شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 05

افشاگری درباره تصادف جنجالی قائدی

کد خبر: ۱۷۷۸۵۳
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۰
به گزارش صدای ایران نسیم خضری‌نژاد مدیرعامل باشگاه آبی ماندگار، در روزهایی که خانواده قائدی و مرحوم احمدرضا شاکر سکوت کرده‌اند، در گفت‌وگو با خبرورزشی توضیحات شفافی درباره تصادف جنجالی دوشنبه هفته گذشته می‌دهد.

* خانم خضری‌نژاد چند روزی از فوت احمدرضا گذشته و هنوز خیلی چیزها درباره تصادف جنجالی ام‌وی‌ام مبهم است.

من از اینجا شروع کنم که احمدرضا از باشگاه یک ماه مرخصی گرفت و رفت. می‌گفت من مشکلاتی دارم ولی وقتی من به بوشهر رفتم و مادرش را دیدم، اولین چیزی که به من گفت این بود که احمدرضا به شما راست نگفت، ما مشکلی نداشتیم. متوجه شدم خانواده‌‌اش برای دوری احمدرضا از حواشی تهران، او را به بوشهر فرستاده بودند.

* چرا؟

می‌خواستند بچه را از یکسری مسائل دور کنند ولی متأسفانه آنجا هم در امان نبود. چیزی که من از شب تصادف مطلع شدم این بود که احمدرضا در خانه عمویش بود و پلی‌استیشن بازی می‌کرد. خانواده‌‌اش هم که در تهران بودند. قائدی دنبالش رفت و او را از خانه برد.

* رفتند به تماشای فوتبال ساحلی؟

بازی فوتبال ساحلی که ساعت 8 شب تمام شد. من می‌توانم تماشای فوتبال ساحلی را رد کنم. فکر نمی‌کنم این موضوع صحت داشته باشد.

* پس کجا بودند؟

فقط می‌دانم جای دیگری بودند که در راه بازگشت، متأسفانه بین دو ماشین ‌ام‌وی‌ام و پرادو کورس افتاد.

* دقیق‌تر توضیح می‌دهید؟

تا جایی که من متوجه شدم، در صحنه تصادف یک پرادو از عقب به ماشین ‌ام‌وی‌ام می‌خورد. احمدرضا در بیمارستان دقایقی به هوش می‌‌آید و چیزهایی تعریف می‌کند، یعنی قبل از اینکه از بین ما برود. ظاهراً آقای قائدی که طبق کروکی پلیس پشت فرمان بوده، از ترس یا برای شوخی، لحظه‌ای ترمز می‌زند. سرعت پرادو هم خیلی زیاد بوده و از پشت به ‌ام‌وی‌ام می‌خورد. قائدی هم چون تجربه نداشته، نمی‌تواند ماشین را کنترل کند و به حاشیه جاده می‌رود و چپ می‌کند.

* راننده پرادو را گرفته‌اند؟

فعلاً که راننده پرادویی وجود ندارد.

* بعد از تصادف چه اتفاقی می‌افتد؟ این بحث‌هایی که درباره تماس دیرهنگام با پلیس می‌کنند، صحت دارد؟

طبق چیزهایی که ما متوجه شدیم تصادف ساعت یک و نیم صبح اتفاق می‌افتد ولی طبق گزارش پلیس که خانواده احمدرضا هم آن را دیده‌اند، ساعت 6:06 دقیقه صبح به آنها اطلاع داده‌اند. در این فاصله چه اتفاقی می‌افتد، ما هنوز نمی‌دانیم. در ظاهر بیمارستان کوتاهی کرده و هنوز این سؤال وجود دارد چرا به پلیس از ابتدای ورود مصدومان خبر نداده‌اند؟

* آیا احمدرضا تا صبح در اورژانس بود؟

یکی از کادر پرسنل بیمارستان به خانواده احمدرضا گفته او را با هوشیاری 8 به اورژانس رساندند. به گفته همین ‌فرد، تا ساعت 9 صبح او را با یک سرم در اورژانس نگه داشته‌اند. خانواده احمدرضا هم شاکی هستند و می‌گویند چرا به بچه‌شان رسیدگی نشده است. تا جایی که ما متوجه شدیم چون قائدی بازیکن معروفی است همه حواسشان به او بود و توجه خاصی به احمدرضا نشد. ساعت 9 صبح تازه اولین ویزیت شاکر توسط پزشک متخصص مغز و اعصاب صورت گرفت.

* خانواده شاکر اقدامی در این زمینه خواهند کرد؟

خانواده آن مرحوم از کسی که پشت فرمان بوده، از بیمارستان و همین‌طور از پلیس شاکی هستند. در روزهای ابتدایی مرگ احمدرضا خانواده او چون در شوک بودند گفتند رضایت می‌دهند ولی فکر می‌کنم حالا که از شوک درآمده‌اند، جدی‌تر این مسئله را پیگیری می‌کنند. مادر او به قدری شوکه بود که حتی در لحظه به خاک سپردن احمدرضا یک قطره اشک نریخت. او می‌گفت من با خدا معامله کردم. مگر می‌شود ما خودمان را جای مادر احمدرضا بگذاریم؟ بچه‌‌اش را داخل خاک گذاشتند. احمدرضا بازیکن ما بود و قطعاً در کنار پدر و مادرش پیگیر این ماجرا می‌شویم.

* در این بین خبری رسید که خانواده احمدرضا از یک خانم هم شاکی هستند.

بله، متأسفانه افرادی هستند که برای جمع کردن فالوور از مرگ یک پسر 17 ساله استفاده می‌کنند. اینها جزو پست‌ترین انسان‌ها هستند و کثیف‌ترین کارها را می‌کنند. چرا ذهنیت مردم را نسبت به پسری که واقعاً پاک‌تر از یک گل بود، خراب می‌کنند. حق احمدرضا این نیست. من بامداد سه‌شنبه که 90 را دیدم واقعاً اشکم درآمد. احمدرضا آرزو داشت یک روز بازی‌‌اش را در 90 نشان دهند نه خاکسپاری‌‌اش را. چرا برای معروف شدن، از مرگ او سوء‌استفاده می‌کنید؟ این غیر انسانی است.

* ظاهراً قائدی هم متوجه مرگ احمدرضا شده است.

وقتی قائدی در بیمارستان بود خواهر و مادر او به مادر احمدرضا پیامک دادند که به مهدی گفتیم او فوت شده و سرم را کنده و سرش را به دیوار کوبیده است ولی در مصاحبه‌ای که قبل از ترخیص و عکسی که بعد از ترخیص از او دیدم، ناراحتی و پشیمانی را در چهره قائدی ندیدم. مگر می‌شود مهدی سه‌شنبه متوجه مرگ احمدرضا شده باشد ولی دیروز لبخند بزند و چیزی به روی خود نیاورد؟ از سویی برایم تعجب داشت که چرا خانواده قائدی در مراسم تشییع جنازه احمدرضا حاضر نبودند. بعد از مراسم یک

دقیقه آمدند و تسلیت گفتند و رفتند. این چیزها واقعاً من را متعجب کرد. 
نظر شما