پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 07
سعید شریعتی:

بهتر است قطار انقلاب تعمیر و اصلاح شده و به ظرفیتش افزوده شود

اینکه آقای روحانی پس از ۴۰ سال از اصل ۵۹ قانون اساسی که مراجعه مستقیم به آرای عمومی است صحبت می‌کند نشان می‌دهد که نشانه‌های تغییر در جامعه را حس می‌کند.
کد خبر: ۱۷۸۹۱۸
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۲
به گزارش صدای ایران، برای بررسی تغییرات در جامعه و سخنان رئیس‌جمهور در خصوص قطار انقلاب و رجوع به آرای مردم «آرمان» با سعید شریعتی استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

رئیس‌جمهور اخیرا گفته می‌توانستیم در 40 سال گذشته کسانی را از قطار انقلاب پیاده نکنیم. نظر شما چیست؟

ویژگی قطار این است که مسافران در آن سوار شده و به سمت یک مقصد حرکت می‌کنند مهم نیست که آن قطار با چه سرعتی می‌رود و چه راه طولانی‌ای را طی می‌کند بلکه سفر با قطار سفری است که مسافران باید بتوانند از مسیر استفاده کنند، لذت برده و تجربه کنند. زمانی که مسافران در قطار هستند نیز جزء لذت‌های سفر به حساب می‌آید. با این تعبیر اگر قطاری مقصد عالی و جاودانه داشته باشد و با سرعتی خوب حرکت کند، اما مسافران سوار قطار نباشند، در ایستگاه‌های اولیه پیاده شده یا به بیرون هدایت شده باشند، حرکت این قطار خیلی موفق ارزیابی نمی‌شود. این تعبیر را نخستین بار وزیر ارشاد دولت اصلاحات در جلسه اخذ رأی اعتماد از مجلس پنجم در نطق خود استفاده کرد که باید قطار انقلاب را به شکلی اداره کنیم که در هر ایستگاه چند نفر سوار این قطار شوند نه اینکه بخواهیم در هر ایستگاه چند نفر را پیاده کنیم. قطار اداره جامعه ایران برای همه ایرانیان باید واگن‌های لازم را تعبیه کند و همه ملت در این قطار احساس آرامش کنند، آرامش داشته باشند و طبیعتا با یکدیگر لذت و رنج سفر را بچشند تا با یکدیگر به مقصد مورد نظر انقلاب برسند.

برخی افراد در طی 4 دهه گذشته خساراتی را به خود قطار انقلاب وارد کرده‌اند. به نظر شما باید با این افراد چگونه برخوردی صورت بگیرد؟

فکر نمی‌کنم که در شرایط فعلی به صلاح هیچ کسی باشد که بخواهد به طور کلی این قطار را از ریل خارج کند، چه از موضع عالمانه و دشمنی با این قطار و چه از روی جهل و نادانی فرآیندهایی را پیش پای این قطار قرار دهد که ناگزیر از مسیر خار ج شود یا به دره سقوط کند. این طبعا به صلاح هیچ یک از آحاد جامعه ایران و جریان‌های سیاسی و اجتماعی نیست که این قطاری که 40 سال روی ریل حرکت کرده، خدای ناکرده آسیب ببیند یا قطاری دیگر جایگزین آن شود و همه هزینه‌هایی که در طول این 40 سال به ایران وارد شده تا به این نقطه برسد، از بین برود. بنابراین بهتر است قطار انقلاب در ایستگاه‌های مهمی که پیش روی خود دارد تعمیر و اصلاح شده و به ظرفیتش افزوده شود تا بتواند همه مسافران جا مانده یا جدیدی که به عنوان نسل‌های جدید کشور هستند را به خوبی سوار این قطار کند و احیانا اگر این قطار در پیچ‌ها و گردنه‌هایی دچار تنش شد همه کمک کنند که این قطار در مسیر خود بتواند ادامه دهد.

رئیس‌جمهور در 22 بهمن بحث مراجعه به آرای عمومی را مطرح کرد که با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد. اگر واقع‌گرایانه نگاه کنیم، چقدر امکان پذیر خواهد بود؟

من تاکید می‌کنم که اولا آقای رئیس‌جمهور در مقامی این سخن را گفت که در روز 22بهمن دستاوردهای نظام را در طول 40 سال گذشته بر می‌شمردند. از جمله در طول 40 سال گذشته مسائل حقوق شهروندان و مسائل سیاسی کشور و نحوه اداره جامعه به دو مقوله انتخابات آزاد و رجوع به آرای عمومی و همه‌پرسی به عنوان بخشی از نظام تقنینی کشور در اصل 59 اشاره کرد و این را جزء ظرفیت‌های نظام بر شمرد که حتی اگر رویه‌های معمول قانونگذاری یا در صورتی که اخذ تصمیم به بن‌بست برسد و تصمیمی در روال معمول گرفته نشود، اصل 59 قانون اساسی این ظرفیت را ایجاد کرده که رأی مردم در همه‌پرسی مشکل را حل کند. این مورد تبعا از دستاوردهای نظام است و من اساسا متوجه نمی‌شوم که بر چه مبنا و اصولی با این سخن رئیس‌جمهور مخالفت می‌شود.

البته دشمنان و کسانی که خود را آلترناتیو قلمداد می‌کنند می‌توانند به این سخن رئیس‌جمهور خرده بگیرند. حال شما می‌خواهید راجع به مسائل ذیل نظام که مبتلا به جامعه است رفراندوم برگزار کنید. مخالفان دولت می‌توانند این بحث را مطرح کنند، اما جای تعجب است کسانی که مدافع هستند، چرا با این سخن رئیس‌جمهور که بازگو کننده یکی از ظرفیت‌های مردمسالارانه قانون اساسی است، مخالفت می‌کنند. البته از سخنان روز 22 بهمن رئیس‌جمهور صراحتا عزم و اراده‌ای برای برگزاری رفراندوم در این مقطع برنمی‌آید، اما به نظر می‌رسد که اگر قوه سیاسی لازم یعنی امکانات سیاسی لازم برای این موضوع فراهم باشد، این امر بتواند صورت پذیرد. قانون فرآیندی را برای مراجعه به آرای عمومی تعیین کرده که تامین آن فرآیند به تامین نیروی سیاسی برای رفراندوم متکی است. وقتی رئیس‌جمهور تقاضای مراجعه به آرای عمومی می‌کند اولا باید دو سوم نمایندگان مجلس با این لایحه همه‌پرسی موافق باشند و مقام معظم رهبری نیز دستور برگزاری همه‌پرسی را بدهد. این مراحل برگزاری همه‌پرسی است. اینکه رئیس‌جمهور این اراده را کند، به این تصمیم برسد، بتواند دو سوم نمایندگان مجلس را با خود همراه کند و رأی آنها را بگیرد و مقام معظم رهبری نیز دستور این کار را بدهند، نیازمند پشتوانه‌ای سیاسی است. همان‌طور که آقای سعیدحجاریان گفتند صرفا با اتکا به متون حقوقی یا مواد قانونی تحقق سیاسی رفراندوم ممکن نیست و لازمه آن یک نیروی سیاسی منسجم پشت قضیه است که در شرایطی مسالمت آمیز رجوع به آرای عمومی صورت بگیرد.

با این اوصاف اگر شرایط برای برگزاری همه‌پرسی فراهم شود به نظر شما مهم‌ترین مسأله‌ای که می‌توان درباره آن به آرای عمومی مراجعه کرد چیست؟

به نظر من در شرایط حاضر مساله‌ای که می‌تواند از طریق مراجعه به آرای عمومی و همه‌پرسی برای یکبار در تاریخ سیاسی ایران حل شود موضوع انتخابات است که درمورد آن اختلافاتی وجود دارد. این فرایند یک بار در مجلس ششم و دولت اصلاحات کلید خورد و به مراحل خوبی رسید. یعنی رئیس دولت اصلاحات و فراکسیون‌های مجلس ششم به پیش نویس همه‌پرسی رسیدند، اما به این دلیل که نتوانستند بخش‌های دیگر مجلس به خصوص شخص رئیس مجلس وقت را با خود همراه کنند عملا طرح همه‌پرسی ناکام ماند. بنابر این حل این موضوع می‌تواند پس از بررسی روند قانونی به آرای عمومی رجوع شود و صراحتا نظر مردم را بپرسند. البته در سخنان رئیس‌جمهور چنین چیزی به صراحت نیست اگرچه در فحوا و پس زمینه سخنان آقای روحانی بدین موضوع اشاره شده است.

بسیاری مطرح می‌کنند با وجود اینکه همه‌پرسی یکی از اصول مهم قانون اساسی است، اما کشور دارای مشکلات مهم‌تری است و طرح این بحث درحال حاضر محلی از اعراب ندارد و نگاه بدبینانه اینکه طرح این موضوع می‌خواهد افکار عمومی را مشغول خود کند.

به هر حال رئیس‌جمهور از همه کسانی که دست اندرکار اداره کشور هستند نسبت به موانع و مشکلات موجود در سر راه تحقق برنامه‌ها و اهداف و تعهداتش به ملت آگاه‌تر است. اگر ایشان به این جمع بندی رسیده که باید گره‌ها را با مراجعه به افکار عمومی باز کند پس باید سازوکار آن نیز فراهم شود. گرچه این مساله در سخنان ایشان به عنوان یک برنامه عملی عاجل معرفی نشده و فقط جزء ظرفیت‌های نظام مطرح شده، اما اگر آقای روحانی روزی به این نقطه برسد، بر این موضع است که رئیس‌جمهور براساس سوگندی که در برابر ملت خورده خود را پاسخگو می‌بیند و در پایان دوره ریاست‌جمهوری خود باید به ملت پاسخ دهد که چه میزان از تعهداتش عمل شده و آن دسته از تعهداتش که عملی نشده با چه موانع و مشکلاتی روبه‌رو بوده است. بنابراین رئیس‌جمهور از همگان مطلع‌تر است که چه موانع و مشکلاتی پیش رویش وجود دارد و قانون نیز این اختیار را به او داده که از همه اختیارات خود برای رفع این موانع استفاده کند. اینکه رئیس‌جمهور اصل 59 قانون اساسی را یادآوری می‌کند نمی‌شود به او خرده گرفت که فرافکنی می‌کند. به هرحال این ابزاری است که می تواند موانع در پیشبرد برنامه‌های نظام، دولت یا مجلس را از این طریق حل و فصل کند. به نظر من استفاده از اختیارات قانونی هیچ وقت فرافکنی نیست و کسانی که این خرده را به رئیس‌جمهور می‌گیرند خود با فرافکنی سیاسی رئیس‌جمهور را از اختیارات قانونی‌اش منع کرده و بر حذر می‌دارند که این یک کار سیاسی است.

اخیرا آقای محمد رضا خاتمی گفته با این روندی که پیش‌بینی می‌شود برای انتخابات سال 98 امثال آقای مطهری و صادقی نیز تایید نمی‌شوند و باید به دنبال افراد سفید بگردیم. به نظر شما باید نگاه به فرآیند احراز صلاحیت‌ها تغییر کند یا اصلاح‌طلبان دوره به دوره به دنبال افراد جدید باشند؟

من فکر می‌کنم که در شرایط عمومی کشور وضعیت نارضایتی‌ها در سطوح مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی سویه‌‌های نگران کننده خود را به صورت اعتراضات دی ماه در تعدادی از شهر‌های کوچک و بزرگ کشور نشان داد. اگر تغییرات ملموسی صورت بگیرد این نارضایتی‌ها کم خواهد شد. این نکته‌ای است که همه تحلیلگران سیاسی از اصلاح‌طلب تا اصولگرا بر آن اشتراک نظر داشتند و دارند. از این رو معتقدم اگر قوه عاقله‌ای در تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و سیاست گذاری در دولت وجود داشته باشد قاعدتا پیام این اعتراضات را خواهد شنید و تغییراتی در نحوه مواجهه با مطالبات مردم انجام خواهد داد. من چون همیشه فرد خوشبینی هستم فکر می‌کنم تا پایان سال 98 که انتخابات مجلس باید در زمستان برگزار شود، از طرق معمول یا از ظرفیتی که آقای رئیس‌جمهور بدان اشاره کرد تحولات جدی در این مسیر اتفاق خواهد افتاد.

به نظر شما با وجود اینکه بسیاری از اصلاح‌طلبان و بعضا اصولگرایان از گفت‌وگوی ملی و بایسته‌های آن سخن می‌گویند شرایط سیاسی و اجتماعی ظرفیت چنین چیزی را دارد؟

من معتقدم فرآیند گفت‌وگوی ملی بسیار متفاوت است از اینکه دو جریان سیاسی نمایندگان خود را به دور یک میز بفرستند تا با هم مذاکره کنند. گفت‌وگوی ملی یک پروسه و فرآیند تاریخ‌مند است. ضرورت آشتی ملی وحدت و اتحاد ملت و هم افزایی است که در نهایت رفع مشکلات کشور و رسیدن به سعادت و فلاح را به همراه دارد. زمانی که این سیر را نگاه می‌کنید همه در 150 سال گذشته بر این موضوع تاکید داشتند. در برهه‌هایی از زمان این اتفاق در حوزه عمل نیز رخ داده و ما به یک گفت‌وگوی ملی دست یافتیم. نظیر اتفاقی که در خرداد 76، خرداد92و یا اردیبهشت 96 اتفاق افتاد، اما این مقاطع انتخاباتی بوده و جامعه این فرصت را پیدا کرده که به هر حال نسبت به گفتمان‌های فعال و موجود جامعه وارد گفت‌وگو شود و نهایتا فصل الخطاب رأی مردم بوده است. مشکل این است که این رخداد‌ها تبدیل به یک فرآیند مستمر، پایا و دینامیک نشده، ما در مقاطعی از ظرفیت گفت‌وگوی ملی در انتخابات بهره بردیم و طبعا نتیجه گرفتیم، اما این تبدیل به یک فرایند دائمی نشده است. به نظر من یکی از مهم‌ترین اقدامات حقوقی در راستای تحقق امر گفت‌وگوی ملی این است که جامعه را زنده، دارای گرایش‌های متکثر و صاحب سخنگویانی در حوزه سیاسی بدانیم و آنگاه مکانیسم حقوق یعنی برگزاری انتخابات آزاد را به عنوان مصدر نتیجه گرفتن از گفت‌وگوی ملی به رسمیت بشناسیم. البته تحقق دائمی این گفت‌وگو مستلزم وجود آزادی بیان، آزادی سازمان یابی سیاسی و احزاب، آزادی شغلی و صنفی یعنی سندیکائیسم و انجمن‌های دفاع از اصناف و اقشار مختلف است. لازمه گفت‌وگوی ملی به رسمیت شناختن NGOها وسازمان‌های مردم نهاد است. اگر این سازمان‌ها به رسمیت شناخته شوند و عده‌ای از قطار انقلاب و اداره کشور بی‌جهت پیاده نشوند، گفت‌وگوی ملی تحقق خواهد یافت.
نظر شما