عارف و دوستانشان بايد توجه كنند خيلي جاها مجبوريم مصالح فردي را فداي مصالح بلندمدت جريان دموكراسيخواهي كنيم. چه عارف و چه روحاني و هر شخصيت ديگري نظير ناطق اگر بسيج بدنه اجتماعي اصلاحطلبان را در اختيار نداشته باشند امكان موفقيت نخواهند داشت. بدنه اجتماعي اصلاحطلبان حركت ميكند و براي نامزدهايي كه رهبري اصلاحطلبان تاييد ميكنند وارد عمل ميشود.
فكر ميكنيد آقاي عارف در نهايت به گزينه اجماعي اصلاحطلبان بدل يا مستقل وارد انتخابات شود؟
من معتقدم عارف هوشيارتر از اين است كه خطايي كند و از رهبري اصلاحطلبان جدا شود. بعيد است او بگويد من مستقل هستم. اين تصميم يك هزينهيي را بر اصلاحطلبان وارد ميكند اما ضربه سنگينتر به عارف وارد ميشود چون ممكن است او حتي راي مورد نياز براي ورود به مجلس را هم نياورد. بنابراين حركت بسيار نسنجيده و مغرورانهيي است كه خيلي بعيد است آقاي عارف آن را مرتكب شود. مطمئن باشيد بدنه اجتماعي بدون حمايت رهبران معنوي راي خود را به نام كسي به صندوق نميريزد. عارف نبايد به توصيههاي سياسي برخي افراد توجه كند چون يقينا بازنده او خواهد بود.
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما