سرنوشت پرونده 5 ایرانی غریب به کجا رسید؟
یک سال گذشته آبستن اتفاقات نادر و تلخی برای ایرانیان در خارج از کشور بود.1- قتل دختر دانشجو در میلان؛ 2- غرق شدن مادر هستی در اندونزی؛ 3- قتل ساناز در آمریکا؛ 4- قتل مرد تنها در انگلیس؛ 5- قتل دانشجوی دوره دکترا در نروژ.
یک سال گذشته آبستن اتفاقات نادر و تلخی برای ایرانیان در خارج از کشور بود. مادری که دست دختر هشت ساله اش را گرفت تا به صورت قاچاق به استرالیا بروند اما خودش و رویاهایش غرق شدند و هستی اش ماند. «ساناز» تازه عروسی که تنها سه ماه از ازدواجش با یک مرد ایرانی می گذشت اما قربانی خشونت همسرش در آمریکا شد و جان باخت. مرد 44 ساله ای که در انگلیس قربانی تفکرات نژادپرستانه انگلیسی ها شد و به قتل رسید. دختر دانشجوی ایرانی که در ایتالیا مشغول به تحصیل بود و پس از سه روز بی خبری جسدش در کانال آبی در رودخانه ونیز پیدا شد و در آخرین مورد در بهار امسال یک ایرانی دانشجوی دوره دکترای مهندسی سازه در نروژ جان خود را از دست داد.
رخ دادن همه این اتفاقات در عرض فقط یک سال، افکار عمومی ایرانی ها نسبت به این ماجراها را حساس تر کرد و همه علاقمند بودند تا سرنوشت آنها را پیگیری کنند. این بار ایرانی های متعلق به قشر تحصیلکرده و بالای جامعه در تیررس این حوادث قرار گرفتند و همین موضوع، پرونده های فوق را از سایر اتفاقات مشابه کاملا متمایز کرده بود. عجیب تر آنکه تنوع اتفاقات رخ داده به اندازه ای گسترده بودند که هیچکدام از آنها شباهتی به یکدیگر نداشتند و انتشار اخبار هر کدام از آنها شوک زیادی را به ایرانی ها وارد می کرد.
همه این پارامترها و دلایل، سال عجیبی را برای ایرانی های خارج از کشور و رویاهایشان رقم زد ... در طرف دیگر، از آنجایی که این حادثه ها در خارج از کشور رخ داده بود و بنابراین تحقیقات و پیگیری آنها نیز در همان کشورها انجام می شد؛ بسیاری از ایرانی ها نگران نتیجه نهایی این پرونده ها بودند که حقی از این افراد ضایع نشود و به فراموشی سپرده نشوند.
همه این اتفاقات سبب شد تا به بررسی وضعیت همه این پرونده ها بپردازیم و ببینیم در چه مرحله ای از تحقیقات بسر می برند. با خانواده های برخی قربانیان در ایران گفتگو کردیم و در برخی موارد نیز گزارش های نهایی و دادگاه های برگزار شده را مورد بررسی قرار دادیم.
1- خاموشی مهتاب در ونیز
* شرح ماجرا: بهمن سال گذشته یک دانشجوی ایرانی در ایتالیا مفقود شد و دو روز بعد جسدش که داخل چمدان جاسازی شده بود در کانال آب ونیز پیدا شد. پلیس ایتالیا پس از اطلاع یافتن از ماجرا، فیلم های دوربین مدار بسته را بازبینی کردو در آنها توانست رد پای یک زن و مرد هندی را پیدا کند.
بررسی های ابتدایی نشان داد روز دوشنبه 15 بهمن 1392 مهتاب در آپارتمانش واقع در منطقه «لکو» به قتل رسیده و قاتلان قصد داشتند جسد قربانی شان را در دریاچه بیندازند اما به دلیل ازدحام جمعیت و ترس از برملا شدن اسرار این جنایت، جسد را با ترفندی خاص و با استفاده از قطار به منطقه «لیدو» ونیز منتقل کرده و در یک کانال آب انداخته اند.
مهتاب با یک زن هندی همخانه بود و این زن هندی پس از مدتی، پسر مورد علاقه اش را به خانه اش می برد و مهتاب با توجه به اعتقادات مذهبی از این موضوع ناراحت شده و اعتراض کرده بود. زن و مرد هندی یک شب قبل از حادثه با مهتاب دعوای شدیدی داشتند و همسایه ها صدای داد و فریاد آنها را شنیده اند.
همین کافی بود آنها اعتراف مرموزی کنند و تنها انتقال جسد دختر ایرانی به ونیز را بپذیرند. زن و مرد هندی به پلیس ایتالیا گفتند روزی که به خانه رفته اند جسد مهتاب را در اتاقش پیدا کرده اند؛ چون خارجی بودند ترسیده اند پلیس حرف شان را باور نکند، به همین خاطر جسد را داخل چمدانی گذاشته و می خواستند به دریاچه بیندازند اما چون جمعیت آنجا زیاد بود نتوانسته اند؛ بنابراین جسد را در کانال آب انداخته و بعد هم به میلان برگشته اند.
پس از بررسی ها، پزشکی قانونی ایتالیا علت مرگ را خفگی اعلام کرده و عنوان شد قتل در جای دیگری روی داده و سپس جسد به ونیز انتقال یافته و در کانال آب انداخته شده است. زن و مرد هندی نیز به عنوان متهمان اصلی بازداشت شدند.
* سرنوشت پرونده: محمد برادر مهتاب درباره سرنوشت پرونده می گوید: «زن و مرد هندی همچنان بازداشت هستند و پلیس ایتالیا در حال تکمیل کردن پرونده است. این دو نفر هر کدام دو وکیل گرفته اند و در تحقیقات اولیه منکر قتل مهتاب شدند و فقط پنهان کردن جسد او را به عهده گرفتند.
با ادامه پیدا کردن تحقیقات، مرد هندی اعلام کرد که زن هندی با یک گردنبند مهتاب را به قتل رسانده است. پلیس ایتالیا نیز گردنبند استفاده شده در قتل را مورد بررسی قرار داده و با انگشت نگاری، اثر انگشت زن هندی را روی گردنبند پیدا کرده است. تحقیقات پلیس تقریبا به مراحل نهایی خود رسیده و قرار است دادگاه اصلی ماه دیگر برگزار شود. در بازرسی از خانه دختر و پسر هندی پنج هزار یورو و دو بلیت بازگشت به هند از زیر تشک های آنها پیدا شده و به نظر می رسد مهتاب قصد داشته خانه را ترک کند اما زن هندی حاضر نشده پول مهتاب را پس دهد و پس از تهدید مهتاب نسبت به افشاگری علیه آنها چنین اتفاقی رخ داده است. در حال حاضر یک وکیل ایتالیایی از طرف ما پیگیر پرونده مهتاب است و در جلسه دادگاه ماه آینده همه این احتمالات بررسی خواهد شد.
2- رویای ناتمام هستی
* شرح ماجرا: تقریبا یک سال پیش بود، یعنی 5 مرداد 1392، فاطمه، دست دختر 8 ساله اش (هستی) را گرفت و تصمیم گرفت به صورت قاچاق به استرالیا بروند. فاطمه از همسرش جدا شده بود و آدم پران ها به او قول داده بودند که از مسیر دریا او و دخترش را قاچاقی به استرالیا می برند.
در نیمه های مسیر اما کاپیتان، لنج را سوراخ می کند و قایق غرق می شود. «فاطمه» هم همراه با رویاهایش غرق می شود اما «هستی»اش می ماند. فاطمه، مادر هستی ابتدا از آب نجات یافته و سه روز بعد در بیمارستان درگذشت. او بیماری دیابت داشت و به علت کمبود انسولین در بیمارستان درگذشت.
جسد مادر به ایران بازگردانده شده اما هستی در اندونزی سرگردان ماند... جسد مادر با تلاش های فراوان به ایران بازگردانده شد اما بازگشت هستی به یک گره کور تبدیل شد و یک خانواده ایرانی که خودشان در اندونزی پناهنده بودند، سرپرستی هستی را به عهده گرفته اند.
پس از مدتی پیگیری ها از جانب پلیس اینترپل ایران و پدر هستی آغاز شد و هستی پس از شش ماه به ایران بازگشت. بازگشت هستی اما پایان ماجرا نبود و اتفاقات جدیدتری را رقم زد. سازمان بهزیستی در زمان ورود هستی به ایران از تحویل او به پدرش خودداری کرد و چند روزی نزد این سازمان نگاه داشت.
مسئولان بهزیستی معتقد بودند که باید برای تایید صلاحیت پدر هستی بررسی های بیشتری صورت بگیرد و برخی ابهامات برطرف شود. از طرف دیگر خانواده مادر هستی نیز پدر را فاقد صلاحیت ها می دانستند و معتقد بودند هستی نباید به دست پدرش سپرده شود. این گمانه زنی ها چند روزی بیشتر دوام نیاورد و سرانجام بهزیستی، هستی را به پدرش سپرد و هستی همراه پدرش به شهر محل زندگی شان یعنی آبادان رفتند.
* سرنوشت پرونده: پلیس اینترپل ایران پس از پایان ماجراها پیگیر دستگیری قاچاقچیانی شد که فاطمه و هستی را به اندونزی برده بودند. پلیس در تحقیقات خود به نام دو ایرانی رسید که از طریق سایت ها افراد متقاضی مهاجرت غیرقانونی را جذب کرده و زمینه سفر آنها را فرانم می کردند. در تحقیقات پلیس مشخص شد این دو فرد در اندونزی هستند و در نتیجه مشخصات آنها در اختیار پلیس اندونزی قرار گرفت. پلیس اندونزی هم در نهایت این دو فرد را دستگیر و هر کدام را به 15 سال حبس محکوم کرده است.
شنیده های هفت حکایت از آن دارد که قاچاقچیان در حدود 10 میلیون تومان از مادر هستی دریافت کرده بودند که پس از رخ دادن آن اتفاقات مبلغ سه میلیون تومان از آن پول را به خانواده مادر هستی بازگردانده اند. زندگی هستی نیز آرام آرام به شرایط عادی خود بازمی گردد و در حال حاضر نزد پدر و نامادری اش در آبادان زندگی می کند. او مهر ماه سال گذشته باید به کلاس دوم می رفت که با رخ دادن آن اتفاقات از درس خود عقب افتاد و در حال حاضر معلم خصوصی در خانه دارد که عقب افتادگی های خود را جبران و درس های کلاس اول را مرور می کند. تا به حال سازمان بهزیستی چند بار به هستی سر زده و فعلا هستی خود را آماده می کند که از مهرماه به کلاس دوم برود.
3- ساز ناکوک سرنوشت برای ساناز
* شرح ماجرا: آذر سال پیش الهه شوم مرگ به سراغ یکی از دختران تحصیلکرده ایرانی ساکن آمریکا رفت که تازه عروس بود و قصد داشت دوره دکترا را در یکی از بهترین دانشگاه های دنیا سپری کند. ساناز نظامی به تازگی با نیما نصیری یک مرد 34 ساله ساکن آمریکا آشنا شده بود و شهریور ماه در ترکیه با هم ازدواج کرده و به آمریکا رفته بودند.
زندگی مشترک این زوج به سه ماه هم نرسید و در شهر هوتن ایالت میشیگان، ساناز قربانی خشونت جنون آمیز شوهرش شد. این زن 27 ساله در دورترین نقطه از وطنش تحت شکنجه همسرش جان خود را از دست داد. بررسی های پزشکی قانونی ثابت کرد همسر ساناز سر او را چندین بار به دیوار کوبیده و همین مسئله موجب ورم مغز و مرگ او شده است. در نهایت ساناز بعد از 72 ساعت در بیمارستان جان باخت و خانواده او رضایت دادند اعضای بدنش به 7 بیمار دیگر اهدا شود.
خانواده چون امکان سفر سریع به آمریکا نداشتند چند ساعت آخر حیات او را از طریق اینترنت با کمک پرستاران بیمارستان تماشا کردند. در نهایت او در قبرستان مسلمانان میشیگان با حضور پزشکان و عوامل بیمارستان به خاک سپرده شد.
* سرنوشت پرونده: از دی سال گذشته تاکنون چند بار دادگاه نیما نصیری برگزار شده. اگرچه او در بازجویی های اولیه به ضرب و شتم ساناز نظامی اعتراف کرده بود اما در جلسه اولیه دادگاه فقط سکوت کرد. جالب اینجاست خانواده او هم حاضر به گرفتن وکیل خصوصی برای پسرشان نشدند و یک وکیل تسخیری دفاع از او را به عهده دارد.
در جلسه دوم دادگاه قاتل از خود دفاع کرد و اتهاماتش را نپذیرفت. در مجموع گفته می شود جرم او قتل درجه دوم یا همان قتل غیرعمد محسوب می شود چون از قبل نیتی برای این کار نداشته است، ضمن اینکه در ایالت میشیگان اصلا حکم اعدام وجود ندارد. فعلا روند بررسی پرونده قاتل در جریان است و گفته می شود حداکثر 25 سال حبس برای نیما نصیری در نظر گرفته می شود و ظرف همین چند ماه آینده جلسه نهایی دادگاه او در حضور هیات منصفه برگزار خواهد شد.
4- قتل هولناک یک ایرانی در انگلیس
* شرح ماجرا: تابستان سال گذشته یک تبعه ایرانی ساکن جنوب انگلستان به نام بیژن ابراهیمی به طرز فجیعی به قتل رسید. بیژن ابراهیمی در سال 2001 به انگلستان مهاجرت کرده و در شهر بریستول ساکن شده بود. او مدت ها در این منطقه تنها زندگی می کرد و بیشتر وقت خود را با پرورش گل و گیاه می گذراند. او مدتی بعد به علت آزار و اذیت دائمی همسایگانش به پلیس شکایت می کند چون بعضی از آنها احتمالا با انگیزه های نژادپرستانه او را مورد ضرب و شتم و توهین قرار دادند.
او حتی برای شکایت از همسایه ها فیلم و عکس هم تهیه می کند اما در نهایت نمی تواند پلیس را قانع کند. بعدتر این مرد 44 ساله ایرانی توسط عده ای اراذل و اوباش به قتل می رسد. آنها به بهانه کودک آزاری بیژن ابراهیمی را می کشند و جسد نیمه جان او را به طرز فجیعی می سوزانند.
* سرنوشت پرونده: جلسه دادگاه لی جیمز و استفن نورلی متهمان قتل بیژن ابراهیمی آذر سال گذشته برگزار شد. لی جیمز به عنوان متهم ردیف اول به جنایت خود اعتراف کرد و به حبس ابد محکوم شد و استفن نورلی به جرم همدستی در این قتل فجیع به 4 سال زندان محکوم شد.
مجرمان این پرونده در جریان دفاع از خود گفتند به دلیل کودک آزاری بیژن ابراهیم یرا به قتل رساندند که قاضی پرونده در جواب آنها گفت: «ادعاهای مطرح شده علیه آقای ابراهیمی بی اساس بوده و عمل شما، قتلی بی رحمانه و ناعادلانه بوده است.»
5- قربانی نژادپرستی نروژی ها
* شرح ماجرا: بهار امسال یک ایرانی دانشجوی دوره دکترای مهندسی سازه در نروژ جان خود را از دست داد. این اتفاق درست یک ماه بعد از اخراج گسترده دانشجویان ایرانی از دانشگاه های نروژ رخ داد. آن زمان تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی به بهانه مرتبط بودن رشته تحصیلی شان با برنامه های هسته ای، امتیاز تحصیل خود را در کشور نروژ از دست دادند.
مدتی بعد از وقوع این حادثه دانشگاه NTNU در اطلاعیه ای موضوع قتل فرشاد گودرزی دانشجوی این دانشگاه را تایید کرد. جزییات ماجرا اینطور شرح داده شد که مقتول قبل از مرگ با یک مرد در کمپ درگیر می شود و بعد از مدت کوتاهی جسد او را با خونریزی شدید پیدا می کنند.
* سرنوشت پرونده: در مورد روند بررسی پرونده قتل این دانشجوی ایرانی هنوز هیچ خبر موثقی منتشر نشده، فقط مدتی پیش رییس اداره امور دانشجویان بورسیه گفته بود سفارت ایران در نروژ در حال پیگیری این پرونده است و ظاهرا به رغم بیانیه صریح دانشگاه، مقامات نروژی اعتقادی ندارند اصلا قتلی رخ داده و می گویند فرشاد گودرزی در اثر فشار روحی جان خود را از دست داده است!
رخ دادن همه این اتفاقات در عرض فقط یک سال، افکار عمومی ایرانی ها نسبت به این ماجراها را حساس تر کرد و همه علاقمند بودند تا سرنوشت آنها را پیگیری کنند. این بار ایرانی های متعلق به قشر تحصیلکرده و بالای جامعه در تیررس این حوادث قرار گرفتند و همین موضوع، پرونده های فوق را از سایر اتفاقات مشابه کاملا متمایز کرده بود. عجیب تر آنکه تنوع اتفاقات رخ داده به اندازه ای گسترده بودند که هیچکدام از آنها شباهتی به یکدیگر نداشتند و انتشار اخبار هر کدام از آنها شوک زیادی را به ایرانی ها وارد می کرد.
همه این پارامترها و دلایل، سال عجیبی را برای ایرانی های خارج از کشور و رویاهایشان رقم زد ... در طرف دیگر، از آنجایی که این حادثه ها در خارج از کشور رخ داده بود و بنابراین تحقیقات و پیگیری آنها نیز در همان کشورها انجام می شد؛ بسیاری از ایرانی ها نگران نتیجه نهایی این پرونده ها بودند که حقی از این افراد ضایع نشود و به فراموشی سپرده نشوند.
همه این اتفاقات سبب شد تا به بررسی وضعیت همه این پرونده ها بپردازیم و ببینیم در چه مرحله ای از تحقیقات بسر می برند. با خانواده های برخی قربانیان در ایران گفتگو کردیم و در برخی موارد نیز گزارش های نهایی و دادگاه های برگزار شده را مورد بررسی قرار دادیم.
1- خاموشی مهتاب در ونیز
* شرح ماجرا: بهمن سال گذشته یک دانشجوی ایرانی در ایتالیا مفقود شد و دو روز بعد جسدش که داخل چمدان جاسازی شده بود در کانال آب ونیز پیدا شد. پلیس ایتالیا پس از اطلاع یافتن از ماجرا، فیلم های دوربین مدار بسته را بازبینی کردو در آنها توانست رد پای یک زن و مرد هندی را پیدا کند.
بررسی های ابتدایی نشان داد روز دوشنبه 15 بهمن 1392 مهتاب در آپارتمانش واقع در منطقه «لکو» به قتل رسیده و قاتلان قصد داشتند جسد قربانی شان را در دریاچه بیندازند اما به دلیل ازدحام جمعیت و ترس از برملا شدن اسرار این جنایت، جسد را با ترفندی خاص و با استفاده از قطار به منطقه «لیدو» ونیز منتقل کرده و در یک کانال آب انداخته اند.
مهتاب با یک زن هندی همخانه بود و این زن هندی پس از مدتی، پسر مورد علاقه اش را به خانه اش می برد و مهتاب با توجه به اعتقادات مذهبی از این موضوع ناراحت شده و اعتراض کرده بود. زن و مرد هندی یک شب قبل از حادثه با مهتاب دعوای شدیدی داشتند و همسایه ها صدای داد و فریاد آنها را شنیده اند.
همین کافی بود آنها اعتراف مرموزی کنند و تنها انتقال جسد دختر ایرانی به ونیز را بپذیرند. زن و مرد هندی به پلیس ایتالیا گفتند روزی که به خانه رفته اند جسد مهتاب را در اتاقش پیدا کرده اند؛ چون خارجی بودند ترسیده اند پلیس حرف شان را باور نکند، به همین خاطر جسد را داخل چمدانی گذاشته و می خواستند به دریاچه بیندازند اما چون جمعیت آنجا زیاد بود نتوانسته اند؛ بنابراین جسد را در کانال آب انداخته و بعد هم به میلان برگشته اند.
پس از بررسی ها، پزشکی قانونی ایتالیا علت مرگ را خفگی اعلام کرده و عنوان شد قتل در جای دیگری روی داده و سپس جسد به ونیز انتقال یافته و در کانال آب انداخته شده است. زن و مرد هندی نیز به عنوان متهمان اصلی بازداشت شدند.
* سرنوشت پرونده: محمد برادر مهتاب درباره سرنوشت پرونده می گوید: «زن و مرد هندی همچنان بازداشت هستند و پلیس ایتالیا در حال تکمیل کردن پرونده است. این دو نفر هر کدام دو وکیل گرفته اند و در تحقیقات اولیه منکر قتل مهتاب شدند و فقط پنهان کردن جسد او را به عهده گرفتند.
با ادامه پیدا کردن تحقیقات، مرد هندی اعلام کرد که زن هندی با یک گردنبند مهتاب را به قتل رسانده است. پلیس ایتالیا نیز گردنبند استفاده شده در قتل را مورد بررسی قرار داده و با انگشت نگاری، اثر انگشت زن هندی را روی گردنبند پیدا کرده است. تحقیقات پلیس تقریبا به مراحل نهایی خود رسیده و قرار است دادگاه اصلی ماه دیگر برگزار شود. در بازرسی از خانه دختر و پسر هندی پنج هزار یورو و دو بلیت بازگشت به هند از زیر تشک های آنها پیدا شده و به نظر می رسد مهتاب قصد داشته خانه را ترک کند اما زن هندی حاضر نشده پول مهتاب را پس دهد و پس از تهدید مهتاب نسبت به افشاگری علیه آنها چنین اتفاقی رخ داده است. در حال حاضر یک وکیل ایتالیایی از طرف ما پیگیر پرونده مهتاب است و در جلسه دادگاه ماه آینده همه این احتمالات بررسی خواهد شد.
2- رویای ناتمام هستی
* شرح ماجرا: تقریبا یک سال پیش بود، یعنی 5 مرداد 1392، فاطمه، دست دختر 8 ساله اش (هستی) را گرفت و تصمیم گرفت به صورت قاچاق به استرالیا بروند. فاطمه از همسرش جدا شده بود و آدم پران ها به او قول داده بودند که از مسیر دریا او و دخترش را قاچاقی به استرالیا می برند.
در نیمه های مسیر اما کاپیتان، لنج را سوراخ می کند و قایق غرق می شود. «فاطمه» هم همراه با رویاهایش غرق می شود اما «هستی»اش می ماند. فاطمه، مادر هستی ابتدا از آب نجات یافته و سه روز بعد در بیمارستان درگذشت. او بیماری دیابت داشت و به علت کمبود انسولین در بیمارستان درگذشت.
جسد مادر به ایران بازگردانده شده اما هستی در اندونزی سرگردان ماند... جسد مادر با تلاش های فراوان به ایران بازگردانده شد اما بازگشت هستی به یک گره کور تبدیل شد و یک خانواده ایرانی که خودشان در اندونزی پناهنده بودند، سرپرستی هستی را به عهده گرفته اند.
پس از مدتی پیگیری ها از جانب پلیس اینترپل ایران و پدر هستی آغاز شد و هستی پس از شش ماه به ایران بازگشت. بازگشت هستی اما پایان ماجرا نبود و اتفاقات جدیدتری را رقم زد. سازمان بهزیستی در زمان ورود هستی به ایران از تحویل او به پدرش خودداری کرد و چند روزی نزد این سازمان نگاه داشت.
مسئولان بهزیستی معتقد بودند که باید برای تایید صلاحیت پدر هستی بررسی های بیشتری صورت بگیرد و برخی ابهامات برطرف شود. از طرف دیگر خانواده مادر هستی نیز پدر را فاقد صلاحیت ها می دانستند و معتقد بودند هستی نباید به دست پدرش سپرده شود. این گمانه زنی ها چند روزی بیشتر دوام نیاورد و سرانجام بهزیستی، هستی را به پدرش سپرد و هستی همراه پدرش به شهر محل زندگی شان یعنی آبادان رفتند.
* سرنوشت پرونده: پلیس اینترپل ایران پس از پایان ماجراها پیگیر دستگیری قاچاقچیانی شد که فاطمه و هستی را به اندونزی برده بودند. پلیس در تحقیقات خود به نام دو ایرانی رسید که از طریق سایت ها افراد متقاضی مهاجرت غیرقانونی را جذب کرده و زمینه سفر آنها را فرانم می کردند. در تحقیقات پلیس مشخص شد این دو فرد در اندونزی هستند و در نتیجه مشخصات آنها در اختیار پلیس اندونزی قرار گرفت. پلیس اندونزی هم در نهایت این دو فرد را دستگیر و هر کدام را به 15 سال حبس محکوم کرده است.
شنیده های هفت حکایت از آن دارد که قاچاقچیان در حدود 10 میلیون تومان از مادر هستی دریافت کرده بودند که پس از رخ دادن آن اتفاقات مبلغ سه میلیون تومان از آن پول را به خانواده مادر هستی بازگردانده اند. زندگی هستی نیز آرام آرام به شرایط عادی خود بازمی گردد و در حال حاضر نزد پدر و نامادری اش در آبادان زندگی می کند. او مهر ماه سال گذشته باید به کلاس دوم می رفت که با رخ دادن آن اتفاقات از درس خود عقب افتاد و در حال حاضر معلم خصوصی در خانه دارد که عقب افتادگی های خود را جبران و درس های کلاس اول را مرور می کند. تا به حال سازمان بهزیستی چند بار به هستی سر زده و فعلا هستی خود را آماده می کند که از مهرماه به کلاس دوم برود.
3- ساز ناکوک سرنوشت برای ساناز
* شرح ماجرا: آذر سال پیش الهه شوم مرگ به سراغ یکی از دختران تحصیلکرده ایرانی ساکن آمریکا رفت که تازه عروس بود و قصد داشت دوره دکترا را در یکی از بهترین دانشگاه های دنیا سپری کند. ساناز نظامی به تازگی با نیما نصیری یک مرد 34 ساله ساکن آمریکا آشنا شده بود و شهریور ماه در ترکیه با هم ازدواج کرده و به آمریکا رفته بودند.
زندگی مشترک این زوج به سه ماه هم نرسید و در شهر هوتن ایالت میشیگان، ساناز قربانی خشونت جنون آمیز شوهرش شد. این زن 27 ساله در دورترین نقطه از وطنش تحت شکنجه همسرش جان خود را از دست داد. بررسی های پزشکی قانونی ثابت کرد همسر ساناز سر او را چندین بار به دیوار کوبیده و همین مسئله موجب ورم مغز و مرگ او شده است. در نهایت ساناز بعد از 72 ساعت در بیمارستان جان باخت و خانواده او رضایت دادند اعضای بدنش به 7 بیمار دیگر اهدا شود.
خانواده چون امکان سفر سریع به آمریکا نداشتند چند ساعت آخر حیات او را از طریق اینترنت با کمک پرستاران بیمارستان تماشا کردند. در نهایت او در قبرستان مسلمانان میشیگان با حضور پزشکان و عوامل بیمارستان به خاک سپرده شد.
* سرنوشت پرونده: از دی سال گذشته تاکنون چند بار دادگاه نیما نصیری برگزار شده. اگرچه او در بازجویی های اولیه به ضرب و شتم ساناز نظامی اعتراف کرده بود اما در جلسه اولیه دادگاه فقط سکوت کرد. جالب اینجاست خانواده او هم حاضر به گرفتن وکیل خصوصی برای پسرشان نشدند و یک وکیل تسخیری دفاع از او را به عهده دارد.
در جلسه دوم دادگاه قاتل از خود دفاع کرد و اتهاماتش را نپذیرفت. در مجموع گفته می شود جرم او قتل درجه دوم یا همان قتل غیرعمد محسوب می شود چون از قبل نیتی برای این کار نداشته است، ضمن اینکه در ایالت میشیگان اصلا حکم اعدام وجود ندارد. فعلا روند بررسی پرونده قاتل در جریان است و گفته می شود حداکثر 25 سال حبس برای نیما نصیری در نظر گرفته می شود و ظرف همین چند ماه آینده جلسه نهایی دادگاه او در حضور هیات منصفه برگزار خواهد شد.
4- قتل هولناک یک ایرانی در انگلیس
* شرح ماجرا: تابستان سال گذشته یک تبعه ایرانی ساکن جنوب انگلستان به نام بیژن ابراهیمی به طرز فجیعی به قتل رسید. بیژن ابراهیمی در سال 2001 به انگلستان مهاجرت کرده و در شهر بریستول ساکن شده بود. او مدت ها در این منطقه تنها زندگی می کرد و بیشتر وقت خود را با پرورش گل و گیاه می گذراند. او مدتی بعد به علت آزار و اذیت دائمی همسایگانش به پلیس شکایت می کند چون بعضی از آنها احتمالا با انگیزه های نژادپرستانه او را مورد ضرب و شتم و توهین قرار دادند.
او حتی برای شکایت از همسایه ها فیلم و عکس هم تهیه می کند اما در نهایت نمی تواند پلیس را قانع کند. بعدتر این مرد 44 ساله ایرانی توسط عده ای اراذل و اوباش به قتل می رسد. آنها به بهانه کودک آزاری بیژن ابراهیمی را می کشند و جسد نیمه جان او را به طرز فجیعی می سوزانند.
* سرنوشت پرونده: جلسه دادگاه لی جیمز و استفن نورلی متهمان قتل بیژن ابراهیمی آذر سال گذشته برگزار شد. لی جیمز به عنوان متهم ردیف اول به جنایت خود اعتراف کرد و به حبس ابد محکوم شد و استفن نورلی به جرم همدستی در این قتل فجیع به 4 سال زندان محکوم شد.
مجرمان این پرونده در جریان دفاع از خود گفتند به دلیل کودک آزاری بیژن ابراهیم یرا به قتل رساندند که قاضی پرونده در جواب آنها گفت: «ادعاهای مطرح شده علیه آقای ابراهیمی بی اساس بوده و عمل شما، قتلی بی رحمانه و ناعادلانه بوده است.»
5- قربانی نژادپرستی نروژی ها
* شرح ماجرا: بهار امسال یک ایرانی دانشجوی دوره دکترای مهندسی سازه در نروژ جان خود را از دست داد. این اتفاق درست یک ماه بعد از اخراج گسترده دانشجویان ایرانی از دانشگاه های نروژ رخ داد. آن زمان تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی به بهانه مرتبط بودن رشته تحصیلی شان با برنامه های هسته ای، امتیاز تحصیل خود را در کشور نروژ از دست دادند.
مدتی بعد از وقوع این حادثه دانشگاه NTNU در اطلاعیه ای موضوع قتل فرشاد گودرزی دانشجوی این دانشگاه را تایید کرد. جزییات ماجرا اینطور شرح داده شد که مقتول قبل از مرگ با یک مرد در کمپ درگیر می شود و بعد از مدت کوتاهی جسد او را با خونریزی شدید پیدا می کنند.
* سرنوشت پرونده: در مورد روند بررسی پرونده قتل این دانشجوی ایرانی هنوز هیچ خبر موثقی منتشر نشده، فقط مدتی پیش رییس اداره امور دانشجویان بورسیه گفته بود سفارت ایران در نروژ در حال پیگیری این پرونده است و ظاهرا به رغم بیانیه صریح دانشگاه، مقامات نروژی اعتقادی ندارند اصلا قتلی رخ داده و می گویند فرشاد گودرزی در اثر فشار روحی جان خود را از دست داده است!
منبع: روزنامه هفت صبح
نظر شما