چرا تهاتر نفت شدنی نیست؟
تنها راه صادرات نفت به کشورهای حوزه دریای خزر و به ویژه روسیه احداث خط لوله است که ساخت این خط لوله سرمایهگذاری حداقل 8 میلیارد دلاری را میطلبد که در صورت تأمین آن که البته نمیشود، ساخت آن به بیش از سه سال زمان نیاز است.
به گزارش صدای ایران و به نقل از عصر نفت، خبرهای ضد و نقیضی در باره عملیاتی شدن تهاتر نفت و کالا میان ایران و روسیه شنیده می شود و منابع آگاه از محتوای این تفاهم نامه جزئیات متفاوتی را راهی رسانه ها می کنند اما ان طور که پیداست این تفاهم نامه در حد «تفاهم نامه» باقی خواهد ماند؛ مانند سایر تفاهم نامه هایی که گازپروم، لوک اویل و دیگر شرکت های روسی با ایران امضا کرده اند.
روسها که به خوبی از آزرده خاطر بودن ایرانیها بر سر انداختن «امضا»ی خود پای تحریمهای نفتی و بانکی ایران باخبرند و موقعیت خود را در ایران در خطر میبینند، سعی دارند با تطهیر و «سفیدخوانی» خود، ایران را با سیاستهای خود همراه سازند تا در آغاز تحریمهای غرب علیه مسکو، با «یارکشی» منطقهای خود را تقویت کنند، آن هم در شرایطی که ایران مذاکرات خود را با گروه ۱+۵ به پیش میبرد و قصد دارد روابط خود را با جهان ترمیم کند. در چنین بستری آیا میتوان پذیرفت پیشنهاد تهاتر ۵۰۰ هزار بشکهای نفت با ایران جنبه عقلانی داشته و روسها بیش از هر زمان دیگری برای کمک به ایران همقسم شدهاند؟ به طور قطع چنین ادعایی نمیتواند پذیرفته باشد زیرا سیاستمداران کارکشته و زیرک روسیه به خوبی میتوانند «دودستماله» برقصند و در فضای کنونی برای خود پایگاههای متعددی را ایجاد کنند.
سؤالی که هیچگاه خوشبینان به آن پاسخ نمیدهند این است که چرا مسکو در روزهایی که دولت با محدودیتهای فراوانی روبهرو بود چنین پیشنهادی را ارائه نکرد و پس از توافقهای اولیه ایران با غرب چنین پیشنهادی را روی میز ایران گذاشت؟ روسها که همواره به عنوان یکی از کاسبان تحریم شناخته میشوند به هیچ عنوان رضایت نمیدهند تا روابط ایران و غرب به شکل معقولی درآید زیرا منافع خود را در خطر میبینند و با پیشنهاداتی غیرممکن اما وسوسهکننده به سراغ تهران میآیند.
صادرات از شمال
درباره امکان اجرایی شدن تهاتر نفت با کالاهای روسیه ابهامات بسیاری وجود دارد؛ نخست آنکه پایانه نکا به عنوان اصلیترین پایانه نفتی شمال کشور ظرفیت ارسال ۵۰۰ هزار بشکه نفت خام را ندارد و امکانات لجستیکی آن به هیچ عنوان اجازه نمیدهد چنین مهمی عملیاتی شود. حتی در صورت وجود پایانهای بزرگ در شمال کشور که از دایره وجود خارج است، از چه طریقی نفت را میتوان از جنوب به شمال انتقال داد؛ اگر بر این خیالند که از طریق خط لوله این موضوع عملیاتی میشود باید گفت که با توجه به محدودیتهای خطوط لوله و مشغول بودن آنها برای انتقال فرآوردههای نفتی به سراسر ایران، چنین امری هم غیرممکن به نظر میرسد. آیا امکان ارسال روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت به روسیه یا کشور ثالثی وجود دارد یا خیر که پاسخ منفی است. با توجه به بسته بودن دریای خزر و نبود دسترسی به آبهای آزاد، ورود نفتکشهای غول پیکر به دریای مازندران منتفی است و اگر قرار است با نفتکشهای کوچک این انتقال انجام شود باید قطار دریایی نفتکشها را به نظاره نشست آن هم به شرط وجود نفتکش در دریای خزر که تأیید چنین موضوعی «جوک» جالبی است زیرا چنین امکانی وجود ندارد.
تنها راه صادرات نفت به کشورهای حوزه دریای خزر و به ویژه روسیه احداث خط لوله است که ساخت این خط لوله سرمایهگذاری حداقل ۸ میلیارد دلاری را میطلبد که در صورت تأمین آن که البته نمیشود، ساخت آن به بیش از سه سال زمان نیاز است.
فداکاری روسیه؟
با توجه به عدم امکان صادرات نفت به روسیه از طریق دریای خزر، تنها یک راه باقی میماند و آن هم صادرات نفت از طریق پایانه خارک در جنوب کشور است. در این سناریو نیز ابهامات بسیاری مطرح است؛ روسها که خود در فروش نفت به مشکل برخوردهاند و به طور مخفیانه در حال کاهش تولید خود هستند چطور میخواهند نفت ایران را به فروش برسانند؟ کاخ کرملین در فروش نفت خود با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند و بازارهای آن با توجه به قدرتگیری سایر کشورهای تولیدکننده نفت در خطر بزرگی قرار گرفتهاند، حال چه میشود که روسیه با اندکی تخفیف قصد دارد همراه نفت خود نفت ایران را بفروشد؛ نفتی که خواص فیزیکی و شیمیایی خاص خود را دارد و «تابلوی» ایرانی بودن آن برای همه پالایشگران مشخص است و با نفت روسیه تفاوت دارد!
نوادگان بلشویکها خود با مشکلات بسیاری در عرصه انرژی روبه رو شدهاند و بعید است که بخواهند با دلالی نفت ایران، به کسب چند دلار در هر بشکه رضایت دهند چراکه بازار نفت برخلاف سایر بازارهای اقتصادی، قواعد خاص خود را دارد که مهمترین ویژگی آن حضور فعال و تعیین بازارهای هدف است لذا بعید است مسکو برای کسب چند دلار سود از هر بشکه نفت ایران خود را وارد چالشی دیگر با امریکا کند.
از این دست ابهامات در این باره فراوان است که عملی شدن چنین طرحی را غیرممکن میسازد مگر آنکه مسئولان راهکاری دیگر در نظر گرفته باشند یا در «گاوبندی» با روسها قصد داشته باشند فضای روانی را تغییر دهند که با نظر به سیاست خارجی دولت یازدهم، غرب بر شرق ترجیح داشته و چنین احتمالی بعید به نظر میرسد.
این قلم قصد ندارد نسبت به بازی غرب و شرق با جمهوری اسلامی ایران جهتگیری کند اما نباید فراموش کرد که اینک وقت آن نیست که نه به زمین غرب رفت و نه به روسها اطمینان داشت. حقیقت آن چیزی نیست که گفته میشود، آنی است که پنهان میشود. . . !
نظر شما