استراتژیاصلاحطلبان برایكسب اكثريتپارلمان
اصلاحطلبان توانستهاند با عبور از گردنههاي سخت روزهاي آرامي را در دولت روحاني بگذرانند، روزهايي كه اگرچه با طعنه و تهمت از سوي برخي تماميتخواهان همراه است اما حتي آنها كه سختترين هجمهها را عليه دولت و اصلاحطلبان تدارك ميبينند به خوبي ميدانند علت حملههايشان پيروزي تاريخي اصلاحات در جريان انتخابات رياستجمهوري است.
اما در ميان اصلاحطلبان سه نام بزرگ وجود دارد كه هر يك ميتوانند رهبري بزرگترين جريان سياسي كشور را به عهده گيرند. آنها اما برخلاف رقيب به جاي كوك كردن سازهاي جداگانه راه ائتلاف و همراهي را در پيش گرفتند تا با وجود برخي اختلافنظرها نتيجه مطلوب را كسب كنند. بيراه نيست اگر سيدمحمد موسويخوئينيها، سيد محمد خاتمي و عبدالله نوري را سه چهره برجسته جريان اصلاحطلب بناميم؛ بزرگاني كه هر يك با كاركردي خاص در راه رسيدن به نتيجه مطلوب و بازگشت به قدرت سياسي نقشي مهم را ايفا ميكنند.
بسياري از اصولگرايان علاقه دارند سيدمحمد موسويخوئينيها را مرد خاكستري و چهره پشت پرده جريان اصلاحات معرفي كنند و از او چهرهيي بسازند كه مانند پدرخوانده دستهايش از پشت پرده مهرههاي اصلاحطلب را ميچيند و براي آنها دستور كار تعيين ميكند اما آيا اين ادعا واقعيت دارد؟ او هر بار كه با پرسشهايي از اين دست مواجه شده است ترجيح داده پاسخ را به مدعيان واگذار كند و بگويد هر كه اين ادعا را دارد خودش هم دربارهاش پاسخ بدهد.
اما در ميان اصلاحطلبان سه نام بزرگ وجود دارد كه هر يك ميتوانند رهبري بزرگترين جريان سياسي كشور را به عهده گيرند. آنها اما برخلاف رقيب به جاي كوك كردن سازهاي جداگانه راه ائتلاف و همراهي را در پيش گرفتند تا با وجود برخي اختلافنظرها نتيجه مطلوب را كسب كنند. بيراه نيست اگر سيدمحمد موسويخوئينيها، سيد محمد خاتمي و عبدالله نوري را سه چهره برجسته جريان اصلاحطلب بناميم؛ بزرگاني كه هر يك با كاركردي خاص در راه رسيدن به نتيجه مطلوب و بازگشت به قدرت سياسي نقشي مهم را ايفا ميكنند.
بسياري از اصولگرايان علاقه دارند سيدمحمد موسويخوئينيها را مرد خاكستري و چهره پشت پرده جريان اصلاحات معرفي كنند و از او چهرهيي بسازند كه مانند پدرخوانده دستهايش از پشت پرده مهرههاي اصلاحطلب را ميچيند و براي آنها دستور كار تعيين ميكند اما آيا اين ادعا واقعيت دارد؟ او هر بار كه با پرسشهايي از اين دست مواجه شده است ترجيح داده پاسخ را به مدعيان واگذار كند و بگويد هر كه اين ادعا را دارد خودش هم دربارهاش پاسخ بدهد.
مردي خاكستري اما پر نفوذ
روحاني 73 ساله قزويني كلكسيوني از پستهاي حساس را در دوران رهبري امام خميني در كارنامه دارد و پيش از به پيروزي رسيدن انقلاب اسلامي نيز به دليل نزديكي به امام خميني جايگاه ويژهيي نزد ايشان داشت تا اينكه از جلسات تفسير قرآن در مسجد جوزستان تهران به فرانسه رفت و در پاريس يكي از همراهان و مشاوران پرنفوذ امام خميني شد.
پس از انقلاب نيز در دوران حيات امام خميني سمتهاي حساسي چون نايبرييسي دوره اول مجلس شوراي اسلامي، عضويت در شوراي سرپرستي صدا و سيما، دادستاني كل كشور، رياست سازمان حج ايران، نمايندگي دوره اول مجلس خبرگان رهبري، نمايندگي مجلس خبرگان قانون اساسي و عضويت در شوراي بازنگري قانون اساسي را برعهده داشت.
با اين حال نقطه عطف فعاليتهاي اين روحاني در جريان اشغال سفارت امريكا در تهران بود كه هدايت آن ماجرا و تضمين اينكه امام خميني مخالفتي با موضوع ندارد مهمترين نقطه فعاليتش بود. اما دانشجوياني كه سخن او را حجت قرار دادند همان كساني بودند كه در جلسات تفسير مسجد جوزستان حضور داشتند.
عباس عبدي و محسن ميردامادي دو چهره شاخص جلسات تفسير قرآن دهه 50 بودند كه بعدها در جريان تسخير سفارت امريكا نقش اساسي داشتند. پس از رحلت امام خميني دوران نقشآفريني موسويخوئينيها در عرصه رسمي سياست نيز به پايان رسيد. رد صلاحيت در جريان انتخابات خبرگان كه سال 69 رخ داد اين پيام روشن را براي موسويخوئينيها داشت كه قرار نيست در بر همان پاشنه پيشين بچرخد.
او البته در سال 70 براي انتخابات دور چهارم مجلس شوراي اسلامي تاييد صلاحيت شد اما در اعتراض به رد صلاحيتهاي گسترده در آن دوران ترجيح داد از كانديداتوري انصراف دهد. موسويخوئينيها پس از دورهيي كوتاه عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام راه ديگري در پيش گرفت.
البته در همان دوران كوتاه موفق به تشكيل مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري كه اين مركز بعدها به محلي براي تربيت نيروهاي فعال سياسي بدل شد و چهرههاي شاخصي را به لايه مختلف قدرت معرفي كرد.
او كه به همراه شيخ مهدي كروبي با انشعاب از جامعه روحانيت مبارز تهران در مجمع روحانيون مبارز به ادامه فعاليت پرداخت، هيچگاه براي هيچ سمتي كانديدا نشد و از به دست گرفتن رسمي قدرت دوري جست اما كيست كه نداند يكي از مهمترين دلايل پيروزي سيد محمد خاتمي، در انتخابات دو قطبي سال 76 تيزهوشي و حمايتهاي بيبديل او بود.
او پيش از اينكه خاتمي را براي رياستجمهوري انتخاب كند با راهاندازي روزنامه سلام بدل به يكي از پايههاي انتقاد از دولت هاشميرفسنجاني شد. روزنامه سلام نيز در تربيت نيرو و كادرسازي براي جريان اصلاحات نقش مهمي داشت و با غائله 18 تير 78 پرونده آن براي هميشه بسته و موسويخوئينيها راهي دادگاه ويژه روحانيت شد.
پس از آن واقعه كمتر كسي توانست به اين روحاني بلندپايه اصلاحطلب دسترسي داشته و او را براي انجام يك مصاحبه مطبوعاتي راضي كند با اين حال در معدود اظهارنظرهايي كه داشته براي رفع ابهام از اتهاماتي كه راستها به وي وارد ميكنند تلاش ويژهيي نكرده است.
گويي او خود نيز ترجيح ميدهد چهرهيي رازآلود باقي بماند. با اين حال نميتوان كتمان كرد او در كنار سيد محمد خاتمي از موثرترين چهرههاي اصلاحطلب امروز است. حتي اگر برخي فعالان سياسي جريان محافظهكار تلاش كنند او را به توطئه عليه جمهوري اسلامي در جريان انتخابات 88 متهم كنند باز هم موسويخوئينيها براي رفع اتهام تلاش نميكند.
پس از انقلاب نيز در دوران حيات امام خميني سمتهاي حساسي چون نايبرييسي دوره اول مجلس شوراي اسلامي، عضويت در شوراي سرپرستي صدا و سيما، دادستاني كل كشور، رياست سازمان حج ايران، نمايندگي دوره اول مجلس خبرگان رهبري، نمايندگي مجلس خبرگان قانون اساسي و عضويت در شوراي بازنگري قانون اساسي را برعهده داشت.
با اين حال نقطه عطف فعاليتهاي اين روحاني در جريان اشغال سفارت امريكا در تهران بود كه هدايت آن ماجرا و تضمين اينكه امام خميني مخالفتي با موضوع ندارد مهمترين نقطه فعاليتش بود. اما دانشجوياني كه سخن او را حجت قرار دادند همان كساني بودند كه در جلسات تفسير مسجد جوزستان حضور داشتند.
عباس عبدي و محسن ميردامادي دو چهره شاخص جلسات تفسير قرآن دهه 50 بودند كه بعدها در جريان تسخير سفارت امريكا نقش اساسي داشتند. پس از رحلت امام خميني دوران نقشآفريني موسويخوئينيها در عرصه رسمي سياست نيز به پايان رسيد. رد صلاحيت در جريان انتخابات خبرگان كه سال 69 رخ داد اين پيام روشن را براي موسويخوئينيها داشت كه قرار نيست در بر همان پاشنه پيشين بچرخد.
او البته در سال 70 براي انتخابات دور چهارم مجلس شوراي اسلامي تاييد صلاحيت شد اما در اعتراض به رد صلاحيتهاي گسترده در آن دوران ترجيح داد از كانديداتوري انصراف دهد. موسويخوئينيها پس از دورهيي كوتاه عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام راه ديگري در پيش گرفت.
البته در همان دوران كوتاه موفق به تشكيل مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري كه اين مركز بعدها به محلي براي تربيت نيروهاي فعال سياسي بدل شد و چهرههاي شاخصي را به لايه مختلف قدرت معرفي كرد.
او كه به همراه شيخ مهدي كروبي با انشعاب از جامعه روحانيت مبارز تهران در مجمع روحانيون مبارز به ادامه فعاليت پرداخت، هيچگاه براي هيچ سمتي كانديدا نشد و از به دست گرفتن رسمي قدرت دوري جست اما كيست كه نداند يكي از مهمترين دلايل پيروزي سيد محمد خاتمي، در انتخابات دو قطبي سال 76 تيزهوشي و حمايتهاي بيبديل او بود.
او پيش از اينكه خاتمي را براي رياستجمهوري انتخاب كند با راهاندازي روزنامه سلام بدل به يكي از پايههاي انتقاد از دولت هاشميرفسنجاني شد. روزنامه سلام نيز در تربيت نيرو و كادرسازي براي جريان اصلاحات نقش مهمي داشت و با غائله 18 تير 78 پرونده آن براي هميشه بسته و موسويخوئينيها راهي دادگاه ويژه روحانيت شد.
پس از آن واقعه كمتر كسي توانست به اين روحاني بلندپايه اصلاحطلب دسترسي داشته و او را براي انجام يك مصاحبه مطبوعاتي راضي كند با اين حال در معدود اظهارنظرهايي كه داشته براي رفع ابهام از اتهاماتي كه راستها به وي وارد ميكنند تلاش ويژهيي نكرده است.
گويي او خود نيز ترجيح ميدهد چهرهيي رازآلود باقي بماند. با اين حال نميتوان كتمان كرد او در كنار سيد محمد خاتمي از موثرترين چهرههاي اصلاحطلب امروز است. حتي اگر برخي فعالان سياسي جريان محافظهكار تلاش كنند او را به توطئه عليه جمهوري اسلامي در جريان انتخابات 88 متهم كنند باز هم موسويخوئينيها براي رفع اتهام تلاش نميكند.
بازيخوان بينظير و مظلوم
ديگر اصلاحطلب سيد محمد خاتمي است. او اگرچه از سوي جريان تماميتخواه همواره مورد اتهام قرار ميگيرد و با محدوديتهاي ويژه مواجه ميشود اما در سالهاي دوري از قدرت توانسته است كشتي اصلاحات را از توفانهاي سهمگين عبور دهد، كاري كه بسياري از ناظران سياسي ايران حتي گمان نميكردند در توان خاتمي باشد.
خاتمي پس از كنارهگيري از كانديداتوري در جريان انتخابات سال 88 و دعوت از مهندس ميرحسين موسوي براي خود نقشي فراتر از يك بازيگر تعريف كرد و به هدايت نيروهاي اصلاحطلب پرداخت. آن روزها البته اصلاحطلبان در طيفهاي مختلف انتقادات جدي به او وارد ميكردند. يكي از مهمترين خصوصيتهاي خاتمي بازيخواني خوب او در سياستورزي است.
روزي دربرابر تندرويهاي دوآتشههاي اصلاحطلب ايستاد تا ثابت كند رييسجمهور ايران اسلامي است و نه رهبر اپوزيسيون درون ساختاري. اين انتخاب خاتمي اگرچه آن روزها با نقد و حتي تخريب برخي دوستانش همراه بود اما مرور زمان نشان داد حفظ خاتمي در چارچوب نظام اسلامي بزرگترين دستاوردي بود كه او خودش به تنهايي كسب كرد.
پس از آن در جريان انتخابات سال 84 خاتمي هرگز نقش محوري در اتحاد اصلاحطلبان بازي نكرد. اگرچه هنوز هم عدهيي او را مقصر اصلي آن افتراق ميدانند و ميگويند ميتوانست از ظرفيتش براي شكست احمدينژاد استفاده كند اما خاتمي نميخواست در مقام رييسجمهور بازيگر انتخابات نيز باشد؛ كاري كه احمدينژاد كرد و با مقاومت لايههاي عميق سياست مواجه شد.
خاتمي در جريان اعتراضات سال 88 نيز هرگز موضعي عليه كليت نظام اتخاذ نكرد و با وجود هجوم همهجانبه محافظهكاران همچنان بر دلسوزي براي نظام و انقلاب تاكيد داشت.
او در اين مقطع نيز از سوي بخشي از معترضان متهم به سكوت و عدم حمايت از اعتراض به نتيجه انتخابات شد اما باز هم ترجيح داد اتهامات هر دوسوي جريان را به جان بخرد تا از كليت اصلاحات دفاع كند. اگر آن روز خاتمي نيز در كنار معترضان قرار ميگرفت و به راديكاليزه شدن فضا كمك ميكرد در بهترين حالت فرجامي جز حصر برايش متصور نبود. او خوب ميدانست كه حصر به معناي اتمام اصلاحات است.
حتي شركت در انتخابات مجلس فعلي نيز موضوعي بود كه انتقادات فراواني از سوي اصلاحطلبان به دنبال داشت اما باز هم گذشت زمان درستي رفتار خاتمي را ثابت كرد. روزهايي كه مجلس اصولگرا در حال بررسي راي اعتماد به كابينه حسن روحاني بود موج بلندي از اعتراف به اشتباه در ميان نيروهاي تحولخواه به راه افتاد كه با مخالفتهاي نمايندگان تندرو عليه دولت خاتمي شدت بيشتري يافت.
حالا فعالان سياسي به اين نتيجه رسيدهاند كه اگر آن روز با صندوق راي قهر نميكردند شايد علي مطهري تنها نميماند و برخي نميتوانستند با يك راي منفي دولت را از حضور محمدعلي نجفي محروم كنند. اما شاهبيت عمل سياسي خاتمي از ماه رمضان سال 91 شروع شد.
آنجا كه در يك مراسم افطاري نطفه شوراي مشورتي بسته شد و نتيجه آن در ائتلاف تاريخي اصلاحطلبان خود را نشان داد و حسن روحاني را راهي پاستور كرد.
پس از انتخابات نيز سيد محمد خاتمي توانست با وجود تمام محدوديتهاي فراقانوني حيات سياسي خود را ادامه دهد. او حالا حتما به فكر انتخابات مجلس است. فرصت يك سال و نيمه براي انتخابات مجلس و باز شدن نسبي فضا براي فعاليت اصلاحطلبان اين اجازه را ميدهد كه آنها با بستن ليستي كه از گزند رد صلاحيت مصون بماند اكثريت مجلس را در اختيار بگيرند.
خاتمي پس از كنارهگيري از كانديداتوري در جريان انتخابات سال 88 و دعوت از مهندس ميرحسين موسوي براي خود نقشي فراتر از يك بازيگر تعريف كرد و به هدايت نيروهاي اصلاحطلب پرداخت. آن روزها البته اصلاحطلبان در طيفهاي مختلف انتقادات جدي به او وارد ميكردند. يكي از مهمترين خصوصيتهاي خاتمي بازيخواني خوب او در سياستورزي است.
روزي دربرابر تندرويهاي دوآتشههاي اصلاحطلب ايستاد تا ثابت كند رييسجمهور ايران اسلامي است و نه رهبر اپوزيسيون درون ساختاري. اين انتخاب خاتمي اگرچه آن روزها با نقد و حتي تخريب برخي دوستانش همراه بود اما مرور زمان نشان داد حفظ خاتمي در چارچوب نظام اسلامي بزرگترين دستاوردي بود كه او خودش به تنهايي كسب كرد.
پس از آن در جريان انتخابات سال 84 خاتمي هرگز نقش محوري در اتحاد اصلاحطلبان بازي نكرد. اگرچه هنوز هم عدهيي او را مقصر اصلي آن افتراق ميدانند و ميگويند ميتوانست از ظرفيتش براي شكست احمدينژاد استفاده كند اما خاتمي نميخواست در مقام رييسجمهور بازيگر انتخابات نيز باشد؛ كاري كه احمدينژاد كرد و با مقاومت لايههاي عميق سياست مواجه شد.
خاتمي در جريان اعتراضات سال 88 نيز هرگز موضعي عليه كليت نظام اتخاذ نكرد و با وجود هجوم همهجانبه محافظهكاران همچنان بر دلسوزي براي نظام و انقلاب تاكيد داشت.
او در اين مقطع نيز از سوي بخشي از معترضان متهم به سكوت و عدم حمايت از اعتراض به نتيجه انتخابات شد اما باز هم ترجيح داد اتهامات هر دوسوي جريان را به جان بخرد تا از كليت اصلاحات دفاع كند. اگر آن روز خاتمي نيز در كنار معترضان قرار ميگرفت و به راديكاليزه شدن فضا كمك ميكرد در بهترين حالت فرجامي جز حصر برايش متصور نبود. او خوب ميدانست كه حصر به معناي اتمام اصلاحات است.
حتي شركت در انتخابات مجلس فعلي نيز موضوعي بود كه انتقادات فراواني از سوي اصلاحطلبان به دنبال داشت اما باز هم گذشت زمان درستي رفتار خاتمي را ثابت كرد. روزهايي كه مجلس اصولگرا در حال بررسي راي اعتماد به كابينه حسن روحاني بود موج بلندي از اعتراف به اشتباه در ميان نيروهاي تحولخواه به راه افتاد كه با مخالفتهاي نمايندگان تندرو عليه دولت خاتمي شدت بيشتري يافت.
حالا فعالان سياسي به اين نتيجه رسيدهاند كه اگر آن روز با صندوق راي قهر نميكردند شايد علي مطهري تنها نميماند و برخي نميتوانستند با يك راي منفي دولت را از حضور محمدعلي نجفي محروم كنند. اما شاهبيت عمل سياسي خاتمي از ماه رمضان سال 91 شروع شد.
آنجا كه در يك مراسم افطاري نطفه شوراي مشورتي بسته شد و نتيجه آن در ائتلاف تاريخي اصلاحطلبان خود را نشان داد و حسن روحاني را راهي پاستور كرد.
پس از انتخابات نيز سيد محمد خاتمي توانست با وجود تمام محدوديتهاي فراقانوني حيات سياسي خود را ادامه دهد. او حالا حتما به فكر انتخابات مجلس است. فرصت يك سال و نيمه براي انتخابات مجلس و باز شدن نسبي فضا براي فعاليت اصلاحطلبان اين اجازه را ميدهد كه آنها با بستن ليستي كه از گزند رد صلاحيت مصون بماند اكثريت مجلس را در اختيار بگيرند.
ايستاده بر مواضع
در جريان اصلاحات از كنار نامهاي زيادي ميتوان عبور كرد اما عبور از عبدالله نوري براي هيچ كس مقدور نيست. او بيش از آنكه به خاتمي شبيه باشد به سيد محمد موسويخوئينيها شباهت دارد. حضور در سايه، اظهارنظرهاي رسمي معدود و اتهامهايي نظير هدايت پشت پرده مهمترين شاخصههايي است كه با نام عبدالله نوري گره خورده است.
او اگرچه هيچ وابستگي جرياني به طيفهاي شناخته شده اصلاحطلبان ندارد اما در ميان تمام گروهها داراي احترام ويژهيي است. نوري اگرچه در مباحث مختلفي ممكن است راهكارهاي همسو با اصلاحطلبان نداشته باشد اما هرگز بر خلاف محافظهكاران راه ابراز مخالفت خود را از طريق رسانهها و جنجالآفريني انتخاب نميكند.
او و خاتمي براي يكديگر جايگاه ويژهيي قايلند كه باعث ميشود هرجا كه اختلاف داشته باشند آن را ميان خود حل كنند. عبدالله نوري نيز پس از وقايع سال 78 و رفتن به زندان ترجيح داد هرگز به صورت رسمي در قدرت حضور نداشته باشد اما در لايههاي زيرين اصلاحات ميتوان به خوبي ردپاي تفكرش را ديد.
عبدالله نوري اگرچه در ميان اعضاي شوراي مشورتي حضور ندارد و حتي آن را غير دموكراتيك ميداند اما راهحلهايي نيز دارد كه آنها را با واسطه يا مستقيم به خاتمي نيز ارائه كرده است.
بر اساس گزارش رسانههاي اصلاحطلب در ارديبهشت ماه سال 91 عبدالله نوري در ديداري به خاتمي گفته بود كه «مهمترين مشكل اصلاحطلبان اين است كه اتاق فكر ندارند. بر اساس برآورد او در ايران ??? اصلاحطلب جدي و سرشناس وجود دارند كه حرفشان قابل اعتنا و اعتماد است. خاتمي از بين آنها ميتواند ?? نفر را به عنوان مشاور و ?? نفر را به عنوان مشاور ارشد انتخاب كند تا درباره مسائل كشور بحث كنند و پيشنهاد بدهند. اين اتاق البته تنها در برگيرنده فلان مجمع و جبهه و سازمان و حزب نخواهد بود و بايد از همه گروهها شكل گيرد. يكي از برنامههاي اين اتاق فكر ميتواند انتخابات باشد و مشاركت يا عدم مشاركت يا شكل مشاركت در آينده سياسي در آن بررسي شود. نه اينكه ناگهان يك روز قبل از انتخابات درباره آن تصميمگيري شود.»
پيشنهاد آن روز نوري اگرچه در آن مقطع خاص قابليت اجرا نيافت اما به نظر ميرسد شرايط فعلي فضاي مناسبي براي بازطرح آن ايده و طرحهايي نظير پارلمان اصلاحات باشد.
نوري البته در اين مدت هرگز منفعل نبوده و با تشكيل جلسات منظم سعي در زنده نگه داشتن اين ايده داشته است. شكلگيري پارلمان اصلاحات و نهادهايي شبيه به آن از طريق روندي دموكراتيك و شفاف راهحلي است كه بخشي از اصلاحطلبان با محوريت نوري به دنبال آن هستند.
او اگرچه هيچ وابستگي جرياني به طيفهاي شناخته شده اصلاحطلبان ندارد اما در ميان تمام گروهها داراي احترام ويژهيي است. نوري اگرچه در مباحث مختلفي ممكن است راهكارهاي همسو با اصلاحطلبان نداشته باشد اما هرگز بر خلاف محافظهكاران راه ابراز مخالفت خود را از طريق رسانهها و جنجالآفريني انتخاب نميكند.
او و خاتمي براي يكديگر جايگاه ويژهيي قايلند كه باعث ميشود هرجا كه اختلاف داشته باشند آن را ميان خود حل كنند. عبدالله نوري نيز پس از وقايع سال 78 و رفتن به زندان ترجيح داد هرگز به صورت رسمي در قدرت حضور نداشته باشد اما در لايههاي زيرين اصلاحات ميتوان به خوبي ردپاي تفكرش را ديد.
عبدالله نوري اگرچه در ميان اعضاي شوراي مشورتي حضور ندارد و حتي آن را غير دموكراتيك ميداند اما راهحلهايي نيز دارد كه آنها را با واسطه يا مستقيم به خاتمي نيز ارائه كرده است.
بر اساس گزارش رسانههاي اصلاحطلب در ارديبهشت ماه سال 91 عبدالله نوري در ديداري به خاتمي گفته بود كه «مهمترين مشكل اصلاحطلبان اين است كه اتاق فكر ندارند. بر اساس برآورد او در ايران ??? اصلاحطلب جدي و سرشناس وجود دارند كه حرفشان قابل اعتنا و اعتماد است. خاتمي از بين آنها ميتواند ?? نفر را به عنوان مشاور و ?? نفر را به عنوان مشاور ارشد انتخاب كند تا درباره مسائل كشور بحث كنند و پيشنهاد بدهند. اين اتاق البته تنها در برگيرنده فلان مجمع و جبهه و سازمان و حزب نخواهد بود و بايد از همه گروهها شكل گيرد. يكي از برنامههاي اين اتاق فكر ميتواند انتخابات باشد و مشاركت يا عدم مشاركت يا شكل مشاركت در آينده سياسي در آن بررسي شود. نه اينكه ناگهان يك روز قبل از انتخابات درباره آن تصميمگيري شود.»
پيشنهاد آن روز نوري اگرچه در آن مقطع خاص قابليت اجرا نيافت اما به نظر ميرسد شرايط فعلي فضاي مناسبي براي بازطرح آن ايده و طرحهايي نظير پارلمان اصلاحات باشد.
نوري البته در اين مدت هرگز منفعل نبوده و با تشكيل جلسات منظم سعي در زنده نگه داشتن اين ايده داشته است. شكلگيري پارلمان اصلاحات و نهادهايي شبيه به آن از طريق روندي دموكراتيك و شفاف راهحلي است كه بخشي از اصلاحطلبان با محوريت نوري به دنبال آن هستند.
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما